1400 مرداد 25، 10:55
سلام شادی عزیزم
درکت میکنم شدید
میدونی برا هرکدوم از اینا باید یه راه حل پیاده کنی
درست کلاس ششم بودم میدونی مشکل من چی بود ؟
از من زیادی انتظار داشتن کل فامیل برا تیزهوشان من نقشه ریخته بودن از بچگی ام کلا هی خانوم دکتر خانوم دکتر کل شبو با استرس میخوابیدم که اگه قبول نشم چی میشه و کلی فکر و خیال
آخرش قبول شدم ولی این قصه تموم نشد
حتی همین دیشب که خونه پدربزرگم بودم هی میگفت خانوم دکتر دوست داشتم داد بزنم بگم شاید من پزشکی نخوام آینده من مال منه من انتخابش میکنم نه شما ....
خلاصه بابای منم مثل بابای توئه همش گیر میده چرا سرت تو این .... شاید باورت نشه ولی یه بار من به خاطر همین شکستم
ولی میدونی من الان ذوق میکنم
بابام چقدر نگرانمه چقدر بهم اهمیت میده که یه وقت از راه بدر نشم که یه وقت چشام کور نشه یه وقت اهدافمو فراموش نکنم
بهش بگو تا نگی که متوجه نمیشه بگو بابا من برنامه دارم الانم وقت استراحتمه نمیتونم جواب دوستامو ندم که ؟ خلاصه از روشی که بلدی لوس کن خودتو
یه روش هم بهت تقلب میرسونم دیگه گیر نمیده بهت
پیشش زیاد بشین کلا حس کردم زیاد نزدیک نیستی به خانوادت
پیششون بشین گاهی باهاشون دردل کن
ولی تو انتخاب رشتت اصلا نباید کوتاه میومدی گفتی مامانت روانشناسه نه ؟ قطعا باید بدونه که تو اینجوری موفق نمیشی اصلا اگه میتونی رشتتو عوض کن برو همون ریاضی
و اینکه اصلااا سعی نکن به خاطر کسی خودتو عوض کنی
فطرتتو
بعدا پشیمونیش زیاده تو کارای مثبت زیادی میکنی و خودت باید بهشون افتخار کنی
خلاصه شادی جونم هرچیزی رو که به نظرت نمیتونی حل کنی باهاش کنار بیا و از جنبه مثبت بهش نگاه کن متنتو که خوندم با تمام وجودم درکش کردم چون تمامشونو تجربه کردم
درکت میکنم شدید
میدونی برا هرکدوم از اینا باید یه راه حل پیاده کنی
درست کلاس ششم بودم میدونی مشکل من چی بود ؟
از من زیادی انتظار داشتن کل فامیل برا تیزهوشان من نقشه ریخته بودن از بچگی ام کلا هی خانوم دکتر خانوم دکتر کل شبو با استرس میخوابیدم که اگه قبول نشم چی میشه و کلی فکر و خیال
آخرش قبول شدم ولی این قصه تموم نشد
حتی همین دیشب که خونه پدربزرگم بودم هی میگفت خانوم دکتر دوست داشتم داد بزنم بگم شاید من پزشکی نخوام آینده من مال منه من انتخابش میکنم نه شما ....
خلاصه بابای منم مثل بابای توئه همش گیر میده چرا سرت تو این .... شاید باورت نشه ولی یه بار من به خاطر همین شکستم
ولی میدونی من الان ذوق میکنم
بابام چقدر نگرانمه چقدر بهم اهمیت میده که یه وقت از راه بدر نشم که یه وقت چشام کور نشه یه وقت اهدافمو فراموش نکنم
بهش بگو تا نگی که متوجه نمیشه بگو بابا من برنامه دارم الانم وقت استراحتمه نمیتونم جواب دوستامو ندم که ؟ خلاصه از روشی که بلدی لوس کن خودتو
یه روش هم بهت تقلب میرسونم دیگه گیر نمیده بهت
پیشش زیاد بشین کلا حس کردم زیاد نزدیک نیستی به خانوادت
پیششون بشین گاهی باهاشون دردل کن
ولی تو انتخاب رشتت اصلا نباید کوتاه میومدی گفتی مامانت روانشناسه نه ؟ قطعا باید بدونه که تو اینجوری موفق نمیشی اصلا اگه میتونی رشتتو عوض کن برو همون ریاضی
و اینکه اصلااا سعی نکن به خاطر کسی خودتو عوض کنی
فطرتتو
بعدا پشیمونیش زیاده تو کارای مثبت زیادی میکنی و خودت باید بهشون افتخار کنی
خلاصه شادی جونم هرچیزی رو که به نظرت نمیتونی حل کنی باهاش کنار بیا و از جنبه مثبت بهش نگاه کن متنتو که خوندم با تمام وجودم درکش کردم چون تمامشونو تجربه کردم