نقل قول: من بلد نیستم چجوری باید خوند . اگه از رو کاغذ بخونم طوریه ؟!؟!
فقط کافیه قبل از نماز صبح بلند شی و دو رکعت نماز به نیت نماز شب بخونی.
البته کاملش یه طور دیگه است و می تونی توی نت پیدا کنی.
این جا مثلا
سلام بچه ها.
عاشق جون من اگه اجازه بدی، شرکت نکنم توی نماز شب 15دی.
آخه بحث شخصی و درونیه.. اهل دین و دعا و قران هستما. خیلی سفت و سخت هم ایمان دارم منتها این بخش نماز آنچنان منو جذب نمیکنه
(1396 دي 15، 0:14)rezaKy نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها.
عاشق جون من اگه اجازه بدی، شرکت نکنم توی نماز شب 15دی.
آخه بحث شخصی و درونیه.. اهل دین و دعا و قران هستما. خیلی سفت و سخت هم ایمان دارم منتها این بخش نماز آنچنان منو جذب نمیکنه
هر طور خودت صلاح می دونی...
اصرار نمی کنم.
من خودم چون تجربه ی خیلی خوبی دارم توصیه می کنم.
او شب هایی که می خوندم، وقتی کامل می خوندم، یه مقداری خسته می شدم،
اما وقتی که سجده ی آخر رو می رفتم خیلی احساس شعف می کردم.
بعد از نماز هم با خودم قرار می ذاشتم که برای خودم دعا نکنم و اصلا به خودم فکر نکنم
و فقط به فکر دیگران باشم.
تا حالا امتحان کردی نماز شب رو؟
و بالاسحار هم یستغفرون هم که توی قرآن اومده. سوره ذاریات آیه ۱۸
یعنی الان دارم اصرار می کنم.
خدا نکشتم
(1396 دي 15، 0:23)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ] (1396 دي 15، 0:14)rezaKy نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها.
عاشق جون من اگه اجازه بدی، شرکت نکنم توی نماز شب 15دی.
آخه بحث شخصی و درونیه.. اهل دین و دعا و قران هستما. خیلی سفت و سخت هم ایمان دارم منتها این بخش نماز آنچنان منو جذب نمیکنه
هر طور خودت صلاح می دونی...
اصرار نمی کنم.
من خودم چون تجربه ی خیلی خوبی دارم توصیه می کنم.
او شب هایی که می خوندم، وقتی کامل می خوندم، یه مقداری خسته می شدم،
اما وقتی که سجده ی آخر رو می رفتم خیلی احساس شعف می کردم.
بعد از نماز هم با خودم قرار می ذاشتم که برای خودم دعا نکنم و اصلا به خودم فکر نکنم
و فقط به فکر دیگران باشم.
تا حالا امتحان کردی نماز شب رو؟
و بالاسحار هم یستغفرون هم که توی قرآن اومده. سوره ذاریات آیه ۱۸
یعنی الان دارم اصرار می کنم. خدا نکشتم
خدا حفظت کنه برا ما رفیق.
آپدیت رای به اسم گروه دوم:
در محضر خدا (6)
زنده دلان (1)
جنگجویان (1)
* برای
تفسیر هم فردا به صورت کاملا شانسی یه سوره برا خودم و علی و سعید انتخاب میکنم.
سلام
میشه منو از گروه راکد مجددا ب رهروان منتقل کنید ؟
ممنون میشم
ارسال شده از HUAWEI SCL-U31s با استفاده از kanoon
به نام خدا
اعلام وضعیت مسابقه گروهی دوره سی و چهارم
امیدوارم حال همگی خوب باشه و از جمعه شون تا اینجای کار لذت برده باشین. توی این دوره مسابقه گروهی برای همه بچه ها آرزوی موفقیت دارم.
وضعیت پاکی: سبز
برنامه های هفته گذشته:
- خواب بین 12:30 تا 1 انجام نشد
- تمرین موسیقی انجام شد خداروشکر
- سر زدن به دانشگاه برای کارای فارغ التحصیلی انجام شد
- پیگیریِ تشکیل کلاس زبان انجام شد.
برنامه های هفته آینده:
- پیگیری کلاس زبان
- پیگیری کارِ فارغ التحصیلی
- تمرین موسیقی روزی حتما 1 ساعت
- خواب بین 12 تا 12:30 (مهم ترین برنامه ی این 42 روزِ پیش رو)
بچه های گروه دوم، برای تفسیر، سوره ها مشخص شدن. سوره ها رو میگم و اگه کسی مشکلی داره (درس، کار و..) که کلا نمیرسه به این کارِ گروهیِ اضافه، حتما همینجا یا توی پروفایل من بگه.
برای تفسیر، تا اخر مسابقه گروهی وقت هست. پس با ارامش و سر فرصت و حوصله بگردید.
*** نذارین برای هفته ی آخر چون تکلیف نیست. این کار فقط برای افزایش مشارکت، تفکر و دعوت دیگران به فکر انجام میشه. کار مثبتیه پس بیاین اثر مثبتی بذاریم.
قاصدک (به انتخاب خودشون): سوره یس
aliunknown: سوره نصر
rezaky: سوره عصر
saeed1396: چرا "بسم الله الرحمن الرحیم" در ابتدای هر سوره تکرار شده است؟ تفسیر این عبارت چیست؟
(1396 دي 15، 13:56)aliunknown نوشته است: [ -> ]نقل قول: aliunknown: سوره نصر
I have a noob question
چجوررری تفسیییر کنم دقیقا ؟!؟!؟ یعنی بخونم هر چی گرفتم بیام و اینجا بگم یا .... کلا توضیح بده رضا جان مرسی .
علی جون برا تفسیر، ما که زیاد چیزی نمیتونیم بگیم. توی اینترنت، از معلم دینی یا منابع دیگه، میتونی بگردی و آیه به آیه تفاسیرش رو گیر بیاری. بعد اینا رو توی یه فایل ورد خلاصه کن در حد نیم صفه یا 1 صفه. بعد هفته ی آخر میتونی خودِ فایل ورد رو آپلود کنی، یا نوشته هاشو کپی پیست کنی زیرِ اعلام وضعیتِ هفته ی ششمت. اینجا یه نمونه هست:
نمونه
بعد که تفسیر رو گذاشتی، نظر خودت و اون درسی رو که میگیری بنویس. مثلا سوره درباره قیامت اگه گفت، تو نظر خودتو بگو. چیزایی که راجب قیامت شنیدی و کدومش به نظرت عقلانی هست یا نیست. کلا نظر و برداشتت. بعد هم از بچه ها میخایم نظراشون رو بگن و چه بهتر اگه تبادل نظری بشه و دو نفر مخالفِ هم پیدا شن این وسط
درود به همه عزیزان,
دریفت از گروه جایی برای پیرمرد ها (نام موقت) سبز
ارزیابی:
هفته نسبتا خوب و آرومی رو پشت سر گذاشتم ,
نماز : به جز یک مورد مغرب عشاء و یک مورد صبح و ظهر و عصر یعنی سرجمع یک روز کامل نماز نخواندم بقیه چه قضا چه اول وقت و چه داخل وقت همه خوانده شد که رضایت بخش بود.
نرم افزار : خداراشکر جلو رفت و راضی بودم.
زبان انگلیسی : خداراشکر مرور کردم و راضی بودم.
تصمیم گیری برای آینده شغلی.
هفته آینده :
تمرکز بر قرائت نماز , ادامه بحث نرم افزار و مرور لغات زبان و اگر شد یک درس از 504 رو بخونم که خیلی وقته نخوندم.
تمرکز برای آینده و برنامه ریزی های خوب .
مشخص شدن وضعیت آینده شغلی بصورت تقریبی احتمالا در این هفته.
عاشق / گروه جای برای پیرمرد ها
/ هفته ی اول / قرمز
ارزیابی : این هفته اولش شکستم، یکشنبه شب به خودم اومدم و اوضاع به دستم اومد.
تا آخر هفته خوب بود و کنترل نسبتا خوبی داشتم. و ۱- کنترل ذهن و نگاه و ۲- تغذیه به خوبی انجام شد.
برای ورزش رفتم پیگیری کردم و از هفته ی بعد حتما شنا رو توی برنامه قرار می دم.
وضعیت خوابم زیاد تغییر نکرده و جا داره خیلی بهتر بشه.
زبان هنوز کاری براش نکردم
درس و تحقیق و مطالعه و تفکر و تفریح و استراحت هم نسبی بوده و اونقدر راضی نیستم.
برنامه ی هفته ی بعد :
اولویت اینه که ذهنم آروم باشه. به هیچ وجه نباید به هم بریزه. مقایسه کردن با دیگران، حرف دیگران، اتفاقاتی که می افته، قضاوت دیگران.
اگر چیزی هست یادداشت کنم و بعدا بهش فکر کنم. سعی کنم به برنامه ام پایبند باشم. اختلالات جزئی و کلی برنامه نباید به هم بریزونه من رو.
مهم این هست که در همه حالت روی خودم کنترل داشته باشم.
به اون جایی برسم که اگر حرفی می زنم، عملی انجام می دم، غذایی می خورم و ... همه روی فکر باشه.
وقتم رو بیشتر صرف کار و تلاشم کنم. ذهنم رو درگیر کارم کنم.
به حس و حالم توجه داشته باشم و بدونم چم شده. اگر ناراحتم، اگر خوشحالم.
فردا روز ختم صلواتمه، براش باید فکر کنم....
برنامه ها:
۱- برنامه درسی:
۲- نامه:
۳- تنظیم غذا، اینترنت، نگاه و ذهن، خواب:
۴- ورزش و کتاب و قرآن:
این خاطره نگاری هم کلا چیز خوبیه؛
الان خاطرات چند وقت اخیرمو مرور میکردم که تو شرایط روحی مختلف نوشته بودم واقعا تعجب میکنم از دست نوشته هام،واقعا احساسات چطور مستونه بر عقل غالب بشه، تازه این تو شرایطی بوده که اصلا خ ا دخیل نبوده نبوده و حتی وسوسه هم نداشتن،یعنی در اوج تمرکز بازم شرایطی بوجود میاد که آدم کنترل عقلش از دستش خارج میشه،
به رهروانی ها توصیه میکنم حتما دفترچه خاطرات تو گوشیشون بریزن و بعضی بها هم فاله و هم تماشا،بشینین هرچی تو فکرتونه تو اون صفحه بریزین هم راحت میشین هم فردا برگردین نگاه کنین یه چیزایی دستتون میاد
برای من اولینش 9/71394 بود.جالبه که آدم از احساس ۲ سال پیشش باخبر بشه
سلام
قاصدک / هفته اول / زرد ...
در عین نا باوری این هفته زرد شد .. همه چی داشت خوب پیش میرفت در یه لحظه خراب شد ..
نا امید نیستم ... ان شالله هفته های بعد جبران می کنم .. این هفته خیلی تجربه ی خوبی برام بود . مقاومت رو دوباره تجربه کردم .. شاید باید خیلی زود تر زرد میشد..
بهرحال شرمنده شدیم ...
کنترل نگاه هم این هفته نسبت به هفته های قبل تر خیلی بهتر بود .. حتی یکی دو روز کاملا پاک بود ..
و
رای به اسم گروه 2 رای به در محضر خدا د هرکدام از اسم های دیگه 1 رای ...
(1396 دي 15، 22:41)drift نوشته است: [ -> ]این خاطره نگاری هم کلا چیز خوبیه؛
الان خاطرات چند وقت اخیرمو مرور میکردم که تو شرایط روحی مختلف نوشته بودم واقعا تعجب میکنم از دست نوشته هام،واقعا احساسات چطور مستونه بر عقل غالب بشه، تازه این تو شرایطی بوده که اصلا خ ا دخیل نبوده نبوده و حتی وسوسه هم نداشتن،یعنی در اوج تمرکز بازم شرایطی بوجود میاد که آدم کنترل عقلش از دستش خارج میشه،
به رهروانی ها توصیه میکنم حتما دفترچه خاطرات تو گوشیشون بریزن و بعضی بها هم فاله و هم تماشا،بشینین هرچی تو فکرتونه تو اون صفحه بریزین هم راحت میشین هم فردا برگردین نگاه کنین یه چیزایی دستتون میاد
برای من اولینش 9/71394 بود.جالبه که آدم از احساس ۲ سال پیشش باخبر بشه
اره منم این دفترچه رو دارم برا خودم. منتها من زیاد ننوشتم چیزی. خیلی دوس دارما ولی این شبکه مجازی رو اگه کم کنم به این کارم میرسم. خیلی کار قشنگیه ایول
خب بچه های گروه دوم اسم گروهمون میشه:
در محضر خدا
قاصدک جون عیب نداره که زرد شدی. پنج هفته ی آینده رو سبز بمون.. قرآن خیلی خوبه مخصوصا الان که این تفسیر رو هم داریم. جلوی وسوسه شدن رو میگیره.
علی ایول تا آخر مسابقات سبز بمون کلا اصن سبز باش. دمت
تبریک می گم اسم گروهمون
در محضر خدا ...
چسزی که باید هر لحظه از زندگیمون بیاد داشته باشیم ..
بچه ها میخوایین یه امضا درست کنم با این مضمون ؟ ست کنیم با هم ؟
...........
آقا علی چه خفقانی توی کلاستون هست
موقع ما دیگه اینطوری نبود . هر که مشکوک میزد میرسیدن به حسابش ..
راستشو بگو .. حتما یه کار مشکوکی انجام دادی
عاشق از گروه جایی برای پیرمرد ها
الحمد لله امروز روز خیلی خوبی بود.
بعد از مدت ها یه روز درست و حسابی درس خوندم و بازدهیم خیلی خوب بود.
اما نباید هدف اصلی رو فراموش کنم و پاکی رو فراموش کنم.
درگیری کار و درس شدن، خیلی خوبه ولی نباید برام بت بشه. پاکی من مهم تر از هر چیزیه.
فردا ان شاء الله حتما سعی می کنم ورزش رو هم انجام بدم.
الان می رم برنامه ای که این هفته ریختم رو یه دور می خونم ببینم چیزی رو فراموش نکرده باشم.
(1396 دي 15، 22:41)drift نوشته است: [ -> ]این خاطره نگاری هم کلا چیز خوبیه؛
الان خاطرات چند وقت اخیرمو مرور میکردم که تو شرایط روحی مختلف نوشته بودم واقعا تعجب میکنم از دست نوشته هام،واقعا احساسات چطور مستونه بر عقل غالب بشه، تازه این تو شرایطی بوده که اصلا خ ا دخیل نبوده نبوده و حتی وسوسه هم نداشتن،یعنی در اوج تمرکز بازم شرایطی بوجود میاد که آدم کنترل عقلش از دستش خارج میشه،
به رهروانی ها توصیه میکنم حتما دفترچه خاطرات تو گوشیشون بریزن و بعضی بها هم فاله و هم تماشا،بشینین هرچی تو فکرتونه تو اون صفحه بریزین هم راحت میشین هم فردا برگردین نگاه کنین یه چیزایی دستتون میاد
برای من اولینش 9/71394 بود.جالبه که آدم از احساس ۲ سال پیشش باخبر بشه
موافقم.
منم از این خاطره ها دارم. یه کیف دارم که توش پر از این برگه هاست. شاید قدیمی ترینش برگرده به ۱۰ سال پیش.
البته چند سالی هست که دیگه این کار رو نمی کنم.
خیلی ایده ی خوبیه. این که آدم آخر شب در حد یک ربع به اتفاقاتی که اون روز افتاده فکر کنه و یک خاطره ی کوتاه یادداشت کنه.
حتما سعی می کنم این کار رو بکنم.
(1396 دي 16، 10:36)aliunknown نوشته است: [ -> ] یه فیلم خفنی امروز پیش اومد که نگو و نپرس .
یه فرمول بود که با یه فرمول دیگه قاطی میکردم . اینو نوشتم و گذاشتم تو جامدادیم که رفتم مدرسه در بیارم و مرور کنم . سرم رفت تو حرف زدن با بچه ها و یادم رفت چی به چی بود . آقا رفتیم سر امتحان برگه ها رو که دادن ما در جامدادی رو باز کردیم دیدیم ای داد بیداد این تو جامدادیه . گفتیم خب ولش کن میزاریم کنار و کاری نداریم . دیگه اخرای جلسه بود که مچ دو سه نفرو گرفتن . دیدم داد و بیدادشون رفت رو هوا و همه شروع کردن بندازن تقصیر همدیگه منم تو حل مسئله گیر کرده بودم که جامدادیم رو برداشتن و درشو باز کردن و اون برگه رو کشیدن بیرون و خلاصه این شد که برچسب تقلب زدن بهمون .
دیگه بماند یه ساعت داشتیم قانعشون میکردیم که بابا من اگه میخواستم تقلب کنم میومدم همه فرمولا رو مینوشتم قشنگ لیست میکردم درسم نمیخوندم . من که با خودم رو در واسی ندارم شمام هر چی دوست دارین فکر کنین
هر چی بود به خیر گذشت و قانع شدن . ولی بازم بعضیا طبق معمول با روشای خفن راحت در رفتن از زیر کار
اوخ اوخ عجب داستانی شده. من اگر بردم حتما سکته می زدم.
(1396 دي 16، 0:20)قاصدک نوشته است: [ -> ]سلام
قاصدک / هفته اول / زرد ...
در عین نا باوری این هفته زرد شد .. همه چی داشت خوب پیش میرفت در یه لحظه خراب شد ..
نا امید نیستم ... ان شالله هفته های بعد جبران می کنم .. این هفته خیلی تجربه ی خوبی برام بود . مقاومت رو دوباره تجربه کردم .. شاید باید خیلی زود تر زرد میشد..
راستش من هم این هفته بعد از مدت ها دوباره مقاومت رو تجربه کردم.
این که یه مقداری با نفسم جنگیدم، من رو برد سالای قبل. زمان هایی که حسابی نفسم رو زمین گیر کرده بودم.
قاصدک جون، ما می تونیم و شایسته خیلی بهتر از این ها هستیم.
با توکل بر خدا....