بنده حدود نیم ساعت پیش تست کردم و جواب گرفتم،شما رو نمیدونم:-)
هم لباسام رو شستم،هم یه حموم دلچسب کردم:-)
در حالی که قبل این کار اراده و انگیزش رو نداشتم،الان احساس بهتری دارم،احساس می کنم بر نفسم بیشتر تسلط پیدا کردم.الان مقدار خوبی بر افکارم مسلط شدم:-)
چقدر خوب:-)
شما هم امتحان کنید،پشیمون نمیشین.:-)
یه حدیث میگه،....قبل از عمل شما را از پشیمانی باز میدارد.
یه حدیث هم هست که میگه:وقتی کسی برای کاری اراده کرد،بدن برای انجام آن کار ناتوان نخواهد بود.
...:-)
ما داریم گوش میدیم ادامه بدین استفاده میکنیم
شکستم...
3 ماه پاکی...
همش رفت همش بیهوده بود
چی کار کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالم از خودم به هم میی خوره..
دارم امید بر این اشک چو باران که دگر...... برق دولت که برفت از نظرم باز اید
(1392 مرداد 24، 9:07)همای رحمت نوشته است: [ -> ]شکستم...
3 ماه پاکی...
همش رفت همش بیهوده بود
چی کار کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالم از خودم به هم میی خوره..
دارم امید بر این اشک چو باران که دگر...... برق دولت که برفت از نظرم باز اید
چی شد داداش؟
می دونم چه حس و حال بدی داری... سخته...
اما دیگه الان گذشت و کاریش نمیشه کرد...
سعی کن بیشتر از این خودخوری نکنی که اوضاع بیشتر از این بهم نریزه...
3 ماه پاک بودی عزیز... کم چیزیه؟
ارزشش رو کم نکن.. اراده کرده بودی، پاک موندی... اونم بعد اون وضعیتی که داشتی...
مگه میشه با یه شکست اون 3 ماه گذشته نابود بشه؟
3 ماه درست زندگی کردی... 3 ماه لذت بردی از حس پاکیت...
فکر کن به ازای هر روزی که پاک بودی، یه گل وارد دروازه حرف کردی...
الانم یه گل تو خوردی...
حالا اون گل هایی که زدی، از بین رفته؟
نه... سرجاشه...
پس دروازه رو خالی نکن واسه گل های بعدی...
نذار این شیطونی که دعوتت کرد واسه گناه، باز بیاد سراغت...
بذار این یه دونه گل، همون یه دونه بمونه...
آدم یه اشتباهو که 2 دفعه انجام نمیده...
میده؟
هنوزم تو مسیری... مبادا فکر کنی همه چی تموم شده رفته...
ازت انتظار دارم زود تند سریع تجدید انگیزه کنی و یه عهد قشنگ دوباره ببندی...
یه عهد جدی تر از قبل... محکم تر از قبل...
تصمیم درستو همین حالاست که باید بگیری...
باشه داداش؟
سلام
همای رحمت:
تجربه هات رو حفظ کن و به کار ببر،بی برنامه نباش،از قبل برای این مواقع آمادگی داشته باش،کارت رو بفهم،شهوتت رو ضعیف کن با ادامه دادن گرسنگی،سیر نخور چون موجب حماقت میشه و از زیرکی محروم میشی،قلب سخت میشه و دوری از گناه سخت میشه،بازی نکن چون انگیزه و اراده رو سست میکنه و موجب کم عقلی میشه و حماقت رو قوی می کنه،حماقت دوا و درمان ندارد،فقط باید پیشگیری کرد.پر حوصله باش و قبل عمل صبر کن و عاقبت اندیشی کن که این ها اراده رو قوی می کنه،نمازت قضا نشه که زحماتت به هدر میره.جهاد کن با نفست تا مالک اون بشی و رشد و اصلاحت رو بدست بگیری و جهاد با اندیشه شروع میشه،دوراندیشی کن که اساس اراده است.سعی کن یاد خدا در قلبت اثر کنه و قلب تاثیر بپذیره و گرسنگی و تمرکز کمک کننده ی اصلیست.فیلم دیدن رو ترک کن که موجب قوت حماقت و سستی اراده و انگیزه میشه.تکالیفی برای انجام دادن داشته باش تا اراده قوی تر بشه.
به اینها عمل کن تا پاکی با دوام داشته باشی.انچه گفتم همه برگرفته از حدیث و کلام معصوم هست.
-----------
دکر:
آفرین،پاکی رو ادامه بده،تو قرار عاشقی نمازهات رو دیدم،میتونی بهتر از این عمل کنی.توصیه های بالا رو هم استفاده کن.
سلام داداشای عزیز خوبین
منم متاسفانه شکستم...
اصلا یه جوری انگار از همه بریدم
مثه موقعی که دیگه هیچی مهم نیس شدم...
نمیشه اصلا واقعا نمیشه...
واقعا نمیشد این حسه بعد از ازدواج بوجود میومد
چه وضعشه آخه ، آخرشم هیچ :smiley-yell:
نه دیگه انگیزه ای مونده نه امیدی...
پاک بودن خیلی سخته و نبودن خیلی راحت
فک نکنم دیگه خیلی فرقی داشته باشه وقتی
همه تلاشمون رو بکنیم ولی آخرش برگردیم سر خونه اول...
بیخیال
لاکی بوی عزیز
اگه بفهی چه کارهایی رو باید انجام بدی،ترک راحت خواهد بود.
برای اراده،دوراندیشی
برای انگیزه،شرط کردن و محاسبه،مطالعه...
برای کاهش شهوت،ذکر قلبی،دوام گرسنگی،یاد مرگ.
برای خودم و همای رحمتم و لاکی بویم و...
میدونین یه چیز هست پوچی- بی ارزشی- ناتوانی- کم ارادگی- زدگی-من نمیتونم-نمیشه-دیگه تمومه-بمیرم-من بدم-
کی مثله منه-متنفرم-خسته ام-... خب خب خب دیگه کافیه خیلی گفتی بذار منم صحبت کنم
حرف دارم حرف دارم با خودم که میترسم پام بلغزه با همای رحمتم با لاکی بویم ...
میدونین چیه؟؟؟
قبول دارم این اجساس های پوچی و افسردگی رو...یه سوال؟؟؟؟؟
اگه این احساسا بعد از گناه نمیومد سراغمون اونوقت حاضر میشدیم بیایم تویه تالار و یا بریم تویه تنهایی هامون از کار بدمون اظهار پشیمونی و ندامت کنیم؟
ما چقدر هنوز پاک هستیم که این احساس ندامتی که خدا واسمون قرار داده تا بعد از گناه ازش بهره ببریم و به طرفش برگردیم رو هنوز تویه خودمون احساس میکنیم...
بریم خدا رو شکر کنیم که نشدیم اون کسی که دیگه گناه کرد اما برای دفعه ی بعد توبه که نکرد هیچی مشتاق تر هم شد...اون کسیه که به حال خودش واگذاشته شده و دیگه خدا باهاش حرف نمیزنه...
اما
داداش خوشکلم لاکی بوی ...داداش همای رحمتم که عزیزی واسه خدات...ما هنوز خدامون دوسمون داره...
پاشین دست خداتونو بگیرین..ولی اینبار یه قولی بدیم..قول بدیم که هدف داشته باشیم...برنامه داشته باشیم..بعد از اینکه توبه کردیم...استفاده از تجارب...برنامه..هدف...اینا که بیاد انگیزه هم میاد...بارها گفتم حرفام کلیشه ایه..ولی تا این اولویتهارو نداشته باشیم واسه خودمون دیر یا زود سرخورده و خسته میشیم...
فرار کنین ازتنهایی و به طرف اجتماع پناهنده بشین...اجتماع سالم...
سلام بر همگی.
حال همه که خوبه ان شاء الله؟
منم هنوز پاکم...
درست یادم نیست چه مدته اما می دونم که از قبل از ماه رمضون پاک بودم...
نمی دونم چه طور شده مدتیه زیاد به کانون نمیام...
(1392 مرداد 24، 22:44)ramtin2012 نوشته است: [ -> ]سلام بر همگی.
حال همه که خوبه ان شاء الله؟
منم هنوز پاکم...
درست یادم نیست چه مدته اما می دونم که از قبل از ماه رمضون پاک بودم...
نمی دونم چه طور شده مدتیه زیاد به کانون نمیام...
سلام به روی ماهت داداشی
خیلی خوش اومدی
خوشحالیم که پاکی...مواظب خودت باش
(1392 مرداد 23، 16:02)پشتکار نوشته است: [ -> ]بنده حدود نیم ساعت پیش تست کردم و جواب گرفتم،شما رو نمیدونم:-)
هم لباسام رو شستم،هم یه حموم دلچسب کردم:-)
در حالی که قبل این کار اراده و انگیزش رو نداشتم،الان احساس بهتری دارم،احساس می کنم بر نفسم بیشتر تسلط پیدا کردم.الان مقدار خوبی بر افکارم مسلط شدم:-)
چقدر خوب:-)
شما هم امتحان کنید،پشیمون نمیشین.:-)
یه حدیث میگه،....قبل از عمل شما را از پشیمانی باز میدارد.
یه حدیث هم هست که میگه:وقتی کسی برای کاری اراده کرد،بدن برای انجام آن کار ناتوان نخواهد بود.
...:-)
من میخوام برای نماز صبح که پاشدم برم حموم..
بهش هم فکر کردم..
----------
راستی سلام همگی
خوب هسید؟
عذر میخوام؛بیشتر سر میزنم ایشالله..
سلام به روی ماهت داداش امید فردا
خدایا...صِِِِِِِِِِِِِِــــــــــدامو میشنـــــــــوی؟بعضی وقتها یـــــــادم میره کــــه هستی...یــــــــــادم میره که فقــطی بایــــد به تو توکل کنم...به عرش بـــارگاهیت قسم که به تو توکل کردم..بدجــــــــــورم توکل کردم...اینـقدی که شرایط میخواد سخت شــــه...از آینـده ام هراسـانم...از ادمهـاش...میترسم اونا به جــای تـــــــــــــــــو تویه دلـــــــتم خونه بکنن...میترسم میترسم روزی بیاد که بخوام که بخــــــوام محبتو از خلق تــــو گـــدایی کنم...میترسم...میترسم با دیدنشون خودمو...اون خودی که معنیش میشی تو...رو نادیده بگیـــــــــــــــــــرم...ازت کمک میخوام..کمکم کن خدای مهربونم.....
پس چون تصمیم گرفتی برمن توکل کن...زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست میدارد.