(1399 مرداد 10، 19:52)،رهگذر، نوشته است: [ -> ]بنظرم برای اینکه آوپدم عزت نفسشو بالا ببره یکی از راهاش اینکه آدم خودشو دست کم نگیره و برای خودش ارزش قائل بشه
مثلا یکی از چیز هایی که عزت نفسو میاره پایین حرف و قضاوت بی مورد مردم در مورد خودمونه که باعث میشه احساس حقارت و خود کم بینی داشته باشیم برای اینکه این حالت بوجود نیاد مثلا میشه جای اینکه به قضاوت های مردم گوش بدیم و طبق اونا عمل کنیم ببینیم خدا از ما چی خواست و طبق برنامه اهل بیت و خدا عمل کنیم
...
چون بیشتر اوقات محیط اطرفمون یجوری به ما تلقین می کنه که ما احساس کوچک بودن و حقارت بهمون دست میده
بینظیر بود رهگذر جان.
عالی.
گفتار و افکار و رفتارهامون رو با خدا وفق بدیم.
نه با گفتههای بندههای خدا که معلوم نیست چقدر حب و بغض پشت حرف هاشونه.
(1399 مرداد 10، 19:51)همساده نوشته است: [ -> ]منم پسر مهربانی هستم.
سلام همساده
معلومه که مهربونی و ما چقدر دوست داریم مهربونیهات رو.
حال و احوالت خوبه؟
دوست داشتی تو بحث مون هم بعدش شرکت کن.
(1399 مرداد 10، 19:56)حامدحامد نوشته است: [ -> ]رهگذر جان، حرفهات عالیه. ممنون. فقط اینکه گفتی باید ببینیم خدا و اهلبیت از ما چی میخوان، حالا اگر یکی مسلمون نباشه و اعتقاد به خدا و امامان و بهشت و جهنم نداشته باشه، چی؟ اون چطور عزت نفسش رو بالا ببره؟
حالا ما فعلا خودمون رو بکشیم بالا ، واس اونا هم بعدا یه فکری میکنیم ...
(1399 مرداد 10، 19:56)فرید نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 10، 19:54)Alfredo نوشته است: [ -> ]سلامی مجدد
چیا میگفتین پشت سر من ؟
سلام
اول بگو ببینیم قضیه آب هویج بستنی چیه؟
آرمین یعنی اگه من از فردا پامو گذاشتم اینجا ، هر چی خواستی بهم بگو ...
آبرو نذاشتی واسم
(1399 مرداد 10، 19:53)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 10، 19:51)همساده نوشته است: [ -> ]منم پسر مهربانی هستم.
سلام همساده
معلومه که مهربونی و ما چقدر دوست داریم مهربونیهات رو.
حال و احوالت خوبه؟
دوست داشتی تو بحث مون هم بعدش شرکت کن.
منم تو رو دوست دارم و همه سرو یها رو
هیچی رفتم دکتر چکاپ نوشته آخه همش بیحال و خواب آلوده ام.
وقتی کارهای خوبی کنیم کارهایی که برامون ارزشمنده عزت به نفس پیدا میکنیم وقتی کارهای خلاف اعتقاد و باور و ارزشهامون انجام بدیم عزت نفس میاد پایین و نمیتونیم خودمون رو دوست داشته باشیم.
(1399 مرداد 10، 19:56)حامدحامد نوشته است: [ -> ]رهگذر جان، حرفهات عالیه. ممنون. فقط اینکه گفتی باید ببینیم خدا و اهلبیت از ما چی میخوان، حالا اگر یکی مسلمون نباشه و اعتقاد به خدا و امامان و بهشت و جهنم نداشته باشه، چی؟ اون چطور عزت نفسش رو بالا ببره؟
بره سراغ آدمهای عاقل و خودش رو با اونها وفق بده.
نه با آدمهای اطرافش.
(1399 مرداد 10، 20:00)Alfredo نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 10، 19:56)فرید نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 10، 19:54)Alfredo نوشته است: [ -> ]سلامی مجدد
چیا میگفتین پشت سر من ؟
سلام
اول بگو ببینیم قضیه آب هویج بستنی چیه؟
آرمین یعنی اگه من از فردا پامو گذاشتم اینجا ، هر چی خواستی بهم بگو ...
آبرو نداشتی واسم
به جان ۴ تا بچم به هیچ کس هیچی نگفتم.
(1399 مرداد 10، 20:00)همساده نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 10، 19:53)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 مرداد 10، 19:51)همساده نوشته است: [ -> ]منم پسر مهربانی هستم.
سلام همساده
معلومه که مهربونی و ما چقدر دوست داریم مهربونیهات رو.
حال و احوالت خوبه؟
دوست داشتی تو بحث مون هم بعدش شرکت کن.
منم تو رو دوست دارم و همه سرو یها رو
هیچی رفتم دکتر چکاپ نوشته آخه همش بیحال و خواب آلوده ام.
وقتی کارهای خوبی کنیم کارهایی که برامون ارزشمنده عزت به نفس پیدا میکنیم وقتی کارهای خلاف اعتقاد و باور و ارزشهامون انجام بدیم عزت نفس میاد پایین و نمیتونیم خودمون رو دوست داشته باشیم.
انشالله که هیچیت نیست. یه ذره خستگی فکری و روحیه. نه چیز دیگه.
خوش خبر باشی.
و
خیلی خوب نوشتی.
مثلا من فکر میکنم خودارضایی گناه کبیره هست و خیلی کار زشتی هست.
بعد روزی سه بار برم خ.ا کنم.
خب معلومه عزت نفسم رو داغون میکنم. چون دارم مخالف باورهام رفتار میکنم. مخالف ارزشهام زندگی میکنم. پس من آدم درستی نیستم.
چیزای که آرمین گفتن عالی بود فقط یه چیزی رو من اضافه کنم اینه که این بیشتر یه آیتم تو ناخودآگاه وجود انسان هست تا یه چیز واضح و عینی
اکه بخوایم یه چیزی به تدریج به ناخودآگاه انتقال بدیم تنها راهش تکرار کردن و تداعی اون تو یه بازه زمانی بلند هست
حالا روشهای هست مث تلقین مثل ذکردرمانی و یا بقول یه اصطلاحی هست بنام بازنویسی ذهن .. ...
تجربه من بعضی از مسایل مثل این، با افزایش آگاهی و شناخت با تعیین ارزش های درست درمون برا خودمون با اتخاذ یه جهان بینی که با واقعیت دنیا بیشترین ارتباطممکن رو داشته باشه و... خیلی بهبود پیدا میکنه
آرمین جان کاش یه سری از پستای امروز رو انتقال بدی به انجمن روانشناسی به درد بخورن به نظرم
دوستان ببخشید وسط بحث های مهمی من هی اینور و اونور میپرم هااا ...
چیز زیادی ندارم که بگم
.
.
.
من مهمون دارم، از خدمت مرخص میشم. خدا نگهدار.
(1399 مرداد 10، 20:02)Alireza98 نوشته است: [ -> ]چیزای که آرمین گفتن عالی بود فقط یه چیزی رو من اضافه کنم اینه که این بیشتر یه آیتم تو ناخودآگاه وجود انسان هست تا یه چیز واضح و عینی
اکه بخوایم یه چیزی به تدریج به ناخودآگاه انتقال بدیم تنها راهش تکرار کردن و تداعی اون تو یه بازه زمانی بلند هست
حالا روشهای هست مث تلقین مثل ذکردرمانی و یا بقول یه اصطلاحی هست بنام بازنویسی ذهن .. ...
تجربه من بعضی از مسایل مثل این، با افزایش آگاهی و شناخت با تعیین ارزش های درست درمون برا خودمون با اتخاذ یه جهان بینی که با واقعیت دنیا بیشترین ارتباطممکن رو داشته باشه و... خیلی بهبود پیدا میکنه
فوق العاده بود.
زدی تو خال.
بعد از یادآوری اینکه ما آدم دوستداشتنی هستیم. ما آدم بدی نیستیم. ما حرمت داریم.
حالا باید بعدش مدام تکرار و تکرار کنیم.
در بلندمدت هست که جواب میده.
نه اینکه امروز نیم ساعت فکر کنیم راجع به این موضوع و بعد فکر کنیم عزت نفسمون زیاد شد.
(1399 مرداد 10، 20:06)فرید نوشته است: [ -> ]آرمین جان کاش یه سری از پستای امروز رو انتقال بدی به انجمن روانشناسی به درد بخورن به نظرم
فکر بدی نیست.
یا خلاصهاش رو اون جا هم بذاریم.
(1399 مرداد 10، 20:06)Alfredo نوشته است: [ -> ]دوستان ببخشید وسط بحث های مهمی من هی اینور و اونور میپرم هااا ...
چیز زیادی ندارم که بگم
.
.
.
اختیار داری.
(1399 مرداد 10، 20:06)حامدحامد نوشته است: [ -> ]من مهمون دارم، از خدمت مرخص میشم. خدا نگهدار.
داداشم ممنون که اومدی.
گردهمایی هم تایمش به پایان رسیده دیگه.