مرد جان ممنون از راهنماييت.
ولي من شامپويي ك مي زنم بايد پنج دقيقه تو مو باشه.
تا ادم هم كامل ليف بكشه و صابون صورت و .... حداقل 15 دقيقه طول مي كشه!
نصف لذت حموم هم ب ارامشش!البته ارامشي براي حموم هام نذاشتم.....
آخه چرا باید 5 دقیقه تو مو باشه ؟
من که شامپو میزنم همین که احساس کنم چربی مو ها رو گرفته کافیه ... زیاد هم بمونه ضرر داره
لیف هم آخه این قدر طول نمیکشه که !!
اون آرامش رو قبولدارم ولی برای زمانی هست که از خودمون مطمئن باشیم .... آره کیف میده اول صبح بشینی زیر آب داغ
این ابول گرفت شما ها نگرفتین ؟
آره میشه شکست
من یه فیلمی دیده بودم زمان بچه گیم هنوزم تو خاطرم ذخیره شده
یعنی واقعا متعجم ...
خیلی هم با کیفیت ضبط شده
اهورا جان
تعداد حموم رفتن هات رو کم کن
دیگه ماکسیمم یه روز در میون
وقتی هم برو حموم که خیلی خسته باشی !
یعنی یا سر صبح که هنوز خوابی
یا آخر شب که خیلی خسته ای
وقتی تحریک هستی هم به هیچ وجه حموم نرو و خودتو گول نزن که برای بهداشت جسمت میری و برای تمیزی باید بری ؛ به بهانه ی تمیزی جسم روحتو کثیف نکن !
زمان حموم رفتن رو هم که دوستان گفتن ، به حدّاقلّ حدّاقل برسون
دیدی ذهنت داره میره سمت شکست ، مقابله کن ، ولی نه این که تو حموم بمونی سعی کنی خودتو کنترل کنی! در این شرایط بزن بیرون از حموم !
سلام.
اون شامپو تو بروشورش نوشته 5 تا 7 دقيقه.(دوكري دي اس + كلورين گزنه
و اره ابوالفضل جان ب ناطر همين مي گم عادته و لذت نداره.
مثلا شكست امروزم... فقط شكستم بدون اين ك حتي تصور ذهني داشته باشم.....
خيلي از شكستام اين جوري بوده...
مشكل نگاهم ندارم(خدا را شكر هر جي را از كف دادم اين يكي حفظ شد)
ولي باشه مرد جان تايم حمومم را كم مي كنم.اين نكته اول
زنكته دوم.
حموم يك روز در ميون برم (يكم سخته عادت كنم جون بدنم عادت كرده ب حموم زياد....)خب ديگه ايراد كار كجاست؟
شاید لازم باشه چنتا سوال بی رو در واصی به خودمون جواب بدیم
1-چی شد که تو این راه افتادم؟
2-چی شد که ادامش دادم؟
3-چه چیزایی رو از دست دادم؟
4-چه چیزی نمیزاره ترک کنم؟
5-باید چیکار کنم؟
در مورد خودم به این نتیجه رسیدم
1-برحسب یه اتفاق تو این راه افتادم وتا دو سال هم نمیدونستم این کار بده
2-در مورد اینکه ادامه دادم هم اگه از دلیل اصلی که همون شهوته بگذریم فک کنم ضعف اراده من و اینکه نتونستم مشکلمو درست بشناسم و وجود خط قرمز ها تو خونواده که مانع از مطرح کردن و کمک گرفتن از اونها شد باعث شد تو یه چرخه ترک و شکستن بیفتم که اونم کم کم واسم عادی شد.در ضمن خیلی هم آرمانگرایانه به این موضوع نیگا میکردم که باعث می شد یهو بخودم قول بدم دیگه این کارو نکنم ولی همین که میشکستم بشدت عذاب وجدان میگرفتم و ناامید می شدم وتا یه مدتی خودمو رها می کردم.
3-تو این چرخه 10 ساله اونقدر بخاطر شکستام سرخورده شدم که اراده و اعتماد به نفس و عضت نفسمو از دست دادم و شکستو پذیرفتم و از وقتی که شکستو پذیرفتم این اعتیاد لعنتی هر روز بیشتر شد.از همه مهمتر بهترین دوست وامیدمو که همیشه پشتم بهش گرم بود رو از دست دادم ,حالا احساس میکنم دیگه خدا تو هیچ جای زندگیم نیست.
4-..............
5- سبک زندگیمو عوض کنم
(1391 دي 7، 23:47)همای رحمت نوشته است: [ -> ]سلام.
اون شامپو تو بروشورش نوشته 5 تا 7 دقيقه.(دوكري دي اس + كلورين گزنه
زنكته دوم.
حموم يك روز در ميون برم (يكم سخته عادت كنم جون بدنم عادت كرده ب حموم زياد....)خب ديگه ايراد كار كجاست؟
خوب در مورد شامپو
پیشنهادم اینه که اوّل شامپو رو به سرت بزن ، بعد قبل این که آب بزنی و سرت و بشوری ، بدنت رو بشور و کیسه بکش
اینطوری میتونی سر جمع زیر 10 دقیقه کلّ حمومتو تموم کنی
1-چی شد که تو این راه افتادم؟
خب ...قضیه از خیلی سال پیش شروع شد ...شاید دوازده سیزده سالم بود... و بصورت کاملا اتفاقی و کنجکاوانه
2-چی شد که ادامش دادم؟
خب بیشترش مربوط بود به اون لذتش که کم کم تبدیل شد به عادت
3-چه چیزایی رو از دست دادم؟
جوونیم رو...زندگیم رو....اراده ام رو...
4-چه چیزی نمیزاره ترک کنم؟
عادت شدید به این کار...وسوسه ی شیطان...قدری هم لذت این کار
5-باید چیکار کنم؟
نمیدونم ...شما بگید
اهورا جان سرد تر کردن دوش هم ایده ایه که به ذهنم میرسه
اگه دیدی داری وسوسه میشی یهو سردش کن یه لحظه بذار یه شوک بهت وارد کنه که به خودت بیای!
سوال 1 تو مدرسه جو بدي بودانحرافاتي فراتر از خ.ا و مدير ناظم هم سرشون رو عين كبك كردن وير برف.
منم عاشق درس و وارد اين مسايل اصلا نمي شدم. ب خاطر همين طرد شدم و دوست زيادي ندارم.
از اين تنهايي خسته شدم ك گفتم ببينم چيه؟واقعا لذت داره؟
بار اول ك نافرجام بود. ولي بار دوم اتفاق افتاد اواخر دي ماه پارسال بود.
سوال دوم؛ اين كار را پنج شش بار انجام دادم تا اسفند تو كانون ثبت نام كردم.عيد پاك بودم.يك ضرب رفتم ماهانه . خوداد شكستم. ولي باز يك ماهي باك بودم ناگهان از شهريور.....
دليل ادامه نمي دونم حماقت
سوم وقت.عشق اخلاق
جهارم....
بنجم در جست جوي جوابم
(1391 دي 8، 0:22)همای رحمت نوشته است: [ -> ]سوال 1 تو مدرسه جو بدي بودانحرافاتي فراتر از خ.ا و مدير ناظم هم سرشون رو عين كبك كردن وير برف.
منم عاشق درس و وارد اين مسايل اصلا نمي شدم. ب خاطر همين طرد شدم و دوست زيادي ندارم.
از اين تنهايي خسته شدم ك گفتم ببينم چيه؟واقعا لذت داره؟
بار اول ك نافرجام بود. ولي بار دوم اتفاق افتاد اواخر دي ماه پارسال بود.
سوال دوم؛ اين كار را پنج شش بار انجام دادم تا اسفند تو كانون ثبت نام كردم.عيد پاك بودم.يك ضرب رفتم ماهانه . خوداد شكستم. ولي باز يك ماهي باك بودم ناگهان از شهريور.....
دليل ادامه نمي دونم حماقت
سوم وقت.عشق اخلاق
جهارم....
بنجم در جست جوي جوابم
همای رحمت ظاهرا یه سالی هست که درگیر این قضیه شدی راستش من اگه جای تو بودم با توجه به موقعیت سنیم تا این مسئله فرعی تو زندگیم تبدیل به یه بحران نشده از یه نفر کمک میخواستم مثلا مشاور مدرسه! چون تو این گرداب هرچی بیشتر پیش بری در اومدنش سختره و حتی ممکنه توروبه به صد راه دیگه هم ببره که اونوقت فرصت جبران خیلی کمه...
به نظر من داداش خوبم
فقط لذت جویی همین، چون تو اول راهی و هنوز هیچ عوارضی
نداشته واسط، درستم خوب، واقعا دلیلی واسه ترک نمی بینی که بخوای تلاش کنی
دلیل که بیاد پشت بندش تلاشم میاد
بازم میگم من اول راهم و نظراتم ممکن خطا باشه، اما گفتم، شاید کمکت کن
یاعلی
بله يك سال درگيرم 4 ماه وحستناك درگيرم.
يك مشاور خوب دارم از خيلي چيزا ب خاطر من گذشت كمكم كرد درسي و ترك. اما الان يكم ازم دلخوره فكر كنم.
خب. شاگرد چموشي هستيم.
اقاي اسمون ابي مشكل اينجاست يك خط درميون لذت داره مثلا امروز ن لذت داشن ن تحريك شده بودم و...ى