کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۳ آقایان: سرو (حامی: مهدوی - سرپرست: )
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(1399 آبان 18، 23:53)هومان نوشته است: [ -> ]هومان/۱۸ ابان/شروع

ما زنده بر انیم که ارام نگیریم...

هومان جان باید بیشتر در مورد لغزش ها صحبت کنیم هر موقع دیدی وضع خرابه یه سر به اورژانس بزن این شرط مسابقه بود یادته؟ Swear1
ماشالله به تو که دوباره پر قدرت به مسیر پاکی برگشتی Khansariha (69) 

(1399 آبان 19، 1:13)حامدحامد نوشته است: [ -> ]
(1399 آبان 18، 23:12)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]پ.ن: یکم تند تایپ کردم اگر غلط تایپی یا املایی داشت ببخشید

زندگی جان، یعنی منظورت اینه که ازت سوتی نگیریم؟

دقیقا منظورم همینه  4chsmu1
 
(1399 آبان 19، 11:18)جناب خان نوشته است: [ -> ]جناب خان 1 / 17 اسفند 97 / 611 روز خوب  Khansariha (46) 

ماشالله جناب خان 17 
همینجوری ادامه بده Confetti
 
(1399 آبان 19، 14:42)Alireza98 نوشته است: [ -> ]تاکنون به احساساتم بیشتر ایمان داشتم تا به خداوند. دیوانگی بود که معتقد بودم راه‌حل کمبودهای درونیم، مصرف شهوت است.

علیرضا 98 / 12آبان /یک هفته پاک


چه جمله قشنگی گفتی علیرضا جان 49-2 
ماشالله به یک هفته پاکت Khansariha (69) 


(1399 آبان 19، 1:10)حامدحامد نوشته است: [ -> ]می‌بخشین اگر لیست بروزرسانی را چند روز دیرتر می‌ذارم. لپ‌تاپم را دادم تعمیر، اگر آماده شد ان‌شاءالله تا فردا یا نهایت پس‌فردا لیست بروزرسانی شده را می‌ذارم.

اشکال نداره حامد جان  302  
ولی سعی کن نهایت فردا قرارش بدی Swear1
 
(1399 آبان 19، 1:55)مرد مجاهد نوشته است: [ -> ]سلام بر سروهای جینگولی خودمون 303 

نیمه شب همگی بخیر

چه پست تمیزی زده زندگی آزاد .. آقا شما حس نمیکنین آرمین رفته پول داده زندگی آزاد رو از رئال خریده 65 
حالا این یه دونه رو من فرضیه دادم .. تک تک کهکشانیهای سرو رو باید بریم در بیاریم از کجا ترانسفر شدن Khansariha (69) 

خببب ..
خدا رو شکر مرد مجاهد تیم هم از ۲۵ تیر شروع کرده و تا الان ادامه داده
میشه ۱۱۶ روز خوب
منممنمشتعلعشقعلیمچهکنمممنون

ممنون مجاهد جان نظر لطفته 302
ماشالله به روز های پاکیت انشالله همیشه در مسیر پاکی باشی 2uge4p4
سلام
فرید ۵ آبان ۱۴ روز
سلام ، دیروز با یه سری اتقاقات پشت سرهم داشت زمینه سازی میشد که برسم به خ ا 

دیر از خواب بیدار شدم بعد یه استرس ناخودآگاه و بی میلی به درس داشتم ، رفتم دنبال کارای متفرقه ، دوباره نتونستم بشینم پای درس بعد رفتم سمت عادتای قدیمی آهنگ گوش کردن و خیالبافی ،بازم درس رو شروع نکردم ، موقع خواب هم وسوسه شدید اومد که خدا رو شکر این یکی رو این بار با یادآوری جملاتی که  اینجا مینویسم تونستم ازش در برم .
برای رسیدن به هدفی که دلیل حضورم در یک گروه هست ، میبایست از خودمحوری نیز رها شوم....
علیرضا 98 / 12آبان / 8
زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 130 روز خوب

دیروز در حال مرتب کردن مدارکم بودم که خوردم به مدرک تحصیلیم گفتم منو ببین این همه سال درس خوندم حالا باید شغل آزاد داشته باشم اینو که همون اول هم میتونستم داشته باشم اینقدر اعصابم خورد شد Shy
این همه عمر بزار برا درس اینهمه برا کارت پایان خدمت آخرش که چی برسی خونه اول؟ Hanghead
دوست دارم برم برا ارشد شرکت کنم تا جبران سالهایی رو کنم که خ ا نزاشت خوب درس بخونم از اون طرف سنم رفته بالا موندم این وسط هر کی میبینه میگه درسی که خوندی حیفه پی کار خودت رو بگیر به نظر خودم هم همینه ولی سال های دانشجویی خ ا نزاشته بود خوب درس بخونم و به نظر خودم آماده بازار کار نیستم
مونم این وسط چی کار کنم Hanghead
(1399 آبان 20، 15:55)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 130 روز خوب

دیروز در حال مرتب کردن مدارکم بودم که خوردم به مدرک تحصیلیم گفتم منو ببین این همه سال درس خوندم حالا باید شغل آزاد داشته باشم اینو که همون اول هم میتونستم داشته باشم اینقدر اعصابم خورد شد Shy
این همه عمر بزار برا درس اینهمه برا کارت پایان خدمت آخرش که چی برسی خونه اول؟ Hanghead
دوست دارم برم برا ارشد شرکت کنم تا جبران سالهایی رو کنم که خ ا نزاشت خوب درس بخونم از اون طرف سنم رفته بالا موندم این وسط هر کی میبینه میگه درسی که خوندی حیفه پی کار خودت رو بگیر به نظر خودم هم همینه ولی سال های دانشجویی خ ا نزاشته بود خوب درس بخونم و به نظر خودم آماده بازار کار نیستم
مونم این وسط چی کار کنم Hanghead


سلام زندگی جان 53

خیلیا اینطوری هستن. الان از شغلت راضی نیستی؟

رشتت چی بوده؟ فکر میکنی اگه ارشد داشته باشی خیلی وضعیت بهتر میشه؟ 

من توی 25 سالگیم تازه رشته ی سومم رو شروع کردم شما چند سالتونه که میگید سنم رفته بالا؟
(1399 آبان 20، 16:04)افرا نوشته است: [ -> ]
(1399 آبان 20، 15:55)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 130 روز خوب

دیروز در حال مرتب کردن مدارکم بودم که خوردم به مدرک تحصیلیم گفتم منو ببین این همه سال درس خوندم حالا باید شغل آزاد داشته باشم اینو که همون اول هم میتونستم داشته باشم اینقدر اعصابم خورد شد Shy
این همه عمر بزار برا درس اینهمه برا کارت پایان خدمت آخرش که چی برسی خونه اول؟ Hanghead
دوست دارم برم برا ارشد شرکت کنم تا جبران سالهایی رو کنم که خ ا نزاشت خوب درس بخونم از اون طرف سنم رفته بالا موندم این وسط هر کی میبینه میگه درسی که خوندی حیفه پی کار خودت رو بگیر به نظر خودم هم همینه ولی سال های دانشجویی خ ا نزاشته بود خوب درس بخونم و به نظر خودم آماده بازار کار نیستم
مونم این وسط چی کار کنم Hanghead


سلام زندگی جان 53

خیلیا اینطوری هستن. الان از شغلت راضی نیستی؟

رشتت چی بوده؟ فکر میکنی اگه ارشد داشته باشی خیلی وضعیت بهتر میشه؟ 

من توی 25 سالگیم تازه رشته ی سومم رو شروع کردم شما چند سالتونه که میگید سنم رفته بالا؟



تو این شغل فعلیم احساس ارزشمند بودن ندارم و احساس میکنم من مال این شغل نیستم در ضمن جای هیچ پیشرفتی هم ندارم
رشتم معماری هست فکر میکنم اگر ارشد شرکت کنم میتونم تو اون دو سال همه مهارت هایی که لازم دارم رو در کنار مباحث جدید یاد بگیرم
من 29 سالمه البته 2 سال سربازی رو هم تموم کردم
(1399 آبان 20، 16:13)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]تو این شغل فعلیم احساس ارزشمند بودن ندارم و احساس میکنم من مال این شغل نیستم در ضمن جای هیچ پیشرفتی هم ندارم
رشتم معماری هست فکر میکنم اگر ارشد شرکت کنم میتونم تو اون دو سال همه مهارت هایی که لازم دارم رو در کنار مباحث جدید یاد بگیرم
من 29 سالمه البته 2 سال سربازی رو هم تموم کردم

شما از من 2 سال بزرگترید ولی خب بازم چیزی نیست. این موضوع کار و شغل و درس خوندن داستانش حداقل تا 60 سالگی ادامه داره پس خیلی کارا

داریم...

وقتی دیدم نوشتید زمانی که در حال مرتب کردن بودید یه جورایی اتفاقی برخورد کردید به مدرکتون حس کردم تصمیم از روی احساس میخوایید بگیرید.

منم یکی از مشکلام با شغل قبلیم همین بحث پیشرفت کردن بود. ته تهش میتونستم سوپروایزر بشم! 

معماری که ماشالاه حد و مرز نداره خیلی خوبه 53258zu2qvp1d9v 

من که از زندگی و روحیات شما آگاه نیستم بتونم راهنمایی کنم .ولی این سوال کردنام شاید باعث بشه بهتر بررسی کنید. 53258zu2qvp1d9v 

البته اون مدرک کارشناسیتون و خدمت سربازی شمارو تا به اینجا اورده و شخصیتی رو که الان دارید رو ساخته. پس اصلا هدر نرفته.
نقل قول: شما از من 2 سال بزرگترید ولی خب بازم چیزی نیست. این موضوع کار و شغل و درس خوندن داستانش حداقل تا 60 سالگی ادامه داره پس خیلی کارا


میدونم میشه ولی ته دلم اینه که این کار ریسکه که شغلی که هست رو رها کنم برم سراغ احتمالات حالا هر چقدر هم درصد موفقیت بالا باشه


نقل قول: وقتی دیدم نوشتید زمانی که در حال مرتب کردن بودید یه جورایی اتفاقی برخورد کردید به مدرکتون حس کردم تصمیم از روی احساس میخوایید بگیرید.


این فکر خیلی وقته درگیرش هستم دیشب که مدرک رو دیدم حسش تشدید شد

نقل قول: منم یکی از مشکلام با شغل قبلیم همین بحث پیشرفت کردن بود. ته تهش میتونستم سوپروایزر بشم! 

معماری که ماشالاه حد و مرز نداره خیلی خوبه [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

منم دقیقا همین فکر رو میکنم معماری حوزه های کاری خیلی زیادی داره نهایتش اگر نشد میتونی تنهایی پروژه بگیری انجام بدی


نقل قول: من که از زندگی و روحیات شما آگاه نیستم بتونم راهنمایی کنم .ولی این سوال کردنام شاید باعث بشه بهتر بررسی کنید. [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] 

البته اون مدرک کارشناسیتون و خدمت سربازی شمارو تا به اینجا اورده و شخصیتی رو که الان دارید رو ساخته. پس اصلا هدر نرفته.


یه جمله هست خیلی تسلی خاطر منه "اگر عقل الانم رو داشتم اشتباهات گذشته رو انجام نمیدادم ولی اگر اشتباهات گذشته را انجام نمیدادم عقل الانم رو نداشتم"
من که واقعا کیف میکنم میبینم یکی دنبال پیشرفت و توسعه دادن کار و اطلاعاتشه . حتی اگه شکست هم بخوره برام ارزشش بیشتر از کسیه که

یه خط صاف و تکراری رو گرفته و میره جلو . 53258zu2qvp1d9v

حالا در شرایط مختلف صب و شب و روز و تعطیلی هم بهش فکر کن و با بقیه هم مشورت کنی همینجا هم بچه ها خیلی خوب میتونن کمک کنن.

ایشالاه که موفق باشی 53
[تصویر:  2r4_khodabakhsh.jpg]
نمیدونم چند روزه که چیزی ننوشتم و تقریبا سکوت رو ترجیح دادم .کلا شاید دو روز نباشه ولی برای من زیاده.

از کانون یکباره فاصله ی زیادی گرفتم.

دلم اینجا نیست.

الان یه انرژی به خودم دادم که بتونم بنویسم شاید مشکل حل شد.شایدم اخرش پاکش کردم.

توی دام افکار ذهنی ایی افتادم که خودم توی مشاوره به بقیه توضیح میدم. شاید برای اونایی که صحبت میکنم (در محیط واقعی) جالب باشه که

خوده افرا هم گرفتار میشه!

تو زندگیم خیلی اشتباه کردم. امتحان کردن رشته ها و مهارت های مختلف که از دید دیگران یه امتیازه گاهی خودمو عذاب میده.

انتظارم از خودم زیاده ولی میبینم که از همسنام جا موندم!

همین جایی که زیرش خط کشیدم الان فهمیدم اشتباهه! حسشو دارم ولی وقتی مینویسم اگه کسی منو بشناسه میگه دقیقا کجا جا موندی؟!!!

از نظر مالی که از بهتریناشون هم جلوترم چند سال دیگه هم تلاش کنن بازم بهم نمیرسن! از نظر علمی هم بهتر ازین نمیتونم باشم!


ولی باز ذهنم مثل چند لحظه ی پیش بهم فرمان میده که : تو جا موندی!

انگار این مقایسه کردنایی که پدر مادرم انجام میدادن رو الان دارم خودم رو خودم پیاده میکنم!

از طرف دیگه میام یه برنامه ی منطقی میریزم مثلا میگم اقا من توی 32 سالگیم تقریبا مستقلم و میتونم ازدواج کنم اونم به بهترین شکل!

ولی باز ذهنم میگه اوه اوه 32 دیگه خیلی سنت زیاد شده! 

32 زیاده؟! ما تا 15 سالگی که تقریبا تو دنیا نبودیم! داشتیم بزرگ میشدیم! الان من عملا 12 سالمه! و تا 60-70 اگه خدا بخواد اینجا مهمونیم!

ذهنم منو مقایسه میکنه با دوستام! میگه اونا ازدواج کردن و دو شیفت کار میکنن و...(اینجا دیگه ادامه نمیده!) 

جان من یکی هست بهم بگه دو شیفت کار کردن اونم پرستاری کجاش خوشبختیه؟!!!

ازدواج این مدلی رو اصلا خودت دوس داری؟!

سالی یه بار بچتو میبینی. از پا درد و خستگی جنازت میرسه خونه و صبحم که میخوای بری به زمین و زمان لعنت میفرستی که این چه شغلیه دارم؟!

راستی من که دیگه دوستی ندارم!!!! Khansariha (13) 

الان از وقتی که اومدم کانون هیچ ارتباطی با هیچکدوم نداشتم به جز دوتاشون که از زمان راهنمایی باهمیم و اینا خیلی فرق دارن با بقیه! بودن 

باهاشون فقط کیف و حاله و افتخار.

واقعا این ایرادات ذهنی از کجا نازل میشه؟!!!

چنان عمیقن که غصه کل وجود ادمو میگیره!

فقط میتونم بگم خداروشکر...

با هر بار نوشتن و تحلیل درست و منطقی میشه این لایه های فکر مریض رو از بین برد تا به حقیقت برسیم.

یه چیز جالبی که همیشه میاد تو ذهنم اینه که ما لذت رو از خودمون دور میکنیم با مقایسه کردن.

یه پژو 405 رو در نظر بگیرید! مدل 80 مثلا ازین داشبورد مشکیا. اون زمان مردم خیلی عشق میکردن باهاش!

من که خیلی دوس داشتم.

یه ضبط سی دی خور اگه داشت دیگه هیچی! میشد خدا! 

حالا چی شد دیگه کیف نمیده؟!

مثلا قیافش و راه رفتنش دیگه مثل قبل نیست؟!! پس چرا دیگه کسی که اینو داره باهاش کیف نمیکنه؟! 

اون لذت دیگه رفت چون ما دیدیم بقیه دیگه 405 رو دوس ندارن!

انگار ما وسیلمون رو برای دیگران دوس داریم!

یه تفکر داغون باعث میشه از چیزی که داریم لذت نبریم و انتخاب های اشتباهی کنیم که زندگیمون به سمت نابودی پیش بره....


افرا /16 شهریور/ 67 روز 53
سلام


Mr Degaresh ا/ 18 آبان  99 /3 روز خوب

چند روز هست ذهن و نگاه رو کنترل کردم. ولی افکار منفی نه....امروز یه مقدار احساس نیاز میکنم....ولی خودمو با موارد دیگه مشغول میکنم...امیدوارم به خیر بگذره با توکل به خدا
سلام
فرید ۵ آبان ۱۶ روز
وای فردا اولین روز کاریه. قلبم تو دهنمه اینقد هیجان دارم!  Shy
خدایا خودت مراقبم باش.
نمیدونم با این انرژیم چکار کنم.
53

یه کارایی هم کردم امروز اینطوری هیجاناتم بدتر شده.
وای خدا .
این پست در جهت تخلیه ی انرژیه و ارزش دیگری ندارد! 4chsmu1
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778 779 780 781 782 783 784 785 786 787 788 789