کانون

سلام دکتر جان. سلام آرمین. سلام، صد سلام و هزار سلام.

حالا سوالات بمونه برا یه موقع دیگه. 

(1399 آبان 9، 21:07)آرمین نوشته است: [ -> ]افرا جان تو خیلی ورزشکاری. دمت گرم واقعا. 

خب این هم یک روشه.
مهم اینه که نتیجه بده و آسیب نرسونه که گویا این طور نبوده. 

لطف داری . اونطوری استرس میگیرم خل میشم رکوردام جا به جا میشن.

اون روش خیلی خوبیه خدارو چه دیدی شاید خبری شد!   ولی بد اموزی داره!  اخرین گزینست. چون اشتباه بشه از چاه در میام میوفتم تو 

چاله! جه به جا ننوشتما!  من نه چاهو میخوام نه چاله!

(1399 آبان 9، 21:03)افرا نوشته است: [ -> ]سلام رضا جان

(1399 آبان 9، 21:00)آرمین نوشته است: [ -> ]دو تا ۱۰۰ تایی شنا؟   
چه خبره؟  من این تعداد رو تو یک سال میرم.  

چون تکنیک ناجور هست می‌خوای ننویس.   
ولی خدا رو شکر که رفع شد. یه دکتر خودش هم درد رو متوجه میشه و هم درمان رو می‌دونه. زود همه چی حل میشه. خدا رو شکر. 

سه چارتاشم میتونم تو اون حالت داغونم برم    

فکر کنم بنویسم بهتره با توجه به اون چیزی که رضا گفت   نه بابا wc چیه حیثیت برامون نموند  

ببخشید به یکی دیگه فکر کردم!  به یه شخص دیگه! تا اون قبلی از سرم دود بشه بره پی کارش!

ببخشید آخه یک بنده خدایی گفت بهم از این روشا     من عذرخواهی می کنم
کلا منم امروز داشتم به یه چیزی فکر می کردم اونم اینکه من یک عشق خیالی داشتم نسبت به یک بنده خدایی که امروز داشتم فکر می کردم خدا رو شکر اصلا بهش فکر نکردم چندین و چند ماه شایدم یکساله خدا رو شکر 
من که قبلا چندسال درگیرش بودم و هر شب فکر و ذکرم اون بود و کلا زندگیم داغون بود سر یک سری افکار دوره بلوغ! واقعا دوره بدی بود. رفتم پیش مشاور گفتم باید چیکار کنم ؟ برم بهش بگم؟ حرف خیلی قشنگی گفت : گفت واقعیت اینه که اینا همه خیالات خودته و رابطه ات خدا رو شکر یک طرفه است نه خودتو کوچیک کن با اینکارا نه اینکه خودت رو به دردسر بندازی چون به محض اینکه همچین حرفی بزنی میگه اصلا چنین چیزی نبوده و شما اشتباه فکر می کردی که بین ما رابطه ای هست و فقط خودت کوچیک میشی همین!
منم دیگه کلا بیخیالش شدم و اون افکار دیگه الآن خدا رو شکر به طور کامل رفتن و میدونم الآن کلا هیچی نبودن 

خب دوستان خیلی خوش گذشت
آرمین جان عزیز
افرا جان
و حامد عزیز
ممنونم ازتون برخلاف میلم باید برام صدام میزنن برای شام
ایشاالله زود همو ببینیم
تقوا / هفته سوم / سبز 
به امید برنده شدنمون آخر هم بشیم بازم برنده ایم چون این مسابقه کلا با بقیه مسابقات فرق داره
یا حق خدانگهدار

بچه‌ها با اجازه من فعلا باید برم.

حامد جان انشالله هفته دیگه بیا سوالات‌مون رو از هم بپرسیم.   مراقب خودت باش عزیز دل.

افرا جان انشالله که دیگه استرس نگیری. روزهای پاکیت ادامه‌دار باشه و از قرآنی که خریدی هم لذت ببری. خوندن حرف‌های خدا لذت‌بخشه. 

تقوا جان انشالله درس‌ها و آموز‌ش‌ها و زبان و خوشنویسی و تفسیر قرآن و بقیه فعالیت‌هایی که داری و من نمی‌دونم   همه خوب پیش بره. خیلی مراقب پاکیت باش. 


شب همگی بخیر. 

شب بخیر مدیری

شب بخیر همگی

(1399 آبان 9، 13:42)،رهگذر، نوشته است: [ -> ]سلام دوستان عزیز

رهگذر / ۶ اردیبهشت / ۱۸۹ روز

هفته سوم سبز

فک کنم مسابقه گروهی ام تمام شد ولی امیدوارم بودم بچه ها بیشتر مشارکت کنن مثل افرا، تقوا، زندگی آزاد، ولی متاسفانه باقی بچ ها مشارکت فعالانه ای نداشتن و قبل از شکست به اورژانس کانون یا به گروه سر نزدن و همینطور از حال و هوا و اینکه با وسوسه ها چطور برخورد می کنن و... نداشتن،

خوب شما که مشارکت نمی کنید برای چی تو مسابقه شرکت می کنین میتونستین انفرادی ادامه بدین... کاش ما معنی، اتحاد و مشارکت رو میفهمیدیم

به هر حال نتیجه مسابقه مهم نیست مهم پیشرفت بچه ها در آینده هست...

موفق باشید.

سلام رهگذر جان

من هم تو این هفته‌ها خیلی نرسیدم اینجا وقت بذارم. ببخشید. 
این قدر کار جاهای مختلف کانون دارم که نمی‌دونم باید کجا باشم. اما تا حدی که می‌تونستم اومدم.

فقط یک نکته‌ای بگم.
این گروه، گروه فعال آقایون نیست و اعضایی که اینجا هستن عموما دیر به دیر سر می‌زنن کانون یا اگه سر بزنن تمایل به تعامل ندارن.
من به بچه‌های گروه هم که خصوصی پیام میدم هفتاد درصدشون بهم پاسخی نمیدن و من این طور برداشت می‌کنم که خیلی نباید مزاحم‌شون بشم.

این رو می‌خوام بگم که کلا نمیشه از این گروه خیلی انتظار مشارکت فعال داشت.
تو شناسنامه گروه هم فعالیت ماهی یک بار قید شده.

به نظرم دوستانی که تمایل به فعالیت بیشتر دارن بهتر هست تو یکی از دو گروه صراط مستقیم یا طوفان ثبت نام کنن.
تا این گروه باعث دل‌سردی‌شون نشه.
من تو این چند وقته خیلی نگران این موضوع بودم. 

اما از طرف دیگه تو همین گروه هم میشه مثلا هر هفته یه موضوع معین کرد و پیرامون اون موضوع بچه‌ها صحبت کنن. حالا در مورد راه‌های مقابله با وسوسه یا هر چیز دیگه.
بچه‌ها ممکنه هر روز نیان. یکی یکشنبه بیاد. یکی سه شنبه. یکی جمعه. اما هر کس هر موقع اومد نظرش رو در خصوص اون موضوع عنوان کنه.

برای مسابقه بعدی میشه چنین کاری انجام داد. 
اگه ایده‌ی دیگه‌ای هم دارید بفرمایید. 

(1399 آبان 9، 13:42)،رهگذر، نوشته است: [ -> ]هفته سوم سبز

(1399 آبان 9، 14:44)افرا نوشته است: [ -> ]افرا/ سه هفته سبز

(1399 آبان 9، 21:14)تقوا نوشته است: [ -> ]تقوا / هفته سوم / سبز   

ماشالله به همه شما برادران عزیز.   

زندگی آزاد
هومان
علی123
آقای اراده

بیاید بگید اوضاع چطور پیش رفته. 

سلام
فرید ۵ مرداد ۴ روز

رهگذر جان حق با شماست
و دوستام یکم کم لطفی کردن در مورد مسابقه من با توجه به شرایط میتونم بگم زمان مسابقه و قبلش گروه هیچ تفاوتی نکرده کسانی که لغزش داشتن زحمت اومدن به گروه و اورژانس رو به خودشون ندادند و مشارکت هم که تقریبا خیلی کم بوده به غیر از افرا جان.
پیرو فرمایشات آرمین جان این گروه یه جورایی شبیه پارکینگ میمونه و مشارکت زیادی توش دیده نمیشه.
تا اینجا گله و شکایت بود ولی راهکارش اینه که بتونیم از ظرفیت های بلقوه دوستان استفاده کنیم من لیست رو که میدیدم خیلی از دوستان از پیشکسوتان پاکی کانون هستند و حتما تجربیات خوبی دارن ما باید همونطور که آرمین عزیز گفتند به صورت هفتگی روی یک سری از موضوعات بحث و تبادل نظر بگذاریم. انشالله به زودی چند تا موضوع انتخاب میکنم به انتخاب دوستان بتونیم با هم تبادل نظر داسته باشیم.
اعلام وضعیت مسابقه خودمو انشالله فردا همزمان با 120 روزگیم اعلام میکنم

هومان/۳۰ مهر/۱۰ روز توپپپپپ

هفته سوم سبز

Ali123
هفته ی سوم قرمز

(1399 آبان 3، 8:21)افرا نوشته است: [ -> ]درود و صبح بخیر.

داداش علی  میدونم درگیر کار و درس هستی .وضعیتتو میفهمم. ولی اگه میخوای یه کاری رو صحیح انجام بدی از تمام ابزار اطرافت باید استفاده کنی.

براش برنامه بریز. الان احتمالا حالت خوبه و میتونی حساب کنی 1 ساعت برای ترک وقت گذاشتن بازدهیش مثلا از 2 ساعت درس پشت سر هم خوندن بیشتره.

اگه بخواییم همیشه به کارای دیگه اولویت بدیم هیچوقت زمان کافی برای خودمون پیدا نمیکنیم.  خودت از همه مهمتری

. . . . . .

صحبتای دیروز داداش رضا رو خوندم الان. حس بامزه و خوبی بهم میداد.

برای ازدواج هم که عجله داری

نمیتونم صحبتم رو خلاصه بنویسم. (قشنگ معلومه اینقد نوشتم بنزین ندارم؟  )

. . . . . . 

برای خودمم که نمیتونم گزارش بنویسم . انگار دستام یه ظرفیت مشخصی دارن برای یک روز

ازونجا که میگذره کلا دیگه نمینویسم!  

حالم خوبه خداروشکر. به عشق همسرجان!


افرا/ 16 شهریور/49 روز



پ.ن 1 : اقا من متاهل نیستما   یکی از دلیل های ترک احترام به اون شخص ناشناختست.

سلام داداش افرای گلم
حقیقتا اینقدر سرم شلوغه که هفته ای یه بارم به زور سر میزنم به کانون، علیرغم این که دلم میخواد بیشتر فعال باشم، ولی چه کنم...
برای ترکم دیگه نمیدونم چکار کنم واقعا، خسته شدم یه جورایی...

(1399 آبان 4، 13:58)زندگی آزاد نوشته است: [ -> ]زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 113 روز خوب
دیشب یک حمله سنگین وسوسه داشتم طوری که به خودم میپیچیدم و مثل همیشه فقط از خود خدا کمک خواستم و چند بار تو دلم فریاد زدم خدایا کمکم کن
به نظرم از 100 که رد میشیم وسوسه ها خیلی کمتر میشه ولی هر حمله ای میشه قدرتش خیلی بیشتر هست
ارتش خودتونو تجهیز کنید برای دوران استقامت !
___________________________

دگرش جان ماشالله به روز های سبزت خیلی دوست دارم از حال و هوای این روزات برامون بگی

علی 123 جان از دلایل شکستت برامون بگو تا بتونیم با هم به یک راه حل جدید برسیم

اراده جان ماشالله به هفته سبزت و روز های پاکیت

تقوا جان 50 روز عالی مبارکت باشه خیلی عالی داری پیش میری داداش گلم

فرید جان ماشالله به این ارادت و 3 روز پاکت

رهگذر جان خیلی از متن ها و عکس هایی که قرار میدی لذت میبرم و استفاده میکنم خدا حفظت کنه داداش

پشتکار جان ماشالله به این پشتکارت گل کاشتی داداش بیش از 2 هفته پاکی مبارکت باشه

افرا جان گزارشاتت خیلی کامل و عالی هست همینجور ادامه بده داداش گلم

ناامیدی و اراده ی ضعیف، اینا عوامل اصلی شکست منن

نقل قول: پیرو فرمایشات آرمین جان این گروه یه جورایی شبیه پارکینگ میمونه و مشارکت زیادی توش دیده نمیشه.

  

. . . . .

دوستان قبل از هرچیز (شروع مسابقه و یا ....) باید اولویت ها مشخص باشن .وقتی میگیم میخواییم ترک کنیم یعنی ترک کردن میره بالای لیست و 

بقیه نسبت به اون اهمیتی ندارن!

دیگه بازی که نمیشه سرش دراورد!

منم فکر کنم چند دفه با آرمین صحبت میکردم یادمه میگفت الان اولویت با ترکه! 

حالا درگیر درس باشیم یا کار یا هر چیز دیگه ایی قرار نمیشه ترتیب کارامون توی این لیست عوض بشه!

من زمانی که میگم اولویت اولم درسه بین ترک و درس خیلی سریع درس رو انتخاب میکنم! (مثاله ها)

ولی برعکس زمانی که اولویت با ترکه هروقت حالم بد شد میذارمش کنار و میرم سراغ کاری که آروم بشم بعد بر میگردم!

نمیشه اول کار توی هفته ی قبل از مسابقه بر اساس جو و فضای کانون بگیم میاییم تو مسابقه و میترکونیم و... ولی بعد از چند روز برامون بی اهمیت

بشه بیاد وسطای لیستمون و بگیم درسمونو بخونیم ترک نکردیمم نکردیم ! 

من از خیلی از کارام افتادم. باورتون میشه سر این 55 روزم 12 میلیون از دست دادم؟!!! اوایل اینقد پرخور شده بودم که کبدم هنگ کرده بود 

میدیدم دونه های قهوه ایی رنگ روی دستام به وجود اومده! (بعدش با ورزش سنگین حل شد!) 

ترک برام اول لیست بود و اون 12 میلیون و کبد و اینا پایین لیست!

خودم انتخاب کردم! وقت میذارم براش حالا اون 12 تومنم بعدا جبران میکنم فدا سرتون!

لطفا جدی بگیرید . الان سنی نداریم . به طور طبیعی حداقل 30 سال دیگه اینجا مهمونیم! هرروز بخواییم بازی در بیاریم اخرش میبینیم 

این 30 سال هم رفت و اخرش هیچی نشد!

حرفای منم مهربون بخونید. این مدلی  ==>


پ.ن.1 : این صحبتم صرفا برای توضیح اولویت بندی اهداف بود و به هیچ عنوان شخص خاصی مد نظرم نبود. عملکردمون هم خوب بود مسابقه بعدی ها هم هستم ایشالاه

بهتر بشیم

زندگی آزاد / 14 تیر 99 / 120 روز پاک
هفته سوم مسابقه گروهی سبز

این هفته یک وسوسه سنگین داشتم که با کمک خواستن از خدا و تکنیک انحراف ذهنی تونستم ازش خلاص بشم.