کانون

یآرا
30 آذر
یک هفته خوب


امیدوارم همتون روزهای پاک و خوبی رو بگذرونید

(1400 دي 7، 20:10)یآرا نوشته است: [ -> ]

(1400 دي 7، 6:44)سنــا نوشته است: [ -> ]سلام

خب یارا جان به نظرت  بهتر نیست فکری به حال این اعتیاد بکنی؟
۱۸ ساعت خیلی زیاده ! بقیه روزم که احتمالا خوابی . پس به برنامه های دیگه چطور میرسی؟
تمایل داری اصلا اعتیاد به گوشی رو  تلاش کنی کم کنی؟

قصدشو ک دارم ولی خیلی سخته
من خیلی کتاب میخونم (آنلاین)
فیلم میبینم(آنلاین)
کلاسای دانشگاه (آنلاین)
بازی (آنلاین)
درس میخونم(آنلاین)
قرآن و دعا (آنلاین)
میخوام برم بیرون از مپ و جی پی اس استفاده می‌کنم (آنلاین)
ورزش می‌کنم (با اپلیکیشن های آنلاین)
امتحان میدم (آنلاین)
جزوه های درسی (آنلاین)
کلاس های متفرقه ی طراحی یا گرافیک (آنلاین)
عکاسی (آنلاین)


خب دقیقاً من چطور باید مدیریت کنم
حتی اگه این هجده ساعت برسه به ده ساعت .. بازم فاجعه است
خودم دلم به حال خودم میسوزه

تازه به خاطر رشته ام بقیه ی تایم رو پای لپ تاب و کامیپوتر م :/

به این صورت که اگه لپ تاب داری کلاسهاتو با لپ تاپ ببینی 
از نسخه ویندوز اپ برای ورزش استفاده کنی و اگه بتونی حضوری بری که چه بهتر
دعا و قرآن رو از نسخه چاپی استفاده کنی قطع کوچیک هم دارن که بتونی راحت استتارشون کنی اگه سختته خونواده ببینن
بازیا رو نسخه ویندوز استفاده کنی و زمان بازیت رو کم کنی 
جزواتتو پرینت کنی از رو پرینت بخونی 
از اپ هایی که اعتیاد به موبایل رو مدیریت میکنن استفاده کنی مثه کوالیتی تایم ..
من خودم از کوالیتی تایم استفاده می‌کنم خیلی بهم کمک میکنه 
اینم راهکارهای من

اول از همه،
ممنون از محبت هاتون دخترا، خوبی از وجود خودتونه ❤️


ایرانا جان،
قربون محبتت
خب، بشین با خودت یه لحظه بگو،
من می‌خوام به اینکه در نظر دیگران چی دیده میشم، فکر نکنم،
اهمیت ندم که داداشم میگه رشته هنر که رشته نیست،
اهمیت ندم مامانم میگه برو سر کار بیمه برا خودت رد کن عمرتو تلف نکن،
اهمیت ندم به ورودی ها،
فکر کنم ببینم ایرانا خودش و خودش،
اگه بخواد از مشورت بقیه استفاده کنه،
از تجربه بقیه،
اما دخالت هیچ کسی رو نخواد تو تصمیم گیریش دخیل کنه،
و نخواد تایید بگیره از کسی،

از زندگیش چی می خواد؟

جواب این سوال رو بدی، ممکنه هم یک ماه بخوای بهش فکر کنی و طبیعیه، من بهت میگم این حس ها رو چطور برای همیشه از خودت دور کنی.


راستی امروز داشتم فکر می‌کردم من از امام زمان هم یه روز زده شدم. آخرهای دانشگاهم کلا نمیتونستم... گفتنش رو هم دوست ندارم.
یه مدت کلا همینطور به سردی گذشت...اما طی اتفاقاتی به این رسیدم که من امام زمانمو به خاطر اشتباه عده ای در تبلیغ دین و زیاده روی ها و سلیقه گری ها کنار نمیذارم، از دست نمیدم، به خودم گفتم
امام زمان اون چیزی نیست که توی ذهن منه، احتمالا خیلی موجود بهتریه!
و من سعی می کنم مرتب خودم رو به چالش بکشم تا درست ترین تصور رو از تمام زمان بسازم تو ذهنم.
خلاصه امروز داشتم فکر می کردم اینکه نذاشتم کم کاری استادهام روم اثر کنه یک سابقه قبلی داشت


یارا جان اینجوری نوشتی یاد مدرسان شریف افتادم
یاد یه چیزی افتادم
توی تغییر عادات به چیزی ههست برای ترسه البته، میگه مثلا کسی که از پله برقی خیلی می ترسه می خواد به ترسش غلبه کنه،
اول بهش میگن برو از دور آدما رو نگاه کن که سوار پله برقی میشن. ببین میرن بالا میان پایین و رد میشن. همین.
دفعه بعد برو از نزدیک تر،
دفعه بعد که رفتی به خود پله ها نگاه کن،
دفعه بعد دست یکی رو بگیر سوار شو... دفعه بعد...

برای شما هم من پیشنهاد می کنم جایگزین های ممکن (نمی‌گم برا همه کارتان جایگزین هستا ولی خب تا جایی که هست) رو یکم بررسی کن بهشون فکر کن، ببین بقیه آدما چطور باهاش کنار میان، چطور جایگزین های دارن برای فضای مجازی چیکار می کنن، به نظرم کمکت می کنه.  

(1400 دي 7، 19:34)بنت الهدا نوشته است: [ -> ]سلام  بنت الهدا  

۸روز خوب  

بچه ها  کسی تاحالا از روانشناس  تو این زمینه کمک گرفته ؟ فک میکنین  تاثیری داره  با یه روانشناس خبره  صحبت کنید و ببینید چرا اینکارو انجام  میدید به صورت علمی؟

سلام حانیه جان فکر میکنم هم سن خودت بودم
بعد از کنکور بود

که یه بار با مشاور خصوصی مطرح کردم 
مجازی ولی معتبر بود



ک بهم گفت این کار یه چیز طبیعیه، توی سنین نوجونی برای اغلب افراد اتفاق میافته و لازم نیست نگرانش باشم

فقط باید مواظب باشم ک به عادت و روتین تبدیل نشه
ولی راهکار خاص بهم نداد

بیشتر تسلی خاطر بود، چون تو اون برهه زمانی من خیلیییی خیلییی خودمو گناهکار تصور میکردم

میخواست اون تابو رو برام بشکنه

بعد از اون برهه خاص، تقریبا اون حالت درونی برام عوض شد
و بعد شرکت در کلاسای عزت نفس نمیگم ۱۰۰ درصد،۷۰ ۸۰ درصد حالم بهتر شد
ورود به مکان های جدید، یادگیری یه سری مهارت جدید، که همه عزت نفسو بالا میبردن
همه باعث شد ک مدت زمان بیشتری رو پاک باشم

بیشتر بار روانیه ک باعث میشه ادما برن سمت خ.ا 

وقتی شادی و خوشی نباشه 
ادما مجبورن بسازنش (: 

وقتی زندگی ادما معنی نداشته باشه یا پر از فشار باشه...
عوامل حذف بشن، رسیدن به پاکی راحتتر میشه


توی روانشناسی خ.ا رو بد نمیدونن ، حتی اختلال نمیدونن (:
برای همین درمانی براش ارائه نمیشه

تنها راهش جایگزین کردن عادتهاست، که اینجا میشه راحتتر بهش رسید

(1400 دي 7، 20:40)ایرانا نوشته است: [ -> ]

(1400 دي 7، 19:34)بنت الهدا نوشته است: [ -> ]سلام  بنت الهدا  

۸روز خوب  

بچه ها  کسی تاحالا از روانشناس  تو این زمینه کمک گرفته ؟ فک میکنین  تاثیری داره  با یه روانشناس خبره  صحبت کنید و ببینید چرا اینکارو انجام  میدید به صورت علمی؟

سلام حانیه جان فکر میکنم هم سن خودت بودم
بعد از کنکور بود

که یه بار با مشاور خصوصی مطرح کردم 
مجازی ولی معتبر بود



ک بهم گفت این کار یه چیز طبیعیه، توی سنین نوجونی برای اغلب افراد اتفاق میافته و لازم نیست نگرانش باشم

فقط باید مواظب باشم ک به عادت و روتین تبدیل نشه
ولی راهکار خاص بهم نداد

بیشتر تسلی خاطر بود، چون تو اون برهه زمانی من خیلیییی خیلییی خودمو گناهکار تصور میکردم

میخواست اون تابو رو برام بشکنه

بعد از اون برهه خاص، تقریبا اون حالت درونی برام عوض شد
و بعد شرکت در کلاسای عزت نفس نمیگم ۱۰۰ درصد،۷۰ ۸۰ درصد حالم بهتر شد
ورود به مکان های جدید، یادگیری یه سری مهارت جدید، که همه عزت نفسو بالا میبردن
همه باعث شد ک مدت زمان بیشتری رو پاک باشم

بیشتر بار روانیه ک باعث میشه ادما برن سمت خ.ا 

وقتی شادی و خوشی نباشه 
ادما مجبورن بسازنش (: 

وقتی زندگی ادما معنی نداشته باشه یا پر از فشار باشه...
عوامل حذف بشن، رسیدن به پاکی راحتتر میشه


توی روانشناسی خ.ا رو بد نمیدونن ، حتی اختلال نمیدونن (:
برای همین درمانی براش ارائه نمیشه

تنها راهش جایگزین کردن عادتهاست، که اینجا میشه راحتتر بهش رسید

سللام  ایرانا  جان  

راستش  من  نمیدونم  چرا این حس به من دست میده اینو میدونم که خیلی ذوق  میکنم  اینکارو انجام میدم 
ناراحتم  اینکارو انجام  میدم 

بخث کردم اینکارو انجام  میدم  

خشحالم  اینکارو انجام  میدم تمام  واکنش های  من به زندگی شده این :

امروز  یه خبره خیلی  خوب  شنیدم   و خیلی  خشحال  بودم باورتون نمیشه در همین  حال حس و حال  بدی نصیبم شد و کم مونده بود خراب کنم 

و یه سری مشکلات  که گفتنش  اینجا خوب نیست  و نه حالا ک فک کردم من واقعا  به یک روانشناس نیاز دارم  

به خانوم  سنا یکبار مشکلمو  گفتم  و ایشونم  خیلی تقلا کردن تو اینترنت  راه حلی برام پیدا  کنن  ولی به جایی نرسیدیم 

شایدم  دلیل  خ ا  کردن  من  مثل  خانوم  شادن باشه  ولی  نه  فک نکنم  آخه  مشکل من   فرق  میکنه  و فک کنم جزو  بیماری های  حاد محسوب بشم   

ای کاش  میتونستم  باز تر صحبت کنم  تا ازتون کمک  بگیرم  ولی  نمیتونم 

فقط اینکه خانوم  شادن  ۹  ماه  خیلی  زیاد نیست؟  هزینش براتون چجوریه  تاثیر خوبی گذاشته ؟

نقل قول: فقط اینکه خانوم  شادن  ۹  ماه  خیلی  زیاد نیست؟  هزینش براتون چجوریه  تاثیر خوبی گذاشته ؟

برای کار روانشناسی عمقی که بر اساس نظرات روانشناس شهیر کارل گوستاو یونگ هس باید صبور باشی و مداومت بخرج بدی و کم نیاری و آهسته و پیوسته حرکت کنی
من به بن بست واقعی رسیده بودم نماز میخوندم اما شاااکی از خدا و دین بودم حس میکردم مسبب بخش بزرگی از بدبختی من همین خدا و دینه 
عین ی نرم تن شده بودم بی حس بی حال بی انگیزه..ماااست..به انتها رسیده..‌ متوجه شدم وقتشه ببینم چه مرگمه چرا اینقدر سست شدم 
یه مشاور انلاین گرفتم از سیر تا پیاز زندگیمو بی سانسور گفتم براش و روند روان درمانیم با تمرکز بر کودکیم اغاز شد یه دوره شرکت کردم همزمان کار تراپیم ادامه داشت بعد اون دوره پشتیبان و مربی کنارم قرار گرفت یه جمع بیست نفره ک هفته به هفته با مدیریت مربی حرکت می کنیم و از منزل های معصوم، یتیم، جنگجو و.. عبور میکنیم در این مسیر خودمونو واکاوی می کنیم و میشناسیم و من فهمیدم برداشتم از خدا با خوده خدا فاصله داشته و اونی ک من خدا میدونستم، خدا نبوده 
هزینه ای ک کردم تا الان:
ماهی ۵۰۰ دوجلسه تراپی: تا ابان ۴ تومن شد الان بدلیل حضور پشتیبانم نیازی به روان درمانگر ندارم
دوره ۱۸۰۰(فقط یک بار پرداخت کردم)
پشتیبانی ۵۰۰(فقط یکبار پرداخت کردم برای حدود ۹ماه کنارم خواهند بود)
یه کلاس انلاین و دوسه تا کتاب ک مجموعا فکر کنم شد ۵۰۰ تومن

همه این خدمات رو من از یه موسسه فعال در حوزه روانشناسی یونگ دریافت کردم

(1400 دي 7، 21:40)شادن نوشته است: [ -> ]

نقل قول: فقط اینکه خانوم  شادن  ۹  ماه  خیلی  زیاد نیست؟  هزینش براتون چجوریه  تاثیر خوبی گذاشته ؟

برای کار روانشناسی عمقی که بر اساس نظرات روانشناس شهیر کارل گوستاو یونگ هس باید صبور باشی و مداومت بخرج بدی و کم نیاری و آهسته و پیوسته حرکت کنی
من به بن بست واقعی رسیده بودم نماز میخوندم اما شاااکی از خدا و دین بودم حس میکردم مسبب بخش بزرگی از بدبختی من همین خدا و دینه 
عین ی نرم تن شده بودم بی حس بی حال بی انگیزه..ماااست..به انتها رسیده..‌ متوجه شدم وقتشه ببینم چه مرگمه چرا اینقدر سست شدم 
یه مشاور انلاین گرفتم از سیر تا پیاز زندگیمو بی سانسور گفتم براش و روند روان درمانیم با تمرکز بر کودکیم اغاز شد یه دوره شرکت کردم همزمان کار تراپیم ادامه داشت بعد اون دوره پشتیبان و مربی کنارم قرار گرفت یه جمع بیست نفره ک هفته به هفته با مدیریت مربی حرکت می کنیم و از منزل های معصوم، یتیم، جنگجو و.. عبور میکنیم در این مسیر خودمونو واکاوی می کنیم و میشناسیم و من فهمیدم برداشتم از خدا با خوده خدا فاصله داشته و اونی ک من خدا میدونستم، خدا نبوده 
هزینه ای ک کردم تا الان:
ماهی ۵۰۰ دوجلسه تراپی: تا ابان ۴ تومن شد الان بدلیل حضور پشتیبانم نیازی به روان درمانگر ندارم
دوره ۱۸۰۰(فقط یک بار پرداخت کردم)
پشتیبانی ۵۰۰(فقط یکبار پرداخت کردم برای حدود ۹ماه کنارم خواهند بود)
یه کلاس انلاین و دوسه تا کتاب ک مجموعا فکر کنم شد ۵۰۰ تومن

همه این خدمات رو من از یه موسسه فعال در حوزه روانشناسی یونگ دریافت کردم

  Wow
پس شما  خیلی  کار داشتین    منم از همین میترسم که کارم عمقی باشه   و  تو امسال که هزینه های  کنکورم هست   چنبرابر بشه  و خیلی سخت بشه شرایط   ولی   حتما  مراجعه  میکنم  چون  من از دین نه   شاید بشا گفت  من  یه بیمار جنسی هستم که میتونم به هر دوجنس  اسیبهای شدید  وارد کنم اگر خودمو کنترل نکنم  بیشتر از این نمیتونم  توضیح بدم

سلااام
خوبین

رهایی ۱ دی
||||| |

نشد چوب خط رو درست بکشم..ایرانا تو چجوری درست میکنی؟

سلام بچه هاااا شبتون بخیر

سلام 

من می پذیرم بیمارم و انکار نمیکنم این موضوع رو ..بیماری من با چیزایی تشدید میشه ک شاید برای بعضی از ادما اصلا ایجاد حساسیت نکنه بنابراین من با صداقت شدید با خودم روبرو میشم و با پذیرش بیماریم عوامل تشدید کننده رو شناسایی و در مرحله بعد به خودم و شما دوستان بهبودیم قول میدم این حساسیت ها رو مراعات کنم.


بسم الله الرحمن الرحیم


لیست حساسیتهام: 


-آهنگ عاشقانه: گوش ندادم


- مطالب زناشویی: یه چالش در قالب باکس سوال تو ی پیج بود که موضوعش جزو مرزهام بود اما خوندم جوالارو


-شنیدن صدای بعضی از اقایون: رخ نداد


-فیلمای سانسور نشده حاوی صحنه های عاطفی: ندیدم


-ول چرخیدن تو اینستا: متاسفانه چند روزه خیلی زیاد می چرخم


-دیدن پیجای زوجای جوون که از عاشقانه هاشون میذارن: ندیدم


-شب بیداری زیاد : نداشتم 


-ارتباط با آیدا دوستم: امروز نداشتم


-حرف زدن طولانی با جنس مخالف (حتی دانشجوهایی ک برای مشاوره پیام میدن) خصوصا اخرشب ینی ساعت ۱۱ شب ب بعد: نداشتم


-بحث‌کردن با خواهرم: بحث نداشتم باهاش اتفاقا وضعیت سفید بود


-ترس از آینده و فکرکردن درباره آینده و گذشته و حسرت خوردن:صبح سر کار برام پیش اومد ولی بعد بعد برطرف شد


- تخیلات عاشقانه و حرف زدن با خودم: نداشتم ولی خیلی تمایل دارم انجام بدم 


-برنامه ننوشتن ینی معلوم نباشه قراره فردا چیکار کنم: الان میرم بنویسم


- ص ب ه م و: نداشتم

.

 با لطف خدا یه روز پاک  رو سپری کردم

سلام دخترا خوبین؟
چندروزه هی میام اینجا پیام بزارم
بعد دچار این حس میشم ک خب بچه ها این همه کامل دارن حرف میزنن جواب میدن
من این وسط چی بگم خب 

(1400 دي 8، 0:04)rahayii نوشته است: [ -> ]نشد چوب خط رو درست بکشم

همون خط هارو انتخاب کن .. توی قسمتی هست که بولد میکنی متن رو.
اونجا آخرین ایکون روی نوشته هات خط میزنه
اونو انتخاب کن حل میشه

بچها مرسی از همفکری تون سعی میکنم عمل کنم


اگه باز چیزی به ذهنتون رسید بهم بگید لطفاً

(1400 دي 8، 0:35)chika نوشته است: [ -> ]سلام دخترا خوبین؟
چندروزه هی میام اینجا پیام بزارم
بعد دچار این حس میشم ک خب بچه ها این همه کامل دارن حرف میزنن جواب میدن
من این وسط چی بگم خب 

سلام چیکا خانوم،
که تولدشم نشد تبریک بگم
شما بوگو فقط
هر چی دلت خواست.
اینقدر خوب صحبت می کنی که دارم فکر می کنم کاش بهت گفته بودم که این حس بهت دست نمی داد.
هر جا دوست داشتی ورود کن اینجا ما همه خواهریم و گروه باران خونه مونه.

و ضمنا
هر سری یه فکری داره،
هر کسی یه تجربه ای
نبینم اینطوری گوشه گیری کنیا
بقیه گوشه گیران
با شما هم هستم.

سلااام دختراااا

خییییلی خوبه که هستید. ببخشید یکی دو روز نبودم و دیروز و امروز به شدددت وسوسه داشتم. یادم نمیاد 0ند ردز پیش کدومتون روش به تاخیر انداختن رو تو گروه مطرح کردید اما دیروز ازش استفاده کردم و برای من کار کرد

الان که گوشیم دستم بود و متوجه شدم احتمالا روز کم کاری هست خیییلی به لغزش نزدیک بودم که گفتم بذار اول بیام اینجا. 
اااا اااا اااا اااا اااا اااا اکمدم بگم 30 روز خوب به لطف خدای مهربون که تا شب بتونم خودمو حفظ کنم

سلام  بنت  الهدا  

۹روز خوب 

بچه ها  حرفاتونو  میخونم  سپاس میزنم  اگ  از دستم بربیاد کمکتون  میکنم