(1400 ارديبهشت 31، 22:35)عارفه نوشته است: [ -> ]سلام و درود خواهریا
پاسخ ها خیلی خوب بود.
ببینید به زبان ساده،
توی ذهن ما سه مدل صدا هست:
کودک
والد
بالغ
عارفه جان عالی بود
من و به یاد کتاب وضعیت آخر از تامس.ای.هریس انداخت
(1400 ارديبهشت 31، 22:44)Roza_r نوشته است: [ -> ]من حقیقتا شکست داشتم. دوست نداشتم صحبت کنم و انرژی های مثبت جمع رو بگیرم.از خودم خیلی ناراحت بودم. البته باید بگم مثل قبل خودمو سرزنش نکردم. چون به تجربه بهم ثابت شده بود سررنش شرایطم رو بدتر میکنه. منتها حس و حال منفی با من مونده از دیروز.
به هرحال دوباره شروع میکنم.
رزا/ 31 اردیبهشت/ صفر روز!
ناراحت شدم رزا جان
خوبه که دوباره شروع کردی
اگه خواستی صحبت کنی من هستم عزیزم
(1400 ارديبهشت 31، 23:52)عطر رهایی نوشته است: [ -> ]سلام عزیزم
مگه این شکلی چشه؟ قشنگتره که
من از اون سوسول بازیا بلد نیستم
ولی اگه کسی تمایل داره زحمت لیست رو بکشه خیلی هم عالی، اعلام کنه لیست رو بسپرم بهش
قشنگ که صد البته
خیلی خوشگله
همینطوری واسه تنوع گفتم
خواهش می کنم خواهریا
مستمع صاحب سخن را... چی بود بقیه ش یادم رفت
عطر رهایی
[quote pid='546981' dateline='1621628549']
حالا ما (علی الخصوص من، چون گویا اوضاع من از همه بدتره
) با این کودک سر خورده و آزرده و آسیب دیده چه کنیم؟
من یه مشکلی هم که دارم اینه که مامانم همچنان من رو سرزنش میکنه بابت هر کاری، حتی کارهای معمولی، خیلی بهش میگم که با من اینطوری صحبت نکن ولی همیشه یه والد سرزنشگر بوده و هست و خواهد بود
[/quote]
در این باره بیشتر خواهم گفت.
نقدا بگم
نه فقط تو نیستی، من اینطور بودم شدید. و خیلیا.
قدم اول اینه دیگه خودت بیشترش نکنی. خودت دیگه خودتو سرزنش نکنی.
و در مورد مادرت هم سعی کنی سرزنش هاشو از این گوش بشنوی از اون گوش در کنی. به خودت بگو مامان از چی ناراحته؟ بالغ رو به کار بگیر، اون مقصود رو از مامان دریافت کن و تو دلت به کودکت بگو مامان منظورش اینه که (جمله انتقادی بدون سرزنش مامانت)، کودکم به دل نگیر. شاید هم به کودکت بگی مامان الان خسته ست یچیزی میگه، به دل نگیر، بیا بغلم و یک تفریح مهمونش کنی
کار سختیه میدونم، اما میشه به مرور.
(1400 خرداد 1، 0:51)rahayii نوشته است: [ -> ]کتاب من خوبم تو خوبی چه نشری هست؟ جالبه
من عاااشق کتابم
تازگیا کتاب روانشناسی هم میخونم و خیلی دوست دارم
اگه کتاب دیگه ای هم سراغ داری خوشحال میشم معرفی کنی بهم
راستی خود مراقبتی رو چند روزه درسام خیلی سنگین شده نتونستم انجام بدم
/۲۷ فروردین/ ۳۵ روز خوب
خدایا شکرت
قربونت عزیزم، حتما.
ماشالا به ۳۵ روزت
نشرش اینه:
دنیای نو
چه خوب...حتما...ایشالا به مرور و بصورت موضوعی کتاب هایی که می شناسم رو معرفی می کنم.
سنا جان و عطری جان
درود بر شما خودمراقبان دلاور
خواهرای هر کی دوست داشت گاهی وقتی بیاد از تاثیر و حسی که از خودمراقبتی گرفته برامون بگه.
رعنا جان این کتابا رفیق های جون جونی منن، تو سختیا اینا منو به زندگی برگردوندن و بخاطر همین من عاشقشونم.
یادمه یبار دلم بدجور شکسته بود هیچ کس تو خونه تحویلم نمی گرفت، اوضاع داغون. همونطور بغض کرده رفتم از تو کتابخونه بغلشون کردم
برای رها خواهری و هر سرشلوغی دیگر:
خودمراقبتی پیشنهادی برای روزای شلوغ
در یکی دو جمله به خودم (کودکم) میگم:
تو خوبی، فارغ از دستاورد هات، فارغ از هر چیز.
نتایج مهم نیستن، مهم تلاشمه که دارم می کنم.
اشکال نداره اگه این روزا سخت میگذره، من پشت خودم هستم و در حال یادگیری هستم و دور نیست روزی که مسئله هامو حل بکنم.من ایستادگی می کنم و اوضاع همیشه اینطور نخواهد موند.
خودمو بغل می کنم، میگم ازت ممنونم بدن عزیزم که بدون گلایه همیشه اولین یار من بودی و حرفامو گوش کردی. تو تو کل زندگیم اولین همراه من بودی.
دستمو میذارم روی شکمم میگم ازت ممنونم معده جان
و روی قلبم، و ضربان رو که لمس کردم میگم ازت ممنونم قلب من که با عشقی تمام نشدنی همیشه برای سلامت و زندگی من تپیدی.
(1400 خرداد 1، 13:24)مهربانو نوشته است: [ -> ]سلام خوبین دوستان؟ببخشید من تازه میخوام شروع کنم روز خوب رو، از فردا شروع میشه؟ و باید کجا وضعیت و تجاربمو اعلام کنم؟چون تازه وارد سایت شدم فعالیت ها و قسمت های مختلف برام تازگی داره
مهربانو...چه اسم قشنگی
برا اعلام وضعیت می نویسی
مهربانو/۱ خرداد/شروع روزهای خوب
از نیمه شب که گذشت میشی یک روز و اینطوری.
آره خیلی جاها هست که بخوای کشف کنی
تجربیات ترک یه تاپیک مخصوص داره.
تاپیک تجربه مثل دفتر شعر پر از تجربه ست نه گفت و گو.
اگه تجربیاتت حالت گفت و گوییه، اینجا بگو.
سلاااام خواهریا
امیدوارم حالتون عاااالی باشه
اول از همه..مهربانو جانم خوش اومدی
اصلا این سایت دنیایی هست برای خودش..من با اینکه چند ماه از عضو شدنم میگذره تازه دارم بخشای جدید رو کشف میکنم
عارفه جونم..ممنونم ازت لطف کردی
درست میگی واقعا هیچ رفیقی بهتر از کتاب نیست..منم هروقت حالم بد بوده با کتاب خوندن حالم خوب شده
یه سوال دارم
من موقع درس خوندن زیاد ذهنم منحرف میشه و میره جایی که نباید
الانم که چون فشار درسا زیاده خیلی خسته میشم و اوضاع خراب میشه
گلگلی جون بهم گفت که تفریح داشته باشم ولی خب الان زیاد وقت نمیشه
شما راهکاری ندارین
رعنا جون عکسایی که فرستادی خیلی باحال بود
مخصوصا اونکه میگفت خدایا نمیشه حرکت از خودت باشه
رهایی جانم
حداقل یکمو برای تفریحت بزار ضروری هستش
ولی سعی کن وقتی میخونی بری تو عمق عمقش اصلاااا برا نمره نخون فقط بخون که یاد بگیری مثلا داری کتاب متفرقه میخونی نه درسی مثلا بوگو
ا چه جالب که اینطور
و اینکه هر موقع احساس کردی داری اذیت میشی سریع وضو بگیر دو رکعت نماز بخون هم وسوسه ازت دور میشه هم تمرکزت میره بالا میدونی ابن سینا همیشه وقتی تو درساش مشکلی براش پیش میومد نماز میخوند
میدونم زیاد ربطی نداش ولی خو
یا اینکه اگه زیاد وقت نداری همون وضو هم خوبه
البته نمازو بیشتر پیشنهاد میکنم
راستی خواهریا پست هاتون رو میخونم ولی زیاد نمیتونم جواب بدم و فکرم هم یکم درگیره
راستی عارفه جان دیدم یه کتاب در همین مورد داریم که اسمش تحلیل رفتار متقابل هست که ان شاءالله تابستون از مامانم کش میرم میخونم
عارفه جان خیلیی ممنون بابت متنایی که میفرستی عالی هسن
بهاران جان ۱۲ روز خوبت مبارکا
شادن جان ۴۴ روز خوبت مبارکتتتتتت باشه
رها جان وضعیت آخر رو منم خوندم انصافا کتاب خیلییی خوبیهههه
مهربانو جان خوش اومدی کم کم آشنا میشی
خیلی ممنون یلدا جانم بابت معرفی کتاب
رعنا جانم خواهری نمیدونم چرا جدیدا نوشته هاتو که میخونم حس میکنم یه رعنای جدید و قوی متولد شده
رزا جانم بسی ناراحت شدم
ولی پر قدرت شروع کن و برو جلو ما هم باهاتیم کم نیار دخمل خوب
دخترا من گفتم که چون که تعداد روزای پاکم کوشولو هستن یه کوشولو خجالت میکشم بیام
الان در حال حاضر ستارتون ۱۶ روز خوببببب دارهههههه هوراااااااا
خودم مراقبتی امروزم یه لیوان نسکافه بود با شیرینی که نشستم دم پنجره و با آرامش خوردمش.
تا حالا از این قرتی بازیا نکرده بودم که بخار نسکافه می زنه بعد یه منظره هم اون پشت از پنجره پیداست
تجربه جدیدی بود
روز هفتم چله
عارفه جان من هر روز این کارمه
یک یعنی هر روز خودمراقبتی میکنم ؟
دو آیا من هر روز قرتی بازی میکنم ؟
(1400 خرداد 1، 21:32)Bright Star نوشته است: [ -> ]عارفه جان من هر روز این کارمه
یک یعنی هر روز خودمراقبتی میکنم ؟
دو آیا من هر روز قرتی بازی میکنم ؟
یعنی هر روز دم پنجره نسکافه می خوری؟
نظر منو می خوای آره قرتی بازیه
خودمراقبتی...میتونه باشه، بستگی داره.
باید ببینی نیاز لحظه کودکت چیه؟
بشین ببین
روحیه ت باز میشه با نسکافه یا راهیه برای فرار از مشکلات؟
باید ببینی بطور کلی حال دلت چطوره؟ آیا با خودت در صلح هستی؟ آیا خودتو زیادی تحت فشار میذاری؟
برای من نیاز به تفریح چیزیه که کودک درونم این روزا نیاز داره.
چون من همیشه عادت داشتم و دارم که تفریح رو کار غیر ضروری ببینم و همیشه به همه کارم می رسم جز تفریح.
اصلأ دلیل اصلی شروع و ادامه دار شدن خ.ا در من همین لذت نداشتن بود.
نمیتونستم به میلم به خ.ا نه بگم چون فقر لذت داشتم.
اصلا اینقدر تفریح نکردم که یادم نمیاد خیلی وقتا چی بهم لذت میده، باورت میشه؟؟
نه اهل گیم هستم نه میرم کلیپ خنده دار می بینم...
نمیدونم چرا اینجوریم
الان هم که درس می خونم عامل بازدارنده ساعت مطالعاتیم همین تفریح نداشتنه. بدون تفریح و تنوع احساس زده شدن پیدا می کنم.
عارفه جون
ازت عکس گذاشتم تو انجمن شاد شاد
واقعا چرا اینجوری هستی
من ترجیه میدم همش تفریح کنم
سلااام دخترا
رزا/ دو خرداد/ یک روز خوب
خود مراقبتی امروزم: ریلکسیشن من حقیقتا باید تمرین ریلکسیشن رو به صورت روتین انجام بدم تا تو طولانی مدت اثرات بیشتر هم ببینم ازش
مثلااا قرار صبح با دوستام بریم صبحونه بیرون من هنوز بیدارم! امیدوارم خواب نمونم
خیییلی دوستون دارم