1393 مرداد 11، 16:52
سلام دوستان
اصلا نمی تونم حال الآنم رو توصیف کنم
فکر بد نکنید حالم الان خیلی خوبه
از دیروز که دوباره برگشتم به این سایت یکم بیشتر مطالب رو خوندم تا اینکه واقعا الان روحیم باز شده
خیلی وقت بود همچین حسی نداشتم یعنی یه خوشحالی قلبی
درسته که هنوز اول راهم ولی بازم خوشحالم
=======
اما یه درد دل هم هست
من توی راهنمایی شاگرد ممتاز مدرسه بودم , زبان انگلیسی سال اول دبیرستان دیپلمم رو گرفتم آیلتس هم با نمره 7.25 قبول شدم .
تابستان سال اول دبیرستان یعنی هنگام ورود به دبیرستان بیماریم که قبلا نمیدونستم اسمش بیماریه به قول این ورزشکارا (رفت تو دوره ی حرفه ای) که با شروع دوره ی بدبختیم همراه شد
درسم خراب شد . باعث شد برنامه ریزیم بریزه بهم . شده بودم مثل یه تشنه که هی بهش آب شور بدن و تشنه تر بشه
خوابم ریخت بهم . کلا اخلاقم عوض شد. اما منم بی کار نشنستم واسه ی ترک (بار ها توبه کردم وشکستم ) تا اینکه سال اول دبیرستان تموم شد . معدلم نسبت به
همکلاسی های رقیبم که توی راهنمایی دوستم بودن از همشون کمتر شد . ضربه روحی بدی هم از والدین هم از عذاب وجدان خوردم
به جای اینکه علتش رو ریشه کن کنم توی تابستون سال دوم یعنی ورودم به دوم دیگه واقعا شدید شد به طوری که عین دیوونه ها فقط دنبال تنهایی و فیلم و ... غیره بودم
امسال هم ضربه بدی خوردم که واقعا باید سال اول شکر اون معدل رو می کردم. خدا کمکم کن سال سوم اینجوری نشه . دلم نمی خواد وقتی کنکور دادم افسوسش به دلم بمونه .
اصلا درس خوندنم نابود شده مثل اون موقع ها شوق و ذوق نمونده واسم که این دفعه مطمئنم علتش همینه
همین تابستون هم 1 ماه و نیم رو از دست دادم . البته روزه هام کامل گرفتم
خدا کمکم کنه دیگه هیچ وقت نمی خوام کانون رو ترک کنم . دفعه قبلی که ازینجا رفتم بد چوبش رو خوردم و پشیمونم
این فقط روی درسم تاثیر نذاشته روی اخلاقم هم تاثیر گذاشته اصلا نمی تونم بگم با خونوادم بعضی وقت ها چجوری برخورد می کنم بعد که فکرشو می کنم گریم میگیره
کاش چشم من نه چشم تمام کسانی که دچار هستن زود تر باز بشه
به خدا اگر بیاید ببینید چه وضعی هست توی مدرسه ها ! اینی واسه کسایی که دیگه مدرسه نمیرن میگم ولی خدا به خیر کنه جاهای دیگه رو هم خبر ندارم .
شرمنده که نامم طولانی شد .
نامم رو که الان دوباره می خونم هی افسوس می خورم
اصلا نمی تونم حال الآنم رو توصیف کنم
فکر بد نکنید حالم الان خیلی خوبه
از دیروز که دوباره برگشتم به این سایت یکم بیشتر مطالب رو خوندم تا اینکه واقعا الان روحیم باز شده
خیلی وقت بود همچین حسی نداشتم یعنی یه خوشحالی قلبی
درسته که هنوز اول راهم ولی بازم خوشحالم
=======
اما یه درد دل هم هست
من توی راهنمایی شاگرد ممتاز مدرسه بودم , زبان انگلیسی سال اول دبیرستان دیپلمم رو گرفتم آیلتس هم با نمره 7.25 قبول شدم .
تابستان سال اول دبیرستان یعنی هنگام ورود به دبیرستان بیماریم که قبلا نمیدونستم اسمش بیماریه به قول این ورزشکارا (رفت تو دوره ی حرفه ای) که با شروع دوره ی بدبختیم همراه شد
درسم خراب شد . باعث شد برنامه ریزیم بریزه بهم . شده بودم مثل یه تشنه که هی بهش آب شور بدن و تشنه تر بشه
خوابم ریخت بهم . کلا اخلاقم عوض شد. اما منم بی کار نشنستم واسه ی ترک (بار ها توبه کردم وشکستم ) تا اینکه سال اول دبیرستان تموم شد . معدلم نسبت به
همکلاسی های رقیبم که توی راهنمایی دوستم بودن از همشون کمتر شد . ضربه روحی بدی هم از والدین هم از عذاب وجدان خوردم
به جای اینکه علتش رو ریشه کن کنم توی تابستون سال دوم یعنی ورودم به دوم دیگه واقعا شدید شد به طوری که عین دیوونه ها فقط دنبال تنهایی و فیلم و ... غیره بودم
امسال هم ضربه بدی خوردم که واقعا باید سال اول شکر اون معدل رو می کردم. خدا کمکم کن سال سوم اینجوری نشه . دلم نمی خواد وقتی کنکور دادم افسوسش به دلم بمونه .
اصلا درس خوندنم نابود شده مثل اون موقع ها شوق و ذوق نمونده واسم که این دفعه مطمئنم علتش همینه
همین تابستون هم 1 ماه و نیم رو از دست دادم . البته روزه هام کامل گرفتم
خدا کمکم کنه دیگه هیچ وقت نمی خوام کانون رو ترک کنم . دفعه قبلی که ازینجا رفتم بد چوبش رو خوردم و پشیمونم
این فقط روی درسم تاثیر نذاشته روی اخلاقم هم تاثیر گذاشته اصلا نمی تونم بگم با خونوادم بعضی وقت ها چجوری برخورد می کنم بعد که فکرشو می کنم گریم میگیره
کاش چشم من نه چشم تمام کسانی که دچار هستن زود تر باز بشه
به خدا اگر بیاید ببینید چه وضعی هست توی مدرسه ها ! اینی واسه کسایی که دیگه مدرسه نمیرن میگم ولی خدا به خیر کنه جاهای دیگه رو هم خبر ندارم .
شرمنده که نامم طولانی شد .
نامم رو که الان دوباره می خونم هی افسوس می خورم