سلام
اومدم بگم خیلی خسته و داغونم
جوری که همش افکار منفی و داغون میاد
وای حدیث هایی که گذاشتی کلی نظرمو عوض کرد.
بذار خسته باشم
پاکی هم سخته ها
ولی خب می ارزه
خیلی سخته ولی ارزشش را داره
خدایا شکرت
خواهشا کمک کن تو راه درست قدم بزارم. با آدمای خوبی هم مسیر باشم. آدمایی که منو به تو نزدیک تر میکنند.
وای!! باورتوووون نمیشه!!
توی روز 45 امم گند زدم!
و الان انقد عصبانیم که سر خودمو کوبیدم تو دیوار و میخوام خودمو خفه کنم...
خیلی خیلی زیاد عصبانیم...
لعنتی بعد 45 روز آخه ؟؟
میخواستم با خبرای خوب بیام سراغتون ولی خب... ورق برگشت
نقل قول: ویلو جان چه کار خوبی کردی سر زدی.
درود بر تو چه خبرهای خوبی، روزمو ساختی ![[تصویر: 49-2.gif]](https://www.ktark.com/images/sheklak/49-2.gif)
ایشالا یه کار خوب پیدا کنی. ![[تصویر: khansariha%20(69).gif]](https://www.ktark.com/images/sheklak/khansariha.ir/khansariha%20(69).gif)
سراغ سایت های کاریابی رفتی؟
جاب اینجا، جاب ویژن
میتونی اونجا رزومه درست کنی، برای فرصت های شغلی بفرستی یا برای خودت دانلود کنی داشته باشی.
و الان کلی مهارت های کار با آفیس و اینا داری که کلی به درد بخوره رزومه ت رو قوی می کنه. ![[تصویر: 53258zu2qvp1d9v.gif]](https://www.ktark.com/images/sheklak/New%20folder6/New%20folder6/53258zu2qvp1d9v.gif)
و
با اینکه حس افسردگی داری ماشالا تصمیمات خوب خوب گرفتی، به خودت آفرین گفتی؟ ![[تصویر: 6.gif]](https://www.ktark.com/images/smilies/6.gif)
اره به خودم آفرین گفتم..
بیشتر سراغ سایت های فریلنسری رفتم..
الان فعلا خیلی کار گیرم نیومده و حالم گرفته ست ولی هنوزم در حال گشتنم..
ولی خب خیلی سختم بود.. اما با قدمای کوچیک دارم سعی میکنم جلو برم... و اینا...
راستی ازدواج خانم آسمان رو تبریک میگم
خب... عرضم به حضورتون که ... علت شکست...
اولا که تداخلات هورمونی بود..
دوما که امروز یه فشار روانی خیلی شدیدی بهم اومد... که مقاومتم شکست..
سوما که این چند روز کنترل ذهنم داغون بود و اصلا موفق نبود...
اینا دلایل شکستم بود....
خب... خیلی عصبانی شدم چون که خیلی بیخودی شکست خوردم...
و میشد نگهش دارم ... اما .. وا دادم...
دارم سعی میکنم با خودم مهربون باشم........
ولی خیلی سخته.. خیلی ناراحتم..
سلام . انشاءلله که حالتون خوب باشه .
پارادوکس / پاک هستم .
به سختی پاکیم و حفظ میکنم . بعد از مدتِ مدیدی به این پاکی رسیدم و بسیار زیاد تلاش میکنم تا حفظ بشه . تقریبا تنها دستاویزی که دارم تا با فکر کردن بهش قلبم قرص باشه و به آینده امیدوار باشم پاکی هست .
مشکلی پیش اومده که باعث شده تا بیش از پیش حواسم به اطرافم باشه ، این کار باعث میشه تمرکزِ زیادی نداشته باشم و بیشتر از هرزمانی مضطرب باشم .
دلم میخواد به خدا توکل کنم و با آرامش به کارهام رسیدگی کنم ، اما تجربه ثابت کرده گاهی نمی شود که نمی شود . جبری بر زندگی من حاکم هست که باعث میشه زندگی آنرمالی رو تجربه کنم . به خوبی ، بدی یا یادگیری و تجربیاتِ حاصل از این مشکلات فکر نمی کنم . فقط بی صبرانه منتظر هستم تا به نقطه پایانی برسم .
طبق پایشِ هفتگی ساعاتِ خوابِ نامنظمی داشتم که به طور میانگین 4 ساعت بودند ، ساعاتِ استفاده ازگوشی و انتظارِ بیهوده برای رخدادِ اتفاقی خوب بیشترین اتلافِ زمانی رو شامل شدند . باقیِ ساعات کار کردم و نیمه شب ها به طور میانگین 3 ساعت بیدار بودم و مشغولِ تفکراتِ بیهوده .
دیروز و امروز که آف بودم تمایلِ ذهنم برای لغزش بسیار زیاد بود ، دیروز پیاده روی کردم و امروز سعی کردم تنها نمونم . متوجه هستم که اگر بلغزم شروعِ مجددِ پاکی سخت خواهد بود . چون میانِ مشکلاتِ بغرنجی دست و پا میزنم که یک سرش مرگ و زندگی هست ، سرِ دیگرش نجات دیگران و من دقیقا در مرکز هستم که باید به نحو احسن تمامِ اتفاقات و مدیریت کنم .
متاسفانه وقتی برای تفریح ، ورزش و مطالعه ندارم . نیاز به ورزش دارم تا انرژی های منفی تخلیه بشند . به امیدِ خدا تصمیم دارم از 5 بیدار بشم تا به ورزش برسم .
اهداف هفتگیم شاملِ : ورزش ، نظم در خواب ، دمینگ نویسی دقیق ، نمازِ اول وقت هست .
انشاءلله که خدا کمک کنه و همگی عاقبت به خیر باشیم .
سلام . انشاءلله که حالتون خوب باشه .
شنبه ی خیلی خوبی نداشتم اما بهتر از هفته ی گذشته بود . عملکردِ خوبی نداشتم چون متعهد نبودم و ساعت 5 صبح تا 5/20 دقیقه فکر میکردم که آیا باید بیدار بشم یا نه بخوابم و متاسفم که خواب غالب شد و تا ساعت 8 با عذابِ وجدان خوابیدم . انشاءلله فردا جبران میکنم .
متاسفانه خوابی در رابطه با گناه دیدم که باعث شد امروزم متفاوت تر از چندهفته ی قبل باشه . ترسیدم بلغزم . امروز ضعیف بودم . شکننده تر از سایر مواقع و الان هم قدرتی در خودم نمیبینم که مقاومت کنم . این مورد باعث ترس و اضطرابم میشه .
دلم روحیه ی رقابتی و جنگنده ای میخواد که با اراده پیشروی کنم ، بین کار و زندگی گم شدم . هیجانِ سابق و ندارم .
اما به دنبالِ تمامِ گم شده هام میگردم . برای ادامه ی زندگی به تمامِ احساساتِ گم شده ام نیاز دارم . نمیخوام سرگردان باشم .
امروز ورزش نکردم اما راه رفتم ، ویس مفیدی گوش ندادم اما موسیقی های زیادی شنیدم ، با کسی حرف نزدم اما صحبت های بقیه باعث فکر و لبخندم شد ، مطالعه ی غیر درسی نداشتم اما 5 ساعت درس خوندم و خوشبختانه تغذیه ی سالمی داشتم .
نگرانی ها و مشکلات به قوت باقی هستند ، خدا بزرگه . توکل به خدا .
انشاءلله که همگی عاقبت به خیر باشیم .
سلام، انشاءلله که حالتون خوب باشه .
پارادوکس /پاک هستم .
روزِ چندان مطلوبی نداشتم . امروز صحبت هایی در مورد خودم شنیدم که باعثِ پرس و جوی خودم شد . مدت هاست به دلیلِ مشکلی که متعلق به من نیست اما مسئولیتش بر دوشم هست با خیلی از اطرافیانم قطع رابطه کردم . آگاه به قضاوت ها و بازخوردها هستم و سکوت میکنم اما نمیتونم انکار کنم بعضی حرف ها باعثِ تاسف میشن و بسیار غمگین میشم .
حس میکنم به جز افرادِ انگشت شماری هیچکس دوستم نداره و از خودم میپرسم مهم هست ؟ اهمیتِ زیادی نداره ، چون میدونم در چه راهی قدم گذاشتم ، ارزش ها و ایده آل هام و میشناسم اما بعضی مواقع ، مثلِ امروز نمیتونم خوددار باشم و بالاخره در خودم فرومیریزم و ساعت ها باید تلاش کنم تا این موضوع رو حل کنم و بگذرم .
کار و مشغله ی زیادی دارم و در هفته ی گذشته موفق نبودم . در هیچ زمینه ای اونطور که باید موفق نبودم .
اما اجازه نمیدم رکود بر من غلبه کنه .
خدارو شکر علی رغمِ اختلالاتِ خوابی تونستم صبح زود بیدار بشم ، ورزش کردم ، پادکست گوش کردم ، مطالعه ای هرچند کم داشتم .
اما کنترلِ خشم بسیار کمی داشتم ، احساس میکنم خشمِ بسیار بسیار زیادی در وجودم جمع شده که نمیدوم روزی میرسه که سرریز بشه یا نه . از این نظر کمی خسته هستم و انرژی بسیاری صرف میکنم تا این خشم متوجهِ بقیه و به خصوص رهگذرهای غریبه نشه .
انشاءلله که خدا کمک حالِ همه باشه .
سلام دوستان خواستم بگم من هستم غیرفعال نکنین ممنون و خداروشکر 141 روزه که پاکم
ازدواج آسمان عزیز رو تبریک میگم و بهترین ها رو براشون آرزو میکنم
سلام دخترا
چطورین
پارادوکس جان به خودت فرصت ریکاوری بده. اشکالی نداره بعضی وقتا بیشتر استراحت کنی. آدم همیشه که نباید پر دستاورد باشه
آدمیم ربات که نیستیم
.gif "Khansariha (45)")
مبینا جان مبارکت باشه ماشاالله به بیش از سه ماه خوبت
سلام
پارادوکس/ پاک هستم .
متاسفانه در آخرین از ماهِ امسال اتفاقاتی رخ میده که احساس میکنم دیگه توانایی تحمل و حل و فصلِ مسائلی رو ندارم .
به بن بست رسیدم ، تماماٌ به زور و جبر و التماسی که خودم برای خودم به کار میبرم زندگی رو پیش میبرم .
تصمیم گرفتم کمکِ تخصصی دریافت کنم ، در این راستا اتفاقاتی از قبیلِ نوار مغز و بررسی های پزشکی صورت خواهد گرفت که معمول هست اما من هنوز عادت نکردم .
حالِ خوبی ندارم ، دردی قلبم متحمل میشه بسیار زیاد هست به طوری که خواب شبانه از من سلب شده .
نیاز به توقفِ همه چیز دارم تا ریکاوری انجام بدم و تمامِ زندگی رو مورد بازبینی قرار بدم اما شدنی نیست .
در شرایط بسیار سختی قرار گرفتم که مسبب و عاملش من نیستم اما خدا مورد امتحانم قرار میده ، ای کاش آگاه بود صبر من بسیار کم هست و خستگی به جسم و روحم غلبه کرده و امروز ، این هفته ، این ماه نای ادامه دانِ مسیر در من نیست .
متوجه و آگاه به این هستم که باید هرچه زودتر کمکِ خارجی دریافت کنم اما باید به خیلی چیزها رسیدگی کنم که وابسته به حضور و کمک من هستند .
خدا خودش رحم کنه .
انشاءلله که خدا خودش کمک حالِ همه باشه .
خدا بهت سلامتی بده خواهری، مراقب خودت باش ❤️
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
مشکات/۱۶بهمن /۱۸ روز خوب
چقدر سخته خو
.gif "Khansariha (121)")
![[تصویر: 9444561_670.jpg]](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1397/11/27/9444561_670.jpg)
![[تصویر: b4602a4309c820626f8aa6cbac6d68ba.jpg]](https://ahlolbait.com/files/ahlolbait/image/b4602a4309c820626f8aa6cbac6d68ba.jpg)