سلام
انشاءالله حال همگی عالی باشه
لعیای عزیز خیلی خوش اومدین
______
من خیلی ذوق داشتم روز اول مسابقه بیام اعلام وضعیت کنم اما خب تا پروسه ورود رو طی میکردم یا تایمم تموم میشد یا یه اتفاقی پیش میومد و نمیشد
نقل قول: ضحی جانم خوش برگشتی
ای ناقلا کجا بودی؟ از زیر تکلیفا در رفتیا
خودم کتاب چگونه کمالگرا نباشیم رو خریدم بالاخره
نمیدونیم خوندیش بالاخره یا نه
خیلی خیلی ممنونم سنا بانو
و اما تکالیف
حتی نوشتن تو این زمینه هم برام سخته و این دیگه واقعا تاسف آوره
راستش به نتیجه خاصی نرسیدم ، قرار بود مطالعه کنم و در کنار جمع آوری اطلاعات سعی کنم راهکارها رو اجرا کنم ؛ توی جمعآوری اطلاعات تا حدودی پیش رفتم اما چون پیشرفت عملی نداشتم و چه بسا توی یه دورهای کمالگراییم تشدید هم شد ، دیگه توی گروه چیز نگفتم چون واقعا حس عالم بدون عمل رو داشت
دلایل ناموفق بودنم هم این بود که ؛ از اول بازه زمانی که برای خودم تعیین کرده بودم رو جدی نگرفتم و به بهانه اینکه وقت زیاد دارم به تعویق انداختم ، دیگه اینکه شرایط بیرون رفتن از خونه رو خیلی نداشتم و نسخه الکترونیک تهیه کردم که خوندنش برام خیلی سخت بود و در آخر هم خود کتاب طوری بود که بیشتر کمالگرایی رو شرح داده بود و دیرتر پیشنهاد راهکارها رو شروع کرده بود و این باعث شد تایمهای مطالعه رو به تعویق بندازم و کم کم انقد فاصله افتاد که هربار مطالب قبلی رو فراموش میکردم
حالا خوبه تکلیف انجام ندادم و این همه نوشتم اگه انجام دادهبودم میخواستم چیکار کنم
___________
من راجب خرده عادت هام به یه موردی برخوردم ، خرده عادتی که برای نماز دارم خیلی واسم موثر نیست و اینکه شرایط انجامش رو هم خیلی وقتا ندارم
درواقع من دو یا سه روز در هفته رو تایم اذان مغرب خونه نیستم و شرایط وضو گرفتن ندارم ، و یک الی دو روز دیگه هم زمانی که از مدرسه و کلاسها به خونه میرسم حتما باید بخوابم و زمانش طوریه که بازم اذان مغرب رو خواب میمونم ، خوشحال میشم اگر پیشنهادی برای جایگزینی دارین بدونم
_______
اعلام وضعیت مسابقه
خرده عادت ۱: وضو گرفتن همزمان با اذان مغرب
خرده عادت ۲: دو دقیقه نوشتن برنامه روز بعد
هفته اول / پاکی : +۷/ خرده عادت ۱: +۱ / خرده عادت ۲: +۶
چرایی انجام ندادن : عادت اول همونطور که گفتم فقط روز اول مسابقه با موفقیت انجام شد و روزهای دیگه دو روز خونه نبودم و دو روز دیگه هم خواب بودم و هرچند که تصمیم داشتم در اسرع وقت بعد از بیداری انجام بدم اما با توجیه اینکه دیگه تاثیری نداره بیخیالش شدم و دیگه اینکه بر خلاف اینکه قرار بود فقط دو دقیقه باشه اما تصور ذهنیم این بود که حتما بلافاصله بعدش نماز رو هم بخونم
________
نقل قول: بیاین بگین کدوماتون این حس رو تجربه کردین؟
یه مثال بزنید که مثلا تو چه مواردی براتون پیش اومده؟
و چه عواقبی براتون داشته؟
مثلا برای شروع برنامه ریزی اینکه باید حتما یه انگیزه مضاعف داشته باشم یا توی یه روز خاص باشه ، یه ساعت خاص یا زمانی که همه شرایط روحی و محیطی و... فراهم باشه که چنین شرایط آرمانی هيچوقت به وجود نمیاد و در نتیجه که مدتها انجام نمیشد
یا حتی در پاکی اگر خدای نکرده لغزش پیش میومد همیشه این ذهنیت رو داشتم (و شاید هنوزم در ناخودآگاهم دارم) که تو که روزهای پاکیت صفر شد پس تا تهش برو ، با وجودی که میدونستم هم روحی و هم حتی از نظر جسمی خیلی شرایطم بدتر خواهد بود اگر سریالی بشم اما خب بازم اینجوری پیش میرفتم که حالا که صد نشد پس صفر مطلق !
و در نتیجه هم از نظر بار روانی و هم حتی جسمی دوباره کلی از مسیر پاکی دور میشدم !
ببخشید خیلی طولانی شد
التماس دعا