سعی می کنم خاطراتم رو هم بگم. بعد مقایسه کنید روزهای قبل اومدنم به اینجا و تفکر لایه ای رو با الان که پاکم.
سلام
نماز روزه هاتون قبول
عارفه بسی ناراحت شدم. مراقب خودت باش. ماه رمضان خیلی ماه خوبیه. تو خوب شدن و دوباره شروع کردم خیلی کمک میکنه. تو از پسش بر میای.
مراقب خودت باش
ببخشید دوستان کم میام. میدونین. زندگی سراسر استرس شده دوباره. این جور موقع ها خیلی بداخلاقم. دلم نمیخواد بیام حرفی بزنم کسی ناراحت بشه. در روز چند بار میام مهمان. پست هاتون را میخوانم. مراقب خودتون باشین
سعی میکنم حالم خوب بشه بتونم بیام.
کارهای شنبه های پاک هم مونده. باید یه روز بیام درستش کنم.
بعد کلی ناامیدی یه ایده جدید زده به سرم. نمیدونم موفق میشم یا نه. نمیدونم به سر کار رفتنم کمک میکنه یا نه. بنظرم ایده خوبیه. سعی میکنم انجامش بدم.
فقط میتونم بگم خوشحالم از اینکه وسط این همه استرس یه کاری هست که انجامش بدم. دغدغه اش را داشته باشم.
چند بار رفتم تلگرام . اشتباه کردم. دیگه نمیخوام بیکاری اذیت کنم. فقط باید شروع کنم
سعی میکنم یه جز قرآن و فقط معنی بخوانم
کیف میده
چیزایی که یادم مونده اینا است
خدا استقامت کنندگان را دوست دارد
خدا توبه کنندگان را دوست دارد
خدا انفاق کنندگان را دوست دارد
نمیدونستم قرآن انقدر واضح میگه خدا چیا دوست داره.
دوستون دارم.
بسی گشنمههههههههه. انشالله نیم ساعت دیگه
زندگی پس از زندگی کانال ۴ هم قشنگه
سحر ها ساعت ۴ و نیم شبکه افق پناهیان داره. البته امروز صبح نداشت. نمیدونم پنج شنبه جمعه ها داره یا نه
همینا را نگاه میکنم
البته دیشب شبکه قرآن ساعتای ۱۰ یا ۱۰ و بیست دقیقه شب یه برنامه بود ذکر حکیم شبکه قرآن . تفسیر قرآن. قشنگ بود
دیگه همینا
مراقب خودتون باشین. فعلنی
دخترا
چطوری رمزدخترونه رو بگیرم
ایمیلی که اینجا ثبت نام کردمو دیلیت کردم
چطور اکانت جدیدمو بهتون بدم؟
(1401 فروردين 18، 22:03)selin نوشته است: [ -> ]دخترا
چطوری رمزدخترونه رو بگیرم
ایمیلی که اینجا ثبت نام کردمو دیلیت کردم
چطور اکانت جدیدمو بهتون بدم؟
پنل کاربری> تغییر ایمیل
https://www.ktark.com/usercp.php?action=email
نقل قول: برای نماز فکر کردن و مدام برنامه ریختن جواب نیست...
چه طور گوشیتو برمیداری۲ دیقه چک کنی میبینی نیم ساعت گذشته، بدون هیچ برنامه ریزی...
نماز تایمی ک براش میزاری مشخصه، هر کدومش هر چه قدرم با حضور قلب بخونی بیشتر از ۵ دقیقه زمان نمیگیره
فقط یه اراده لازمه تا پاشی وضو بگیری، بقیش حله
اینکه الان بلند بشم و نماز بخونم تا حدی حله.. ولی اینکه بهش فکر میکنم تا اخر عمرم روزی سه بار وضو بگیرم و نماز بخونم، تا آخر عمر یکم برام غیرقابل درک و غیر قابل قبوله..
ولی نماز تنها کار خوبیه که این روزا برای زندگیابدیم انجام میدم... یعنی میخوام انجام بدم.
ذهنم خیلی خیلی آشفتهست.
نقل قول: چقدر خوشحالم که دیگه مدرسه نمیرم(:
واقعا خوش به حالتونه ک نمیرین مدرسه اونم حضورییی
امروز ، روز خوبی بود.
صبح ۱۱ بیدار شدم؛ در حالی که خونه ساکت بود. و تونستم از سکوت استفاده کنم و ریاضی بخونم که شنبه امتحان میانترمشه.
و بعد تست زدم. چقدر دلم برای تست ریاضی زدن توی هوای بهاری و صبح ساکت تنگ شده بود.
ریاضی حالخوبکن ترین درساست.. البته تا جایی که سخت نشه. که سخت بشه اعصابخوردکن ترین میشه.
و عصر داداش کوچیکمو بردم کلاسچرتکه، یادم اومد چند وقت پیش توی صحن جامع جمکران با یه دختره ک رتبه کشوری چرتکه داشت دوست شدم. و چقدر حسرت خوردم از اینکه ی دونه رتبه کشوری ندارم توی هیچ زمینهای
و بعد یادم اومد که هممدرسهایم رتبه imc داره، همون مسابقهای که کلی تست براش زدهبودم و به ثبتنامش نرسیده بودم... چقدر پارسال و سال قبلش سر اینکه مدرسه تیزهوشان نیستم ناراحت بودم. و امسال ک اومدم هیچگلی نزدم ب سرم/:
و بازم تا حد خفگی حسودیم شد ب همه کسایی ک توی المپیاد ریاضی و زیست رتبه دارن.
و امسال حتی ثبتنام هم نکردم توی هیچ المپیادی، حتی با این وجود که مدرسه اجبار کرده بود. در عین بنکه عاشقشم ازش متنفرم، چون بهم حس ناکافیبودن و ضعیف بودن میده...
اومدم خونه و تصمیم گرفتم بعد از امتحانات کلاس چرتکه ثبتنام کنم.
یادم اومد برای تابستون، میخوام دوره خیاطی و خطاطی و فتوشاپ و عکاسی و تایپ دهانگشتی فارسی شرکتکنم و دهم رو دوره کنم و تستاشم بزنم و برای یازدهم هم پیشخوانی داشته باشم. و سکوتی کردم سرشار از جیغ بنفش
و بعد با همین داداش کوچیکم رفتیم توی محوطهمجتمع و فوتبال بازی کردیم. سعی کردم به اینکه بزرگ شدم و زشته فوتبال بازی کنم توی حیاط عمومی، فکر نکنم و لذت ببرم که موفق هم شدم.
البته همونطور ک بابام میگه من هیچوقت قرار نیست بزرگ بشم
و با پادرد و نفسنفسزدن برگشتم خونه.
سلام دخترا
چقدر دلتنگتون بودم
دلتنگ کانون
بیشتر دلتنگ باران
چقدر خوبه که این جا هست
چقدر خوبه من اینهمه خواهر دارم
خیلی خیلی دوستتون دارم
دخترا امروز دلم شکست دوست داشتم با یکی حرف بزنم ...
کسی رو نداشتم ...
یاد اینجا افتادم خیلی خوشحال شدم ...
مرسی که هستید ماچ به تکتکتون
سختی های زندگی من هم تموم میشه
روزای خوب هم میاد ...
دخترا من تا 29 روز رفتم ...
بعد خراب شد ...
الان روز 9 هستم اگه اشتباه نکنم ...
سلام دوستان
۵ روز هست پاک هستم.
امیدوارم بتونم تا پایان ماه رمضان و بیشتر رکورد بزنم
(1401 فروردين 18، 22:53)selin نوشته است: [ -> ]نقل قول: پنل کاربری> تغییر ایمیل
مرسی شادی جانم
از کی رمزو بگیرم؟
قبلا از کویین میگرفتیم ولی فکر کنم الان سناجان بفرسته
آبی جونم امیدوارم روزهای خوبت زودتر بیان
دوست دارم و از خدا میخوام حالت هر روز بهتر بشه
(1400 تير 23، 18:34)عارفه نوشته است: [ -> ]
یلدا جان این مدت نبودی یه عکس دسته جمعی پیدا شده از گروه،
حالا بگو ببینم تو کدومشونی؟
بقیه خانمهای گلِ نازدار
بهاران
رهاY
آبی آسمانی
مهربانو
یارا
رعنا
ایرانا
خانم لبخند
گلبرگ
+شاااادییی
حضور ذهنم همینقدر بود، کسی جا نمونده؟
مو طلایی کنار ستاره منم
یادش بخیر
چقدر خوندن پستهای قدیمی حس خوبی داره
سلام
جدیدا حرف زدنم نمیاد
قبلنا خیلی راحت بودم اما حالا حتی توی یادداشتهای شخصی خودمم نمیتونم راحت بنویسم ، مینویسم اما بعد از اینکه به نوشتم نگاه میکنم احساس میکنم درست منتقل نکردم و نوشتهها واسه من نیست، با حرفای بقیه بیشتر همزاد پنداری میکنم تا نوشتههای خودم
شاید یکی از دلایلش این باشه که زیادی توی نوشتن احتیاط میکنم ؛ کلمات ادبی باشه ، هیچگونه کنایه یا منظوری برداشت نشه ، کسی با لحن ناراحتکنندهای نخونه و فکر میکنم هرجا بخوام هرچی بنویسم باید قبلش کلی توضیح بدم که هیچ منظوری ندارم حتی توی یادداشتهای شخصیم!
درحالیکه توی حرف زدن و سخنرانی کاملا برعکس اینم و گاهی حتی احتیاط رو کلا کنار میذارم ، اما خودم نوشتنو بیشتر دوست دارم
اعلام وضعیت هم فعلا نکنم بهتره ، میترسم خراب بشه
فردا بعد از مدتها حضوری امتحان دارم و خوابم نمیبره
شادی وقتی از کارای زورمرهات تعریف میکنی و گزارش روزانه میدی خیلی خوبه ، حس خیلی خوبی رو منتقل میکنه ، مرسیییی
دیگه همینا
حالا خوبه گفتم نمیتونم بنویسمها
سلااااام
خوبین ؟
طاعات و عبادات قبول
نقل قول: اون دختره ک کتاب دستشه سناعه، یا اونی ک لبخند ملیح میزنه؟
همون که دفتر برنامه ریزی دستشه
برنامه ریزی هاتون چطور پیش میره بچه ها ؟
سوالی مشکلی بود بپرسید
من خودم تو ماه رمضون خیلی نمیرسم کارهای اصلیمو انجام بدم
از یه طرف کار بیرونم زیاد شده و از یه طرف بعد سحر خواب آلودم
اون زمان طلایی اول صبحم رو نتونستم تو هفته گذشته داشته باشم
حالا این هفته تصمیم گرفتم اقدامکی کارها رو پیش ببرم حداقل یه پیشرفت کوچیکی داشته باشم.
....
ضحی جون راحت باش دختر
خودت باش، حرفاتو راحت بزن
نقل قول: برکینگ بد جانم ، خودت خودتو پیدا باید بکنی
بگی بشناسیمت
عجبا خخ
تلافی میکنی
نه من تسلیم نمیشم ان شاء الله بعدا مفصل براتون میگم خخ
فعلا خودمو پیدا میکنم تا بعدا
(1401 فروردين 19، 5:06)БЯΞΛКłЛg БΛÐ نوشته است: [ -> ]من کوجام پس
پست تقریبا برای سال پیشه، اون مواقع تو عضو نبودی..
منم نبودم و اگه دقت کرده باشی عارفه با +شادی اضافم کرد