ولی یه کار خوب دیشب کردم که به جای یک هفته سرشلوغی حال دلمو خوب کرد. شاید بد نبود تو تاپیک امروز چه کار مفیدی انجام دادی می نوشتمش
پوشه اهدافم رو برداشتم و اهدافی که دو سال پیش تا حالا هر یکسال یا شیش ماه نوشته بودم رو بررسی کردم.
نگاه کردم ببینم آیا اهدافم تغییر داشته؟
آیا من عوض شدم؟ آیا هنوز اهداف قبلیم برام مهمه؟
چقدر پیشرفت داشتم؟ آیا هدفم اونی بوده که واقعا می خواستم؟ یا سایه شو زدم؟
و یک کار عااااالی کردم
خلاصه شش ماه اول سال رو نوشتممممم
(سنا جون امتیاز بده بهم
)
خیلی خوب بود.
این جا می نویسم بعد تو تاپیک مربوطه هم وارد می کنم.
دیدم که در دنباله دو سال و نیم طرحواره درمانی، این شش ماه ددارودرمانی که گذشت خیلی به کنترل اضطراب اجتماعیم، کمال گرایی و روحیه وسواسیم کمک کرده. همه تمرین ها، روان درمانی ها و زمینه سازی های ذهنی که این دوسال و نیم کردم رو تونستم عملی کنم. تونستم تو رفتارم بیارم. قبلاً بلد بودم یاد گرفته بودم ولی نمیتونستم، حرص می خوردم و خودمو خیلی اذیت می کردم سر کیفیت کارها و وسواس.
الان خیلی خیلی ریلکس ترم و سریع از اشتباهام باخبر که میشم، درس می گیرم.
با اینکه دو ماه و نیم از این شش ماه گذشته افسردگی شدید گرفتم و عملا هیچ کار مفیدی رو پیش نبردم اون مدت و رو نتیجه کنکورم هم اثر منفی داشت اما تونستم ازش عبور کنم.
الحمدلله خدارو صد هزار بار شکر.
دخترا شما پایان نامه نیمسال ۱۴۰۰ تونو نوشتید؟؟
بعد این پایان نامه ای که برای بهار و تابستون برا خودم نوشتم،
یه برنامه ریزی هم پیش پیش برای دو فصل پاییز و زمستان نوشتم.
دو حالت داره،
اگه کنکور قبول شم. اگه قبول نشم.
اولی بیشتر حال و هوای پیشرفت درسی داره دومی ابعاد دیگه م رو بزرگ می کنه مثلا مهارت هایی پیدا می کنم برا پول درآوردن و آموزش رانندگی تو برنامه مه.
از نظر رشد روحی ذهنی هم باید روی مهارت قانع کردن دیگران کار کنم. یک کتاب هم شناسایی کردم وقت نشده برم دنبالش. آخه من شخصیت مطیعی در برابر خانواده دارم و انتظار دارم خودشون در حد انصاف ازم انتظار داشته باشن اما گاهی می بینم لازمه بتونم از حرف درستم دفاع کنم. لازمه راهی داشته باشم برای گاهی اوقات که ده روش حرفی نیاد. همش نظر ندن تو کارم. اما دوست ندارم لجباز هم باشم. لجبازی بچگانه ست.
خلاصه این شد برنامه کلی شش ماه آینده من.
شما هم دوست داشتین بیاین بگین