کانون

روز اول سحرخیزی
ساعت ۷  

سلاممممم
امیدوارم حال همه عالی باشه  
امروز ساعت چهار و بیست دیقه بیدار شدم  
کارامو انجام دادم به علاوه روتینای جدیدم  
یه ساعت درس خوندم بعدش رفتم برا مدرسه خخخخ  
بریم که بقیه روزمونو عالی بسازیم   
پر قدرت به سوی جلوووووو 
ستاره / چله سحرخیزی / روز ۵

سلاممم  سلاممم
منم امروز ۵ونیم  پاشدم بعد تا ۶ خوابیدم بعد دولاره تا ۷ خوابیدم ولی دیگ ۷ پاشدم 

بچه ها کسی میدونه  خوندن سوره حمد تو خواب  یعنی چی؟  
تو گوگل هر چی گشتم   مدنظرم  پیدا نشد

(1400 فروردين 22، 11:42)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ]چقدر سوت و کوره ...

چقد جای خالیش پر رنگه

آره منم برای جای تعجبه
چرا آبی آسمانی غیب شده ؟؟
امیدوارم حالش خوب باشه

(1400 مهر 10، 16:44)سنــا نوشته است: [ -> ]آره منم برای جای تعجبه
چرا آبی آسمانی غیب شده ؟؟
امیدوارم حالش خوب باشه

یه مدت میگفت حالم خوب نیست
نمیخوام انرژی منفی بدم دیگه حرف نزد 
بعد کلا رفت 

همیشه بود، الان ک نیست فضای دلگیره

سلاااااام گل دخترای بارانی
خوبین

رهایی ۳۱ روز خوب به لطف خدای مهربون

(1400 مهر 10، 19:28)rahayii نوشته است: [ -> ]سلاااااام گل دخترای بارانی
خوبین

رهایی ۳۱ روز خوب به لطف خدای مهربون

سلام بر رهای پر انرژیییی

مشاءالله داری با قدرت میری جلو 
بیش از یک ماه پاکی


چخبرا اوضاع خوبه؟

سلام دخترا نمیدونین چه حسی داشت بیام کانون و این بی ارادگیم رو به نمایش بذارم  من دوباره شکست خوردم    ولی خدا بزرگتره و شما  بیشتر از قبل کنارمین دیگه مگه نه     مهربانو /10مهر/1 روز خوب

(1400 مهر 10، 19:43)مهربانو نوشته است: [ -> ]سلام دخترا نمیدونین چه حسی داشت بیام کانون و این بی ارادگیم رو به نمایش بذارم  من دوباره شکست خوردم    ولی خدا بزرگتره و شما  بیشتر از قبل کنارمین دیگه مگه نه     مهربانو /10مهر/1 روز خوب

به به چه عجب
مهربانوی عزیزمون اومده
 در آغوش خدا همیشه برات بازه الان ک دلت شکسته ک چقد عزیزتری براش
در هر شرایطی کانون ازت استقبال می کنه خودتو محروم نکن ازش

بیا برامون حرف بزن
چرا شکست خوردی؟ میتونی از تجربش استفاده کنی دفعه بعد اسیب نبینی
الان ک ناراحتی ی نوشته برا خودت بزار 
هر وقت وسوسه شدی ب پشیمونی خودت نگاه بکنی بیخیالش میشی

(1400 مهر 9، 15:15)SILENT scream نوشته است: [ -> ]

نقل قول: شادی جان 
تعریفت از غرور چیه 
رفتارهایی ک من ازت دیدم ، نشونه عزت نفسته ، نه غرور

به هیچ وجه من الوجوه دست به تخریب خودت نمیزنی 
همه میخوان عزت نفس داشته باشن ، تو میخوای با دست خودت نابودش کنی 


کاش چندتا مثال میزدی ، کجا ها احساس میکنی ک مغرور هستی؟

کجا ها حس‌میکنم مغرورم؟ تقریبا خیلی کم این احساسو میکنم بقیه بهم‌میگن..
مثلا بعضی وقتا بعضی افرادو نمیتونم در حدی بدونم ک باهاشون‌هم‌کلام بشم(منظورم نامحرم نیست) مثلا بعضی از فامیلا..
بعد اونا همیشه میگن شادی از دماغ فیل افتاده..
و  خب منم خیلی‌احساس بدی‌پیدا میکنم

مغرورم ب این خاطر ک معلم هام‌میگن


و خب مغرورم چون به خودم می بالم  و دقیقا مشکل اصلی همینه
من نمیدونم این احساس فخر از کجام در میاد  :

خب به چه چیزی از خودت می بالی؟


خب یه حس برتری دارم نسبت به بعضیا و نمیتونم درستش کم و خیلی اذیت کنندست..

این به باور آدم ها بر می گرده.
من خیلی خودمم بین بودم برعکس تو. 
باورم این بود که اونا مهم ترن. حرف اونا، مشکل اونا مهم تره.
تا یکبار به یکی از دوستایی که تازه آشنا شده بودیم و مهربونم بود گفتم. و گفت نه نترس حرفتو بزن درخواست تو بکن سوالتو بپرس. (همکلاس بودیم) و گفت هیچ کس برتر نیست ما همه در یک حدیم. 
به حرفاش خیلی فکر کردم. مدت ها طول کشید تا قبول کنم.
ببین باور درست اینه که همه آدم ها مهمن.‌
احساسات همه، باورهای همه مهمه و قابل احترام. 

برای کشف این مسئله،
از خودت سوالای درست بپرس،
لازم نیست زود جواب بدیا...
مثلاً
چرا من بهترم؟
از چی اون فامیلا بدم میاد؟

[quote pid='574446' dateline='1633088729']


همین‌باعث میشه نتونم با خیلی ها ارتباط برقرار کنم.. و همین باعث میشه بگن مغرور و از دماغ فیل افتاده 
یکم از غرورمم ب خاطر لایه دفاعیه ک در مقابل تخریبای مامان ساختم  و همین باعث میشه مامان بگه تو اعتماد ب نفس کاذب داری
و شماهم احساس میکنین من مغرورم؟
[/quote]

عارفه جونم"
این مدت خیلی بهش فکر کردم
احساس می کنم همه این غرور سد دفاعیه ک در مقابل مامان کشیدم
خب توی خانواده خیلی زودرنجم ..
و مامانمم اینو نمیدونه یا هر چی، مدام شکست های کوچیک و بزرگمو ب رخم میکشه
و منم خب سعی می کنم بگم مهم نیست تو خیلی بهتر از این حرفایی تا خنثی بشه اثرات حرفای مامان..
در مقابل حرفاشم اکثرا یا مسخره بازی در میارم یا هیچی نمیگم فقط میخندم

و همین چرخه ادامه داره

(1400 مهر 10، 19:53)SILENT scream نوشته است: [ -> ]

(1400 مهر 10، 19:43)مهربانو نوشته است: [ -> ]سلام دخترا نمیدونین چه حسی داشت بیام کانون و این بی ارادگیم رو به نمایش بذارم  من دوباره شکست خوردم    ولی خدا بزرگتره و شما  بیشتر از قبل کنارمین دیگه مگه نه     مهربانو /10مهر/1 روز خوب

به به چه عجب
مهربانوی عزیزمون اومده
 در آغوش خدا همیشه برات بازه الان ک دلت شکسته ک چقد عزیزتری براش
در هر شرایطی کانون ازت استقبال می کنه خودتو محروم نکن ازش

بیا برامون حرف بزن
چرا شکست خوردی؟ میتونی از تجربش استفاده کنی دفعه بعد اسیب نبینی
الان ک ناراحتی ی نوشته برا خودت بزار 
هر وقت وسوسه شدی ب پشیمونی خودت نگاه بکنی بیخیالش میشی

سلام عزیزم قربونت برم 
میدونی چطور شد عامل اصلیش دیدن فیلم عاشقانه و عکسای عاشقانه بود یعنی شروعش از اونجا بود بعدش تو اینستا به تور یه پیج خوردم که تحریکم کرد و باعث خ.ا شد اصلا سابقه نداشت قبلا بخاطر این چیزا برم سمت خ.ا ولی شد و استقامت این همه مدتم شکسته شد میدونی وقتی میرم بعد از مدت ها سمت خ .ا چی میگم به خودم ؟،خودمو اینجوری گول میزنم که بدنم نیاز داره حداقلش ماهی یه بار و این از دست من خارجه و خودمو توجیه میکنم با این حرف که کار اشتباهی نمیکنم،راجب. فیلم هم که واقعا نمیدونم چیکار کنم کل فیلم دوبله س ها اصلا چیز خاص محرکی نداره ولی ممکنه صحنه کوچیک مثل بوسه و بغل باشه و اینو نمیدونم چیکار کنم چون هم دوست دارم ببینم هم از طرفی هم به پاکیم و کنترل نگاهم  و ذهنم لطمه میزنه

(1400 مهر 10، 20:08)مهربانو نوشته است: [ -> ]

(1400 مهر 10، 19:53)SILENT scream نوشته است: [ -> ]

(1400 مهر 10، 19:43)مهربانو نوشته است: [ -> ]سلام دخترا نمیدونین چه حسی داشت بیام کانون و این بی ارادگیم رو به نمایش بذارم  من دوباره شکست خوردم    ولی خدا بزرگتره و شما  بیشتر از قبل کنارمین دیگه مگه نه     مهربانو /10مهر/1 روز خوب

به به چه عجب
مهربانوی عزیزمون اومده
 در آغوش خدا همیشه برات بازه الان ک دلت شکسته ک چقد عزیزتری براش
در هر شرایطی کانون ازت استقبال می کنه خودتو محروم نکن ازش

بیا برامون حرف بزن
چرا شکست خوردی؟ میتونی از تجربش استفاده کنی دفعه بعد اسیب نبینی
الان ک ناراحتی ی نوشته برا خودت بزار 
هر وقت وسوسه شدی ب پشیمونی خودت نگاه بکنی بیخیالش میشی

سلام عزیزم قربونت برم 
میدونی چطور شد عامل اصلیش دیدن فیلم عاشقانه و عکسای عاشقانه بود یعنی شروعش از اونجا بود بعدش تو اینستا به تور یه پیج خوردم که تحریکم کرد و باعث خ.ا شد اصلا سابقه نداشت قبلا بخاطر این چیزا برم سمت خ.ا ولی شد و استقامت این همه مدتم شکسته شد میدونی وقتی میرم بعد از مدت ها سمت خ .ا چی میگم به خودم ؟،خودمو اینجوری گول میزنم که بدنم نیاز داره حداقلش ماهی یه بار و این از دست من خارجه و خودمو توجیه میکنم با این حرف که کار اشتباهی نمیکنم،راجب. فیلم هم که واقعا نمیدونم چیکار کنم کل فیلم دوبله س ها اصلا چیز خاص محرکی نداره ولی ممکنه صحنه کوچیک مثل بوسه و بغل باشه و اینو نمیدونم چیکار کنم چون هم دوست دارم ببینم هم از طرفی هم به پاکیم و کنترل نگاهم  و ذهنم لطمه میزنه

روی منم حداقل اثر فیلم های عاشقانه و اینستاگردی ب مراتب بیشتر از پ.و.رنه
چون اینا باعث تصورسازی میشن
تو ب بهترین نحو ممکن توی ذهن میسازیش ... و ذهنت درگیرش میسه
حدیث میگه هرچقد ب گناه فکر کنی بیشتر ب سمتش میری
این فیلم ها هم همین اثرو دارن
خب وقتتو با چیزای دیگه پر کن ک نتونی اصلا فیلمو ببینی
جای همون فیلم کتابشو بخون یا فیلمای ایرانی ببین

بد خ.ا به هیچ وجه نیاز بدن تو رو تامین نمیکنه، بلکه تشدید هم میکنه
آسیب هایی که ب بدنت میزنه چه بسا بالاتر از رفع نیازش هم باشن

بچه ها الان‌ چند صفحه قبلی مرور کردم دیدم ایرانا چه مهربانانه هوامو داشته،
 من واقعا شرمنده م که کم میام. نمی رسم.
داشتم فکر میکردم از هشتم تا دهم مهر چطور گذشت واقعاً؟ یعنی از پست اعلام وضعیت اول من سه روز گذشت؟؟؟
بعد گوشیمم خرابه‌ گاهی می زنه به ریست، کلا دیگه نمیشه طرفش رفت، پخی می کنی ریست میشه. منم شبا اینجوری میشه دیگه میذارم کنار می خوابم.
گاهی با گوشی قدیمیم میام ولی اون نورش شدیده، کم نمیشه شبا اذیتم می کنه تو تاریکی.

ولی این خبر خوب رو میدم که
 کاملا حواسم به سحرخیزی و روتین ها بود.
(میتونید بهم اعتبار بدید ) 


هشتم مهر که روز اول چله بود شبش ‌‌‌هم کابوس می دیدم و خوابم کم شد و صبح تا ۹ خوابیدم. 
جمعه ۸:۳۰ فکر کنم پا شدم. و کلی روز خوبی بود، از کمدم شروع کردم و ناباورانه تا شب همه اتاقمو خونه تکونی کردم و اضافی جاتم رو دور ریختن یا جدا کردم بدم به مستحق. دورم خلوت میشه، تنوع میدم به چیدمان وسایلم تو کمد و اتاق آرامشم بیشتر میشه،

امروز احساس مریضی می کردم نشد سحرخیز باشم، اما روتینمو اجرا کردم


خلاصه که روح من همین حوالی می پلکه، جسمم نبود اون هست.