کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
پارادوکس/ 4 روز احتمالا 1


سلام  302

چند روزی هست خیلی مشغولم و فکرم درگیر هست فکرم آزاد نمیمونه که برم سراغ لغزش .
 گوشیم افتاد شکست و بدون گوشی موندم . امروز حس میکردم یه چیزی رو گم کردم ولی فکر کنم میتونم باهاش کنار بیام . چند مدتی بدون گوشی بمونم فکر نمیکنم اتفاق خاصی بیوفته . جالبه که ساعتم هم امروز بعد از ده سال برای اولین بار افتاد و شکست  53258zu2qvp1d9v 

این بار تلاش میکنم پاکی طولانی مدتی به دست بیارم ، ارزشش و داره  1


نقل قول: امیدوارم خیلی زود هر دومون از تجارب مشترک پاکی بگیم [تصویر:  2uge4p4.gif]

عزیزم انشالله  خیلی زود این اتفاق میوفته  302
بچه ها من شکست خوردم
دوباره شروع میکنم 
یسنا/۱۴ اردیبهشت/۰روز پاک  53
دعا کنید برام
این بهم ریختگی ، مسیر رشده ... مطمئنم خدا کمکم میکنه
دعا میکنم موفق باشید شمام دعا کنید برام
                                ⚜ ﷽ ⚜  
لیست
اعلام وضعیت ها


*بنده پاک* / ۵ دی / ۴۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره پانزدهم

SlENT sream ا/ ؟ فروردین / ۴ روز خوب در انتظاره ستاره پانزدهم

العبد المرحوم/ ۳۱ فروردین / شروع روزای خوب / درانتظار ستاره ششم

 Roza_r ا / ۱۱ اردیبهشت / ۱ روز خوب / درانتظار ستاره هشتم

Hanifa ا / ٢٠ بهمن / ۸۱ روز خوب/ درانتظار ستاره هشتم

Rozhan ا / ۲۸ فروردین / ۲ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

یارآ / ۲۷ اسفند / ۱۳ روز خوب / در انتظار ستاره پنجم

[تصویر:  pic-5734-1639929511_38ur.jpg]

ایرانا / ۲۹ دی / ۴ روز خوب /  در انتظار ستاره دوم

*آسمان* / ۱۸ فروردین / ۱ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

.پارادوکس. / ؟ اردیبهشت / ۴ روز خوب / در انتظار ۲۰ روز خوب

selinا / ۲۴ اسفند   / ۱ روز خوب/ در انتظار ۱۰ روز خوب

ویلو / ۸ فروردین / ۳۰ روز خوب / در انتظار ستاره چهارم

Tvab ا / ۱۰ اسفند 1401/ ۱۸ روز خوب / در انتظار ستاره اول

[تصویر:  143305_436_(1)_eax.jpg]

یَسنٰی/ ۱۴ اردیبهشت / شروع روزهای خوب / در انتظار ۳۰ روز خوب

عارفه / ۱۸ اسفند / ۳۷ روز خوب / در انتظار ستاره سیزدهم


MaryamK ا / شروع روزای خوب / در انتظار ۱۰ روز خوب

Raha99 ا / ۳۰ آبان /  ۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره دوم

Denira ا / ؟ 1401/ ۳۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول


سلام

عضویت خانم ها Denira و Tvab به حالت فعال درآمده و به گروه باران پیوستند.
با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه اعضا 53 


با تشکر
مدیریت گروه‌های ترک
دنیرا جان چیزی ک گفتی درمورد هاله و اینها واقعیت داره
من تاثیر وضو یا اجرای احکام روی اون سطح انرژی و … رو نمیدونم ، نمیدونم چه اثری میذاره
اما میدونم ک اینها هستن و به وسیله اتفاقات  مختلف تغییر میکنن
سلام ، شبتون به خیر  302

پارادوکس / 6 روز  1

واقعیتش نمیدونم چطوری گذشته . فقط خاطرم هست که مواظب کنترل نگاه و ذهن باشم . 
چون خیلی مشغولم کلا یاد خ ا نمیوفتم و همین خیلی کمک میکنه .


53
عارفه/ ۱۸ اسفند/ ۵۶ روز خوب 53
سلام 

به اخر هفته رسیدیم
این هفته پرچالش بود برای من
و انتظاری که اطرافیان داشتن و دارن از من که مثل یک سوپر من مثل ی ناجی وارد عمل بشم و مشکل رو حل کنم
در حالی که نه توان روحی و نه جسمیش رو دارم و مشکل به وجود اومده باید توسط ی روانشناس کاربلد حل شه .
بابت "نه"که گفتم برای درخواست کمکشون ی هفته عذاب وجدان داشتم وتو خواب و بیداری ذهنم به سراغ همون قضیه میرفت
اما هر بار دوباره با خودم حرف زدم و برای خودم روشن کردم که کاری از من ساخته نیست و واقعا فکر کردم و به نتیجه رسیدم فعلا نمیتونم کمکی بکنم
برخلاف قبل که تا مشکلی پیش میومد فرار میکردم و فکر و ذهنم رو با فیلم دیدن و نت چرخی و کارهای بیهوده از موضوع پرت میکردم ،اینبار اگاهانه به کارهای روزمره ام رسیدم و از اینکه مادری نکردم برای بقیه ته دلم راضی ام از خودم 
سال گذشته با تمام وجودم درک کردم که نه خوشی پایداره یا ناخوشی و نباید این انتظار رو از خودم داشته باشم مشکلات همه رو بخوام حل کنم و برای گربه تو خیابون هم بخوام مادری کنم ،(گربه مثال بود شما هرجا گربه دیدید براش مادی کنید ،خیلی نازان این گربه ها 25 )و این خیلی خوبه که به این رسیدم و نه گفتنِ این بارم برای شروع خوب بود
فکر کنم یکم بزرگتر شدم Gigglesmileو به قول دوستم چغر بد بدن شدم 4chsmu1
تا همین مرحله هم از خودم راضی ام  2uge4p4
سلام  302
امیدوارم حالتون خوب باشه  1


از صبح یه گوشه ی ذهنم بود که زودتر آنلاین بشم و بنویسم پاکم که تعهدم یادم بمونه . 
روز بدی نداشتم ولی نمیتونم هم بگم که خوب بود . 
سخت بود ، از نیمه شب نگرانی زیادی داشتم و در خواب و بیداری سپری شد تا اینکه از 6 صبح بیدار بودم و مشغول کار ولی باز هم چالش جدی ای از نظر مدیریت احساساتم داشتم . به طوری که ظهر هم نتونستم بخوابم ، این بار پیاده روی و صحبت با دوستانم هم نتونست راه حل خوبی باشه . 

یکی از دوستانم میگه صبر نکن ، برو تو دل مشکلات و چالش ها . من میرم تو دل مشکلاتم و میبینم بیشتر از آستانه ی تحمل من هستند و میترسم و متوقف میشم . خ ا یکی از چندین راه فرار من هست که این روزها همزمان با تلاش برای پیشروی در زندگی روزمره تلاش میکنم خ ا و مابقی چندراه فرار رو ترک کنم و انجام همزمان چندین کار سخت هست . 

امروز 7مین روز پاکی هست . خدا رو شکر که پاک هستم .
خبری از سناجان و بقیه ی دوستانی که پست ارسال میکردند نیست ، امیدوارم حالشون خوب باشه  1


(1402 ارديبهشت 15، 17:16)زینبی نوشته است: [ -> ]سلام 

به اخر هفته رسیدیم
این هفته پرچالش بود برای من
و انتظاری که اطرافیان داشتن و دارن از من که مثل یک سوپر من مثل ی ناجی وارد عمل بشم و مشکل رو حل کنم
در حالی که نه توان روحی و نه جسمیش رو دارم و مشکل به وجود اومده باید توسط ی روانشناس کاربلد حل شه .
بابت "نه"که گفتم برای درخواست کمکشون ی هفته عذاب وجدان داشتم وتو خواب و بیداری ذهنم به سراغ همون قضیه میرفت
اما هر بار دوباره با خودم حرف زدم و برای خودم روشن کردم که کاری از من ساخته نیست و واقعا فکر کردم و به نتیجه رسیدم فعلا نمیتونم کمکی بکنم
برخلاف قبل که تا مشکلی پیش میومد فرار میکردم و فکر و ذهنم رو با فیلم دیدن و نت چرخی و کارهای بیهوده از موضوع پرت میکردم ،اینبار اگاهانه به کارهای روزمره ام رسیدم و از اینکه مادری نکردم برای بقیه ته دلم راضی ام از خودم 
سال گذشته با تمام وجودم درک کردم که نه خوشی پایداره یا ناخوشی و نباید این انتظار رو از خودم داشته باشم مشکلات همه رو بخوام حل کنم و برای گربه تو خیابون هم بخوام مادری کنم ،(گربه مثال بود شما هرجا گربه دیدید براش مادی کنید ،خیلی نازان این گربه ها 25 )و این خیلی خوبه که به این رسیدم و نه گفتنِ این بارم برای شروع خوب بود
فکر کنم یکم بزرگتر شدم Gigglesmileو به قول دوستم چغر بد بدن شدم 4chsmu1
تا همین مرحله هم از خودم راضی ام  2uge4p4


منم خیلی کم میتونم نه بگم ، نه گفتن یک مشکل هست و پیش قدم شدن برای حل مشکلات بقیه یک مشکل اساسی دیگه .
این مشکلات برای من تا حدی پیش رفت که دیدم زندگی خودم کامل وارد حاشیه شده و زندگی بقیه برای من در اولویت قرار گرفته . 
زینبی جان من نتونستم نه بگم ، حداقل نه هم میگم باز یک بخشی از مشکلات بقیه رو حل میکنم . 
تنها کار مثبتی که انجام دادم به طور آگاهانه روابطم و خیلی کم و محدود کردم و از مکان هایی که میدونم باعث تشدید این مشکلات میشن تا حد امکان دور شدم . 
عزیزم خیلی خوبه که تونستی به راه حل منطقی برسی و ذهنت و آروم کنی  1 خوندن پستت انرژی مثبت زیادی بهم منتقل کرد .
خیلی ممنون به خاطر حضورت  302
سلام.
منم میخوام دوباره شروع کنم. این‌بار با اراده‌قوی‌تری..
 همینطور باید دلایلمو پیدا کنم برای پاک بودن.. تا زمانی که غول‌ خ‌ا حمله می‌کنه بتونن مقابله کنم. 53258zu2qvp1d9v
حقیقتا پیدا کردن دلیل برای پاک بودن سخت نیست. اما توی لحظاتی که استرس سراسر وجودمو فرا می‌گیره، و فقط دنبال راهی برای خاموش کردن این احساس و آروم شدن می‌گردم؛ سخته سراغ خ‌ا نرم.. اونم وقتی عادت این لحظاتم شده باشه و ذهنم شرطی بهش.. Khansariha (56)

امروز هیئت رفتم بعد مدت‌ها؛ تخلیه روحی شدم و بار استرس و گناه روی دوشم برداشته شد.. 53258zu2qvp1d9v الان احساس می‌کنم برای شروعی دوباره کاملا اماده هستم.
ولی ولی ولی مهم تر از همه ؛ اون حسی که بهم بگه میخوام تا ابد پاک باشم و توی خودم نمی‌بینم. اون روزهای ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ که تصمیم بر پاکی گرفتم و نزدیک یکسال پاک بودم، اون لحظات واقعا انگیزه بزرگ و قوی‌ای برای پاک بودن داشتم و صدالبته استرسم به اندازه ۲۰درصد الان هم نبود..  Khansariha (56)

و خب استرس قرار نیست همیشه کمک‌کننده باشه.. باید مدیریتش کنم تا بهم آسیب نرسونه.. 53258zu2qvp1d9v
کسی راهی برای مدیریتش بلده یا تجربه‌ای داره توی این موضوع؟ ممنون میشم بیان کنه.. 302
خوش اومدی خواهری Welcome (1)

آره منم بارها اینی که گفتی برام پیش اومده.
به نظر من برای مدیریت استرس باید بریم قبل از لحظه تولید استرس‌. جایی که فکرمون به یک چیز می خواد برچسب نگران کننده بزنه و بعدش ما نگران بشیم.
عمده کار رو باید تو این لحظه رقم زد وگرنه جلوگیری از استرس وقتی در ما پدید اومده و آثار خودش رو به جا گذاشته کار سخت تر و هزینه دار تری خواهد بود.

بیشترش رو خواهم نوشت daghighan
نقل قول: خوش اومدی خواهری [تصویر:  welcome%20(1).gif]

اگه خطابت منم؛ 4chsmu1 مرسیی Khansariha (96) Khansariha (63)

نقل قول: جایی که فکرمون به یک چیز می خواد برچسب نگران کننده بزنه و بعدش ما نگران بشیم.

من الان توی شرایطی هستم انگار که هرررکاری کنم در هرصورت استرس میگیرم
امتحانات مدرسه( هرچند نمرات برام اهمیت خاصی ندارن) و آزمون‌های آزمایشی و اصلش کنکور.. و خب در کنارش اینکه نمیدونم میخوام تجربی بمونم یا نه... نمی‌دونم چی در آینده برام رخ میده.. و مقایسه خودم با بقیه...
 مجموعه این‌ها باعث میشن استرس بگیرم، اینجوری که شنبه تا وسط‌های روز سه‌شنبه حالم خوب بود و از چهارشنبه به بعد از شدت استرس از پا در بیام.. میگم از پا در بیام به معنای واقعی کلمه
هیچ کار مفیدی نتونستم انجام بدم..

حتی مثل پنج‌شنبه دوهفته پیش (قبل ازمون ازمایشی) نبود که بتونم راجع به استرسی که دارم با کسی صحبت کنم.. هفته پیش تا نصفه شب گریه می‌کردم از شدت استرس، ایت هفته اینقدر شدید بود ک حتی نمیتونسنم بگم چقدر حالم بده.. فقط منتظر بودم بگذره و روز تموم بشه..
نقل قول: عمده کار رو باید تو این لحظه رقم زد وگرنه جلوگیری از استرس وقتی در ما پدید اومده و آثار خودش رو به جا گذاشته کار سخت تر و هزینه دار تری خواهد بود.

درسته
من اینجوریم که الان خیلی عالی و سرحال دار درس میخونم؛ یک ساعت بعد بدون اینکه هیچ اتفاق خاصی رخ بده، یهویی همه فکرهای منفی دنیا و ناکامی‌های گذشته و احتمال ناکامی‌های آینده و بدترین حالتی که اتفاقات میتونن رخ بدن و حتیی حرف‌های که توی طول روز زدم و مناسب ندونستمشون ، همشون یهویی بهم هجوم میارن و بعد ریع ساعت از پا در میام، اینقدر استانه تحملم پایین اومده ک نتونتم این استرس و تحمل کنم.. Hanghead
نقل قول: من اینجوریم که الان خیلی عالی و سرحال دار درس میخونم؛ یک ساعت بعد بدون اینکه هیچ اتفاق خاصی رخ بده، یهویی همه فکرهای منفی دنیا و ناکامی‌های گذشته و احتمال ناکامی‌های آینده و بدترین حالتی که اتفاقات میتونن رخ بدن و حتیی حرف‌های که توی طول روز زدم و مناسب ندونستمشون ، همشون یهویی بهم هجوم میارن و بعد ریع ساعت از پا در میام، اینقدر استانه تحملم پایین اومده ک نتونتم این استرس و تحمل کنم.. [تصویر:  hanghead.gif]

استرست همیشه همین شکلیه یا شکل های دیگه ای هم داره؟

نقل قول: امتحانات مدرسه( هرچند نمرات برام اهمیت خاصی ندارن)

استرس این چه شکلیه؟
به چه چیزهایی موقع استرس فکر می کنی؟

نقل قول: هفته پیش تا نصفه شب گریه می‌کردم از شدت استرس، ایت هفته اینقدر شدید بود ک حتی نمیتونسنم بگم چقدر حالم بده.. فقط منتظر بودم بگذره و روز تموم بشه..

چطوریه این هجوم آوردنه؟ اون حس ناخوشایندش چه شکلیه که بده؟


بذار اینطوری بگم و از اول اول شروع کنم ؛

قبل از هر کاری اول باید دقیق بدونی با چی طرفی؛
۱) چیه
۲) چرا پیش میاد 
۳) چطوری پیش میاد یعنی اگه خود استرس رو مرحله مرحله کنی مرحله اول چیه مرحله دوم چی میشه تا مرحله آخرش چی میشه

بعد پیدا کردن جواب اینا به حل مسئله نزدیک تر خواهیم بود.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778 779 780