1393 دي 1، 19:18
سلام
روز و شب رهروانی ها بخیر...
حمید عزیز خوش اومدی...
برو به این تاپیک و پست اولش رو بخون...
منتظرت هستیم...
اعتیاد روانی که آدم نسبت به خ.ا پیدا می کنه؟
یعنی آدم به یه جایی میرسه که مشکلش کنترل میل جنسی نیست... بلکه از لحاظ روانی وابسته به این کار شده...
به نظرم باید حوزه ها رو بشناسیم...
تا بدونیم کدوم حوزه ها رو سخت بگیریم... و کدوم حوزه ها رو ساده...
مثلا نماز اول وقت کدوم حوزه است؟ چقدر لازمه که سفت و سخت دنبالش باشم؟
و از اون طرف شاگرد اول (و نه دوم!) شدن کدوم حوزه است؟ چقدر لازمه که واسش تلاش کنم؟
مورد هست که از فرط بی خیالی نسبت به گناه نمی تونه ترک کنه...
و مورد هست که از فرط سنگینی بار گناه نمی تونه ترک کنه...
اولیه حس می کنه که با ترک نکردن چیزی از دست نمی ده...
و دومیه حس می کنه بس که از دست داده، نمی تونه چیزی به دست بیاره!
هدف هر دو یکیه... ولی درمانشون با هم فرق داره...
یا علی...
یه چیز جالب بگم...
رو آن تایم بودن خیلی حساسم من... که حتما به موقع برم و به موقع بیام...
هر هفته که میرم کلاس... تو مسیر رفت 10 بار ساعتم رو نگاه می کردم که ببینم به موقع میرسم یا نه...
تا اینکه هفته پیش گفتم خب چه کاریه... من که بال ندارم که در صورت دیر شدن، تندتر پرواز کنم!
سوار تاکسی میشم... هر موقع که رسید، رسید دیگه...
هفته پیش کلا تو مسیر رفت ساعتمو نگاه نکردم... آخرشم سرمو انداختم پایین و وارد کلاس شدم...
که یهو استاد برگشت گفت لطفا بیرون تشریف داشته باش... کلاس شما 10 دقه دیگس...
و اون جا بود که فهمیدم درسته 10 باز نگاه کردن به ساعت چیز خوبی نیست...
ولی یه بار نگاه کردن به ساعت هم چیز بدی نیست...
تو گام های رسیدن به تعادل... از اون ور بوم نیافتیم...
روز و شب رهروانی ها بخیر...
(1393 دي 1، 12:44)jj.hamid نوشته است: [ -> ]سلام از کجا باید شروع کرد بچه ها؟
واسه ثبت نامو عضو شدن تو گروها میگم.
حمید عزیز خوش اومدی...
برو به این تاپیک و پست اولش رو بخون...
منتظرت هستیم...
(1393 دي 1، 0:07)عرفان2 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان همگروهی هرکس فکر کنه ازدواج میتونه جای گزین خ.ا. بشه سخت دراشتباهعرفان جان دلیل این موضوع چیه؟
اعتیاد روانی که آدم نسبت به خ.ا پیدا می کنه؟
یعنی آدم به یه جایی میرسه که مشکلش کنترل میل جنسی نیست... بلکه از لحاظ روانی وابسته به این کار شده...
(1393 آذر 28، 17:32)reza.d نوشته است: [ -> ]دفعه ی قبلی هم که لغزش کردم واسه همین بود، من خط قرمز ها رو رعایت نمیکردم و به نوعی هم سخت میگرفتم و هم آسون.همینه...
به نظرم باید حوزه ها رو بشناسیم...
تا بدونیم کدوم حوزه ها رو سخت بگیریم... و کدوم حوزه ها رو ساده...
مثلا نماز اول وقت کدوم حوزه است؟ چقدر لازمه که سفت و سخت دنبالش باشم؟
و از اون طرف شاگرد اول (و نه دوم!) شدن کدوم حوزه است؟ چقدر لازمه که واسش تلاش کنم؟
(1393 آذر 28، 19:57)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]من فکر می کنم ، برای همه نمی شه یه نسخه پیچید. کسی که مرض قند داره ، نباید حتی موز بخوره.آفرین داداش... درست میگی...
ما ها باید ببینیم که مشکلمون کجاست اون رو درست کنیم. یکی مشکش پرخوری باید کم بخوره. یکی مشکلش بدیه روحیه است ، باید خب یه خرده چیزای خوشمزه بخوره.
مورد هست که از فرط بی خیالی نسبت به گناه نمی تونه ترک کنه...
و مورد هست که از فرط سنگینی بار گناه نمی تونه ترک کنه...
اولیه حس می کنه که با ترک نکردن چیزی از دست نمی ده...
و دومیه حس می کنه بس که از دست داده، نمی تونه چیزی به دست بیاره!
هدف هر دو یکیه... ولی درمانشون با هم فرق داره...
یا علی...
یه چیز جالب بگم...
رو آن تایم بودن خیلی حساسم من... که حتما به موقع برم و به موقع بیام...
هر هفته که میرم کلاس... تو مسیر رفت 10 بار ساعتم رو نگاه می کردم که ببینم به موقع میرسم یا نه...
تا اینکه هفته پیش گفتم خب چه کاریه... من که بال ندارم که در صورت دیر شدن، تندتر پرواز کنم!
سوار تاکسی میشم... هر موقع که رسید، رسید دیگه...
هفته پیش کلا تو مسیر رفت ساعتمو نگاه نکردم... آخرشم سرمو انداختم پایین و وارد کلاس شدم...
که یهو استاد برگشت گفت لطفا بیرون تشریف داشته باش... کلاس شما 10 دقه دیگس...
و اون جا بود که فهمیدم درسته 10 باز نگاه کردن به ساعت چیز خوبی نیست...
ولی یه بار نگاه کردن به ساعت هم چیز بدی نیست...
تو گام های رسیدن به تعادل... از اون ور بوم نیافتیم...