سلام.
من رو هم تو این دور مسابقه بنویسید به امید اینکه همه اعلام وضعیت کنند و دلسرد نکنن بقیه رو...
سلام دوستان
طاهر /گروه زندگی/ هفته سوم سبز (امکانات رنگ کاری نیست
)
(1395 شهريور 5، 22:53)Mohandes Sharif نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها ،
.
یه مورد دیگه هم که خیلی به کمکتون نیاز دارم در موردش درسه ..
من امسال کنکور ارشد دارم . خیلی برنامه ریخته بودم برای تابستون . و الان که اینو مینویسم باید عین اسب درس بخونم تا دوباره شهرستان نرم . ولی همش به خاطر خ.ا درس نخوندم . نمیدونم چرا ، ولی اصن ناخودآگاهم عادت کرده .. بعد خ.ا تا 5-6 روز اصن نمیتونم درس بخونم ، فکرهم نمیتونم بهش بکنم .
فکر کن کافی بود ماهی 2 دفعه شکست داشته باشم تا کلا اون ترمو تا مشروطی برم ، یا مثلا تو امتحانا شکست بخورم ، هیچی دیگه !
نظر شما چیه .. شما ها هم اینجوری بودین ؟
میدونم مهمه که بذاریم کنارها ، ولی نمیشه یه راهی رفت که حداقل شکست هامون اینجوری تو بقیه جنبه های زندگی گند نزنه ؟!
سلام مهندس جان
منم نظرم رو می گم. شرایط شما خب حساسه ، همین که خودت رو توی خونه حبس کنی برای درس،
یعنی آماده شدن شرایط برای خ.ا. تنهایی که عامل اصلی خ.ا هست و درس خوندن پشت سر هم که باعث خسته شدن روحی می شه
و این خستگی روحی خودش می شه عاملی برای خ.ا.
داداش به نظر من بهترین کار اینه : وقتی فکر خ.ا اومد ، دست از درس خوندن بکش ، خودت رو با یه کار باحال مشغول کن تا فکر بره.
اگر این فکر تبدیل شد به خواسته ، یعنی اراده ی خ.ا کردی ، اصلا از خونه بزن بیرون و برو توی پارک بچرخ یا برو کوه و ...
مگه خودت نمی گی بعد خ.ا پنج روز نمی تونی درس بخونی؟ پس اگر یک روز کامل رو هم به خاطر مبارزه با خ.ا از دست بدی بازم سود کردی.
یه چیز دیگه این توی تنهایی ارتباط با خدا راحت تر شکل می گیره ، از خدا بخواه که کمکت کنه.
..............
بچه ها چند هفته دیگه ، از تاریخ ورود من به این جا دوسال می گذره.
دو سال گذشت و من ترک نکردم.
اما یک چیز رو می تونم به جرات بگم. اگر توسل به ائمه و توکل به خدا تنها راه ترک نباشه ، آسون ترین راهشه.
تمام تلاشت رو در جهت بهبودی انجام بده ، اما اگر باز وسوسه شدی از خدا کمک بگیر.
همساده ی عزیز می گفت : وقتی وسوسه شدی ، پیش خدا زانو بزن و بگو :خدایا من در مقابل وسوسه ضعیفم تو کمک کن.
این قدر خدا رو صدا کن تا جواب بگیری.
من خودم این روش رو قبلا ها تست کردم و جواب گرفته ام.
دیگه خودتون می دونید.
...............
عاشق دو روز خوب
در ضمن باید به داداشام بگم خواستگاری موفقیت آمیز بود و ما یه صیغه محرمیت برای آشنایی بیشتر تو مدت یکماه خوندیم.
نمیدونید چقدر خوبه با اعتماد به نفس حاصل از ترک این بیماری نکبت آدم قدم در راه ازدواج میزاره... بی نهایت خدا رو شکر بخاطر این لطفش....
(1395 شهريور 6، 21:01)razmjoo نوشته است: [ -> ]در ضمن باید به داداشام بگم خواستگاری موفقیت آمیز بود و ما یه صیغه محرمیت برای آشنایی بیشتر تو مدت یکماه خوندیم.
نمیدونید چقدر خوبه با اعتماد به نفس حاصل از ترک این بیماری نکبت آدم قدم در راه ازدواج میزاره... بی نهایت خدا رو شکر بخاطر این لطفش....
آخی تو هم رفتی قاطی مرغا دادا
ایول
پ شیرینیش کو؟
داداش عاشق ممنونم ازت... لازمه داداشای جدید بدونن من پیش از اینکه با موبایل بیام کانون و بی کامپیوتر بشم این متن همیشه ته پستهایی که هرروز میزاشتم بود و واقعا*برام انگیزه بود...
باشد تا پا جای پای پهلوانان آبتین و صدف و داوود جی تی و فرشاد و برادر مهدی و آرمان و رزمجو، و پهلوان بانوان سها خانم و خانم الون بگذاریم کسانی که برای همیشه از این منجلاب بیرون آمده اند (این لیست بلند بالاتر از این حرفهاست و با کمک دوستان
کامل تر می شود)
سلام
یه تبریک ویژه به
داداش رزمجوی عزیز پهلوانِ رهروان
دعا می کنم در پناه امام زمان زندگی سعادتمندی رو در پیش داشته باشی.
شیرینی هم فراموش نشه. برای ما هم دعاکن
---
(1395 شهريور 6، 15:47)sea2015 نوشته است: [ -> ]این خیلی خوبه ! فکر کنم انجام دادن مسابقه ی گروهی خیلی ایده ی خوبیه . همه دست جمعی با هم از باتلاق خارج شیم فقط ای کاش به تیم برنده پول جایزه می دادین فکر کنم اینطوری همه یه ساعته ترک میکردن یه حامی مالی پیدا کنین
خیلی خوبه به شرطی که دوستان تا آخر همراه ما باشن. نه اینکه برن دیگه نیان.مسابقه گروهی شرطش همراهی و همدلی دوستانه
نه آقا پول نداریم
مگه نمی دونستی خزانه کانون خالیه
. همین پاکی خودش بزرگترین انگیزه و جایزس.
البته ما اینجا فعلاً جایزه اعتبار میدیم.
---
(1395 شهريور 6، 17:18)Hossain نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها
من برگشتم
...
سلام حسین جان. منتظرت بودیم. خیلی خوش اومدی
خیلی خوش حالم که تونستی به نتایج مثبت برسی. سعی کن همین روند رو حفظ کنی.
و اگه احیاناً به مشکل برخوردی هیچ وقت ناامید نشی و سعی کنی فکرت رو متمرکز کنی.
راستی نگفتی این دور هستی یا نه؟
---
(1395 شهريور 6، 19:55)Mr Degaresh نوشته است: [ -> ]سلام به همگی
دوستان من یه سوال دارم....این نظمی که تو مدیریت کانون هست من حس میکنم یه گروهی با هم دارن کار میکنن و این رو اداره میکنن مثلا موسسان و اداره کنندگان سایت های مذهبی...وگرنه اداره کردن با این نظم توسط بچه هایی که از قدیم تو کانونن یه خورده سخت میشه....به هر حال خدا به همشون خیر بده....ولی مدیر های کانون اگه یه خورده واضح توضیح بدن ممنون میشم. یه حس کنجکاوی بود فقط...خدا حفظتون کنه
سلام آقا
بله همین طوره. تیم مدیریت کانون به کمک همکاران در تاپیک هایی که کاربران عادی دسترسی ندارن همفکری و همراهی می کنند.
البته اینم بگم که اگه فعالیت اعضای کانون نبود نمی تونست به کارش ادامه بده.
فعالیت اعضا و حضور و تلاششون باعث دلگرمیه. همه ما در پیشبرد کانون سهم داریم
سلامت و عاقبت بخیر باشی
برای دوره بعدی مسابقه گروهی من بازم هستم
متاسفانه من امروز گند زدم
امیدوارم با آغاز مسابقات که اولین دوره ی شرکت کردن من هست بتوننم بالاخره اون شاخه گندهه رو بگیرم و از باتلاق خارج بشم
انشاالله به مدد خدا یه کم دیگه دستمو دراز کنم میتونم شاخههه رو بگیرم
روزبه/ گروه امید/ هفته سوم هم سبز
برای دور بعدی هم نیستم اگه قراره به همین روال باشه
داداش اسم ما رو هم در این دوره ی جدید مسابقات بنویس
سلام
ممونم از محبتتون ...
الان حالمم کمی بهتره .. امید هام هم هنوز سرجاشه ... با قدرت به راهم ادامه میدم ..
خیلی دلم پاکی بالا میخواد
کاش یه طوری میشد ....