سلام
روژان / ۱۹ مهر / ۲۶ روز خوب
۱۰ صلوات فرستاده شد.
.پارادوکس. / 4آبان/ 12 روز خوب
سلام
آبی جان و عبدالمرحوم عزیزم قدردان محبت شما دوستان هستم
خوندن نوشته های شما باعث دلگرمی من هست . نوشته هایی که شامل دغدغه هایی از یک جنس هستند هرچند اندکی متفاوت تر ولی با یک اساس و منشا باعث تشویق من به ادامه ی مسیر و فعالیت بیشتر در این فروم میشه .
علی رغم انجام ندادن فعالیت های روتین وار زندگی شخصی اعلام وضعیت میکنم تا این تعهد ضعیفی که هست از بین نره . تلاش میکنم با جدیت بیشتر برای فعالیت هایی که اعلام وضعیت میکنم وقت بذارم.
دوست دارم علاوه بر ورزش و مطالعه از لحاظ معنوی هم رشد کنم . چند روزی هست میخوام نماز بخونم ولی ذهن بهانه جوی من قوی تر عمل میکنه و نمیتونم .
نقل قول: دیگه اینکه حوصله ی پیشرفت ذره ذره رو ندارم ...
هرکاری رو شرو میکنم سریع میخوام توش عالی بشم ...
مثلا یه کتاب جدیید شروعکرم ۲ صفحه ازش خوندم میگم کی تموم میشه ...
من هم دوست دارم زودتر پیشرفت کنم ولی برای من عجول بودن در کارها مثمر ثمر واقع نمیشه ، چون اونطور که باید تاثیری نمیذاره و فعالیت هایی که انجام میدم به طور سطحی به پایان میرسه و در واقع تثببیت نمیشه .
امروز حین کارم موضوعی فکر من رو مشغول کرده بود که اگرچه در ظاهر سخت دیده میشم ولی باطنا بسیار ضعیف تر از حدی هستم که باید باشم . نمیدونم این ضعف ریشه در ذات من داره یا خودارضایی و شکست هایی که در گذشته داشتم عاملش هستند . دوست دارم قوی تر باشم و بر اثر محرکی محیطی از پا نیوفتم . نه کنترلی روی اتفاقات اطرافم دارم نه کنترلی روی احساساتم و در جدال و کشمکش هستم .
حس من این هست که گذشته نقش بیشتری در ضعف کنونی من داشته ولی خودارضایی هم دخیل بوده . هرباری که درگیر این کار زشت شدم احساس ضعف و حقارت بر من غلبه کرده و در مقابله با مشکلات شکننده تر شدم .
وقتی پست selin جان که نوشته بود نمیخوام خودارضایی رو ترک کنم خوندم پشت سیستم وا رفتم . خودارضایی ذره ذره روح و روان آدم رو تحت تاثیر قرار میده و میتونه باعث از بین رفتن آینده بشه . نمیدونم چه دلیلی داره که علی رغم واقف بودن به گناه و مضر بودنش حتی با وجود اندک لذت آنی و عذاب وجدانی طولانی بارها درگیر این کار زشت میشم . گیر کردن در یک چرخه ی معیوبِ فرسوده کننده خیلی سخت هست .
"به چشم خود گذر عمر خویش میبینم
نشستهام لب جویی و آب میگذرد"
هر موقع در زندگیت نقصی دیدی ، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام نمازت را بررسی کن، شاید در نماز کم می گذاری.
چگونه یک نماز خوب بخوانیم | علیرضا پناهیان
سلام
روژان / ۱۹ مهر / ۲۷ روز خوب
.پارادوکس./ 4 آبان / 13 روز خوب
سلام
امروز اولین روزی بود که از نظر ذهنی فشاری به مراتب بیشتر از روزهای گذشته داشتم .
یادآوری لغزش های گذشته و همچنین عدم کنترل ذهن و تصویر سازی های آنی داشتم که باعث شد امروز چندان خوب نباشه . گرچه تونستم مقاومت کنم ولی راضی نبودم .
سلااام دختراا
رزا/ سه روز خوب به لطف خدای مهربون
ماشالا به روژان
یارا جان من با فاصله کم در تعقیبتم
الکس جااان خوووش برگشتی
، کجا بودی دختر؟ چیکارا میکردی؟
پارادوکس عزیز، این کنترل ذهن برای من یکی که خیییلی مهمه، قشنگ بیشتر لغزشام از کنترل نکردن ذهنمه، البته ما نمیتونیم جلوی اومدن خیلی فکرا به ذهنمونو بگیریم فقط میتونیم بهشون پر و یال بیشتر ندیم و عمدا ادامشون ندیم. خوشحالم که به سلامت از وسوسه های سخت امروزت گذشتی، هربار که از پسش بربیای قدرتت بیشتر میشه
نقل قول: هر موقع در زندگیت نقصی دیدی ، نقص مادی و معنوی، نقص روحی و جسمی، به عنوان اولین اقدام نمازت را بررسی کن، شاید در نماز کم می گذاری.
شاید نه حتما خودم میدونم که در نماز کم میذارم
آقا ببینین کی برگشته
مشکات بسی خوش برگشتی
خیلی خیلی خوشحال شدم پستت را دیدم
بی معرفت یادداشت ها را باز کن دلمون پوسید
دیگه بمونیا
یعنی به قدری شادمانم مسابقه شروع زندگی خوب شروع شده
خیلی خوشحالم
پستش را خواندم بسی عالی بود. ولی دقیق نمیدونم باید چی را انتخاب کنم
کدوم اولویت برام مهم تره
باید بیشتر فکر کنم
خواستم بگم بسی دوستون دارم
مراقب خودتون و تلاش ها باشین
شادی کو؟
سلام دخترای بارانی
چطورید ؟؟ حال و احوال ؟
من بعد 19 روز پاک لغزیدم متاسفانه .. و خب رفتم سراغ اون عادت بد.
و طبق پروتکل های سخت گیری :
ویلو / 17 آبان / 0 روز خوب.
علت لغزش هم بهم ریختگی روانی و عصبانیت بود.
افتاده بودم رو دنده ی لج با خودم و خدا :/
و چند وز سخت رو تحمل کرده بودم به امید اینکه آخر هفته برم بیرون و تجدید قوا کنم
ولی یهو یکی برنامه هامو بهم ریخت منم خیلی عصبانی شدم.
واقعا باید برم دنبال یادگیری روش صحیح بروز خشم و ناراحتی اصلا این کارو بلد نیستم
ناامیدی خیلی سمیه واقعا..
بچه ها شرمنده که من خیلی اینجا فعال نیستم
وقتایی که ذهنمو کامل دور نگه میدارم از فرایند ترک و به چیزای دیگه مشغولم روزا راحت تر میگذرن و برای همین اینجا کمتر میام
واسه همین خیلی فعال نیستم
شرمنده
ولی فک کنم خوب باشه این دوتا مسابقه ی جدیدی که اومده رو شرکت کنم
الکس جان و آسمان جان خوش برگشتیییییید
سلااااااام
خیلی خوشحال شدم از دیدن دوباره مشکات
زود تند سریع درب خانه ات را باز می کنی ، کارت دارم
مسابقه ی شروع زندگی خوب
یه فرصت فوق العاده س برامون ، من که حتما هستم
دست کی بالاس؟
این تیکه از کتاب چگونه یک نماز خوب بخوانیم برام خیلی خوب بود
"حتما دیده اید بعضی ها وقتی گرفتار می شوند، می گویند : " خدایا مگر من چکار کرده ام که اینقدر باید بدبختی بکشم ؟!"
اگر کسی بخواهد این حرف را درست بگوید باید بگوید : " خدایا مگر من بد نماز می خوانم که این قدر گرفتارم. "
(1401 آبان 14، 22:17)ایرانا نوشته است: [ -> ]#مخصوص_ویلو
نقل قول: ایرانا جانم .. دقیقا مث یه راهکار موقتی میمونه که توی این چرخه ی تباهی نگهت میداره ..
میدونی.. من دارم تلاشمو میکنم که ازش دربیام.. ولی بعضی وقتا واقعا خیلی سخت میشه ... و چون خیلی انگیزه و انرژی مبارزه کمه.. همه چی خراب میشه...
برای همینه که هی هربار که خراب میکنم باز میام دوباره تو مسیر.. با اینکه هی یه حسی بهم میگه بیخیال بشم و برم از کانون..
ولی بازم میمونم... و هی تلاش میکنم علت های جدیدو پیدا کنم و حل کنم...
... کاش خدا یکم بیشتر کمکم میکرد..
دقیقا...
حرفتو منم قبول دارم
به نظرم ، هر کدوممون باید چند تا نکته رو برای رسیدن به پاکی مد نظر داشته باشیم
اول اینکه الان من درگیر چی هستم؟
یه خود آگاهی نسبت به وضعیت خودمون لازمه، و با نوشتن
این برامون واضح تر میشه
مثلا :
خانم X کنکوریه، استرس ازمون اخر این هفته رو داره ، در عین حال وقتی میره مدرسه حرفایی رو میشنوه ک تمرکزشو ازش میگیره ، ممکنه خشمگینش کنه، ممکنه بخواد درموردشون حرف بزنه ولی مرجعی براش پیدا نکنه و ذهنش درگیر باشه، از طرفی پدر و مادرش ازش توقع دارن نمرات و تراز هاش بالا باشن ، و از طرفی اخر این هفته یکی از فامیلا میخواد بیاد خونشون ، و نمیدونه چه جوری برخورد کنه ک نه بی ادبی باشه ، نه از کار زندگیش باز بمونه و ...
به مجموعه این پکیج میگیم اضطراب :)
یکی از چیزاییم ک اضطراب دنبال خودش برامون میاره ...
عادتای بده..
مثل خ.ا
پرخوابی یا کم خوابی و پر خوری یا بی اشتهایی و همون سیکل معیوبی ک بهش اشاره کردی :)
الان وقتی نوشتم فهمیدم مشکل من اضطرابه
قدم بعدی پیدا کردن یه راه حل مناسبه
ببین من هررر چه قدرم نخوام خ.ا کنم، تا وقتی اضطرابه هست، خ.ا هست... خ.ا هم نباشه یه شکل دیگه خودشو نشون میده
پس اول از همه
نیاز دارم به اینکه هر کدوم از مجهولات ذهنیم... چیزایی ک درگیرم کردنو باهاشون به یه تفاهمی برسم...
اینم باز با نوشتن برا خودت ممکن میشه
پیگیری اصلاح روندی ک تو ذهنم بوده..
مثلا اگه مشکلم ، اضطرابه ، کنترل خشمه، کسلیه ، وقتی برا هر کدوم راه حل رو پیدا کردم ولش نکنم
نیازه یه چک لیست داشته باشیم و اخر هر روز بررسی کنیم ببینیم چه قدر از برا رفعش اقدام کردم
ویلو جانم
به نظرم خیلی از راهکار ها رو بلدی
اون راه کار هایی ک برای کنترل خشم ، یا رفع افسردگی یاد گرفتی ، تمرینای کوچیکشو برای خودت توی یه چک لیست بنویس و هر روز خودتو متعهد کن ک انجامش بدی
چون
انجام ندادنشون = ادامه چرخه معیوب
یه بازه ۳ ماه تا ۶ ماه برا خودت در نظر بگیر، اهسته پیوسته سیستمو اصلاح کنیم :)
فعلا تمرکز رو ساخت عادت جدید ، باشه رفیق؟
پ.ن: به شددت پیشنهاد میکنم، اونایی ک کنکوری هستن تاپیک درسیجات رو جدی بگیرن، تمرکز رو بزار برا ثبت ساعت مطالعاتی و میزان تست
خ.ا هم بزار تو برنامت ، ولی اول کتابات ، اول درسات، وقت شد بعدش مقدمات و خ.ا
نقل قول: ولی خب خراب کردم دیگه آخرش...
افتادم توی یه گناه دیگه ...
فایده ش چیه اونهمه سال.. آخر آلوده شدم به گناه...
دیگه هیچی ندارم که بابتش به خودم افتخار کنم..
ولی من بهت افتخار میکنم
چون دومیه یه گناه اجتماعیه
ولی اولیه یه گناه شخصی
حداقل اگه اسیب دیدی به کسی آسیب نزدی
خدا هم ان شاءالله کمک میکنه، راه درست و سازنده رو ادامه میدیم.
خیلی وقتا فکر میکنم
ادما خیلیاشون میتونن مبتلا به گناه بشن و اشتباه کنن
فکرمونم اینکه هر کسی اشتباه کرد ، بلافاصله سهمش اتیش جهنمه
اما به نظر من ، نقش توبه فراموش شده
هر کسی اشتباه میکنه
اما هر کسی جرئت مخالفت با نفسش و جنگیدن، حتییی با وجود شکست در برابر نفسش رو نداره
و این، اون چیزیه ک از ما خواستن :)☘
اینکه ناراحتی از اتفاقات گذشته و برات اصلاح مهمه، نشون میده ک تو هم شجاعی هم مسئولیت اشتباهی ک کردی قبول کردی
و هم برای اصلاح این روند معیوب داری تلاش میکنی :))
من به هممون افتخار میکنم
دمت گرم ک تسلیم نمیشی ♥️
حرفات خیلی دلگرم کننده بودن ایرانا انقد که خواستم بزنم زیر گریه
ببین یه جورایی به وضع موجودم که باعث این اتفاقا میشه آگاهم.. و عامل اصلیشم افسردگی و عدم بروز خشمه
ولی خب هنوز بلد نیستم که چیکار باید بکنم برای رفعشون ولی خب دنبالشونم..
مثلا یه عادتای پیش زمینه ای ای که داشتم یکیش پ دیدن بودن وقتی اوضاع روحیم داغون بود.. که اینو کنترل کردم تا حدود خیلی خیلی زیادی و تقریبا توش موفق بودم یکیش این عادت مزخرف دستورزی از روی عادته و بی دلیل . که فعلا دارم روی این پارتش کار میکنم که از بین بره
ینی علاوه بر اون دلایل اصلی و عمقی که عارفه جان گفته بود دارم سعی میکنم دلایل زمینه ای رو هم حذف کنم..
اولاش فکر میکردم ترک اینه که دیگه خ.ا رو انجامش ندی و یه دفه ای قراره اتفاق بیوفته و همه چی گل و بلبل بشه .
ولی بعد که اومدم کانون و با شماها آشنا شدم و حرفاتونو شنیدم فهمیدم که یه چیزِ مدت داره. و اصلا خودِ عملش نیست که مسئله است.. دلایلی که باعث میشه نتونیم ترکش کنیم مهمه . و اصلش رفع اون دلایله. که خب خیلی سخت تره
دارم فکر میکنم واقعا که چه عاداتی میشه که بهترشون کنه و من انجامشون میدم !
مسئله اینه که من اصلا انگیزه ای برای تغییر ندارم که قوی باشه و کمکم کنه که به خودم سخت بگیرم
حالا دیگه میرم تلاش کنم ببینم چه میشه .
ممنونم که انقد به من روحیه میدی که ادامه بدم
سعیمو میکنم
خیلی دمت گرم : ))
سلام
روژان / ۱۹ مهر/۲۸ روز خوب
نقل قول: رفقا اگه دعاهاتون یه گوشه ی کوچیکی جا داشت مارم جا بدین..
دوستون دارم
مشکااااات جان، دختر چرا یادداشتاتو بستی؟ زودی برگرد لطفاااا
نقل قول: ببین یه جورایی به وضع موجودم که باعث این اتفاقا میشه آگاهم.. و عامل اصلیشم افسردگی و عدم بروز خشمه
ولی خب هنوز بلد نیستم که چیکار باید بکنم برای رفعشون ولی خب دنبالشونم..
منم مثل توام تقریبا واقفم به مشکل ولی یا نمیدونمواسش چیکار کنم یا به نظرم انجامش سخت میاد
رزا/ ۴ روز خوب به لطف خدای مهربون
.پارادوکس./ ۱۸ آبان / صفر