(1399 آذر 4، 13:50)پشتکار نوشته است: [ -> ]مشکل کجاست که اورژانسی شدن کمتر نمیشه؟
شاید بخاطر این که نفس دوست داره شهوت رو یه بار دیگه تجربه کنه،به در و دیوار میزنه که یه بار دیگه بچشه.
شاید شیفتگی زیاد باشه،
شاید اعتیاد باشه،یه معتاد هر چه از زمان آخرین موادش بگذره فشار روش بیشتر میشه،منم اینطورم.از در و دیوار شهوت میبارید.چیزایی که قبلا تحریک نمی کرد حالا تحریک می کنه.
جایگذین ندارم،چیزی ندارم که بتونه جای شهوت رو بگیره.
درست میگی پشتکار جان.
معتاد خودش رو به در و دیوار میزنه تا خودش رو به مواد برسونه. اما روزهای اول هست که این طوره.
مثلا کسی که یک سال هست مواد رو کنار گذاشته دیگه خودش رو به در و دیوار نمیزنه که. اگر اصولی ترک کرده باشه، اون قدر حس خوب گرفته و اون قدر نعمات و برکات تو زندگیش جاری شده که فضای روحی و روانیش خیلی متفاوت شده برای به در و دیوار زدن خودش.
حالا
پشتکار در نقش اون آدمی هست که یک سال از پاکیش گذشته و به آرامش روحی و روانی رسیده؟
یا در نقش اون آدمی هست که داره روزهای اولش رو میگذرونه و با چنگ و دندون صبحش رو شب میکنه.
در نظر من پشتکار حالت اول بود که فقط شاید این وسطها یه سری لغزش کوچک داشته.
اما اگر دومی هست پس باید یه رویکرد کاملا متفاوت در پیش بگیره.
بشینه یک بار تمام اهداف پاکیش رو بنویسه و روزی چند بار اینها رو مرور کنه تا میل به پاکی به تدریج بیشتر از میل به خ.ا بشه.
بشینه تمام حسهای بد ناشی از خ.ا رو بنویسه و روزی چند بار اونها رو مرور کنه تا رنج خ.ا بیشتر از رنج پاکی براش بشه.
بشینه برای تمام روزش برنامهریزی انجام بده. حتما حتما ورزش داشته باشه. مطالعه جانبی داشته باشه. قرآن داشته باشه. نماز اول وقت.
دونه دونه اینها رو هر روز بیاد تو کانون اعلام کنه. به خودش انرژی بده. از بقیه بخواد که بهش انرژی بدن.
هیچ تایم خالی برای روزش نذاشته باشه و یه لیست داشته باشه از کارهایی که باید انجام بده.
پشتکار با این سبک جلو بره نتیجه نمیگیره؟
و اگه غیر این باشه، چطور میخواد نتیجه بگیره؟
نقل قول: با خدا هم اون ارتباطی که میگی رو ندارم.حتی زمانی هم که تلاش می کردم.اون ارتباط ایجاد نشد.
بالاخره ایجاد میشه.
سعی کن چیزهای مختلف رو امتحان کنی.
بگرد یه سخنرانی که به دلت میشینه پیدا کن تا ارتباط کم کم ایجاد بشه.
یه کتاب جدید دست بگیر شاید اون ارتباطت رو ایجاد کرد.
خوندن قرآن؟ یه تفسیر قرآن؟
بالاخره ارتباط ایجاد میشه.
بهتر از همه اینها میدونی چیه؟
اینکه هر روزت رو جوری زندگی کنی که خدا گفته.
از تایم بیدار شدن و خوابیدنت گرفته، تا تک تک فعالیتهای روزانهات. تا تصمیمگیریهات.
وقتی همش همون کاری رو انجام میدیم که خدا گفته، اون قدر حس خوشگل با ما همراه میشه و اون قدر خدا برامون دوستداشتنی میشه که دیگه نمیتونیم رهاش کنیم.
نقل قول: البته کوتاهی در کنترل نگاه هم تاثیر داشته.باید دوری می کردم از چیزایی که احتمال نگاه بد رو داشته.که دوری نکردم.معمولا بعد مواجهه با هر نگاهی اورژانسی شدم.
خیلی شیفته و واله شهوت هستم متاسفانه.وگرنه اینطوری با هر چیز کوچیکی اورژانسی نمیشدم
بله داداش جون. حتما این هم بوده.
این نگاهها شعله شهوت رو در وجودمون زیاد میکنه. همون شهوتی که خوابیده بود و کاری به کارمون نداشت.
چطور میتونی از چنین نگاههایی پیشگیری کنی؟