کانون

نقل قول: سلام داداش عزیزم. 
بهت تبریک میگم ۱۰ روز خوبت رو.    شیرینی نمی‌خوای بدی به بچه‌ها؟  

لطف داری داداش. خدا رو شکر. انشالله اوضاع بهتر میشه.  

و
راستش این پیشنهاد بچه‌ها بود که گردهمایی تو پیام‌رسان باشه که راحت بشه باهم صحبت کرد. وگرنه مشکلی نداره که اینجا باشه.  
ایتا از چه نظر مشکل داره؟ اگر تو پیام‌رسان دیگه‌ای مثل گپ باشه بازم نمی‌خوای بیای؟ 

ممنون داداش شیرینی فعلا جیبم تارعنکبوت بسته  ایشالله بهبودی کامل 
نه واقعیتش پیام رسان داخلی کلا نصب نمیکنم رو سیستم  
ولی خوب سیگنالم بد نیستا 
اگه‌نمیشه که هیچی 

(1399 بهمن 7، 10:44)مهدوی نوشته است: [ -> ]آرمین جان
کنترل ذهن رو نمیدونم چیکارش کنم
اینا اثرات اون مراسمه
واقعاً دارم اذیت میشم؛ گرچه هر فکری اومد تو ذهنم همون لحظه کاتش میکنم و خلاص میشم ولی تعداد دفعات هجوم این افکار زیاد شده
امروز میخوام کنترلش رو دستم بگیرم؛ خسته شدم ازش! نصف خاطرات قبل پاکی برام زنده شده تا الان!

مهدوی جان الان که چند روز گذشته چطور شدی؟

تونستی کنترل رو به دست بگیری؟ 

نقل قول: برای عدم حفظ تعادل هم این مشکل همیشگی منه
توی این مدت فکر کنم خوب توجه کردی و دیدی که تا یه اتفاق بد خیلی کوچیکی بیفته من کلاً ریزش میکنم! 
یعنی همون اتفاق بد کوچولو بیفته تا عمق حس منفی میرم
همچنین برای اتفاقات خوب هم هست
و اینکه این بیشتر به عدم وجود حس رضایت برمیگرده فکر کنم 
اینو قبلاً گفتم؛ شده گره زمین رو از برخورد یه شهاب‌سنگ هم نجات بدم! بازم بعد از چند دقیقه کلاً دیگه هیچ اثری از اون حس رضایتمندی و خوشحالی نیست
البته بعضی وقتا یه سری اتفاقات خوب میفته ممکنه تا چند روز ادامه دار باشه  مثلاً دیشب طی یه حرکت غیر منتظره ای ویس یکی از دوستام که تا حالا ندیدمش و فقط با هم چت کردیم رو شنیدم 
دیشب فکر کنم نزدیک 30 بار گوشش دادم؛ الآن هم که یادش افتادم ذوق کردم 
اینقدر حس خوبی داشت که نگو

داداش جان این حس رضایتی که میگی رو من هم مشکلش رو دارم.
نباید حس کمال‌طلبی به خودمون راه بدیم که همش در حال دویدن باشیم و رضایت رو تجربه نکنیم. 

فکر می‌کنم هر روز صبح بهتر باشه که برنامه‌‌های اون روزمون رو بنویسیم.
در طول روز هر کاری که انجام میدیم رو تیک بزنیم و به خودم یه آفرین و احسنت بگیم. یه جایزه کوچیک هم برای بعضی‌هاش در نظر بگیریم. این جوری حس خوبش بیشتر می‌مونه. 

خوبه که هر روز صبح ماموریت اون روزمون رو مشخص کنیم.
آخر اون روز چک کنیم که آیا ماموریت اون روزمون انجام شد. اگر شد به خودمون کلی انرژی مثبت بدیم و به خودمون جایزه بدیم.   هر فکر منفی هم اومد بهش فحش میدیم و پرتش می‌کنیم بیرون. 

اگر داری زندگیت رو درست پیش می‌بری و فکرها الکی هستن، نادیده بگیرشون. مدام یاد خودت بنداز که این افکار الکی هستن و کارت هم خیلی درسته. 

(1399 بهمن 10، 9:15)New fighter نوشته است: [ -> ]ممنون داداش شیرینی فعلا جیبم تارعنکبوت بسته  ایشالله بهبودی کامل 
نه واقعیتش پیام رسان داخلی کلا نصب نمیکنم رو سیستم  
ولی خوب سیگنالم بد نیستا 
اگه‌نمیشه که هیچی 

ممنون داداش.

نمی‌دونم. اگه بچه‌ها موافق بودن میشه رفت سیگنال. 
من هنوز نشده که ازش استفاده کنم.

بفرمائید صبحونه 
کله پاچه

همین جا و در همین لحظه یه خبر انفجاری دارم براتون. 

یعنی چی می‌تونه باشه؟ 


باید به اطلاع‌تون برسونم که برادر عزیزمون مهدوی سرپرست گروه سرو شدن. 

برای این داداش ارزشمند، مهربان و فداکار کانون آرزوی موفقیت و سعادتمندی دارم. 

این هم یه گلدون گل برای مهدوی گل برگرفته از حرف اول اسمش. 
سفارشی دادم ساختنش. 

(1399 بهمن 10، 9:20)New fighter نوشته است: [ -> ]بفرمائید صبحونه 
کله پاچه

به به. آب از لب و لچه آویزان شد. 

امروز سرو با دو مدل غذا در خدمت شما بود. 
بعد هی بگید امکانات گروه کمه به ما رسیدگی نمیشه. 

سلام داداش جان
ممنونم

آره الآن فکر کنم دو سه روزی میشه که کنترل ذهنم رو دارم، هرچند هنوز هم سیگنال های مزاحم میان ولی خیلی بهتره
ولی مشکل اینجاست که من مادامیکه خودمو تو خونه حبس کردم این کنترل دستمه
بخوام برم بیرون یا با چیزی مواجه بشم هم باید کنترل کنم دیگه
فعلاً همینجوری پیش میبریم، هر وقت رفتم بیرون کلی باید به خودم یادآوری کنم که مراقب باشم


#کمال_طلبی!
پس همدردیم
من حتی اینجا و به ساده ترین شکل ممکنش هم هر پستی رو 10 بار مینویسم بعد پاک میکنم و از نو مینویسم که خوب باشه بعد هم که ارسالش کردم بازم چند بار ویرایش میکنم  90 درصد پستام ویرایش خوردن
آره شاید برنامه ریزی روزانه کمکم کنه، ان شاءالله بتونم عملیش کنم هرچند به شدت اهمال کارم


ممنونم ازت داداش جانم

(1399 بهمن 10، 9:31)مهدوی نوشته است: [ -> ]آره الآن فکر کنم دو سه روزی میشه که کنترل ذهنم رو دارم، هرچند هنوز هم سیگنال های مزاحم میان ولی خیلی بهتره
ولی مشکل اینجاست که من مادامیکه خودمو تو خونه حبس کردم این کنترل دستمه
بخوام برم بیرون یا با چیزی مواجه بشم هم باید کنترل کنم دیگه
فعلاً همینجوری پیش میبریم، هر وقت رفتم بیرون کلی باید به خودم یادآوری کنم که مراقب باشم

آره داداش وقتی رفتی بیرون یادت بنداز که تو چه آدم فوق‌العاده‌ای هستی و مطمئن باش که از پسش برمیای. 
اگه تو نتونی پس کی می‌تونه؟ 

نقل قول: #کمال_طلبی!
پس همدردیم 
من حتی اینجا و به ساده ترین شکل ممکنش هم هر پستی رو 10 بار مینویسم بعد پاک میکنم و از نو مینویسم که خوب باشه بعد هم که ارسالش کردم بازم چند بار ویرایش میکنم  90 درصد پستام ویرایش خوردن 
آره شاید برنامه ریزی روزانه کمکم کنه، ان شاءالله بتونم عملیش کنم هرچند به شدت اهمال کارم 

خب در این موارد خیلی هم‌دردیم. 
خوب میشیم ان‌شاءالله. باید تلاش کنیم و اندکی بی‌خیالی طی کنیم. 

(1399 بهمن 10، 9:26)آرمین نوشته است: [ -> ]همین جا و در همین لحظه یه خبر انفجاری دارم براتون. 

یعنی چی می‌تونه باشه؟ 


باید به اطلاع‌تون برسونم که برادر عزیزمون مهدوی سرپرست گروه سرو شدن. 

برای این داداش ارزشمند، مهربان و فداکار کانون آرزوی موفقیت و سعادتمندی دارم. 

این هم یه گلدون گل برای مهدوی گل برگرفته از حرف اول اسمش. 
سفارشی دادم ساختنش. 

یه ایموجی با دوتا چشم قلبی برای این لازمه


ممنون ممنون خیلی ممنون


ان شاءالله بتونم کمک کننده باشم 


چه گلای قشنگی
اونم با حرف اول اسمم


ممنون داداش جون ممنون

بچه‌ها نتیجه آزمایش خونم اومد.
نمی‌دونم چرا این قدر آهن بالا هست. 

(1399 بهمن 9، 19:26)آرمین نوشته است: [ -> ]مهدوی جان
و
افرا جان

ممنون برای دعای سلامتی‌تون برای من و به یاد بودن‌تون.

دیروز بلاک عصبی انجام دادم و به امید خدا که ببینیم نتیجه‌اش چی میشه.
سلامتی خودتون و همه بچه‌های کانون پایدار. 

ایشالاه که خوبه خوب میشه ببینیم چطوری شد 

(1399 بهمن 10، 9:15)New fighter نوشته است: [ -> ]ممنون داداش شیرینی فعلا جیبم تارعنکبوت بسته  ایشالله بهبودی کامل 
نه واقعیتش پیام رسان داخلی کلا نصب نمیکنم رو سیستم  
ولی خوب سیگنالم بد نیستا   
اگه‌نمیشه که هیچی 

فکر میکردم فقط خودم اینطوریم که داخلی نصب نمیکنم! 



...................

آرمین جان ای کاش SGOT و SGPT هم میذاشتی ببینیم کبدت در چه حاله. به خاطر اهن بالا میگم...

ویتامین c هم اگه زیاد مصرف کنی چنین چیزی ممکنه پیش بیاد...

نقل قول: صبح‌ها که پا میشم حس می‌کنم تریلی از روم رد شده. شاید علتش این آهن باشه.  

خواب زیاد میبینی؟ وسطش بیدار میشی؟

اخه این احساس بیشتر به خاطر خواب بی کیفیته...

برای خیلیا پیش میاد .احتمال اینکه به خاطر آهن باشه خیلی کمه.

.................

دکتر افرا ممنون از توجهت. 
حق ویزیت چقدر میشه؟ 

(1399 بهمن 10، 11:34)افرا نوشته است: [ -> ]آرمین جان ای کاش SGOT و SGPT هم میذاشتی ببینیم کبدت در چه حاله. به خاطر اهن بالا میگم...

اخیرا این موارد رو آزمایش ندادم.
اما این آزمایش یک سال و سه ماه پیش هست:

نقل قول: ویتامین c هم اگه زیاد مصرف کنی چنین چیزی ممکنه پیش بیاد...

تنها مکملی که در این 9 ماه مصرف کردم این دارو بوده. هفته‌ای چهار عدد.
از نظر میوه و این‌ها هم که ویتامین سی داره، مصرف آن‌چنانی نداشتم.   

نقل قول:

نقل قول: صبح‌ها که پا میشم حس می‌کنم تریلی از روم رد شده. شاید علتش این آهن باشه.  

خواب زیاد میبینی؟ وسطش بیدار میشی؟

اخه این احساس بیشتر به خاطر خواب بی کیفیته...

برای خیلیا پیش میاد .احتمال اینکه به خاطر آهن باشه خیلی کمه.

خوابم افتضاحه از نظر کیفیت. وسطش بیدار نمیشم اما به نظرم خیلی تو خواب ذهنم درگیره. 

(1399 بهمن 10، 11:34)افرا نوشته است: [ -> ]فکر میکردم فقط خودم اینطوریم که داخلی نصب نمیکنم! 

پس تو هم به این خاطر نیومدی؟

یعنی اگه یه پیام‌رسان خارجکیش رو بزنیم حله؟ 

نقل قول: دکتر افرا ممنون از توجهت.  

حق ویزیت چقدر میشه؟  

نقل قول: اما این آزمایش یک سال و سه ماه پیش هست:

اینجوری بگو : یک ساااااااااااااااال و سه ماااااااااااه پیش!   آرمین تو یک سال پیش کلا یه ادم دیگه بودی

آنزیم های کبدی توی 15 روز به حد خطرناک میرسه و توی 15 روز بعدی ممکنه از خطرناک برگرده به حالت عادیش... به خاطر همین میگم یک سااااال!

ماشالاه همه چیزت هم خوبه...


البته انگار از قبل یه مقداری پلی سیتمی داشتی که چیزی نیست... حتی میتونه به خاطر هوای آلوده هم باشه.

منم لب مرزم الان به خاطر این همه دودی که خوردم...ماسک و این چیزا هم تاثیری نداره.

فیلتر دستگاه تصفیه هوا رو در میاری انگار گذاشته بودیش تو اگزوز خاور!

به خاطر آلودگی هوا و یا سیگار کشیدن یا سطح ارتفاع زیاد زندگی  بدن انزیم ترشح میکنه که مقدار خون رو افزایش بده که بی اکسیژنی نکشه.

با یه بار خون دادن قشنگ برمیگرده سر جای درستش. 

یا اینکه پزشکت دفروکسامین مینویسه که سریع این اهن اضافیه کم بشه ... (اینو بعدش یادم افتاد اضافه کردم!)

الان هم خوبی و من میگم مشکلی نیست چون TIBC و فریتین عادی هستن . احتمالا درصد ترانسفرین هم خوب بوده ...

پزشک خودت هم بهتر برات توضیح میده.اگه خواستی برامون بنویسم مشکل کجا بود. (من زیاد توضیح نمیدم چون پزشک دوتا یا سه تا

نباید بشه   تو کار هم دخالت نمیکنیم )

مولتی ویتامین ها هم مقدار ویتامین سیشون زیاد نیست و مشکلی ندارن.



(دوستانی که پلی سیتمی دارن اگه رفتن برای اهدای خون و اون شخص ازتون خون گرفت جلو چشماتون خون رو انداخت سطل اشغال ناراحت 

نشید   )

نقل قول: خوابم افتضاحه از نظر کیفیت. وسطش بیدار نمیشم اما به نظرم خیلی تو خواب ذهنم درگیره.  

اون تریلیه از رو کسایی که خواب بدی دارن رد میشه!

یادمه بعضی شبا که زیاد بیدار میموندم یه درجه میرفت بالاتر و صبح که بیدار میشدم قشنگ حس میکردم خاک تو چشامه!

نقل قول: پس تو هم به این خاطر نیومدی؟

یعنی اگه یه پیام‌رسان خارجکیش رو بزنیم حله؟  

لحظه ی اول قیافم این شکلی بود ==>  ایتا دیگه چه کوفتیه؟!



من تلگراممو هم پاک کردم یدونه واتساپ برام مونده .هم وقت نیست هم میترسم استرس بگیرم به خاطرش.

...............

پ.ن.1 : وقتی ازین چیزا مینویسم اینجا حس خوبی بهم میده که بیشتر بخونم....