کانون

(1400 ارديبهشت 22، 13:16)عارفه نوشته است: [ -> ]به به

دم شما گرررم

برو که بریممم


یاد می گیری گل گلی جونم، کاری نداره، می خوایم از دختر کوچولوی پر از احساس و ذوق درونمون مراقبت بیشتری بکنیم و حواسمون بهش باشه. چون اون ملجأ سرزندگی و شور و اشتیاق ما به زندگی و امید ماست. اگه این دختر کوچولو شاد باشه قلب زندگی می تپه، خودت خودت رو دوست داری، خودت به خودت حال خوب میدی و ...



یک رویای وصف ناشدنیه...
تنهایی های ما با این موجود دوست داشتنی❤️

همین دختر کوچولوی پر از ذوق و احساس اگه برای مدت طولانی باهاش بد برخورد بشه غیر از اینکه ممکنه بره تو خودش و به هیچ کس اجازه نده بهش نزدیک بشه و باهاش دوست بشه ممکنه از کمبود توجه خشمگین بشه و همه برنامه های ما رو خراب کنه.
حالا هنوز که البته به اونجاها نرسیده.


خلاصه که 
ما برای مراقبت از این لطافت دخترانه یا احیانا درآوردن این دختر کوچولو از غار تنهایی می خوایم خودمراقبتی رو شروع کنیم.

آماده آید باهاش دوست بشید؟
یکی شکل آواتار خودته گلی جونم، شایدم تو نبودی که این آواتار رو انتخاب کردی، اون بوده

---

آبی جونم حسابی مبارکت باشه.
 من که پایه م ست بپوشیم ولی مال من باید مدل ردای عارفانه باشه 
میتونیم رنگامون رو ست کنیم

هورااااااااا منم آماده ام 

میخوام واسه دختر کوچولوم اسلایم بخرم 

سلاااام دخترااا

آبی خوشگلم خیییلی مبارک باشه  دیگه کیک و کادو هم باید به اسمت بیاد

عارفه جانم جدولو کااامل پتوجه شدم خیلی خوب توضیح داده بودی.

از خودسرزنشی جلوگیری کردم.

از خودتحقیری جلوگیری کردم.

از کمالگرا شدنم جلوگیری کردم. لازم نیست عالی باشم. کافی کافیه!

برای کمالگرایی تلاش ذهنی کردم، روی باورم از مفهموم خوب کار کردم.

برای کمالگرایی تلاش عملی کردم، نگذاشتم صفر و صدی فکر کنم.

به تلاش هام فکر کردم و براش ارزش قائل شدم.

از مقایسه خودم با دیگران جلوگیری کردم.

با خودم مهربان بودم.

با خودم حمایتگرانه و مهربون حرف زدم.

برای سلامت روانم تفریح کردم.

برای سلامت جسمم ورزش کردم.

برای سلامت جسمم آب سیب گرفتم./...

حواسم به زمان خوابم بود.

برای علایقم وقت گذاشتم.

به خودم رسیدم با این حس که من ارزشمندم.

برای خودشناسیم وقت گذاشتم. 

برای برنامه ریزی و هدف گذاری وقت گذاشتم.

برای یادگیری یه مهارت بین فردی وقت گذاشتم.

برای یادگیری مهارت ابراز سالم خشم وقت گذاشتم.

برای کشف استعدادم وقت گذاشتم.

برای کتاب خوندن وقت گذاشتم.

تمرین کردم نه بگم.

تمرین کردم حرفم رو بزنم بدون اینکه عصبانی بشم.

تمرین کردم احساساتم رو بگم.

به خودم گفتم من می‌تونم.

بابت کار درستم به خودم گفتم آفرین.

بابت تلاشم به خودم گفتم آفرین نه بابت نتیجه.

موفقیت کوچولومو جشن گرفتم و بابتش ذوق کردم.

برای خودم هدیه خریدم.

ضعفم رو با وجود درد و غم پذیرفتم و خودم رو همینطوری دوست داشتم.

از بدنم بخاطر اینکه همیشه همه جا تو همه شرایط با من بوده و سختی ها رو صبورانه و بی گلایه تحمل کرده تشکر کردم.

برای سلامت پوستم امروز شکلات نخوردم.

به خودم یادآوری کردم همیشه همه چیز روبراه نیست و همه آدما روزای سخت دارن.

پنج تا نفس عمیق کشیدم و گذاشتم حال بد از وجودم خارج بشه.

خودم را بخاطر اشتباهم بخشیدم.

از اون دوستم که منفی بود فاصله گرفتم.

یه لیست نوشتم از چیزایی که بهم حس سرزندگی میدن.

خودم رو با کسی مقایسه نکردم. فقط با دیروزم مقایسه کردم.

هیجانات امروزم رو مرور کردم و سعی کردم بدون قضاوت خودم بفهمم چرا حالم بد بوده. 

برای خودم یه جمله مثبت نوشتم که تو روز چند بار چشمم بهش خورد.

به کارهای مثبت امروزم، هر چند کوچیک توجه کردم.

امروز غذای سالم تری خوردم.

یه آهنگی که خیلی دوست دارم رو بلند جلوی آینه خوندم و به خودم چشمک زدم.

سعی کردم خودمو آروم کنم و همینجوری بپذیرم.

درسی که امروز گرفتم رو تو دفترم نوشتم.

برای دل خودم آشپزی کردم.

برای دل خودم رفتم پیاده روی و موسیقی مورد علاقه مو گوش دادم.

به اهداف زندگیم فکر کردم. رویاهامو قضاوت نکردم.

اهدافمو تو دفترم نوشتم تا یادم نره.

به ترسم غلبه کردم و شجاعانه و واقع بینانه درباره عامل ایجاد مشکلم تأمل کردم.

تو دفترم جدول خودمراقبتی کشیدم و تاریخ زدم.

برای خودم دعا کردم.

با خدا حرفای خودمونی زدم.

اینفلوئنسرها رو آنفالو کردم.

برای دل خودم دمنوش/قهوه/چای دم کردم با آرامش خوردم.

شکرگزاری کردم.

فیلم فاتیما رو دیدم.
فیلم صعود رو دیدم.
انیمیشن شازده کوچولو رو دیدم.
فیلم the shift رو دیدم. (حالا میگم بهتون  )

به اندازه محبت کردم نه زیادی.

کارمو قبل دقیقه نود و با کیفیت متوسط تمام کردم.

یه خاطره نوشتم و به احساساتم فکر کردم.

دفتر شعری که همیشه دوست داشتم رو برا خودم درست کردم.

(1400 ارديبهشت 22، 13:46)عارفه نوشته است: [ -> ]

از خودسرزنشی جلوگیری کردم.

از خودتحقیری جلوگیری کردم.

از کمالگرا شدنم جلوگیری کردم. لازم نیست عالی باشم. کافی کافیه!

برای کمالگرایی تلاش ذهنی کردم، روی باورم از مفهموم خوب کار کردم.

برای کمالگرایی تلاش عملی کردم، نگذاشتم صفر و صدی فکر کنم.

به تلاش هام فکر کردم و براش ارزش قائل شدم.

از مقایسه خودم با دیگران جلوگیری کردم.

با خودم مهربان بودم.

با خودم حمایتگرانه و مهربون حرف زدم.

برای سلامت روانم تفریح کردم.

برای سلامت جسمم ورزش کردم.

برای سلامت جسمم آب سیب گرفتم./...

حواسم به زمان خوابم بود.

برای علایقم وقت گذاشتم.

به خودم رسیدم با این حس که من ارزشمندم.

برای خودشناسیم وقت گذاشتم. 

برای برنامه ریزی و هدف گذاری وقت گذاشتم.

برای یادگیری یه مهارت بین فردی وقت گذاشتم.

برای یادگیری مهارت ابراز سالم خشم وقت گذاشتم.

برای کشف استعدادم وقت گذاشتم.

برای کتاب خوندن وقت گذاشتم.

تمرین کردم نه بگم.

تمرین کردم حرفم رو بزنم بدون اینکه عصبانی بشم.

تمرین کردم احساساتم رو بگم.

به خودم گفتم من می‌تونم.

بابت کار درستم به خودم گفتم آفرین.

بابت تلاشم به خودم گفتم آفرین نه بابت نتیجه.

موفقیت کوچولومو جشن گرفتم و بابتش ذوق کردم.

برای خودم هدیه خریدم.

ضعفم رو با وجود درد و غم پذیرفتم و خودم رو همینطوری دوست داشتم.

از بدنم بخاطر اینکه همیشه همه جا تو همه شرایط با من بوده و سختی ها رو صبورانه و بی گلایه تحمل کرده تشکر کردم.

برای سلامت پوستم امروز شکلات نخوردم.

به خودم یادآوری کردم همیشه همه چیز روبراه نیست و همه آدما روزای سخت دارن.

پنج تا نفس عمیق کشیدم و گذاشتم حال بد از وجودم خارج بشه.

خودم را بخاطر اشتباهم بخشیدم.

از اون دوستم که منفی بود فاصله گرفتم.

یه لیست نوشتم از چیزایی که بهم حس سرزندگی میدن.

خودم رو با کسی مقایسه نکردم. فقط با دیروزم مقایسه کردم.

هیجانات امروزم رو مرور کردم و سعی کردم بدون قضاوت خودم بفهمم چرا حالم بد بوده. 

برای خودم یه جمله مثبت نوشتم که تو روز چند بار چشمم بهش خورد.

به کارهای مثبت امروزم، هر چند کوچیک توجه کردم.

امروز غذای سالم تری خوردم.

یه آهنگی که خیلی دوست دارم رو بلند جلوی آینه خوندم و به خودم چشمک زدم.

سعی کردم خودمو آروم کنم و همینجوری بپذیرم.

درسی که امروز گرفتم رو تو دفترم نوشتم.

برای دل خودم آشپزی کردم.

برای دل خودم رفتم پیاده روی و موسیقی مورد علاقه مو گوش دادم.

به اهداف زندگیم فکر کردم. رویاهامو قضاوت نکردم.

اهدافمو تو دفترم نوشتم تا یادم نره.

به ترسم غلبه کردم و شجاعانه و واقع بینانه درباره عامل ایجاد مشکلم تأمل کردم.

تو دفترم جدول خودمراقبتی کشیدم و تاریخ زدم.

برای خودم دعا کردم.

با خدا حرفای خودمونی زدم.

اینفلوئنسرها رو آنفالو کردم.

برای دل خودم دمنوش/قهوه/چای دم کردم با آرامش خوردم.

شکرگزاری کردم.

فیلم فاتیما رو دیدم.
فیلم صعود رو دیدم.
انیمیشن شازده کوچولو رو دیدم.
فیلم the shift رو دیدم. (حالا میگم بهتون  )

به اندازه محبت کردم نه زیادی.

کارمو قبل دقیقه نود و با کیفیت متوسط تمام کردم.

یه خاطره نوشتم و به احساساتم فکر کردم.

دفتر شعری که همیشه دوست داشتم رو برا خودم درست کردم.

چه لیست الهام بخشی، عارفه جان در حقیقت هر روز باید سعی کنیم یه کاری برای حال خوب خودمون انجام بدیم؟ و اون کار رو با توجه به شرایط پیش اونده و اون روز انتخاب کنیم؟ 

رزا/19 روز و امروز نه چندان خوب. به جرات میتونم بگم سختترین روز بود ولی خدای عزیزم باز هم کمکم کرد. الحمدلله. البته به خودم یادآوری میکنم که یادم نره: کمک خدا دائمیه ولی اگه همینجوری به رها کردن ذهنم ادامه بدم دیکه کمک خدا رو هم نمیتونم ببینم نه اینکه نیست. روحم نادیدش میگیره و خودم کار خودمو میسازم.

نقل قول: چه لیست الهام بخشی، عارفه جان در حقیقت هر روز باید سعی کنیم یه کاری برای حال خوب خودمون انجام بدیم؟ و اون کار رو با توجه به شرایط پیش اونده و اون روز انتخاب کنیم؟ 

دقیقا

نقل قول: رزا/19 روز و امروز نه چندان خوب. به جرات میتونم بگم سختترین روز بود ولی خدای عزیزم باز هم کمکم کرد. الحمدلله. البته به خودم یادآوری میکنم که یادم نره: کمک خدا دائمیه ولی اگه همینجوری به رها کردن ذهنم ادامه بدم دیکه کمک خدا رو هم نمیتونم ببینم نه اینکه نیست. روحم نادیدش میگیره و خودم کار خودمو میسازم.

آفرین به تو که دووم آوردی
ولی هیچ چاره ای نیست، برای ادامه راه های ورود رو حتما باید بست.
تفریح خوب داری؟

سلام 
چطورین بچه ها 
 مبارررررکه 
ماشالا ماشالا 
همگی دستا بالا.... دست دست


عیدتوووون حسابیییی مبارررررک 

طاعات قبول....  

(1400 ارديبهشت 22، 23:12)عارفه نوشته است: [ -> ]

نقل قول: چه لیست الهام بخشی، عارفه جان در حقیقت هر روز باید سعی کنیم یه کاری برای حال خوب خودمون انجام بدیم؟ و اون کار رو با توجه به شرایط پیش اونده و اون روز انتخاب کنیم؟ 

دقیقا

نقل قول: رزا/19 روز و امروز نه چندان خوب. به جرات میتونم بگم سختترین روز بود ولی خدای عزیزم باز هم کمکم کرد. الحمدلله. البته به خودم یادآوری میکنم که یادم نره: کمک خدا دائمیه ولی اگه همینجوری به رها کردن ذهنم ادامه بدم دیکه کمک خدا رو هم نمیتونم ببینم نه اینکه نیست. روحم نادیدش میگیره و خودم کار خودمو میسازم.

آفرین به تو که دووم آوردی
ولی هیچ چاره ای نیست، برای ادامه راه های ورود رو حتما باید بست.
تفریح خوب داری؟

دقیییقا چاره ای نیست. میدونی عارفه تفریح تو سرم بخوره  من کلی کار عقب مونده دارم و استرسشو دارم. بعد از طرفی چون وسوسه هام زیاد شدن و اولویت اولم رو پاکی گذاشتم یهو میرم از خونه بیرون یا میشینم فیلم نگا میکنم. یا امروز از خود ظهر تا همین نیم ساعت پیش آنچنان سردرد بدی گرفتم که مسکن هم روش اثر نداشت و خب خودم میدونم سردردم به حواشی خ.ا مربوطه. در نتیجه کارام بیشتر عقب میفتن و چون بخشی از کار با دیگرانه که من مسیول پیگیری اون هم هستم هم زمان و خیلی هم سختگیرانه عمل میکنم از این طرف کلییی استرسم بیشتر میشه که الان باید خودم هم کارمو پیش ببرم  
خلاصه اینکه سرتو درد نیارم ترجیح میدادم حس و حال انجام کار رو داشتم و تفریح نداشتم  


دیگه ببخشید اینهمه حرف زدم.

عیدتون مبارررک دخترااا  امروز دعاهای خیلی خوبی برای کانون کردم دقیقا در غروب آخرین روز رمضان.

_رعنا_ / 19 اردیبهشت/ سه روز خوب تموم شد
به کمک نورالزهرای عزیز روز سوم تموم شد
به رسم بچه های کانونی
خدایا شکرت 
کانونی ها واسه روزای پاکشون خدا رو شکر میکنن 
من این کار را اینجا یاد گرفتم

سلام  سلام
عیدتون مبارکآ
از همگی قبول باشه نماز روزه ها

عارفه جان چقدر پسندیدممم 
کمی بنظرم سخت میاد چون همیشه خودمو سرزنش کردم و نامهربون بودم
اما عاشقش شدم و میخوام براش تلاش کنم
میخوام خودمو بغل کنم و مهربون باشم
ممنونم از این پیشنهاد عالی 

رعنا جان ۳ روز خوبت مبارکآ
۳ روز اول بنظرم سخته
قوی پر انرژی میریم جلو


شاید از نظرتون مسخره بیاد ولی سوالم اینه که چطوری توی پستتون او خط رو میزارید تا قسمت ها از هم جدا بشه ؟ 

نقل قول: مو هاتون رو مدل دادید ؟؟؟

نور الزهرا 

دیگه مدل قبلی حساب نیستا ....

سلام.اییییش 
مگه اون قبلیه چِش بود؟؟


حالا که اینطور شد اصلا  اینجوری ...




بهم میاد؟؟؟

---

نقل قول:  سوالم اینه که چطوری توی پستتون او خط رو میزارید تا قسمت ها از هم جدا بشه ؟  

 عزیزم توی نوار بالای جایی هست که تایپ میکنیا، کنار یه مربع ابیه که خودش کنار پاکت نامه هست، یه چند خطه و یکیش ابیه... اونو بزنی یه خطر میفته

سلااااااااااااااااااااااام دخملای قشنگ 

عید همه مبارک 




تولد عید شما مبارک   


حالا یه دست و جیغ و هوراااااااااا 

    

        
                

دخترااااااااااااا

بیاید این دو روز رو پاک پاک باشیم 

نظرتون ؟؟؟

   پیش به سوی پاکی 


هوراااااااااااااااااااااا

      

سلاااااام به همگی
امیدواااارم عااااالی باشین
عیدتون مبااااارک
نمازو روزه هاتون قبول باشه

سلاااام دخترااا

به لطف خدای مهربون امروز نه سردرد دارم نه وسوسه اذیتم کرده
چقدر خوب شد که مقاومت کردم. روز عید با 20 روزگی یکی شد خدایا ممنووونم