(1399 مهر 25، 20:39)آرمین نوشته است: [ -> ]چقدر روحیات ما شبیه همه.
عاشق خوشنویسیام.
بعد عاشق اینم که با خانواده بشینیم فیلم ببینیم. آقازاده هم میبینیم.
کدنویسی و برنامهنویسی هم دوست دارم. هرچند زیاد بلد نیستم.
گرافیک و انیمیشن و ... هم که نگو. که بازم بلد نیستم.
کلا آموزش دیدن رو خیلی دوست دارم.
حالا از این چیزهایی که گفتی آیا به اندازه کافی تو برنامهات داریشون؟ مثلا خوشنویسی در هفته چند بار؟ فیلم دیدنه هفتهای چند بار؟
ناراحت شدم که این طوره.
خدا انشالله به پدر عزیزت هر چه زودتر سلامتی کامل بده. براشون دعا میکنیم.
افرا هم دکتر گروه هست. سوالی داشتی بپرس. ویزیت اینترنتی رایگان.
خیلی ممنونم از همدردیت آرمین جان
ممنون بابت لطفت
چقدر خوبه که ما اینقدر بهم شبیهیم.
راستش من معمولا بین ۲ تا ۳ روز خوشنویسی می کنم
خوشنویسی رو قبلا با قلم نی کار می کردم الآن با خودکار دارم یاد می گیرم از روی کتاب تمرین می کنم. بنظرم کمه تو برنامه ام باید هر روز باشه
ولی کم مثلا یک ربع یا نیم ساعت. خوشنویسی تنها چیزیه که واقعا آرومم می کنه مثلا روزایی که چندسال پیش کلا تنها بودم تو خونه تو یک شهر غریب و هیچ کس رو نداشتم خوشنویسی تمام نگرانی هامو از بین می برد و آرومم می کرد.
فیلم دیدنم روزانه است هر روز می بینم البته ما اولای آقازاده ایم
الآن کدنویسیم این یک هفته اصلا نداشتم بخاطر درسا بود یا نه نمی دونم بیشتر وقتم صرف وبگردی شد.
دیگه می خوام آموزش زبان رو هم هفته ای یکبار یک جلسه یک دوره آموزش زبان انگلیسی رو از سطح 1 ببینم البته نمی دونم چه فیلمی دقیقا خوبه که ببینم؟!
(1399 مهر 25، 20:47)افرا نوشته است: [ -> ]خداروشکر الان ارومم .قبلا ازین بحثا میشد اینقد بی تاب میشدم میخواستم این لپتاپو بکوبم تو زمین! میگفتم خب کی نوبت ما میشه؟!!
این آرامشه خیلی خوبه.
چه جوری بهش رسیدی؟ چون من که دارم کباب میشم. فقط به روم نمیارم.
(1399 مهر 25، 20:47)همساده نوشته است: [ -> ]راستش زیاد موافق نیستم دوست پولدار خوبه... دوست فقط بامرام و با معرفت خوبه ملاک اول و آخر مرام و معرفته تو رفاقت حالا پولدار بود چه بهتر
کلا به نظرم بهتره آدم با کسایی باشه که پر تلاش باشن با برنامه باشن مثبت اندیش باشن حالا شاید زیاد پولدار و موفق هم در چشم عامه مردم نباشن
همساده خودت میدونستی ته مرام و معرفتی؟
تو کانون که کاملا مشخصه.
بیرون از کانون هم که تعریف میکنی همین جوری. این یکی آشنا رو میبری دکتر از افسردگی نجات بدی. (راستی خوب شد؟) اون یکی رو میبری دانشگاه ثبت نام میکنی. به اون یکی فامیلتون مشاوره درسی میدی.
وقتی یکی این جوریه، معلومه که دوستهاش هم باید مثل خودش باشن.
وگرنه آدم واقعا اذیت میشه.
این گردهمایی خیلی بهتر بود. درسته موضوع مشخص نداشتیم .ولی خب قرار نیست یه بحث مثبت داشته باشیم و همدیگرو تند تند تایید کنیم.
الان انگار اومده بودیم کافی شاپ
خیلی راحت.
اول مینویسیم تا بازتاب افکارمون باشه بعدش فکر میکنیم بهش! توی محیط صمیمی یه چنین اتفاقی میوفته.
ولی اگه هی فکر کنیم که چی بگیم که فلانی ناراحت نشه یا برای خودمون بد نشه اون محیط صمیمی نیست.
نقل قول: این آرامشه خیلی خوبه.
چه جوری بهش رسیدی؟ چون من که دارم کباب میشم. فقط به روم نمیارم.
چند درصد مطمئنی به اونجا میرسی؟
وقتی مطمئن تر بشی کمتر کباب میشی!
اتفاقا منم فکر میکردم ما که راحت به آرمین تکیه میکنیم هروقت حالمون بد باشه. آرمین به کی تکیه میکنه؟!
(1399 مهر 25، 20:53)تقوا نوشته است: [ -> ]خیلی ممنونم از همدردیت آرمین جان ممنون بابت لطفت
چقدر خوبه که ما اینقدر بهم شبیهیم.
راستش من معمولا بین ۲ تا ۳ روز خوشنویسی می کنم خوشنویسی رو قبلا با قلم نی کار می کردم الآن با خودکار دارم یاد می گیرم از روی کتاب تمرین می کنم. بنظرم کمه تو برنامه ام باید هر روز باشه ولی کم مثلا یک ربع یا نیم ساعت. خوشنویسی تنها چیزیه که واقعا آرومم می کنه مثلا روزایی که چندسال پیش کلا تنها بودم تو خونه تو یک شهر غریب و هیچ کس رو نداشتم خوشنویسی تمام نگرانی هامو از بین می برد و آرومم می کرد.
فیلم دیدنم روزانه است هر روز می بینم البته ما اولای آقازاده ایم
الآن کدنویسیم این یک هفته اصلا نداشتم بخاطر درسا بود یا نه نمی دونم بیشتر وقتم صرف وبگردی شد.
دیگه می خوام آموزش زبان رو هم هفته ای یکبار یک جلسه یک دوره آموزش زبان انگلیسی رو از سطح 1 ببینم البته نمی دونم چه فیلمی دقیقا خوبه که ببینم؟!
سلامت باشی داداش جان.
پس از دستخطت
تو این تاپیک برامون بذار. شاید بهت اعتبار دادیم و انگیزه گرفتی که تو برنامهات بیشتر بگذاریش.
اما خب جدی اگه واقعا بهت آرامش میده هر روزش کن. چرا که نه.
و
درستش هم همین هست.
روزی یک ربع. اما ادامهدار و پیوسته.
این خیلی بهتر از این هست که یک روز در میون نیم ساعت کار کنی.
برای زبان سوالت رو
اینجا مطرح کن. من بلد نیستم. بچهها اگه میدونید کمک کنید شما.
نقل قول: من الان 5 سالی میشه حدودا دود رو ترک کردم چه سیگار چه قلیون بعضی وقتها وسوسه شدید میشم اولش هی بیشتر الان چند ماهی یه بار... هم فشار هم زمان وسوسه کمتر شده
همساده پس باید ازت کمک بگیرم . نه برای خودما
برای دوستم خیلی وقته میخواد بزاره کنار نمیتونه.
نقل قول: داداش ما وظیفمون رو باید انجام بدیم اونم پاک موندن و هوشیار مونده خداوند به وقتش هدیه شو میده به اون بسپر اون به وقتش یکی رو میزاره سر راهت که فکرشم نمیکنی... تجربه خودم که اینو نشون داد اصلا شعار نیست حرفم
یه دنیا اعتماد دارم به صحبتت و ارامش خاصی میده.
افرا باهات موافقم خیلی گردهمایی عالیه اینم فکر بکر آرمین سلطان بود دمش گرم همش برکته واسمون
آرمین آره کلا بزرگترین ویژگی من مهربانیه جدیدا هم خیلی لذت میبرم در کمک به دیگران واقعا لذت بهم میده مثلا پولی که بر لباس گذاشته بودم برا یه پشت کنکوری کتاب گرفتم. فکر میکنم لذتمو یافتم اونم کمک به بقیه س. تو محل کارمم همش کار این و اون رو راه میندازم
تقوا یادته جلسات دو نفره سابقمون رو؟
یادش بخیر چهار سالی گذشته فکر کنم
نقل قول:
بنظرم در مورد ازدواج تا اونجا که من تحقیق کردم ۲ راه وجود داره:
اول اینکه اگه به گناه افتادیم که افتادیم قبلا ازدواج برما واجب شده و وظیفه پدر و مادره که آستین ها رو بالا بزنن و موانع ازدواج رو کنار بزنن مثلا مجبورمون کنن بریم کار کنین و پول لازم رو دربیاریم و ... سر همین من خیلی درگیری برام ایجاد با خانواده اما خوب که فکر کردم دیدم واقعا نمیشه یا شاید تاثیر عکس داشته باشه حتی
یک راهم اینه که قرآن گفته که تقوا پیشه کنید و موانع ازدواج رو خودمون کنار بزنیم که بنظرم راه دوم کاملا منطقی تره. پس اونیکه به سن ازدواج رسیده یا رد شده و ازدواج نکرده ۲ تا علت داره :
1- تقوا نداره
2- اگه تقوا داره برای ازدواج تلاشی نکرده
رضا جان من قبلا
کلا نمیفهمیدم تقوا پیشه کردن یعنی چی!
کلا میخندیدم به این حرف!
تو کانون تازه فهمیدم چطوریه.
امیداورم همینطوری بمونه.
ماهم تلاشمونو میکنیم که وقتی ازدواج میکنیم هم به بهترین شکل باشه نه اینکه فقط مسئولیتمون زیاد بشه و زندگی بدتر بشه.
یکم دیگه صبر کنیم بهش میرسیم
(1399 مهر 25، 20:55)افرا نوشته است: [ -> ]این گردهمایی خیلی بهتر بود. درسته موضوع مشخص نداشتیم .ولی خب قرار نیست یه بحث مثبت داشته باشیم و همدیگرو تند تند تایید کنیم.
آره این هم یک نوعش هست.
در فضای صمیمی با هم گفتگو کنیم.
همیشه همه جا که نباید گفتگوی برد و باخت کنیم.
با هم گپ بزنیم. انگار اومدیم مهمونی. یا همون کافی شاپ که گفتی.
(1399 مهر 25، 20:57)افرا نوشته است: [ -> ]نقل قول: این آرامشه خیلی خوبه.
چه جوری بهش رسیدی؟ چون من که دارم کباب میشم. فقط به روم نمیارم.
چند درصد مطمئنی به اونجا میرسی؟
وقتی مطمئن تر بشی کمتر کباب میشی!
اتفاقا منم فکر میکردم ما که راحت به آرمین تکیه میکنیم هروقت حالمون بد باشه. آرمین به کی تکیه میکنه؟!
که این طور. چه روش جالبی. وقتی بدونی قرار نیست بهش برسی کباب هم نمیشی.
و
تکیهگاه من شما هستید.
شما خیلی از من قویتر هستید. من فقط گاهی ادای آدمهای قوی رو در میارم که بچهها غصه نخورن مدیر اینجا کسیه که خودش ازشون آدم داغونتریه و تو ذوقشون بخوره از بودن در چنین محیطی. همین.
(1399 مهر 25، 20:58)همساده نوشته است: [ -> ]شام کوبیده بود
سلام برادرا تقوا و افرا
سلام از ماست همساده جان
ببخشید یکم فکرم آشفته است یکم گیجم.
ایول بهت که مقاومت کردی در برابر وسوسه
منم خدا رو هزار مرتبه شکر حدود 5 ساله سیگار رو ترک کردم وگرنه معلوم نیست الآن کجا بودم .داستانشو گفتم قبلا
آرمین عزیز من نظر خودم اینه
تو هم یکی مثه مایی نقطه ضعف داری حال خراب داری ممکنه حال خودتو نداشته باشی ویژگی منفی داری ممکنه وسوسه شدید بشی فکر و نگاهت هرز بره لغزش داشته باشی و اخلاقای بد داشته باشی
من همینجوری برام عزیزی و ستون و تکیه گاهی
رفیقی با مرامی
معصوم و قدیسه نیستی واسم برام رفیقی
.......
بقیه هم همین حس رو بهت دارن هیشکی نمیخاد بهت فشار بیاد که بخاطر ما به خودت سخت بگیری یا چیزی که تو دلت یا فکرت هست رو به زبون نیاری
(1399 مهر 25، 20:59)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 25، 20:53)تقوا نوشته است: [ -> ]خیلی ممنونم از همدردیت آرمین جان ممنون بابت لطفت
چقدر خوبه که ما اینقدر بهم شبیهیم.
راستش من معمولا بین ۲ تا ۳ روز خوشنویسی می کنم خوشنویسی رو قبلا با قلم نی کار می کردم الآن با خودکار دارم یاد می گیرم از روی کتاب تمرین می کنم. بنظرم کمه تو برنامه ام باید هر روز باشه ولی کم مثلا یک ربع یا نیم ساعت. خوشنویسی تنها چیزیه که واقعا آرومم می کنه مثلا روزایی که چندسال پیش کلا تنها بودم تو خونه تو یک شهر غریب و هیچ کس رو نداشتم خوشنویسی تمام نگرانی هامو از بین می برد و آرومم می کرد.
فیلم دیدنم روزانه است هر روز می بینم البته ما اولای آقازاده ایم
الآن کدنویسیم این یک هفته اصلا نداشتم بخاطر درسا بود یا نه نمی دونم بیشتر وقتم صرف وبگردی شد.
دیگه می خوام آموزش زبان رو هم هفته ای یکبار یک جلسه یک دوره آموزش زبان انگلیسی رو از سطح 1 ببینم البته نمی دونم چه فیلمی دقیقا خوبه که ببینم؟!
سلامت باشی داداش جان.
پس از دستخطت تو این تاپیک برامون بذار. شاید بهت اعتبار دادیم و انگیزه گرفتی که تو برنامهات بیشتر بگذاریش.
اما خب جدی اگه واقعا بهت آرامش میده هر روزش کن. چرا که نه.
و
درستش هم همین هست. روزی یک ربع. اما ادامهدار و پیوسته.
این خیلی بهتر از این هست که یک روز در میون نیم ساعت کار کنی.
برای زبان سوالت رو اینجا مطرح کن. من بلد نیستم. بچهها اگه میدونید کمک کنید شما.
خیلی خوشحال شدم از این تاپیک هایی که معرفی کردی
دقیقا دنبال یک همچین چیزی بودم؛ خیلی دوست دارم به اشتراک بزارم نوشته هامو
قبلا توی اینستا این کارو میکردم اما خیلی وقته حذفش کردم
(1399 مهر 25، 21:04)همساده نوشته است: [ -> ]افرا باهات موافقم خیلی گردهمایی عالیه اینم فکر بکر آرمین سلطان بود دمش گرم همش برکته واسمون
آرمین آره کلا بزرگترین ویژگی من مهربانیه جدیدا هم خیلی لذت میبرم در کمک به دیگران واقعا لذت بهم میده مثلا پولی که بر لباس گذاشته بودم برا یه پشت کنکوری کتاب گرفتم. فکر میکنم لذتمو یافتم اونم کمک به بقیه س. تو محل کارمم همش کار این و اون رو راه میندازم
تقوا یادته جلسات دو نفره سابقمون رو؟ یادش بخیر چهار سالی گذشته فکر کنم
آره یادش بخیر همساده جان
عجب روزایی بود... آره فکر کنم 5 سال پیش بود
خیلی خوشحال و ممنونم از خدا که برگشتم کانون خیلی خوشحالم که دوست خوبم همساده هست و آرمین عزیز
و خیلی خوشحالم از دوستای جدیدم افرا و بقیه دوستان
زندگی آزاد، شازده کوچولو، سها خانوم و خیلی از هم مسیرایی که بودن، هستن و خواهند بود ایشاالله
بعضی موقعا ناراحت میشم از اینکه بچه ها بعد از یه مدتی مین غیب میشن شما همچین حسی ندارین؟
مثلا من اگه بعد از 120 سال بمیرم ؛ چه کسی با خبر می شه از مرگم دو دنیای مجازی؟
تو دنیای حقیقی حالا چندتا دوست و هم دانشگاهی و فامیل هستن بهرحال بعد یک مدت با خبر میشن اما تو دنیای مجازی که هیچ کس نمی فهمه؟
تا حالا به این فکر کردین ؟ مثلا اگه توئیتر حساب داشته باشین از اون موقع به بعد هیچ پستی ندارین و رمزشم اگه فقط خودتون بدونید که دیگه واویلا