سلام دوستان.
من یک خطاکارم..
دوباره اسیر وسوسه شدم.
رها شدم از خودم.توی منجلاب گناه افتادم.
زانو های شیطان کمرم را خم کرد
آخه چرا اینطوری شد.چرا..
خدایا منو ببخش
ای کاش انسان یک دکمه پاور بی حسی داشت و با فشار دادن اون تمام عواطف شیطانی رو خاموش میکرد
ولی من ناامید نمیشم.
زلیخا با آن همه گناه بعد سالیان دراز دوباره جوان گشت زیرا امید به خدا و پناه و توبه را سرلوحه خویش قرار داد و پیامبران بزرگی از نسل خود او به وجود آمدند
همانند موسی(کلیم الله)که از پیامبران اولاالعزم بود.پس دوباره با امید شروع خواهیم کرد.ببخشید که زیاد حرف زدم.
رضا۴۰۳۰/اردیبهشت۲۴/صفر(0)روز
(1400 ارديبهشت 24، 12:00)Reza4030 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان.
من یک خطاکارم..
دوباره اسیر وسوسه شدم.
رها شدم از خودم.توی منجلاب گناه افتادم.
زانو های شیطان کمرم را خم کرد
آخه چرا اینطوری شد.چرا..
خدایا منو ببخش
ای کاش انسان یک دکمه پاور بی حسی داشت و با فشار دادن اون تمام عواطف شیطانی رو خاموش میکرد
ولی من ناامید نمیشم.
زلیخا با آن همه گناه بعد سالیان دراز دوباره جوان گشت زیرا امید به خدا و پناه و توبه را سرلوحه خویش قرار داد و پیامبران بزرگی از نسل خود او به وجود آمدند
همانند موسی(کلیم الله)که از پیامبران اولاالعزم بود.پس دوباره با امید شروع خواهیم کرد.ببخشید که زیاد حرف زدم.
رضا۴۰۳۰/اردیبهشت۲۴/صفر(0)روز
پشتکار/۱۳ فروردین/۴۴ روز
من با وضع خرابم فکر نمی کردم بتونم اینقد دووم بیارم.
خیلی وقت بود که سریالی بودم
تو هم می تونی
به نام خدا
---------------------------
Powerful ا/ 20 اردیبهشت / 4 روز خوب
---------------------------
تلاش های گذشته
1)5 روز 2)4 روز 3)11 روز
4)6 روز 5)1 روز 6)11 روز
7)10 روز 8)3 روز 9)3 روز
10)1 روز 11)2 روز 12)3 روز
13)2 روز 14)7 روز
---------------------------
خدايا شكرت بابت همه چيز
---------------------------
سلام
باز لغزش کردم
فکر کنم یه 10 ساعتی هست دارم فکر میکنم که بگم یا نه؛ نمیخواستم بیام و بگم چون نمیخوام کسی ناراحت بشه
من روزی چندین بار کنترل نگاه و ذهنم رو از دست میدادم.
مشکل یه کم جزئی تره گویا؛ من سعی کردم دسترسی خودمو نسبت به خیلی چیزای وسوسه انگیز قطع کنم اما باید جایگزین میشدن که نشدن.
در واقع یکی از مشکلات اساسی اینه که جایگزینی برای این کارها ندارم.
من شبانه روز بیدارم
یعنی هیچ برنامه ای نمیتونه وقتم رو پر کنه؛ از طرفی نمیتونم به خودم فشار بیارم چون تواناییش رو الآن ندارم و میشه گفت از نظر جسمی وضعیت مطلوبی ندارم.
وقتی هم میشینم درس بخونم کلی فکر میاد تو سرم.
واقعیتش این افکار از یه اهمال کاری شروع میشن؛ دارم درس میخونم یه هویی یه چیزی میاد تو ذهنم، یه هویی میبینم درس رو ول کردم دارم بهش فکر میکنم، بعد از اون کم کم کشیده میشن به سمت مسائل نامربوط.
البته اینم بگم که افکاری که هیچ وقت فکر نمیکردم تحریک کننده و وسوسه انگیز هستن، همون افکار مثل سم عمل کردن؛ در واقع میشه گفت نوعی پیش غذا بودن!!!
تا اینکه امروز زدم همه حصارها رو شکستم و رفتم فیلم دیدم
ولی اونم بد بود چون هیچ لذتی نداشتن
برای همین الآن خیلی حالم بدتره چون مثل کسی میمونم که یه قاتل رو کشته اما بعدش فهمیده که طرف بیگناه بوده!!!
داداش مهدوی سلام ما رفیقیم با هم تو همه چی شریک وقتی تو جشن پاکیت باهات شریکیم و خوشحال میشیم پس تو شکست هم باید باشیم و کمکت کنیم
داداش فکر میاد واقعا با یک استغفار ازش دور شو داداش ولی بعضی وقتی زیاد تو ذهن میمونه و اون موقع باید کاری را که انجام میدی بزاری کنار مثلا اگه درس میخونی چند دقیقه بزاری کنار و بری شروع به دویدن کنی انقدر بدو تا فکر بره رفیق
خوب داداش واقعا سخته برای کل روز برنامه ریزی کردن یعنی 24 ساعت البته باید حتما ان شاءالله یه فکری برای خوابت بکنی رفیق
این نکته مهمیه که فهمیدی هر فکری که فکرشم نکنی بازم ممکنه خطرناک باشه و یه راه حل پیدا کردی و اون اینه که کلا از هر فکری دوری کنی
من رو مدیتیشن کار کردم واقعا دوماپین خیلی زیادی تزریق میکنه به ذهن داداش جان
هر روز بشین و درباره نعمت های بهشتی بخون و بهشون فکر کن یا روی کاغذ بنویس و بزن دیوار تا همیشه به یادشون باشی
یه مدت تو مسابقه کنترل نگاه و ذهن خیلی خوب عمل کردی ماشاءالله داداش از فردا شروع کن سعی کن خودت تشویق کنی و برای خودت جایزه بزاری
با توکل به خدا جشن تولد اقا امام رضا با چهل روز پاکی در کنارمونی
نذر کن هر کار خوبی انجام دادی تو این چهل روز هدیه کنی به خود اقا امام رضا علیه السلام تا مشکل خوابت هم ان شاءالله حل بشه
CHAKAVAK/09
وضع خوبی نیست،جدای از تنش هایی که با اطرافیان گهگاهی دارم،درس هام هم که هر روز عقب میفتن و نمی خونم شده قوز بالا قوز،امیدوارم روزهای بهتری در پیش باشه،نبود هم "دست در جیبت کن و جدی نگیرش،بیخیال"
نقل قول: CHAKAVAK/09
وضع خوبی نیست،جدای از تنش هایی که با اطرافیان گهگاهی دارم،درس هام که هر روز عقب میفتن و نمی خونم شده قوز بالا قوز،امیدوارم روزهای بهتری در پیش باشه،نبود هم "دست در جیبت کن و جدی نگیرش،بیخیال"
سلام داداش خوب مهربون حالت چطوره
ماشاءالله فردا ده روز میشی
خوب علت تنش ها چیه داداش گاهی باید کوتاه اومد خیلی کمک میکنه واقعا با این که میدونی حق باهاته ولی وقتی کوتاه بیای خیلی چیز ها به دست میاری ارادمش خودت پشیمونی اطرافیان که باعث میشه تو رفتارشون تجدید نظر کنن و رضایت خدا
چرا درس هارا نمیخونی داداش علت را مطمعنم برسی کردی راهکار هات چین؟
تنش ها معمولا هستن،مهم نیست به قول تو یازهرا جان آرامش خودم مهم تره
درس ها رو راستش،حسش نیست،نمیدونم تجربه کردی یا نه،یه وقتایی میخوای کاری انجام بدی ولی نمیتونی،الکی وقت تلف می کنی،هر کاری میکنی الا اون کاری که باید بکنی،سعی میکنم درستش کنم،باید یه خرده به خودم بیام تو استفاده از زمانم ولنگار شدم
(1400 ارديبهشت 24، 19:22)CHAKAVAK نوشته است: [ -> ]تنش ها معمولا هستن،مهم نیست به قول تو یازهرا جان آرامش خودم مهم تره
درس ها رو راستش،حسش نیست،نمیدونم تجربه کردی یا نه،یه وقتایی میخوای کاری انجام بدی ولی نمیتونی،الکی وقت تلف می کنی،هر کاری میکنی الا اون کاری که باید بکنی،سعی میکنم درستش کنم،باید یه خرده به خودم بیام تو استفاده از زمانم ولنگار شدم
صد درصد دوری از تنش ها بهترین کاره از عوامل تنش زا باید دور شد
اره بی انگیزگی شاید باشه ولی برای خودت یه هدف و انگیزه که مثل اهنربا جذبت کنه بزار
(1400 ارديبهشت 24، 18:14)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام
سلام مهدوی جان
راستش خیلی ناراحت شدم پستت رو خوندم ولی اشکالی نداره داداش غصه نخور
من بهت ایمان دارم میدونم که اگر اراده کنی هر قله ای رو میتونی فتح کنی خ ا که عددی نست
داداش خیلی به خودت سخت نگیر و احساس گناه نداشته باش همین احساس گناه و سرخوردگی باعث میشه بیشتر غرق بشی
این روز ها هوای خودت رو بیشتر داشته باش و مراقب خودت باش
یادت باشه ما یه دونه داداش مهدوی گل بیشتر نداریم که