کانون

عاقا این برنامه ریزی چقدر خوبه

سنا جان من امسال اولین سالیه که بولت ژورنال درست کردم ( خیلی ساده و بدون جینگیل پینگیل) ولی هم حین درست کردن و نوشتنش حالم خوب بود، دلم قنج میرفت
هم وقتی شروع کردم به استفاده ازش خیلی بهم حس خوبی داد

البته الان ده روزه که نرفتم سراغش هی فکرم پیششه و اعصابم خورده که زودتر بتونم دوباره به کارام برسم

ولی خیلی زیاد خوبه برنامه ریزی

_رعنا_ / ؟ / ۶ روز و ۲۰ ساعت پاک
  دیروز میخواستم بشکنم. تا ۹۹ درصد راه را رفتم. قبلش گفتم بیا یه مرور کنیم ببینیم هدفی هست که جلوم را نگه داره یا انجام بدم و راحت بشم.   هر هدفی بود یه بهانه براش گذاشتم. حتی هدف ناراحت شدن خدا هم براش بهانه گذاشتم  
 یه لحظه یادم افتاد چله دعای عهد جدید برداشتم .قبلی که تو ۳۹ امین روز خراب شد داغون شدم. یاد دعای عهد که افتادم انگار آب یخ ریختن رو سرم. یهو موندم. واقعا داشتم چیکار میکردم   ایندفعه ادامه دادم. دیگه واقعا خجالت میکشم بشکنم    نامرد. هر روز، میگن به پیامبر چیکارا کردی. دو روز در هفته به امام زمان میگن نتیجه چی شد. بیا یه ذره مردانگی کن اندکی خبر خوب بفرست. اونا منتظرن. منتظر یه خبر خوب.  
دفعه قبل نماز اول وقت خیلی کمک کرد. امروز شروع کردم به نماز اول وقت.   واسه نماز ظهر من خوابم  ولی خدا خودش بیدارم میکنه  بماند که کلی سرش غر میزدم که چرا منو بیدار میکنی  ولی دیگه الان میگم بیدارم کن که اگر نمازا اول وقت نباشه پاکی هیج و پوچه. تازه خدا گفته اگر زود بیای نماز ، خودم کارهات را زود درست میکنم خدا مرسی

اینم کاغذیه که توش مینویسم  بسی مرتب خوش خط رنگی رنگی اصلا عالی



اون ۱،۲،۳ تا ۱۰ که افقیه واسه دعای عهد قبلیه
اون ۵ تایی که عمودیه واسه دعای عهد این دوره است
اون خط خوردگی های پایین واسه برنامه ریزی که خراب شد  
اون علامت های دایره ستاره و ضربدر های بالای کاغذ هم واسه یه قرارداد بین من و خدا است که قبول نکرد

اون خط هایی که گوشه بالا سمت راست و چپ هست و شبیه این خط هایی که تو زندان ها مبکشن هم دعاهاییه که خواندم و میخواستم ۴۰ روز بشه و نشد

  دوست داشتم اینو بگذارم. این کاغذ را خیلی دوستش دارم. این نگذاشت بشکنم
کنار جایی هست که میخوابم. 
بار آخر وقتی شکستم بهش پشت کردم که نبینمش
  کاش عکس اینم برای امام زمان بفرستن. بدونه کلی تلاش بی نتیجه قبل اون ۳۹ روز بوده. 

  ببخشید بازم خیلی حرف زدم.

نقل قول: اهداف
اهرم رنج و لذت 
هدیه پاکی
تفریحات جایگزین و ....

  عطر رهایی خانم جان. 
اینا را فکر کنم تو گفتی انجام بدیم
من دو تای اولی را انجام دادم.هدف فعلا شد همین تموم شدن چله دعای عهد. واسه دو تای بعدی هم میرم که تلاش کنم
اعتبار دومی را نمیدی؟

(1400 تير 19، 22:52)خانوم لبخند نوشته است: [ -> ]عارفه چقدر خوبه که هستی و پیدات کردم
حالم بهتر بشه میام انقدر ازت میپرسم که خسته بشی

عزیزم 
تا یکم به خودت آسون بگیری و منتقد درونت رو خاموش کنی و حالت جا بیاد منم کنکورمو دادم، راااحت 

نقل قول: خب تبریک میگم آشتی با دفترت رو 

چه شاعرانه و رمانتیک زیر نور شمع 
یاد این کارتونا افتادم مثل آنه شرلی و جودی ابوت 
خیلی خوبه عزیزم ..بازم ادامه بده این کارو 

چه تشبیهی
آخه شبیهشونم هستم، خیاااال پرداز و احساسی
قبول دارم شاعرانه هم میشه
ماجرا این بود که آباژور و پریز برق  نزدیک نداریم و یجورایی مجبوری شمع رو انتخاب کردم

نقل قول: کاش عکس اینم برای امام زمان بفرستن. بدونه کلی تلاش بی نتیجه قبل اون ۳۹ روز بوده.  

به خودت اینطوری سخت نگیر جانم،
فکر کنم جمله گاندی بود که میگه

یک تلاش خوب، فارغ از نتیجه خود یک پیروزی است.

راستی نگفتی ‌‌‌کدومی؟

سلام همگی 

من گفتم دیگه نیام گروه 
ولله نمیرسم اصلا ، الان ی عالمه کار دارم   سه روزه میخوام بیام کلا نمیشه 
بالاخره تونستم برسم ولی

امیدوارم حالتون خوب باشه : )
منم هییییییییی میگذرونم ، تو دو روز گذشته خیلی زیاد خوابیدم و شب بیداری هام و جبران کردم . انشالله در نظر دارم خوابم و منظم کنم چون سیستم بدنم بدجور ب هم میریزه .

کار دومی ک کردم ، دی اکتیو کردن اینستاگرامم بود ، از اسفند ماه دی اکتیو کرده بودم هفته پیش بازش کردم دیدم خیلی اعصابم ب هم میریزه . هم وقتم و میگیرفت هم استوری و پست دوستان و فامیل کلا فکرم و مشغول میکرد .تونستم دی  اکتیو کنم و از اون ب بعد هم هی پیام میاد ک چرا رفتی 

دیگه اینکه فول تایم تو کانون هستم و ی کارهایی انجام میدم و وقت میگذرونم .

تصمیم دارم فیلم ببینم ، ی سریال پاکستانی توجهم و جلب کرد اون و میخوام ببینم . ولی کره ای هم در نظر دارم . کلا باید براشون برنامه بریزم 

کتاب حتما تو برنامم دارم . تصمیم دارم کتاب چاپی بخونم . پی دی اف دیگه مثل قبل چشم هام طاقت نمیاره و میسوزه . البت ی چنتا پی دی اف دارم ک باید بخونمشون

بعدددددددددددددد دیگهههههههههههههه طراحی تصمیم دارم برم ، فردا صبح میرم ثبت نام

و کلاس زبان 

فقط نیاز ب نوشتن دارم تا برنامم و تنظیم کنم .

در مورد دفترچه و ژورنال و اینا حرف شده بود ، من ی سررسید دارم ک توش روزمرگی هام و مینویسم (چون تو دنیای واقعی زیاد حرف نمیزنم ) و ی دفتر کوچیک هم دارم ک توش برنامه هام و مینویسم .  کلا خیلی زیاد مینویسم . با گوشی و اپ اصلا میونه ی خوبی ندارم . حتما باید دستی برنامه هام و بنویسم .

دیگه چ بنویسم ؟؟؟

برم پست بعدی

(1400 تير 18، 1:57)خانوم لبخند نوشته است: [ -> ]

(1400 تير 18، 0:32)یاقوت نوشته است: [ -> ]لبخند جان پس اسمت و نوشتم تو لیست   
فکر کنم تو باران متاهل نداریم نه؟؟؟؟حتی نامزدی؟؟؟
مخاطب خاصی؟؟؟؟
من یکی از اهداف سالیانم و کلا صاف نوشتم ک درگیر روابط عاطفی و عشقی نمیشوم



لبخند جان خوش اومدی ، باران هم مثل نسیم . دوستانی میرن و میان اما ب نظرم معرفت و محبت همونه خداروشکر
نسیم هم خوب بود یادش ب خیر

کدوم لیست؟!

از بچه های جدید که نمیدونم اما گلبرگ و سنا و رو زمانی که من تو کانون بودم جشن گرفتیم براشون...یادش بخیر

قطعا همینطوره و چه بسا همدلی بیشترتر باشه اینجا

کدوم لیست ؟
ما ی لیست داریم ک توش همه رو گذاشتیم تو صف ک و پیش بینی کردیم کی جلوتر از همه میره خونه بخت و جالبم اینه همه از وسط و ته صف میرن 

الان از آقایون آقای آرمین و عاشق اول هستن . و رامین هم هست ک منتظریم 

خانم ها عزیز دل شادن جون ، کویین و مهرخدا و شما 

من اون ته ته هستم ک همه رو میفرستم و ساقدوش میشم بعد ک اینجا ساکت شد و شماها نوه و نتیجه داشتین دعوتتون میکنم عروسیم


پ ن : البت ی چند روز پیش ی موردی پیش اومده بود   تو خونه من و تهدید کردن بشین سرجات هنوز بچه ای   منم گفتم ب خدا منم قبولتون دارم 

لیسته کجاست یاقوت بانو؟خیلی دوس دارم ببینمش؟

(1400 تير 20، 20:23)گلبرگ نوشته است: [ -> ]لیسته کجاست یاقوت بانو؟خیلی دوس دارم ببینمش؟

گلبرگ جان ی بحثی داریم بین خودمون ،چنین لیستی نداریم 
یعنی نوشته نشده واقعا ، ی شوخیه ک قبلا تو شبانه روزی شده بود دوشال قبل دیگه اون موند 
میخواین بنویسم   بانمک میشه ب نظرم 

هااااا بنویس یاقوت،صد در صد موافقم

سلام دختراا
امیدوارم خوب باشین

(1400 تير 19، 22:48)Bright Star نوشته است: [ -> ]نمیخوام 18 روز هیچ جشنی نداشتم یعنی باید تا 100 روز دیگه صبر کنم ؟ ظلمهههههه  :20

سلام عزیزم
ماشالله بهت
حالا نه ۱۸ روز نه ۱۰۰ روز  
ما به ازای هر ۳۰ روز جشن میگیریم. خوبه؟  

(1400 تير 20، 13:32)_رعنا_ نوشته است: [ -> ]_رعنا_ / ؟ / ۶ روز و ۲۰ ساعت پاک

نقل قول: اهداف
اهرم رنج و لذت 
هدیه پاکی
تفریحات جایگزین و ....

  عطر رهایی خانم جان. 
اینا را فکر کنم تو گفتی انجام بدیم
من دو تای اولی را انجام دادم.هدف فعلا شد همین تموم شدن چله دعای عهد. واسه دو تای بعدی هم میرم که تلاش کنم
اعتبار دومی را نمیدی؟

رعنا جان آفرین به مقاومتت  
و آفرین به هدف گذاری کردنت  
ناقلایی ها، دونه دونه انجام میدی که دونه دونه اعتبار بگیری  
باشه قبول  

(1400 تير 20، 19:37)عارفه نوشته است: [ -> ]

منم اینروزا شبیه اون سمت راستی کنار رهایی ام  


امروز حس عجیبی داشتم
احساس کردم واقعیت عین سیلی خورد توی صورتم
بازخورد اعمالم رو دیدم
به خودم بی توجهی کرده بودم، سالها به خودم جفا کردم، امروز به خودم حس بیگانه ای داشتم، هنوز نتونستم خودمو ببخشم...

دیدین یه موقع هایی آدم بعد از یه اتفاق میشینه تصمیم‌های کلان میگیره واسه زندگیش؟
امروز چند تا تصمیم گرفتم
میترسم اما، میترسم مثل ۳ سال پیش، بعد از یه مدت سرد بشم و اینروزها رو یادم بره و فراموشم بشه
و باز بعد از چند سال، دوباره برسم همین نقطه، به اون حس عجیب و اون دوراهی بخشش یا سرزنش

این دوباره رسیدن به یک نقطه خیلی دردناکه...

اینا رو اینجا نوشتم که تثبیت بشه اینبار
باید روی کاغذ هم بنویسم درسهایی که امروز گرفتم رو


روی خودتون سرمایه گذاری کنین بچه ها
وقتتون رو هدر ندین
جوری زندگی کنید که وقتی ازتون میپرسن با سال قبلت چه فرقي کردی، حرفی برای گفتن داشته باشین

(1400 تير 20، 22:12)عطر رهایی نوشته است: [ -> ]امروز حس عجیبی داشتم
احساس کردم واقعیت عین سیلی خورد توی صورتم
بازخورد اعمالم رو دیدم
به خودم بی توجهی کرده بودم، سالها به خودم جفا کردم، امروز به خودم حس بیگانه ای داشتم، هنوز نتونستم خودمو ببخشم...

دیدین یه موقع هایی آدم بعد از یه اتفاق میشینه تصمیم‌های کلان میگیره واسه زندگیش؟
امروز چند تا تصمیم گرفتم
میترسم اما، میترسم مثل ۳ سال پیش، بعد از یه مدت سرد بشم و اینروزها رو یادم بره و فراموشم بشه
و باز بعد از چند سال، دوباره برسم همین نقطه، به اون حس عجیب و اون دوراهی بخشش یا سرزنش

این دوباره رسیدن به یک نقطه خیلی دردناکه...

اینا رو اینجا نوشتم که تثبیت بشه اینبار
باید روی کاغذ هم بنویسم درسهایی که امروز گرفتم رو

آخ خ‌واهری،
جانا سخن از زبان ما می‌گویی...
اینایی که بولد کردم به طور خاص.
ماجرای نیمه خرداد تا نیمه تیر امسال منو تعریف کردی
البته من دیگه این تکرارها رو پذیرفتم. 
هر چند منم خیلی ازشون می ترسم.
چون واقعا مثل لبه پرتگاهه.
از خ.ا صد پله ممکنه کارهای بدتر بکنی.
با زندگیت، با روانت، با باورت از خودت(خودباوری که گفتی رعنا، ماه پیش بخشی از خودباوریمو با خودسرزنشی و نشخوار فکری به باد دادم )
چقدر درد داشت تکرار این دفعه...
به خدا گفتم خدایا یعنی هر چی بزرگتر و باتجربه تر بشم قراره دوره های افولم این همه سخت تر بشه؟!
به بدنم نرسیدم،
خوابمو ول کردم،
ساعت بیداری، نهار و شامم، ورزشم، تفریحاتم، روتین هام...
بعد یه چیزی هست تو روانشناسی اگه نورالزهرا بود بهتر بلد بود، بیماری های روان تنی بهش میگن.
گاهی اوقات وقتی روانت تحت فشاره خودشو مثل مشکل جسمی نشون میده.
بعد ضعف جسمم ضعف روانم رو باعث می شد نمی تونستم درست فکر کنم و برعکس.
یک اوضاعی
واقعا کلی عقب افتادم.
و بعد اون دوره تازه دوره خودسرزنشی که چرا با خودم این کارا رو کردم شروع شد
تازه کلی غصه خوردم...
و مقاومت کردن هم فایده نداشت.

خواهری شما هم گاهی از این شاخه به اون شاخه پریدن یا تغییر مود رو داری؟ طوری که نظرت از انتخابت برگرده؟

و به نظرت چه باید کرد که این دوره ها خفیف تر پیش بیاد؟
خیلی فکر کردم...
تو چه درسی گرفتی این بار؟

نقل قول: به خودت اینطوری سخت نگیر جانم،
فکر کنم جمله گاندی بود که میگه

یک تلاش خوب، فارغ از نتیجه خود یک پیروزی است. 

راستی نگفتی ‌‌‌کدومی؟ 

  ولی نتیجه مهمه. من دوست دارم برنده باشم نه بازنده
  کدوم یکی ام؟ یا دوست دارم کدوم یکی باشم؟
واقعا نمیدونم. بیشتر از ۱۰ بار عکس را نگاه کردم. ولی نمیفهمم کدومش میتونه من باشه

نقل قول: رعنا جان آفرین به مقاومتت  
و آفرین به هدف گذاری کردنت  
ناقلایی ها، دونه دونه انجام میدی که دونه دونه اعتبار بگیری  
باشه قبول  

آها آها  اعتبار لازمم  آقای عاشق نیستن. باید مقام دوم را تصاحب کنم

---

  حقیقتا من خیل ازدواج دوست نداشتم ولی چندتا کلیپی که دیدم بسی شیفته اش شدم.
خیلی شبا دعا میکنم زود تند سریع بچه های کانون ازدواج کنن
  خدایا قبلنا زودتر دعاهام قبول میشد
قربونت دلمان پوسید. عروسی لازمیم

یاقوت جان منو یاد سالی انداختی که کنکور دادم.
حس و حالت رو درک می کنم کلی کار دلت می خواد بکنی، عالیه.
تابستونت رنگارنگ!
ولی بیا کانون. اینم یکی از سر شلوغیات

رعنا جان آره خب...
حالا بیا اینطور بهش نگاه کن، تلاش محوری در بلندمدت بازدهیش بیشتره. نه؟!
چون با دید نتیجه محور اگه تلاش کنی نتیجه نگیری ول می کنی اما با دید تلاش محور اگه تلاش کنی کاری به نتیجه نداری ولی بلاخره یروز نتیجه می گیری.  




میگم..
چقدر امروز یهو خلوت شده، نه؟ 

سلااام دخترااا
منم امروز 31 امین روز پاکی رو میگذرونم به لطف خدا

عارفه چرا اسم منو رو عکسم ننوشتی

تبررریک به رهااای عزیزم

خب من دیروز روز سختی رو از نظر حال جسمی گذروندم و تو تاپیکای مختلف اعلام وضعیت نکردم. بقیه کجاااان

بچه هاااا تابستونه هرکس تو تاپیک مکتبخونه نیس الان وقتشه که یه تصمیم حسابی برای استارت کتابخونی بزنه  میتونید برای شروع از کتابای الکترونیک شروع کنید. دوستایی که اپلیکیشن طاقچه رو دارن حواسشون باشه که طاقچه گردونه تخفیف گذاشته حسابی استفاده کنید و لذت ببرید