سلام ، شبتون به خیر باشه
دومین روز پاکی بی حاشیه ای داشتم . یک کتاب نه چندان حجیم مطالعه کردم . به کارهای روزمره رسیدم ولی نتونستم مطالعه ی درسی خوبی داشته باشم. استرس بر من غلبه کرده و فکر به مقصد انرژی زیادی از من گرفته ولی خوشبختانه راه حل های موجود رو در نظر گرفتم و تصمیم دارم روزانه جلو برم و ذهنم رو از تعیین هدف مشخص و خط کشی مطلق دور کنم .
نقل قول: پارادوکس جان بله من عضو انجمن اس ای هستم و همچنان هم اونجا در حال کار کردن قدم هستم برای من بسیار مفید بوده و تلاشم اینه بتونم اینجا نمونه کوچیک شده انجمن رو پیاده کنم اینکه چقدر میتونم موفق باشم بستگی به همکاری بچه ها داره
شادن جان میتونم بپرسم که جلسات حضوری رو شرکت کردین یا آنلاین ؟ گمنامی افراد اونجا حفظ میشه ؟ چون من میخواستم وارد این انجمن بشم دیدم جلسات و راهنمایی هایی که صورت میگیره فراتر از حد تصور من هست و به عبارتی تردید کردم و تصمیم گرفتم فقط مقالات موجود رو مطالعه کنم .
البته تجربیاتی هم که خوندم نظرمن رو عوض کردند ، احساس کردم با وارد شدن به این انجمن مشکلات دیگری رو خواهم دید که خارج از تصور ذهنی من هستند و ممکن هست آسیب زا باشند . فکر میکنم انجمن بسیار مفید و خوبی هست ولی نتونستم اون ارتباطی رو که باید داشته باشم و استارت بزنم .
خیلی خوشحالم از این بابت که میخواید کمک حال ما باشید ، پست هایی که ارسال کردین رو من یادداشت کردم و قابل تامل بودند .
نقل قول: پارادوکس خواهری یکم از خودت بگو من نمی شناسمت هیچی، چند سالته رشته ت چیه.
عارفه جان ، خوشحالم از حضورتون
خوندن پست های امیدبخش شما انرژی مثبت شما رو بهم منتقل میکنه
من 25 ساله هستم ، در حال تحصیل در یکی از رشته های پیراپزشکی و شاغل هستم .
(1402 فروردين 17، 20:01).پارادوکس. نوشته است: [ -> ]سلام ، شبتون به خیر باشه
شادن جان میتونم بپرسم که جلسات حضوری رو شرکت کردین یا آنلاین ؟ گمنامی افراد اونجا حفظ میشه ؟ چون من میخواستم وارد این انجمن بشم دیدم جلسات و راهنمایی هایی که صورت میگیره فراتر از حد تصور من هست و به عبارتی تردید کردم و تصمیم گرفتم فقط مقالات موجود رو مطالعه کنم .
البته تجربیاتی هم که خوندم نظرمن رو عوض کردند ، احساس کردم با وارد شدن به این انجمن مشکلات دیگری رو خواهم دید که خارج از تصور ذهنی من هستند و ممکن هست آسیب زا باشند . فکر میکنم انجمن بسیار مفید و خوبی هست ولی نتونستم اون ارتباطی رو که باید داشته باشم و استارت بزنم .
خیلی خوشحالم از این بابت که میخواید کمک حال ما باشید ، پست هایی که ارسال کردین رو من یادداشت کردم و قابل تامل بودند .
سلام عزیزم عاقبتت به خیر باشه ..
راستش توصیه منم اینه فعلا وارد نشید چون اونجا افرادی با تجربیاتی وجود دارن که شاید هضمش در مرحله اول برای شما خیلی سخت باشه و بگرخید
یادمه خودم وقتی اونجا وارد شدم وقتی مشارکتهای اعضا رو میشنیدم بسیاااار بسیااار وحشت کرده بودم بنوعیم دچار غرور شدم که من کجا اینا کجا.. من مشکلم خ ا هست ولی اینا چقد اوضاعشون خیطه
خدا منو ببخشه خیلی دچار غرور و قضاوت شده بودم ..
تا مدتها دچار دوگانگی بودم خصوصا که راهنمام با من مشارکت می کرد و من نمیتونستم بگم با من مشارکت نکنه.. چون هضم مسائلی که میگفت برام خیلی سخت بود
بعدها فهمیدم این یه شیوه اس توی اس ای که راهنما با استفاده از اون سعی میکنه یخ رهجو رو باز کنه.
با گذشت زمان من خیلی چیزها یاد گرفتم از جمله اینکه کسی رو قضاوت نکنم و همه رو به چشم بندگان مخلصی ببینم که اومدن که درست زندگی کنند و تمرکزم روی خودم و کارکرد قدمها باشه
توی شهر من جلسه حضوری وجود نداره و چقددد دلم میخواست که جلسه حضوری وجود داشت جلسه انقدر فضای خوبی داره که روح آدمو جلا میده ..
من جلسات مجازی که روزانه برگزار میشه تا جایی ک فرصت داشته باشم شرکت میکنم در مورد حفظ گمنامی هم من خیلی ترس داشتم خصوصا که اینحا خیلی کوچیکه و منم بنوعی شناخته شده هستم ممکن بود برم تو جلسه و ببینم عه دانشجومم اونجاس:(..
اما موضوعی که مهمه اینه حفظ گمنامی اساس روحانی سنتهای اس ای هست و همه موطف به حفظ گمنامی خودشون و دیگران هستند
من ترسمو به خدا سپردم و میدونم خودش حافظ آبروی ما خواهد بود .. انجمن رو هم مثه کانون تکه ای از بهشت میدونم
پر از بندگان مخلصی که با تکیه بر خداوند دنبال درست زندگی کردن هستن..
اگر بچه ها دوست داشته باشند من خوشحال میشم بتونم اینجا کمکی کنم اولویت خدمت کردن برای من، کانونه.
سلام دخترا
من فردا ازمون دارم و به شدت استرس دارم.. چون اصلا آمادگی لازم رو ندارم..
و اینکه اصلا از رشتهای که دارم براش تلاش میکنم مطمئن نیستم که میخوامش یا نه..
اون علاقهای که به فیزیک و ریاضی و شیمی دارم و به زیست ندارم..
اون استعدادی که توی محاسبات دارم و توی حفظیات ندارم اصلا..
و حتی نمی دونم میخوام یه پزشک باشم با نه؟ توی مطب نشستن و صرفا نسخه نوشتن خیلی کسل کننده به نظر میرسه.
بیمارستان جالبتره، اما تا الان هر بیمارستانی که رفتم داخلش؛ سریع میخواستم بیرون بزنم و واقعا حالم بد میشد توی اون فضای استرسزا و کثیف(از لحاظ میکروب و بیماری و اینا..) و حتی اگر یه پزشک جراح هم بخوام بشم ، اصلا نمیدونمحوصله جراحی کردن و دارم یا نه
.. نمیدونم میتونم تمام عمرم و توی اون فضا بگذرونم؟
و رشته های دیگه هم برام خیلی جالب نیستن که برم سمتشون..
دوستان میشه توضیحی راجع به رشته و شغلتون بگید؟
شادن جان منم چنین فضایی خصوصا حضوری خیلی به نظرم جذاب میرسه ، فقط توی کتاب های خارجی راجع بهشون شنیدم..
⚜ ﷽ ⚜
لیست
اعلام وضعیت ها
*بنده پاک* / ۵ دی / ۴۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره چهاردهم
SlENT sream ا/ ؟ فروردین / ۴ روز خوب در انتظاره ستاره پانزدهم
العبد المرحوم/ ۱ اسفند / ۳ روز خوب / درانتظار ستاره ششم
Roza_r ا / ۳ فروردین / ۱۴ روز خوب / درانتظار ستاره هشتم
Hanifa ا / ٢٠ بهمن / ۵۶ روز خوب/ درانتظار ستاره هفتم
Rozhan ا / ۱ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره دوم
یارآ / ۲۷ اسفند / ۱۳ روز خوب / در انتظار ستاره پنجم
ایرانا / ۲۹ دی / ۴ روز خوب / در انتظار ستاره دوم
*آسمان* / ؟ اسفند / ۱ روز خوب / در انتظار ستاره دوم
.پارادوکس. / ؟ بهمن / ۱ روز خوب / در انتظار ۲۰ روز خوب
selinا / ۲۴ اسفند / ۱ روز خوب/ در انتظار ۱۰ روز خوب
یَسنٰی/ ۸ فروردین / ۲ روز خوب / در انتظار ده روز خوب
ویلو / ۸ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره سوم
Denira ا / ؟ / ۳۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول
بهاران/ ۲ اسفند / ۲۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول
Tvab ا / ۱۰ اسفند / ۱۸ روز خوب / در انتظار ستاره اول
عارفه / ۱۸ اسفند / ۲۳ روز خوب / در انتظار ستاره دوازدهم
MaryamK ا / شروع روزای خوب / در انتظار ۱۰ روز خوب
خدا قوت به همگی
پ.ن: درصورتی که اشکالی توی لیست هست بگید که درستش کنم
سلام به عزیزای دلم
دلم یه خلوت با خودمو میخواست یهو دلم پر کشید به سمت اینجا ...
دلم میخواد حرف دل بزنمو حرف دل بشنوم و چه جایی بهتر از اینجا ...
یه روزایی از سال 1401 خیلی خسته بودم ...
و به خودم اجازه استراحت دادم به خاطر اتفاقات گذشته و سعی کردم خودمو بببخشم
این روند استراحت ادامه داشت تا همین دیروز
ولی حس کردم کم کم باید از اون خمودگی دربیام و برای اهدافم تلاش کنم ...
متاسفانه اضطراب و افکار منفی هنوز هم از بزرگترین موانعم هستن ...
سعیم اینه کنترلشون کنم ...
آسمان / 18 فروردین / 1 روز خوب
دوستان درباره ی SA
منم اندک اطلاعاتی دارم
میتونید اپلیکیشن Sa رو دانلود کنید برنامه جلساتش رو زده روز شمار هم داره ...
و تو خود اپ اطلاعات کتاب ها و جلسات هست ...
نقل قول: اون علاقهای که به فیزیک و ریاضی و شیمی دارم و به زیست ندارم.. اون استعدادی که توی محاسبات دارم و توی حفظیات ندارم اصلا..
وای شادی من چقدر این جمله رو با خودم وا گویه میکردم
دقیقا 5 سال پیش همین روزا خیلی با این مسِله درگیر بودم
شادی جان من از سال دهم خیلی به فکر تغییر رشته از تجربی به ریاضی بودم ...
اما همواره ترسیدم و اقدام نکردم
سعی کردم علاقمو خفه کنم و صداشو نشنوم ...
اما پیشنهادم برات اینه سردرگم و نگران نشو بعد از امتحانات خرداد یه چند روز به خودت زمان بده و فکراتو بکن درباره رشته ها و ...
به نتیجه واحد تو ذهنت برس و دغدغه رو حذف کن
بهترین ها رو برات ارزو میکنم
خواهریا سلام
من امروز بالاخره رفتم و چند قلم از اون چیزایی که براتون تعریف کردم رو تهیه کردم. الان هم با شامپویی که گرفتم دوش گرفتم و احساس خیلی خوبی دارم که به خودم بها دادم.
بیشتر از همه خوشحالم که تونستم به حس خمودگی اول صبحم غلبه کنم و از خونه بزنم بیرون.
هوا عالیه واقعا نباید لذت پیاده روی رو از دست داد.
و همچنین
کتاب های خیلی خوبی خریدمممم.
آسمان جان خوشحال شدم پستت رو دیدم، بیشتر بیا پیشمون .
ایشالا اضطرابت بهتر بشه.
خودت حس می کنی داری در جهت بهبود اضطراب و واگویه ها حرکت می کنی یا درجا می زنی؟
شادی خواهری یه چیزی بهت بگم در کنار همه مشورت ها اینو فراموش نکن که علوم انسانی اصلأ درس حفظی نیست. این که اونایی که حفظیاتشون خوبه برم انسانی دروغ محضیه که نباید باور کنی. شاید سیستم آموزشی غلط دبیرستان چنین چیزی رو القا کنه اما در مقاطع بالاتر توانایی تحلیل و فهم عمیق هست که رمز موفقیته
تحقیقاتت رو بکن و در کنارش رشته های انسانی رو هم ببین. این روزا خیلی ها رو می بینم که از علوم کامپیوتر یا مهندسی تغییر رشته میدن به انسانی.
سلام ، شبتون به خیر باشه
خیلی دوست دارم در مورد چند پست قبلی نظرم و بنویسم و مشارکتی داشته باشم ولی فراوان خسته هستم و فقط آنلاین شدم از حال و هوای امروزم بنویسم . انشاءلله فردا اگر خدا بخواد زمان بیشتری برای پست ها میذارم .
امروز روز بدی نبود ولی نمیتونم خودم رو راضی کنم تا کلمه ی خوب رو براش استفاده کنم . برای اولین روز هفته برنامه های زیادی داشتم که متاسفانه با تماس دیگران مجبور شدم روزم رو در اختیار دیگران قرار بدم . بعد از ظهر هم بسیار خسته بودم و اصلا نتونستم خودم رو راضی کنم تا به فعالیت های درسی و مطالعه برسم . به خصوص اینکه انرژی مثبت امروزم به دلیل اشتباهات سهوی از دست دادم و چندتا درگیری لفظی جزئی و ریزی داشتم که سکوت کردم و طرف مقابلم صداش رو برای من بلند کرد و از این بابت غمگینم
کنترل نگاه امروزم منفی بود . چندین ساعت مشغول تماشای برنامه ای بودم که برای ذهن حساس من سم هست .
امروز چهارمین روز پاکی با کیفیتی رو سپری نکردم .
تصمیم داشتم ساعت 9 بخوابم ولی افسوس که نتونستم هنوز و 30 دقیقه ای کار دارم تا بتونم خودم رو برای خواب امشب آماده کنم .
در کل روز پر استرس ، پرکار ، سخت داشتم .
شادن@ جان بی نهایت سپاسگزارم به خاطر توضیح کاملی که ارسال کردین . من هم همینطور فکر میکنم و هنوز تصمیم قطعی برای حضور در انجمن اس ای نگرفتم و صرفا مقالات موجود رو پیگیری میکنم . خیلی خوشحالم از حضور شما دوستان عزیز ، خوندن تجربیات و توضیحات شما باعث تشویق و قوت قلبی برای ادامه هست .
silent scream@ عزیزم امیدوارم نتیجه ی دلبخواهت رو کسب کرده باشی . من معتقدم میشه شغلی رو که بهش علاقه مند نیستیم داشته باشیم و در اون خوب و حتی عالی هم باشیم ولی هیچوقت نمیتونیم شغلی رو که ازش بدمون میاد داشته باشیم و به نتیجه ی مطلوب برسیم . بین این دوتا خیلی فرق هست . تجربه ی چنین اتفاقی رو داشتم و از مسیری که بنا به خواست دیگران شروع کرده بودم و به دلخواه اون ها ادامه میدادم برگشتم چون من از اون مسیری که به یک شغل نامربوط به من منتهی میشد بدم میومد و نمیتونستم باهاش کنار بیام . به نظرم میتونی با مشاور تحصیلیت در موردش حرف بزنی و اون راهنماییت کنه . این دغدغه های درسی و مهارتی برای همه ی ماها دست کم چندباری اتفاق افتاده . لطفا نگران نباش
در جواب سوالی که پرسیدی باید بگم که رشته های بیمارستانی روتین خاص خودشون و دارن و تو میدونی که وقتی وارد اون محیط میشی قرار هست سطح استرس بالایی رو تجربه کنی و باید خیلی فرز باشی و بتونی چندین کار و همزمان مدیریت کنی . همه ی رشته ها و شغل ها سختی خاص خودشون رو دارن و باید باهاش کنار اومد
سلام
آسمان چقدر خوشحالم می بینمت کاش بیشتر میومدی.
عارفه چه شامپویی میزنی؟
از شامپو هام زیاد راضی نیستم. البته موهای من لخت لخته و با شامپو های مختلف تغییر حالتی نداره اما دوست دارم موهام تا یک هفته چرب نشه
که نمیشه
نقل قول: اون علاقهای که به فیزیک و ریاضی و شیمی دارم و به زیست ندارم..
حالا بازم خوبه اینو میگی، من که کلا متنفر بودم ازشون و هستم
موندم چجوری دو سال اینهمه خوندم
پارادوکس عزیز اسمت چیه؟ اینجوری سخته
بچه های عزیز توروخدا التماس دعا. تو این شبای عزیز همو دعا کنیم، آرزو کنیم بیفتیم توی همون مسیری که خدا می خواد.
حالا هنوز خوبیش معلوم نیست یلدا باید چند بار بزنم ولی چون می پرسی: درماکلین موهای خشک، جلدش بنفشه.
امروز روز خوبی بود از صبح سراغ گوشیم نرفتم و نشستم پای پایان نامه م تا حالا و با استادم وقت ملاقات تنظیم کردم تا بیشتر تحت فشار باشم و کار کنم.
عارفه/ ۱۸ اسفند/۳۰ روز خوب
عارفه/۹ فروردین/ روز ۱۱ چله نوشتن
سلام
خوبین؟
دلتنگتون بودم
نماز و روزه هاتون قبول ان شاء الله
دخترا تا اینجا فقط:
حنیفا
عارفه
و من
ارزیابی سال قبل و هدفگذاری امسال رو انجام دادیم
بقیه چرا انجام نمیدن ؟؟ چه مانعی هست؟؟ نکنه میخواین 100 تا بشن پاشو برید
عارفه جون ممنون از چله نوشتن ..من تا الان در مورد احوالاتم 3 روزی موفق شدم بنویسم.
یه سوال نوشتن و ارزیابی برنامه روزانه هم جز این نوشتن حساب میشه یا خیر؟
نقل قول: من همش میگم حقا که سوگند به قلم و آنجه می نویسد
If I’m not mistaken ، فکر کنم این ایه اول انجیله
نگفته سوگند به انگشت و آنچه تایپ میکند.
گوشی فاقد ارزش می باشد.
یلدا جان
آیه 68 سوره قلم
(ن والقلم وما یسطرون)
«نون، سوگند به قلم، سوگند به آن چه مینویسند»
حالا نوشتن تو گوشی هم بهتر از هیچه البته ، گرچه هیییییچ چیز جای قلم و کاغذ رو نمیگیره حتی جدیدترین تکنولوژی ها
شبتون به خیر
امروز یکی از بی کیفیت ترین روزهای این ماه بود ، نزدیک صبح خواب آشفته ای دیدم و خواب های زشتِ جنسی زودتر شروع شدن و فکر میکنم این اتفاق یک زنگ خطر و هشدار هست . همیشه بعد از ۳۰ روز پاکی خواب های آشفته شروع میشد ولی این بار علی رغم اینکه مدت طولانی ای هست تصاویر مستهجنی ندیدم خواب ها شروع شدند .
روز ساکتی بود ، درس ، کار ، مطالعه داشتم .
دیدن پست های استادم باعث استرسم شد و از این بابت ناراحتم .
۵مین روز پاکی چندان خوبی نداشتم ولی خب شکرخدا تمام شد.
@یلدا جان پارادوکس سخته؟!
میخواستم بگم اختصاری بنویس دیدم جور در نمیاد وگرنه به پارا هم راضی هستم
به فکرم نرسیده بود که اسمم طولانی هست و ممکنه بقیه نتونند تایپ کنند ، ببخشید عزیزم
اسم خودم رو به این دلیل نمینویسم که سخت تر از پارادوکس هست و زیاد مرسوم نیست
@سنا جان حالتون خوبه ؟چند روزی بود پست ارسال نمیکردین . شرمندتون هستم من فکر میکردم تایم ارسال هدفگذاری تمام شده و با پست شما متوجه فرم ارسال اهداف شدم و ارسال کردم . ممنون از یادآوریتون
سلام بچه هاااا
یه خبر خوب
من بالاخره موفق شدم ده روز بدون خ.ا داشته باشم
خدارو شکر میکنم
بابت دعاهاتون ممنونم
امیدوارم بتونم ادامه بدم
صبح نزدیک بود سوتی بدم تو حالت خواب و بیداری ، قبل از پا شدن
خدا کمک کرد
خیلی دعا کنید بچه ها تو این شبای عزیز محتاج دعاتونم
سلام خواهریا
نماز و روزه هاتون قبول
التماس دعا
نقل قول: خودت حس می کنی داری در جهت بهبود اضطراب و واگویه ها حرکت می کنی یا درجا می زنی؟
عارفه جانم
واقعیتش مهم ترین قدمم اتمام یه رابطه عاطفی بود ...
ولی بعد از اتمامش احساسات خوبی نداشتم ...
خیال پردازی و تجدید خاطرات تو ذهنم
ذهنم رو آشفته میکرد ...
فشار زیادی روم بود و متاسفانه خیلی تو ذهنم دنبال جایگزین بودم
الان دو روزی هست سعی کردم با خودم قاطعانه و منطقی برخورد کنم
و پرونده همه چیزو ببندم
حالا تا الان که موفق بودم ...
امیدوارم از این به بعدد هم باشم
با حذف یه سری فایل ها تو ذهنم آرامشم بیشتر شده ...
ولی هنوز هم دشواری های خودمو دارم ...
مثلا صبح ها تا 1 ساعت بعد از بیداری ذهنم آشفته اس و باید مسائل رو براش توضیح بدم تا آروم شه ...
دارم سعیمو میکنم به هر حال
و ممنونم بابت نقل قول زدن و توجهت
یلدا جانم هستم و بیشتر میام اگه خدا بخواد
ممنون از لطفت
(1402 فروردين 21، 4:12)یَسنٰی نوشته است: [ -> ]سلام بچه هاااا
یه خبر خوب
من بالاخره موفق شدم ده روز بدون خ.ا داشته باشم خدارو شکر میکنم
بابت دعاهاتون ممنونم
امیدوارم بتونم ادامه بدم
صبح نزدیک بود سوتی بدم تو حالت خواب و بیداری ، قبل از پا شدن
خدا کمک کرد
خیلی دعا کنید بچه ها تو این شبای عزیز محتاج دعاتونم
سلام یسنی خانم
خیلی خوشحالمون کردی خواهری
معرفی میکنی خودتی زیبا جان ؟
محتاجیم به دعا
نقل قول: یلدا جان
آیه 68 سوره قلم
(ن والقلم وما یسطرون)
«نون، سوگند به قلم، سوگند به آن چه مینویسند»
ای وای خاک تو سرم
واقعا چرا اینو گفتم؟ اخه این تو کتابای قانون جذب نوشته بود فکر کردم انجیله. ختی این ایه هم مال خودمونه
پارادوکس حالا اسمتو بگو بدونیم
درمورد چله نوشتن، منم هرروز دارم ادامه میدم گرچه روزایی ک تو خونه دعواست و اعصابم خرده سخته
اما دقیقا همین روزا بیشتر همه بهش نیاز داریم