کانون

(1400 ارديبهشت 17، 18:48)golgoli نوشته است: [ -> ]سلام سلام
طورید بچه ها جونم 
دلمان برایتان تنگلولیده 

گل گلی / ۱۰ ارد / ۷ روز خوب 
منم این پشت مشتا هستم  

بیا جلو خواهر پشت مشتا نمون

نقل قول: الان اون حرکات بالایی که گذاشتی چند دیقه باید تو اون حالت موند؟ پا رو بابد حرکت بدم یا نه؟

عرضم به حضورت که باید حرکت بدی. مثلا پنج بار بالا ببری پنج بار هم با اون پا. حد تعداد دفعات بستگی به خودت داره. مربی ما می گفت از اونجایی که ماهیچه شروع کرد به درد گرفتن داره قوی میشه. یکم وقتی درد گرفت تحمل کن بعد برو پای بعدی. نه خیلی زیاد نه خیلی کم.

نقل قول: ممنووون عارفه گلی باید یکم که حال جسمیم بهتر شد برم تو کار ورزش.

ایشالا

سلااام دختراااا
امروز خیلی بد شروع شد ولی خیلی خوب ادامه پیدا کرد  ذهنم رو کنترل نکردم ولی به موقع اهرم های لذت و رنج رو مرور کردم و خدا خیلی کمکم کرد. 

رزا/ سوم اردیبهشت/ 15 روزخوب
امشب ساعت مربوط به فعالیت درسیمو هرچند کم اعلام میکنم. شما هم اگه دوس داشتید اعلام کنید انگیزه بگیرم. 

سلام بچه ها 
یکم کمرنگ شدم 
دیشب به بدترین شکل ممکن شکستم،  در طول روز هم اتفاق افتاد ..
میخواستم دیگه نیام اینجا ، ولی وقتی اینجا بودم حالم خوب بود.. امید دارم که بازم حالم خوب شه ..ولی خیلی غمگینم 
کل روز سردرگم بودم .. سرم گیج میره

رها Y / 
۱۸ اردیبهشت / ۰ روز خوب

علتش این بود که با یکی از دوستای صمیمیم حرف زدم ، اون بحث شو شروع کرد چون من چندماهه پیش ازش سوال پرسیده بودم ... ولی اون موقع چیزی نگفت .. شاید نمیخواست بگه ولی دیشب حرف زدیم .. اون درگیرشه ولی قصد نداره ترک کنه ... ما چهار ساله که دوستیم ... حرفاش روم تاثیر گذاشت ..

(1400 ارديبهشت 18، 19:58)رها Y نوشته است: [ -> ]رها Y / 
۱۸ اردیبهشت / ۰ روز خوب

علتش این بود که با یکی از دوستای صمیمیم حرف زدم ، اون بحث شو شروع کرد چون من چندماهه پیش ازش سوال پرسیده بودم ... ولی اون موقع چیزی نگفت .. شاید نمیخواست بگه ولی دیشب حرف زدیم .. اون درگیرشه ولی قصد نداره ترک کنه ... ما چهار ساله که دوستیم ... حرفاش روم تاثیر گذاشت ..

رها جان میفهمم چی میگی ولی ما به خاطر بقیه ترک نمیکنیم که حرف بقیه روی ما تاثیر بذاره   مگه نه ؟؟

من که هیچ فضیلتی توی خ ا ندیدم ...

به نظرم اونایی هم که میگن خوبه و غیره از بی ارادگیشون هست که نمی تونن ترک کنن .

به قول معروف 

عروس بلد نیست برقصه میگه زمین کجه ...

سلام 
روشنا دو روز خوب 

(1400 ارديبهشت 17، 7:12)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ]سلام سلام 
یه سلام گرم و زیبا و تپل مپلی به خواهریا 

دخملا نبینم ادا حال بدا رو دربیاریداااااااا 
خب بالاخره این آخر هفته رسید که بیام اینجا 
حالا بماند که این وسطا هم قاچاقی میومدم 
خب خب 
حال و احوال دلتون عالیه ؟؟؟
بریم سراغ دخترااا تک به تک 

---

روشنااا خانم جونم 
بجنگ که شرایطتو تغییر بدی آجی بدو بدو ماشالا 
تو استاد تغییری 
قربانی تقدیر نشو 

---

ستاره جونم آجی کوچیکه 
بینهایت انرژی و امید داری درسته ؟؟
این بار ایشالا یه کله میری تا تاج گرفتن 

---

بهاران قشنگم یه کنکوری درجه یک 

اممممم میگم بیا این بار قرار بذاریم تا روز کنکور پاک باشیم 
نظرت ؟؟

---

رزا خانم جونم که سراغمو گرفتی 

فدای تو خواهر قشنگم 
ده روزگیت مبارکککککک 
     

---

نورالزهرا جونم که قایمکی میای و میری 
حال دلت چطوریاس ؟؟

---

عارفه عزیز آبجی بزرگه 
درسا چطورن ؟؟
منم میخوام به عطر رهایی گزارش درسی بدم 

---

گل گلی / رعنا / پروین و ...
چرا نمایاید ؟؟؟ 
چرا نیستید ؟؟؟ 

---

رها جونم آجی خودم چوطوری ؟؟ 
مثل پلو تو دوری ؟؟ 
20 روزگیت مبارکاااااااااا 
 

---

آبی آسمانی / ؟ فروردین / 22 روز خوووب 
8 روز تا جشنم مونده 
کادو ها تون رو آماده کنین  

مرسی آبی 

(1400 ارديبهشت 17، 10:46)شادن نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها طاعاتتون قبول
صحبتهای روشنا رو خوندم یادمه همسن و سال روشنا که بودم بخاطر مسائلی که در کودکی پشت سر گذاشته بودم همینقدر خشمناک از خانواده بودم
احساس بدبختی میکردم
احساس می کردم اصلااا از طرف خانواده درک نمیشم
کسی دوستم نداره
بود و نبودم اهمیتی نداره
و تنها ی چیز منو سرپا نگه میداشت و اونم امید به آینده بود امید به دانشگاه رفتن و جدا شدن از خانواده
هر وقت بغض میکردم ناراحت میشدم میرفتم ی کنجی مینشستم ساااعتها برای خودم از آینده خیالیم تو ذهنم تصویرسازی میکردم 
خودمو میدیدم که تو ی شهر دووور دانشگاه قبول شدم
تونستم برم دنبال رویای مجری گری 
دوره دوره دوووره دووورم از همه کسایی که ازون رنجش دارم
خودمو میدیدم که ی دانشجوی درسخون موفقم 
که پر از حس امیده دیگه حس دوست نداشتنی بودن نمیکنه
اینقد غرق رویام می شدم که لبخند رو لبام مینشست
پا می شدم میرفتم سردرسهام خودمو تو اون رشته و اون دانشگاه می دیدم
و عمیقا باور داشتم من بزودی رها می شم و آینده برای من خیلی درخشانه
این امید منو سرپا نگه داشت
و حالا بعد از بیش از 15 سال که از اون روزا گذشته 
وقتی برمی گردم به عقب و یادآوری میشه بهم
به حساسیت های نوجوانیم میخندم و به خودم می بالم با همون سن کم یاد گرفته بودم چطور خودمو آروم کنم

من ایمان داشتم و دارم که در رو ی پاشنه نمیچرخه و قرار نیس حال امروز ما حال همیشگی مون باشه
روشناجان تو پیشرف میکنی میرسی به رویاهات و بدون آینده در انتظار توعه

ممنون از حرفات شادن عزیز 
من قبلا مثل تو بودم 

سلام و درود خواهریا

رها خواهری دیگه نگیا! پس اینجا برا چیه؟ این همه تدبیر و تاپیک برا چیه؟ که یبار شکست خوردی بگی دیگه نمیام؟!

روشنایی خواهری 
گل گلی جانم 
ماشالا به روزای پاکیتون،

بهارانم
تابانم
رهایی‌ جان
از نظر احساسی بی خیال اون چه که اتفاق افتاده،
بی خیال غصه
این دفعه پر قدرت شروع می‌کنین   
با در نظر گرفتن تجربه این دفعه دیگه از اون سوراخ گزیده نمیشید.

یه سوراخ کم شد

کمال گرایی_۳

#کمال گرایی گول می زند!
این داستان: موفقیت های خودت را ببین  

کودک درون ما (نماد احساسات) نیاز داره تا نوازشش کنیم، خب

کودک درون همونه که ذوق می‌کنه، همونه که سرخوش میشیم از طریقش.
کودک درون همونه که وقتی کاری رو تا نصفه خوب پیش بردی ولی یکمش خراب شد، زدی تو سرش گفتی نه دیگه به درد نمی خوری، نفسش حبس شد، رفت تو لاک خودش...

و البته همونه که یهو خشمگین از غار میاد بیرون میشینه رو موج وسوسه و احساس می کنی ئه خودت دلت می خواد خ.ا کنی!
من که تا دیروز هدف داشتم برای پاکی!
چرا یهو اینطوری شد پس؟

آره...همونه. کودک درونت ناراحتیاش جمع شده و می خواد تلافی کنه حالا

بله. این همونه که تلاشش رو ندیدی،
ذوق و شوقش رو ندیدی،
همونه که منتظر تشویق بود....


حالا بیا از این به بعد هوای این ستاره کوچولو، بهاری کوچولو، رها کوچولو، روشنا کوچولو رو داشته باش.
بیا ذوقشو کن.
بیا بغلش کن.
بیا نذار بره تو خودش.
بیا هر وقت یه موفقیت کوچولو هم کسب کردی برای خودت یه جشن تک نفره تو وجود خودت بگیر  

یه کیک خیالی برای خودت بخر با یعالم شمع و بعد فوت کن بگو یه موفقیت کوچولوی دیگه کسب کردم! آفرین به من

و بیا هر وقت یکی زد تو ذوقش 
بهش (به والد سرزنشگرت) بگو
من تلاشمو کردم، زیاد بهم سخت نگیر،
ببین چقدرشو خوب پیش اومدم!
حالا یکمش خراب شد آره ولی کلیش هم خوب بودا!
این من بودم که این همه کار خوب کردم!

بچه ها این کتاب خیلی کتاب خوبیه به من خیلی کمک کرد در شناسایی صداهای تو ذهنم (والد، بالغ، کودک)
و خیلی خوب تونستم باهاش مسائلم رو مدیریت کنم.
فوق العاده کتاب خوش خوانیه چون یجور با زبان بانمک کودکانه نوشته شده اما برای بزرگساله.

نقل قول: ستاره کوچولو

ای جونم ستاره توتولو بیا بغلمممم  :khansariha (96):
قربونش بشم من  :setareh:

نقل قول: (والد، بالغ، کودک)

ا عارفه جانم احتمالش هست این کتابو داشته باشیم  :haha:
یعنی قبلا بودش ولی الان رو نمیدونم  :smiley-face-whistle-1:

رهاا جان وقتی دیدم گفتی شکستم انگار خودم شکست خوردم. چقدر کار خوبی کردی اومدی اینجا. رها جان اینجا هممون سابقه ی شکست زیاااد داشتیم. منتها وجه مشترکمون اینه که هم چنان تلاش میکنیم برای پاکی و به امید خدا حتما هم موفق میشیم

عارفه گلی ممنون واسه معرفی کتاب

خب قرار بود اعلام ساعات کار درسیمو بکنم اصلا قابل قبول نبود امااا خدا رو شکرررر که دچار کمال گرایی نشدم و کلا این مقدار کم رو هم رها نکردم
3 ساعت مفید 

(1400 ارديبهشت 18، 20:14)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ]رها جان میفهمم چی میگی ولی ما به خاطر بقیه ترک نمیکنیم که حرف بقیه روی ما تاثیر بذاره   مگه نه ؟؟

من که هیچ فضیلتی توی خ ا ندیدم ...

به نظرم اونایی هم که میگن خوبه و غیره از بی ارادگیشون هست که نمی تونن ترک کنن .

به قول معروف 

عروس بلد نیست برقصه میگه زمین کجه ...

 اوهوم 
حق باتوئه آبی جونم 

(1400 ارديبهشت 18، 22:43)عارفه نوشته است: [ -> ]سلام و درود خواهریا

رها خواهری دیگه نگیا! پس اینجا برا چیه؟ این همه تدبیر و تاپیک برا چیه؟ که یبار شکست خوردی بگی دیگه نمیام؟!

روشنایی خواهری 
گل گلی جانم 
ماشالا به روزای پاکیتون،

بهارانم
تابانم
رهایی‌ جان
از نظر احساسی بی خیال اون چه که اتفاق افتاده،
بی خیال غصه
این دفعه پر قدرت شروع می‌کنین   
با در نظر گرفتن تجربه این دفعه دیگه از اون سوراخ گزیده نمیشید.

یه سوراخ کم شد

آره دقیقا امروز که اومدم اینجا و پیام گذاشتم یاده حرف تو افتادم که گفتی همه این شکستا تجربه میشن 
عارفه خیلی خوبه که هستی عزیزم 
حرفات حالمو خوب میکنه 
کمال گرایی هم عالی بود 
خدایا شکرت به خاطر وجود پر از عشقت

(1400 ارديبهشت 18، 23:44)Roza_r نوشته است: [ -> ]رهاا جان وقتی دیدم گفتی شکستم انگار خودم شکست خوردم. چقدر کار خوبی کردی اومدی اینجا. رها جان اینجا هممون سابقه ی شکست زیاااد داشتیم. منتها وجه مشترکمون اینه که هم چنان تلاش میکنیم برای پاکی و به امید خدا حتما هم موفق میشیم

بعد خواندن پیامت اشکام سرازیر شدن 
مرسی رزا جانم 
خیلی مهربونی 
خداروشکر که تو و عارفه و آسمان و دارم 
خوب شد اومدم و پیام گذاشتم

سلام دوستان
منم نمیام یهو بی وقت میام...
داشتم پیامارو میخوندم
چقدر خوبه هستین
چقدر خوبههههه پارسال شب قدر شماهارو توی تقدیرم نوشتن

عارفه جان ممنون بابت تبریک
و راجب مطلبت ...
من توی کمال گرایی اوضاعم خیلی داغون شده !
یادمه تو دوران مدرسه تیک داشتم که سر امتحان یه درس رو سی بار میخوندم و نمیتونستم برم درس بعد فک میکردم اون درس رو خوب نخوندم ! بعد ۳ ساعت به امتحان ۲۰ تا درس دیگه رو خیلی تند میخوندم و همشم یاد میگرفتم !!!
همیشه از بچه های کلاس کمتر میخوندم اما نمرم بهتر میشد ولی همیه خودمو سرزنش میکردم
تو دانشگاهم همینطور..

وای مثلاچند وقت پیش رفتم کلاس خیاطی روی دفتر خیاطیم بخاطر رول خط افتاده بود توی ذهنم میگفتم نه این دفتر دیگه بدرد نمیخوره ! 
یا جزوه استادمو میدیدم چقدر بد خط و خط خطیه و تو ذهنم میکفتم من اگر بودم حتی حاضر نبودم غلطگیر بگسرم صفحه رو پاره میکردم !!! و از نو مینوشتم

توی ترکمم خیلی جاها واسه کمالگرایی شکستم
مثلا میگفتم الان دو ماه پیش اومدم ولی ورزش نکردم و به تغذیه ام نرسیدم بشکنم از اول شروع کنم و با یه برنامه توپ به خودم برسم
و هر بار این اتفاق افتاد !!!!

عجب برنامه ای دارم...


اقا از اولین روزی که اومدم کانون یکی اینجا اسم واقعی منو داره هر وقت صداش میکنن فک میکنم منو میگن 



من یه مشکلی توی ترک دارم
مثلا عددم میره بالا و حسم خوب میشه انگار چیزی بزای موفقیت دیگه ندارم 
باز میرم شکست میخورم که ترک این کار برام موفقیت محسوب بشه
چرا خب !؟
بنظرم باید در کنار ترک در یهدچیزی مهارت پیدا کنم  نه ؟