کانون

(1400 تير 14، 1:28)_رعنا_ نوشته است: [ -> ]سلام. ببخشید نبودم
حرفی نیست جز معذرت خواهی 

دلم براتون تنگ شده بود
_رعنا_ / ۱۳ تیر/ شروع روزهای خوب
روز شمار را گذاشتم. امیدوارم این دفعه بیشتر بشه 

رعنا جون آدمایی مثل شما وقتیسکوت اختیار میکنن یعنی پر حرفن ...

اما فکر میکنن اطرافیان نمیفهمنشون به خاطر همین چیزی نمیگن 

برا خودمم پیش اومده ...

من از طرف خودم معذرت میخوام اگه گاهی به ناحق قضاوتت کردم ....

 

---

(1400 تير 14، 0:52)ایرانا نوشته است: [ -> ]سلام دخترااا

ایرانا /۸ تیر/ ۵ روز خوب

لطفا دعا کنین این امتحانا بخیر بگذره تموم شه بره، پیر شدیم رفت

ای بابا تازه اول کاره خانم روانشناس 

(1400 تير 13، 23:56)Roza_r نوشته است: [ -> ]سلااام دخترااا
یاقوت جان خیییلی خوش اومدی

رزا/ 22 خرداد/ 23 روز خوب به لطف خدای مهربون

التماس دعا

بهبه رزا گلی 

23 روز خوب 

لایک داری والا عزیز دل 

رعنا جان خوشحالم برگشتی. 

نقل قول: ۷۷ هستم

ای جان، پس از من کوچیکتری.
از عجایب شبکه مجازی که فکر می کردم هم سنیم یا بزرگتری

نقل قول: میبینم دارید درباره ی بولت ژورنال حرف میزنید  

من یه کلیپ تو آپارات ازش دیدم خیلی گیج شدم  

یه چیزی بگم!
بولت ژورنال از اون چیزی که در اینه رسانه می بینی بسیار مختلف تر است
کتاب رایدر کرول رو منم خوندم و واقعا تصورن عوض شد.

به نظر من بعضیا که تو شبکه های اجتماعی هم کم بولت ژورنال رو ترند نکردن استفاده چندانی از فلسفه اصلی ایجاد چنین دفتری نمی برن. یعالمه نقاشی های خوشگل و گل و بلبل...
ماجرای آفتابه لگن هفت دست شام و نهار هیچیه.

اول که عزیزم بولت ژورنال اصلا این نقاشی ها و جدولای خوشگل نیست

اینا حواشیشه.

بولت ژورنال یک دفتر برنامه ریزی هست که سیستم خودشو داره و مبدع اون رایدر کرول یک کتاب برا توضیح فلسفه ش و نحوه کارش نوشته.
به گفته خودش همه چیز توی این دفتر با دلیل انجام میشه.

کتابش این هست:



شاید حالا که بحثش پیش اومده بتونیم هر از گاهی توی برنامه ریزی نکاتی از کتاب رو بذاریم.
پیشنهادی به سنا جان 

سلااام دخترااا
یاقوت جان من یه اعترافی بکنم هر دختری که تو کانون بود و تو گروه نبود رو وسوسه میشدم برم باهاش صحبت کنم بگم بیا تو گروه پلیییز  شما هم یکیشون بودی. خلاصه که هی مقاومت میکردم و میگفتم هرکسی صلاح کار خودشو بهتر میدونه و الان خیلی خوشحالم که اینجایی. 

رعنا و آسمان عزیز، منم یکم این مشکلو دارم که یه وقتایی سختمه احساساتمو بیان کنم و حس میکنم اونطور که باید ممکنه منتقل نشن. 

دورهمی رو موافقم. البته شاید امکان اینکه همه یه ساعت جمع بشیم نباشه. ممکنه برنامه های همه باهم جور نشه.

سلامممم خواهرا چطورین ؟ 
آره آسمانی جان منم با دورهمی موافقم 
یاقوت جان ان شاءالله کم کم آشنا میشیم   منم ستاره ام 14 ساله و یه مقدار هم لوس تشریف دارم   
رعنا بانوووو خوش برگشتی ما هم دلمون برات تنگ شده بود 
ایرانای عزیز به امید خدا امتحانای تو هم زودی تموم شه و راحت شی     
رزا خواهری 23 روز پاکیت مبارکککک ان شاءالله پاکی ابدیت 


درمورد بولت ژورنال 
چند ماهی میشه ازش استفاده میکنم البته بیشتر برای برنامه ریزی ماهانه و ترک یا ایجاد عادت هام و کلا همه چی توش مینویسم 
ولی برای برنامه ریزی روزانه بیشتر از پلنرای آماده استفاده میکنم  ولی خوب بولت ژورنال کلا یه چیز دیگه اس 
راستی چله برداشتین شماها تا محرم ؟   من زیارت عاشورا و ترک گناه برداشتم توصیه میکنم پست داداش رضا برای دوره جدیدشونو بخونین 
این روزا دارم سعی میکنم ذهنمو آروم کنم برعکس جو متشنج اطرافم   
راستشو بخواین زیاد حوصله ندارم ولی سعی میکنم خودمو با کارا سرگرم کنم میدونم کار درستی نیست ولی همش دوست دارم فرار کنم ازش یعنی تا کی میخواد ادامه پیدا کنه الان 10 سال گذشته ولی هنوز ...
جدیدا حس میکنم یه تغییراتی داره رخ میده یکم منتظر باشین بعدا میگم بهتون 
راستی یه کتاب و شروع کردم به اسم دنیای سوفی خیلی کتاب قشنگی هست به شدت پیشنهاد میشه 
و اینکه روزا حس میکنم یکم اخلاقم تند شده نمیدونم چیکار کنم 

دخترا کیا کنکوری بودن؟؟؟ من کاملا گیج شدم


ممنووون بابت تبریکاتون دوستان. من این سری تا به 40 روز نرسم اروم نمیگیرم

ستاره جون واقعیت من چله زیارت عاشورا رو قبلش داشتم و تازه تموم شده و تو تموم چند روز اخر چله زیارت عاشورام تصمیم محکم برلی چله بعدی گرفته بودم. این چله برای من ترک یک عادت بده یه جوراای چله عملیه. چون حقیقتا من اونقد مذهبی نیستم که بگم مداوم حال دعا خوندن دارم. اما این دو روز که اصلا تو چله موفق نبودم ولی خب خوبه فهمیدم اینقد این مسئله ب روتین زندگیم تبدیل شده که زیاد متوجهش نیستم.

سلام
ممنونم از همتون که اومدید خوندید 
سنا بانو آجیلشو ذخیره کردم
کم کم میذارم
اگه دیدید زیاده و نخوندید آجیل هست و 
منم به خانم یاقوت خوش آمد میگم

نقل قول: سلام رعنا جون
کجا بودی ؟؟؟؟
خوبی؟
ان شالله روزهات عالی بشن 
ریشه یابی کردی که دلیلش چی بوده و چه باید کرد برای جبرانش؟

بسی ممنونم سنا جان
آری ریشه یابی شد. همه شکست ها بخاطر خیال پردازی بود. و این خیال پردازی فقط نتیجه یه نا امیدی بود. نا امید از اینکه امکان ازدواج داشته باشم. ناامیدیه زورش خیلیه. میتوانم ۱۰۰۰ تا دلیل بیارم که احتمال ازدواج صفر. ولی یه دلیل وجود نداره که بگه شایدم بشه. خو اگر ازدواج نشه من تا آخر عمر مجبورم با همین خ.ا پیش برم. پس شاید اشکال نداشته باشه این فشار امروز را کمش کنم. این میشه که نتیجه میدهد شکست.

نقل قول: رعنا جون آدمایی مثل شما وقتیسکوت اختیار میکنن یعنی پر حرفن ...

اما فکر میکنن اطرافیان نمیفهمنشون به خاطر همین چیزی نمیگن  

برا خودمم پیش اومده ...

من از طرف خودم معذرت میخوام اگه گاهی به ناحق قضاوتت کردم ....

 

قشنگ جان
نوشتم ولی پاک کردم. همش تقصیر اون دخمل عکس پروفایلته   داشت ازم حرف میکشید. دهع. چه خبره
حرف های قشنگی نیست. بی خیالشون

نقل قول: رعنا جان خوشحالم برگشتی.  

بسی ممنونم عزیز جان 

نقل قول: رعنا و آسمان عزیز، منم یکم این مشکلو دارم که یه وقتایی سختمه احساساتمو بیان کنم و حس میکنم اونطور که باید ممکنه منتقل نشن. 

  من فقط میگم چون میدونم هیچ کاری از دست شما بر نمیاد و فقط غصه ها را میفرستم میاد سمت شما همین

نقل قول: رعنا بانوووو خوش برگشتی ما هم دلمون برات تنگ شده بود  

ممنونم قشنگم  اندکی یواش تر له شدیم که

نقل قول: سلام
ممنونم از همتون که اومدید خوندید 
سنا بانو آجیلشو ذخیره کردم
کم کم میذارم
اگه دیدید زیاده و نخوندید آجیل هست و 
منم به خانم یاقوت خوش آمد میگم

  من خیلی وقته آجیل نرفتم الان میرم

نقل قول: میتوانم ۱۰۰۰ تا دلیل بیارم که احتمال ازدواج صفر. ولی یه دلیل وجود نداره که بگه شایدم بشه. خو اگر ازدواج نشه من تا آخر عمر مجبورم با همین خ.ا پیش برم. پس شاید اشکال نداشته باشه این فشار امروز را کمش کنم. این میشه که نتیجه میدهد شکست.

رعنا جون من تو کانون یه متوجه یه مسئله ای شدم. شیطون همیشه راه هاش متنوع و مختص ما نیست. اتفاقا فهمیدم چقدر از روش های یکسانی برای تکرار کارای اشتباهاتمون استفاده میکنه. خیال پردازی رو به کرات دیدم دخترا گفتن...و حتی این مورد فکر کردن به ازدواج هم فک میکنم یه راه دیگشه... میدونی من الان میدونم حتی اگه هیچ وقت هم ازدواج نکنم باز دوس دارم خ.ا رو بذارم کنار. چون فشار های لحظه ای رو کم میکنه ولی جوری زندگی آدمو از ریتم و برنامه و هدفمندی میندازه که یهو به خودت میای میبینی عجب تا الان فقط ازدواج نکردن بود الان شد درجا زدن تو بقیه زندگی و حس و حال بد.

سلااااااام عزیزای دل
خوبین
۲۳ روزه پاکم به لطف خدا

آبی جونم من با دورهمی موافقم..هر روزی باشه فرقی نداره

رزا جانم من و آبی و بهاران و مریم کنکوری بودیم
البته منکه همچنان هستم

اوووه چقدر کنکوری داشتیم. خسته نباشید. از الان نگو هم چنان کنکوری ام. کلییییی اتفاق میفته تا آخر تابستون رها جان. یهو دیدی شما جلوتر از همه وارد دانشگاه شدی.

نقل قول: یاقوت هستم که قدیمی ها بیشتر آتریسا میگن (اسم قبلیم) ، ۷۷ هستم ، شاگرد تنبل کانون در ترک (از نظر اراده متاسفانه فقیرم ) ، دیگه خوشگل ،خوش اخلاااااق ، خوش صحببببت ، خانننم ،کدبااااانووووو ، فقط قصد ادامه تحصیل دارم از الان بگم 

دیگه چ بگم؟ 

خیییلی خوشوقتم عزیززززم

منم که سنا   14 سال  دارم  
اولا که اومدم دیدم رنگ نارنجی مو برداشتی ناراحت شدم از دستت   ولی الان میگم چه نعمتی بودی جات خالی بود واقعا

نقل قول: بچه ها ببخشید این چند روز نیومدم باران  

خونه تکونی داشتیم ...

ولی درعوض اومدم با ایده های تازه  

دخترا میگم با یه دورهمی چطورید ؟؟

فک کنم نیازه ...

نظرتون رو درباره ی تاریخ و زمانش بگید 

ترجیحا تا آخر این هفته باشه دیگه ...

منتظر نظراتتون هستم  

آبی آسمانی جان سرپرستیت مبااااارک

خوش برگشتی
خدا قوت هم بابت کنکور هم خونه تکونی

دورهمی منم هستم به جز جمعه هر روزی باشه

نقل قول: شاید حالا که بحثش پیش اومده بتونیم هر از گاهی توی برنامه ریزی نکاتی از کتاب رو بذاریم.

پیشنهادی به سنا جان  

خیلی عالی عارفه جون
اتفاقا تو فکرش بودم
ولی الان دارم رو یه موضوع دیگه کار میکنم تو تاپیک  برنامه ریزی ، باید اون موضوع تموم شه بعد ان شاء الله بولت ژورنال رو شروع کنیم
دوست داری تا اون موقع تو همین تاپیک  نکات رو بنویسیم  بعدا منتقل میکنیم به "چگونه برنامه ریزی موفقی داشته باشم"
پایه ای؟

نقل قول: راستی چله برداشتین شماها تا محرم ؟   من زیارت عاشورا و ترک گناه برداشتم توصیه میکنم پست داداش رضا برای دوره جدیدشونو بخونین  

منم  برداشتم
زیارت عشورا و ترک اسراف
قرار بود اعلام وضعیت کنیم 

نقل قول: بسی ممنونم سنا جان

آری ریشه یابی شد. همه شکست ها بخاطر خیال پردازی بود. و این خیال پردازی فقط نتیجه یه نا امیدی بود. نا امید از اینکه امکان ازدواج داشته باشم. ناامیدیه زورش خیلیه. میتوانم ۱۰۰۰ تا دلیل بیارم که احتمال ازدواج صفر. ولی یه دلیل وجود نداره که بگه شایدم بشه. خو اگر ازدواج نشه من تا آخر عمر مجبورم با همین خ.ا پیش برم. پس شاید اشکال نداشته باشه این فشار امروز را کمش کنم. این میشه که نتیجه میدهد شکست.

عزیزم نمیدونم چی بگم ..من که از شرایطت خبر ندارم
ولی برات دعا میکنم که ان شاء  الله زمینه یه ازدواج خوب برات فراهم بشه
خدا بندشو فراموش نمیکنه ..امیدوار باش

نقل قول:   من فقط میگم چون میدونم هیچ کاری از دست شما بر نمیاد و فقط غصه ها را میفرستم میاد سمت شما همین

 
درد و بلا پر بزنه پر بزنه پربزنه به جون دشمن بزنه


خدا تو بهترین زمان بهترین مکان بهترین رو برات کنار گذاشته رعنا جان.مطمئن باش.با دعا همراهتیم

و در مورد آجیل کسانی که سر زدن کسانی که سر نزدن بیاین که ویرایش شد.

چنگده فعال شدین
چه زودی همه جواب میدین

نقل قول: رعنا جون من تو کانون یه متوجه یه مسئله ای شدم. شیطون همیشه راه هاش متنوع و مختص ما نیست. اتفاقا فهمیدم چقدر از روش های یکسانی برای تکرار کارای اشتباهاتمون استفاده میکنه. خیال پردازی رو به کرات دیدم دخترا گفتن...و حتی این مورد فکر کردن به ازدواج هم فک میکنم یه راه دیگشه... میدونی من الان میدونم حتی اگه هیچ وقت هم ازدواج نکنم باز دوس دارم خ.ا رو بذارم کنار. چون فشار های لحظه ای رو کم میکنه ولی جوری زندگی آدمو از ریتم و برنامه و هدفمندی میندازه که یهو به خودت میای میبینی عجب تا الان فقط ازدواج نکردن بود الان شد درجا زدن تو بقیه زندگی و حس و حال بد.

  بسی درسته. ولی حقیقتا خیلی بهش فکر کردم. آدمی مثل من که همه چی را تجربه کرده نمیتونه بدون ازدواج بگذارتش کنار برای همیشه. نمیدونم شایدم حق با تو. این فقط حیله شیطون . میتونه باشه.
بسی ممنونم که گفتی قشنگم.
  عادت ندارم مدت طولانی به خدا بگم یه چی میخوام و بهم نده. خیلی وقته گفتم یک عدد شوهر بده ما را ، تا تمام شود این همه بی ادبی امان. ولی خو هیچ بر هیچ.

نقل قول: عزیزم نمیدونم چی بگم ..من که از شرایطت خبر ندارم
ولی برات دعا میکنم که ان شاء  الله زمینه یه ازدواج خوب برات فراهم بشه
خدا بندشو فراموش نمیکنه ..امیدوار باش

بسی ممنونم قشنگم
امیدوارم بسی موفق و پیروز باشی
تولدتت بسی مبارکا

نقل قول: درد و بلا پر بزنه پر بزنه پربزنه به جون دشمن بزنه


خدا تو بهترین زمان بهترین مکان بهترین رو برات کنار گذاشته رعنا جان.مطمئن باش.با دعا همراهتیم 

و در مورد آجیل کسانی که سر زدن کسانی که سر نزدن بیاین که ویرایش شد.

  بسی زیاد ممنونم قشنگم. یک دنیا ممنونم عزیز دل. 
بسی خیلی زیاد موفق و پیروز و سلامت باشی

نقل قول: میبینم دارید درباره ی بولت ژورنال حرف میزنید  

من یه کلیپ تو آپارات ازش دیدم خیلی گیج شدم  

یه چیزی بگم!
بولت ژورنال از اون چیزی که در اینه رسانه می بینی بسیار مختلف تر است
کتاب رایدر کرول رو منم خوندم و واقعا تصورن عوض شد.

به نظر من بعضیا که تو شبکه های اجتماعی هم کم بولت ژورنال رو ترند نکردن استفاده چندانی از فلسفه اصلی ایجاد چنین دفتری نمی برن. یعالمه نقاشی های خوشگل و گل و بلبل...
ماجرای آفتابه لگن هفت دست شام و نهار هیچیه.

اول که عزیزم بولت ژورنال اصلا این نقاشی ها و جدولای خوشگل نیست

اینا حواشیشه.

بولت ژورنال یک دفتر برنامه ریزی هست که سیستم خودشو داره و مبدع اون رایدر کرول یک کتاب برا توضیح فلسفه ش و نحوه کارش نوشته.
به گفته خودش همه چیز توی این دفتر با دلیل انجام میشه.

کتابش این هست:



شاید حالا که بحثش پیش اومده بتونیم هر از گاهی توی برنامه ریزی نکاتی از کتاب رو بذاریم.
پیشنهادی به سنا جان 

درود بر عارفه گلی 
آره عزیز اتفاقا منم حس کردم اون بنده خدا تو آپارات دفتر دولت ژورنال رو با دفتر طراحی اشتباه گرفته 
یه چیزی بگم هم به شما هم سنا بانو ...
من با برنامه ریزی خیلی مشکل دارم ...
اغلب خیلی کمال گرایانه اس ....
تازه حس میکنم بدون برنامه ریزی خیلی بهتر کارهام پیش میره 
ممنونم عزیز جان بابت معرفی کتاب 

---

(1400 تير 14، 13:05)Roza_r نوشته است: [ -> ]سلااام دخترااا
یاقوت جان من یه اعترافی بکنم هر دختری که تو کانون بود و تو گروه نبود رو وسوسه میشدم برم باهاش صحبت کنم بگم بیا تو گروه پلیییز  شما هم یکیشون بودی. خلاصه که هی مقاومت میکردم و میگفتم هرکسی صلاح کار خودشو بهتر میدونه و الان خیلی خوشحالم که اینجایی. 

رعنا و آسمان عزیز، منم یکم این مشکلو دارم که یه وقتایی سختمه احساساتمو بیان کنم و حس میکنم اونطور که باید ممکنه منتقل نشن. 

دورهمی رو موافقم. البته شاید امکان اینکه همه یه ساعت جمع بشیم نباشه. ممکنه برنامه های همه باهم جور نشه.

رزا جان خواهری 
راستش منم این مشکل و دارم ...
خیلی هم عمیق ...
دقیقا نمیتونم بگم چمه ...
تازه خیلی وقتا هم خرابکاری میکنم حسابی 
اگه عارفه گلی راهنماییمون کنه عالی میشه 
و اما دور همی...
آره میدونم چی میگی عزیز جان ...
ولی هرکس تاریخ و ساعت مد نظرش رو بگه 
تا ببینیم چی میشه اگرم نشد که هیچ ...

---

(1400 تير 14، 13:29)Bright Star نوشته است: [ -> ]سلامممم خواهرا چطورین ؟ 
آره آسمانی جان منم با دورهمی موافقم 
یاقوت جان ان شاءالله کم کم آشنا میشیم   منم ستاره ام 14 ساله و یه مقدار هم لوس تشریف دارم   
رعنا بانوووو خوش برگشتی ما هم دلمون برات تنگ شده بود 
ایرانای عزیز به امید خدا امتحانای تو هم زودی تموم شه و راحت شی     
رزا خواهری 23 روز پاکیت مبارکککک ان شاءالله پاکی ابدیت 


درمورد بولت ژورنال 
چند ماهی میشه ازش استفاده میکنم البته بیشتر برای برنامه ریزی ماهانه و ترک یا ایجاد عادت هام و کلا همه چی توش مینویسم 
ولی برای برنامه ریزی روزانه بیشتر از پلنرای آماده استفاده میکنم  ولی خوب بولت ژورنال کلا یه چیز دیگه اس 
راستی چله برداشتین شماها تا محرم ؟   من زیارت عاشورا و ترک گناه برداشتم توصیه میکنم پست داداش رضا برای دوره جدیدشونو بخونین 
این روزا دارم سعی میکنم ذهنمو آروم کنم برعکس جو متشنج اطرافم   
راستشو بخواین زیاد حوصله ندارم ولی سعی میکنم خودمو با کارا سرگرم کنم میدونم کار درستی نیست ولی همش دوست دارم فرار کنم ازش یعنی تا کی میخواد ادامه پیدا کنه الان 10 سال گذشته ولی هنوز ...
جدیدا حس میکنم یه تغییراتی داره رخ میده یکم منتظر باشین بعدا میگم بهتون  
راستی یه کتاب و شروع کردم به اسم دنیای سوفی خیلی کتاب قشنگی هست به شدت پیشنهاد میشه  
و اینکه روزا حس میکنم یکم اخلاقم تند شده نمیدونم چیکار کنم  

حال و احوال ستاره جان چطورست ؟
منم تقریبا مثل خودتم 
دارم خودمو آروم میکنم با مدیتیشن و ماسک های پوستی و رسیدن به موهام  
گاهی طراحی ...
واییی چقدر کتاب معرفی میکنین 
نمی دانید آیا من عاشق کتابم ؟ 
و درعین حال خیلی کندم تو مطالعه 
تعریف این کتاب رو زیاد شنیدم گلی جان  
برای عصبانی بودنت هم کتاب عصبیت و رشد آدمی از کارن هورنای به شدت پیشنهاد میشه  
به من که خیلی کمک کرده تا الان ...
پی دی اف هم رایگان 

---

---

چقدر خسته ام ..
بقیه ی پست ها رو نخوندم ..
چشام داره میره روهم 

شب بخیر  

(1400 تير 14، 13:05)Roza_r نوشته است: [ -> ]سلااام دخترااا
یاقوت جان من یه اعترافی بکنم هر دختری که تو کانون بود و تو گروه نبود رو وسوسه میشدم برم باهاش صحبت کنم بگم بیا تو گروه پلیییز  شما هم یکیشون بودی. خلاصه که هی مقاومت میکردم و میگفتم هرکسی صلاح کار خودشو بهتر میدونه و الان خیلی خوشحالم که اینجایی. 

عزیز دلم : )
راستش من از همون اول ک گروه ها تاسیس شدند بودم ولی خب متاسفانه حجم کارهام خیلی زیاده تو کانون و راستش نمیرسم ب گروه ک بیام حرف بزنم . 
البت ی مورد هم هست ک ناراحت میشم تو گروه نتونم فعال بشم و ب جایی برسم . تو مسابقه های گروهی ک برگزار میشدند من ی چند هفته شکستم و سریالی شدم و این باعث شد یکم تو فعالیت کردن تردید کنم .
ولی خب تلاش میکنم از این ب بعد رویه ی فعالیتم و جوری تنظیم کنم ک کنارتون باشم .
همیشه نوشته هاتون و کم و زیاد میخوندم و لذت میبرم از حضورتون جانم.

---

(1400 تير 14، 13:29)Bright Star نوشته است: [ -> ]یاقوت جان ان شاءالله کم کم آشنا میشیم   منم ستاره ام 14 ساله و یه مقدار هم لوس تشریف دارم   

عزیز دلم مجدد خوشبختم از آشناییت ، منم دومقدار لوسم   لوس بودن زیادم بد نیست

(1400 تير 14، 14:55)گلبرگ نوشته است: [ -> ]منم به خانم یاقوت خوش آمد میگم

گلبرگ جان ، خیلی ممنون از شما

(1400 تير 14، 15:44)سنــا نوشته است: [ -> ]

نقل قول: یاقوت هستم که قدیمی ها بیشتر آتریسا میگن (اسم قبلیم) ، ۷۷ هستم ، شاگرد تنبل کانون در ترک (از نظر اراده متاسفانه فقیرم ) ، دیگه خوشگل ،خوش اخلاااااق ، خوش صحببببت ، خانننم ،کدبااااانووووو ، فقط قصد ادامه تحصیل دارم از الان بگم 

دیگه چ بگم؟ 

خیییلی خوشوقتم عزیززززم

منم که سنا   14 سال  دارم  
اولا که اومدم دیدم رنگ نارنجی مو برداشتی ناراحت شدم از دستت   ولی الان میگم چه نعمتی بودی جات خالی بود واقعا

 
رنگ گرفته شده پس داده نمیشود 

جان دلم خداروشکر ک باهم هستیم . منم خوشحالم از بودن در کنار شماها