(1400 آبان 10، 14:12)New fighter نوشته است: [ -> ]آرمین جان من توی قسمت ثبت نام گروه ترک اطلاعاتمو وارد کردم ولی الان هرچی نگاه میکنم نیست فک کنم پستمو پاک کردن
مگه میشه کسی پست نیوفایتر رو پاک کنه؟
پیداش کردم.
کارهای اداریش هم به زودی انجام میشه.
ممنون ازت.
(1400 آبان 10، 16:50)یا امیرالمؤمنین نوشته است: [ -> ]نقل قول: یاامیرالمومنین شما به نظرت مشکل کجاست؟
مشکل به نظرم خودم هستم و این عادت کهنه که مثل کلاف سردرگم درون ذهنم لونه کرده...
هر بار میگم دوباره شروع میکنم ولی هر بار به لغزش منتهی میشه...
دوست ندارم از وضعیتش شکایت کنم چون چیزی رو قرار نیست درست کنه فقط انرژی منفی به خودم و اطرافیانم میدم و مهتر از همه فرصت رشد و پیشرفتو از خودم میگیرم.
اگر قرار باشه یک روزی از دست این عادت خلاص بشم دوست دا م شروعش همین حالا باشه...
به امید خدا و با ذکر یا علی مدد...
داداش وقتی تو طول مسیر به مشکل میخوریم اون هم به صورت پشت سر هم، یعنی یه جای کار مشکل داره.
یا یه چیزی تو ذهن مون مشکل داره. باورهای اشتباه.
یا یه چیزی اطراف مون مشکل داره. عوامل محرکی که براشون فکری نشده.
یا یه چیزی از رفتارمون مشکل داره. عادت های اشتباه.
باید بگردیم و پیداش کنیم و اقدام های لازم اصلاحی رو انجام بدیم.
ماشاءالله به روحیه خوبی داری.
Ssaeid/اول شهریور/۷۰روز خوب
از آخرین اعلام وضعیتم ده روز گذشته تواین مدت از همه جهت زیر بدترین فشارها بودم خدا رو شکر تونستم دووم بیارم
همه این ها رو میزارم به حساب این که هیچ چیز با ارزشی آسون بدست نمیاد
(1400 آبان 10، 18:01)SSaeid نوشته است: [ -> ]Ssaeid/اول شهریور/۷۰روز خوب
از آخرین اعلام وضعیتم ده روز گذشته تواین مدت از همه جهت زیر بدترین فشارها بودم خدا رو شکر تونستم دووم بیارم
همه این ها رو میزارم به حساب این که هیچ چیز با ارزشی آسون بدست نمیاد
سعید جان مطمئن باش ارزشش رو داره.
فشارها سختی ها همیشه هست. گاهی بیشتر و گاهی کمتر. ما نباید یادمون بره تو چه مسیری بودیم و هستیم.
بهت خیلی تبریک میگم که این قدر قوی و محکم هستی.
سلام
محب صادق / 22 مهر / ادامه روزهای خوب کنار دوستان
سلام به گل و گلاب های سروی
شب همگی بخیر
حالتون خوبه؟
راستی جاتون خالی دو روزه اینجا صبح ها بارون میاد کلا همه جا مه آلود میشه اصلا یه وضعی
همش به شوق این بارون و هوای مه آلود قبل طلوع بیدار میشم میرم دم پنجره بیرونو تماشا میکنم تا آفتاب طلوع کنه
سلام. شب دوستان بخیر
آبی / 5 آبان / 5 روز پاک
نقل قول: آبی برای پیشگیری از لغزش صبحگاهی پروتکلی اندیشیدی؟
نباید زیاد بیدار بمونم.
یا حتی اینطور فکر کنم که: اشکالی نداره. هر وقت گفتم خودم رو میتونم کنترل کنم برعکس شده
هی این افکار عجیب روی هم جمع میشن و جمع میشن و آخرش هم میوفته اون اتفاقی که نباید :(:
ولی آرمین، نمیدونم چه حس غریبیه که این روزها دارم... یاد یکی از کانونی ها میافتم که میگفت ساعتها یک جا تنها مینشستم و فکر میکردم. خودم رو در برابر آیندهام تصور میکردم... چیزایی که میتونستم بشم. دیواری که بین خودم و تمام چیزهای بد کشیده بودم...
یک جور عادت شده (متاسفانه). حتی دیگه اون لذت کاذب هم نداره. حتی اون آرامش کاذب هم به همراه نداره. فقط تبدیل به یک عادت بد شده که باید از بین بره. زمان میبره... به یک شب همه چیز روبراه نمیشه...
به نظرم یک نقطه ضعفی که دارم فراموش کردن گذشتهست. به زمانی که چند ماه پشت سر هم پاک بودم فکر میکنم و میبینم که انگار اون روزهای قبل شکست بعد از مدتِ طولانی پاک بودن، همه چیز یادم رفته بوده... بازم به قول یکی از کانونی ها این کار رو برای خودم مثل آتیش نکرده بودم. میگفت: مثلا یکی بگه برو وسط آتیش میری؟ معلومه که نه. چون آتیش ضرر میرسونه. ضررای غیرقابل جبرانی هم میرسونه... باید عادت های بد رو مثل آتیش کرد... برای ذهن... ناخودآگاه... هر چیزی که اسمش هست و ما رو به سمت اینجور چیزها سوق میده...
خیلی پرحرفی کردم
مراقب خودتون باشید
پوریا / 5 آبان۱۴۰۰ / 6 روز خوب
حالم خوبه این روزا
اوه اوه عجب امپر بنزین خوفناکی!!!
(همون خط امتیاز)
مرسی
صادقین عزیزم...
نقل قول: افرا چقدر دعوا کردن تو خواب بده. من هر وقت این طور شده بعدش اعصابم خرد بوده.
اره جوری بود که کارما هم متوجهش شد از رو پیامم
نقل قول: من میتوانم امروز هم یه روز خوب دیگه سپری کرد
روزشمار پاکی هامو سپردم به یه برنامه به اسم Iron will و اون آمار پاکیمو داره و من فقط تلاش میکنم که پسر خوبی باشم و نذارم آمار پاکی این رفیق Iron بهم بریزه
هادی جان خیلی مبارک باشه...
منم با گوگل روزامو میشمرم فکر میکردم دارم تقلب میکنم
اینقد تنبلم حال ندارم بشمرمشون
وقتی هم میشمرم یادمه خانم شادن متوجه
اشتباهم میشد اصلاحش میکرد(همیشه 2-3 روز کمتر مینوشتم
)
.............
همساده قبلا یه سری متنایی مینوشت که توشون معتقد بود ماها مدلمون همینه! یعنی تا اخر عمر باید مراقب باشیم...
امروز یاد یه سریالی افتادم که طرف اعتیاد به الکل داشت. ولی 8 سال بود که پاک بود. میگفت هنوزم باید مثل روز اول مراقب باشم...
اینکار (پاک موندن) باید تبدیل بشه به یک الگوی زندگی...
احساس میکنم مثل کسی که یه بیماری مزمن داره تا اخر عمر باید مراقب باشم...
البته اعتراضی هم نیست. چون خیلیا مشکلات خیلی بزرگتری دارن و موفق و خوشحال هم هستن...اینکه دردش از درد انسولین زدن هر روز هم کمتره
افرا/16 شهریور99 / 422 روز
چقدر حرف همساده درسته
ممنون افرا
خوبم آرمین جان خدا رو شکر وضعیت اطرافم سفید شده و این خیلی خوبه
سلام
خدا رو شکر من هم یه روز پاک و سبز رو گذروندم.
بعد از دو سه روز عدم انجام چالش، این سه روز چالشم رو انجام دادم.
(1400 آبان 10، 19:59)محب صادق نوشته است: [ -> ]سلام
محب صادق / 22 مهر / ادامه روزهای خوب کنار دوستان
الهی شکر.
(1400 آبان 10، 20:44)Man Mitavanam نوشته است: [ -> ]راستی جاتون خالی دو روزه اینجا صبح ها بارون میاد کلا همه جا مه آلود میشه اصلا یه وضعی
همش به شوق این بارون و هوای مه آلود قبل طلوع بیدار میشم میرم دم پنجره بیرونو تماشا میکنم تا آفتاب طلوع کنه
عجب حال و هوایی داره اینی که تعریف کردی.
من نیز دلم خواست.
(1400 آبان 11، 1:45)آبـی نوشته است: [ -> ]یا حتی اینطور فکر کنم که: اشکالی نداره. هر وقت گفتم خودم رو میتونم کنترل کنم برعکس شده هی این افکار عجیب روی هم جمع میشن و جمع میشن و آخرش هم میوفته اون اتفاقی که نباید :(:
دقیقا با همین اشکال نداره اشکال ندارهها کار بیخ پیدا میکنه.
در حالی که همهشون به شدت اشکال داره.
دیر خوابیدن - پرسه زدن بیخود تو اینترنت - تو اتاق ساعتهای زیاد خودمون رو حبس کردن - بیکار بودن و هزار تا چیز دیگه.
نقل قول: یک جور عادت شده (متاسفانه). حتی دیگه اون لذت کاذب هم نداره. حتی اون آرامش کاذب هم به همراه نداره. فقط تبدیل به یک عادت بد شده که باید از بین بره. زمان میبره... به یک شب همه چیز روبراه نمیشه...
درسته زمان میبره.
این عادته هم تا یه جایی بخش دردناکش وجود داره. بیشترین رنجش همون 30 40 روز اوله.
اونو که رد کنیم خیلی اوضاع راحتتر میشه.
(1400 آبان 11، 20:00)فرید نوشته است: [ -> ]خوبم آرمین جان خدا رو شکر وضعیت اطرافم سفید شده و این خیلی خوبه
خدا رو شکر.
فضولی نباشه
وضعیت اطراف با چه الگوریتمی سفید شد؟
سلام، و عرض ادب خدمت دوستان گروه سرو.
دیوار / 11 آبان 1400 / شروع روزهای خوب
(1400 آبان 11، 23:44)دیوار نوشته است: [ -> ]سلام، و عرض ادب خدمت دوستان گروه سرو.
دیوار / 11 آبان 1400 / شروع روزهای خوب
سلام دیوار جان
چقدر خوشحال شدم پستت رو دیدم.
یکی از انتظارهای کانونی من به سر اومد.
جزء اون دسته از داداش های عزیزی هستی که بدون شک ذوق میکنم از بودن کنارش و خوندن پست هاش. چه خوب شد که شرایط به گونه ای شد هم گروهی باشیم.
داداش من همیشه موقع شروع روزهای خوبم کلی از دست خودم به خاطر لغزش های قبل عصبانی بودم. کلی احساس خستگی ناشی از تلاش کردن و نتیجه نگرفتن تو وجودم بوده. کلی احساس غم ناشی از اینکه به نظرم آدم ضعیفی ام داشتم.
خصوصا اوقاتی که سریالی بودم و چند هفته ای تو لجن زار بودم.
تو هم این چنین فضایی رو تجربه کردی؟
خدا رو شکر امروز از اون روزهای طلایی انجام چالشم بود. خیلی عالی پیش رفتم.
دم خودم گرم.
چند رو پیش گوشی پدرم رو دزدیدن. اعضای خانواده رو هم پول گذاشتیم و براشون گوشی جدید گرفتیم. چقدر راه اندازی یه گوشی جدید کار داره. از گرفتن سیم کارت های جدید تا ثبت کردن گوشی تو سامانه همتا و نصب کردن یکی یکی اپلیکیشن ها. حالا فکر کنید واتس اپ میخواد بک آپش رو برگردونه و اصرار داره که با وای فای این کار رو انجام بده. با سرعت حلزون وای فای خونه، یک گیگابایت میخواد دانلود کنه.
تا یک هفته ای فکر کنم مشغول این گوشی باشم.
حالا از شانس اندرویدش 11 هست و با قبلی فرق هایی داره پدرم اصلا بلد نیستن باش کار کنن. بحث آموزش هم هست.
امروز تو مسیر اداره راننده تاکسی دید کتاب میخونم پرسید روان شناسیه؟ گفتم آره. گفت در مورد رنج از دست دادن هم توش گفته که باید چی کار کنیم؟
گفتم نه ولی چیزای دیگه توش گفته.
خلاصه این شد که کلی باهم گپ زدیم و از بحث روان شناسی به کجاها نرسیدیم.
امیدوارم امروز بتونم با دکترم صحبت کنم و ببینم برنامه جدیدم چیه.
دلم یه طبیعت گردی حسابی میخواد. امیدوارم این هفته بتونم بهش برسم.