کانون

نقل قول: سلام،
ببخشید ندیده بودمش 
پست قبلی رو ویرایش زدم

سلام به روی ماهت، ممنووون

---

حنیفا داشتم نگرانت میشدما، چرا امتحانات تموم نمیشن، خدا قوت عزیزم. من متاسفانه لغزش داشتم.

نقل قول: سنا جااان، حرفت خیییلی درسته، من که مشکل خ.ا و پ و ر ن بوده چراااا هنوز مشکلم همینه، خسسستم ازش، خیییلی خسته 

برای  این مشکلت  چه کارهایی کردی  رزا  جون ؟
چه کارهایی انجام دادی و جواب نگرفتی؟
چه کارهایی انجام میتونی بده که  کمکت کنه؟
دیدم اخیرا آقای مهدوی و سایر اعضا یه سری نرم افزاری رو معرفی کردن از اینا استفاده کردی تابحال؟

نقل قول: بچه ها اضطراب دارم . درد های عصبی دارم نمیخوام غر بزنمااا 
ولی راهی هم پیدا نمیکنم ...
کم و بیش علت هاش رو میدونم ..
بیشترش خلاصه میشه تو کنکور و هرچه بدان مربوط است ...

آینده شغل و ...
همینا بزرگترین مانع واسه ترک هستن  
فعلا روزی چندبار تنفس عمیق رو دارم تمرین میکنم 
امیدوارم مفید واقع بشه  
درباره ی مسابقه هم بنده رو معاف کنید به این نتیجه رسیدپ نمیتونم رو خودم فشار مضاعف بذارم  

آسمان جان ممنون که برامون نوشتی
گروه  با  من و  تو  و بقیه  گروه میشه  وگرنه فقط دو نفر  بیان حرف بزنن که دیگه گروه نیست، بیشتر بیا حرف بزن
پس اضطراب از آینده داری ، اینم تقریبا یه مشکل مشترک بین ماهاست
الان پشت کنکوری؟

فشار مضاعف؟!!!   آسمان جان  ۲  تا عادت  ۲  دقیقه ای  کجاش فشار مضاعفه؟ 
روزی چند  دقیقه یا ساعت تو گوشی میچرخی؟ 
چند ساعت میخوابی؟ 
چند ساعت تلویزیون؟ 
روزی  چقدر ساعت مفید داری؟ 

باورم نمیشه ۴ دقیقه در  روز فشار مضاعف باشه
تازه  ۲ تا از  اهدافمون رو داریم تبدیل کنیم به کارهای کوچیک ۲ دقیقه ، پس چیز خارج برنامه ای نیست
الان شما تو  این برهه از زمان هدفت چیه؟ درس خوندن؟
دو تا از درس ها که خوندنش برات مشکله و مقاومت میکنی نسبت به خوندنش   بیار  روزی ۲ دقیقه لای کتابش رو باز کن  یه نگاه بنداز 


اضطراب داری برا  کاهش اضطراب روزی  چند ثانیه وقت بذار مثل همون تنفس عمیق که گفتی میتونی بیاری تو مسابقه


بچه ها یه چیزی هم بگم قرار نیست تو مسابقه با بقیه رقابت کنیم که الان بگین استرس رقابت میگیرم
قراره با خودمون رقابت کنیم ، هر کس سعی کنه هر روز  یه قدم بهتر بشه از روز قبل 
خودتون رو  با  خودتون مقایسه کنید؛ با دیروزتون 
اینم یه اصل مهم رهایی  از کمالگراییه که بعدا راجبش صحبت میکنیم ان شاء الله

نقل قول: از مسابقه بگم متاسفانه شروع نکردم به هیچ کاری و کلی کار عقب مونده دارم و انگیزه هم ندارم برای انجامش   
یه موضوعی هست که پاکیمو تحت تاثیر قرار میده نه به طور مستقیم اما اینکه باعث ناامید شدنم تو زندگی میشه خیلی تاثیر منفی میزاره برام دعا کنید که بتونم حلش کنم 

حنیفا جان  از همین امروز شروع کن
به این فک نکن از بقیه عقبی 
به این فک کن امروز هم مثل دیروز نباشی

همون موضوع که میگی پاکیتو تحت تاثیر قرار داده بیار  تو مسابقه
اول واضح و شفاف برا خودت بنویس چی هست
بعد چیکار میشه کرد برا حلش؟
حالا روزی ۲  دقیقه انجامش بده و براش وقت بذار 
نگو ۲ دقیقه چیزی نیست کاری نمیکنه ،  بگو  بهتر  از  هیچه  
نیازی به انگیزه هم نداره  تو فقط شروع کن انگیزه میاد خودش 
منتظریما

سلام بچه ها
حالتون خوبه
تک تکتون بدون اغراق رفیقای اسمونی منین
رفیق واقعی اونه که با ی جمله از حرفش بتونی ی چیز جدید یاد بگیری
مثه سنا و رزا وحنیفا ‌...
بمونین برامون
گفتم بهتون بگم تا بدونین چقد وجودتون ارزشمنده برای شخص خودم
و اینکه سنا میگ چرا حرف نمیزنیم اینجا
حقیقتش من بچه ها منتظرم ۱۰ روز خوب حداقل داشته باشم و بعد بیام اینجا فعالیت کنم
واقعا خحالت میکشم با ی سریا وارد کانون شدم ولی خیلی عقب ترم ازشون
خلاصه ک ترجیح میدم وقتی میام پیشتون دست پر باشم برا همینم اعلام وضعیت نکردم
ولی از الان ببشتر از صحبتاتون استفاده میکنم
دوستتون دارم 

---

من قرار بود زود بخوابم تو عادت هان ک اتفاق نیفتاد متاسفانه همین الانش ساعت ۳ نصف شبه دارم براتون مینویسم
 پاکیمم ک داغونه
امیدوارم بهتر بشم بعد بیام ور دلتون:(

نقل قول: حقیقتش من بچه ها منتظرم ۱۰ روز خوب حداقل داشته باشم و بعد بیام اینجا فعالیت کنم
واقعا خحالت میکشم با ی سریا وارد کانون شدم ولی خیلی عقب ترم ازشون
خلاصه ک ترجیح میدم وقتی میام پیشتون دست پر باشم برا همینم اعلام وضعیت نکردم
ولی از الان ببشتر از صحبتاتون استفاده میکنم

مصداق بارز کمالگرایی
یا باید پاک و عالی باشم یا اصلا نمیام
بهاران جان تو این ماه مبارک داریم تلاش میکنیم یکی از عادت های خیلی بدمون رو که کمالگرایی هست و میتونه مارو به کلی فلج کنه کنار بذاریم
پس این چرخه معیوب رو بشکن
قراره بیایم تو گروه فعالیت کنیم تلاش کنیم تا رشد کنیم، اول خودمون و بعد کمک به اطرافیانمون ، نه اینکه پاک بشیم و دست پر ، بعد بیایم تو گروه فعالیت کنیم !!!



پست قبلی هم گفتم ، خودتونو با یه سریا مقایسه نکنید ، هر کدوم از ما به هزار و یک دلیل شرایطمون باهم فرق داره پس حق مقایسه نداریم

ولی خودتو با خودت مقایسه کن ، از وقتی وارد کانون شدی چه تغییراتی کردی؟  رو به رشد بودی؟ برای رشدت تلاشی کردی؟ قدمی برداشتی؟نسبت به دیروزت یه قدم بهتر شدی؟

میخوای امروز چه کاری انجام بدی که فردا ، آخر هفته ار خودت راضی باشی؟  تو دفترت بنویس ،تو گروه بنویس
بگو من این هفته باید این قدم هارو بردارم  ، بعد آخر روز یا هفته بیا بگو من اینطور عمل کردم  ...

با همه هستم دخترای عزیز
مسابقه رو گذاشتیم که دوتا از مهمترین مشکلاتتون رو بیارین در قالب عادت سازی تا تغییر کنید به تدریج  
از این فرصت استفاده کنید. بذارید دست پر بریم به استقبال سال جدید

سلام


مسابقه ماه مبارک رجب

سنا

هفته اول : پاکی : 7 / خرده عادت 1 : 5 /خرده عادت 2 : 6
هفته دوم : پاکی: 7 / خرده عادت 1 : 4 / خرده عادت 2 : 4

نقل قول: تکلیف هفته دوم : شرکت در این بحث

بیاین همه  این چرخه رو  با مثال توضیح بدین.کجا گیر این چرخه معیوب افتادین؟ الان برای شکستن این چرخه معیوب چیکار میتونید بکنید؟

انجام تکلیف 2 :

من تو درس خوندن گیر این چرخه افتاده بودم
مدت زیادی بود از درس ها فاصله گرفته بودم و همش یکی دو  روز میخوندم بعد ول میکردم
طوری هم بود که 2 دقیقه ، 5 دقیقه در روز رو قبول نداشتم میگفتم چه فایده این زمان اندک؟ به کجا میرسونه منو؟؟
همش تو برنامم مینوشتم روزی 1 ساعت مطالعه درسی و به عنوان قورباغه ام اول صبحی خودمو مجبور میکردم قورتش بدم
به خاطر همین صبح ها منو غم عالم میگرفت
انگیزه نداشتم بیدار بشم درس بخونم
یا میخوابیدم و دیگه فرصت نمیشد درس بخونم ، یا مثلا اون روز سرکار بودم  میگفتم وقت نیست 1 ساعت و نمیخوندم ، روزایی هم تنبلی میکردم
یهو میدیدم یه هفته گذشته فقط من نیم ساعت خوندم !! خیلی ناراحت میشدم از دست خودم!!

تا اینکه امسال  با عادت سازی آشنا شدم و دوره دیدم . کتاب خوندم و سعی کردم بهش عمل کنم
تو برنامم نوشتم روزی 5 دقیقه درس یا حداقل 2 دقیقه
هر روز که بیدار میشدم حالم خوب بود میگفت آخیش 5 دقیقه که چیزی نیست! سریع میخوندم و میرفتم سراغ بقیه کارهام که مورد علاقم بودن
روزایی که سر کار باید میرفتم هم خب 2 یا 5 دقیقه وقتی ازم نمیگرفت انجامش میدادم
اغلب وقتی شروع میکردم غرق درس میشدم و یهو میدیدم 10 دقیقه یا یه ربع گاهی هم نیم تا یک ساعت میرسید
خیلی خوشحال میشدم و انگیزه میگرفتم از اینکه تونستم بیشتر از زمان هدفم مطالعه کنم و این بهم انگیزه میداد برای ادامه و استمرار داشتن

تا حالا تو همین امسال چندین و چند کتاب و  کلاس و کارگاه درسی رو با همین روزی 5 دقیقه ها  خوندم و گذروندم.... در حالیکه تو 10 سال اخیر که فارغ التحصیل شدم  سابقه نداشته به اندازه امسال درس بخونم. بسم الله و بالله ماشاء الله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم



همین 2 دقیقه ها که اولش فکر میکردم بی اهمیته از من یه آدم درسخون ساخت و کلی علمم رو بالا برد . الان روزی نیست که درس نخونم و تحت هر شرایطی باشم حداقل یه سر به کتاب و دفترم میزنم.  یکی از خرده عادت های مسابقه هم همینو گذاشتم .

---

سلام به همه‌ی دوستای عزیزم 
لعیا /۲۹ دی/۲۲روز پاک

سلااام دختراااا

Tvab جان عدد پاکیت کلی خوشحالم کرد، رژان جان خوشحالم اسمتو پایین پستو میبینم دوباره.

بهارااان و آسمااان عزیزلطفا با دقت پست سنا جانو‌ بخونید

خب درمورد خودم‌بگم که بعد از چند روز سریالی شدن، امروز دوباره غسل کردم و ان شاء الله از فرداام سعی میکنم مجدد تاپیک کنترل نگاه و ذهن اعلام وضعیت کنم.

امروز بعد از .ندین روز ناپاکی، بعد از غسل نماز مغربو اول وقت خوندم و بالاخره این یکی عادتو‌ رعایت کردم.

نقل قول: برای  این مشکلت  چه کارهایی کردی  رزا  جون ؟
چه کارهایی انجام دادی و جواب نگرفتی؟
چه کارهایی انجام میتونی بده که  کمکت کنه؟
دیدم اخیرا آقای مهدوی و سایر اعضا یه سری نرم افزاری رو معرفی کردن از اینا استفاده کردی تابحال؟

خب کارایی که کردم، عضویت در کانون (کلا بودن در جمع مشابه برای شخص من کمک کنندست، اینو قبلا تجربه کردم), از همون ابتدا سعی کردم زمان بذارم اهداف ترکم و اهرمای لذت و رنج رو نوشتم، یه مدت نمازام اول وقت شده بود، سعی میکردم ذهنمو کنترل کنم، اعلام وضعیت در کانون باعث شد بدونم اوضام چطوره چون حقیقتا قبلا شاید روزامو شمارش نمیکردم و متوجه بدتر یا بهتر شدن اوضاعم نمیشدم، و مهم تر اینکه تایم هایی رو درمورد خودم تشخیص دادم که اون زمانا یه مقدار هجوم افکار آزاردهنده و وسوسه بیشتر بود واسم و گاهی سعی کردم تو اون زمانا برناممو سبک کنم و بیشتر بیرون برم. اینا کارایی بود که کردم ولی خب تهش یه وقتایی اصلا ذهنمو کنترل نکردم، اضطراب منو از پا انداخت، درمقابل وسوسه ها نتونستم کوتاه بیام، عادت نوشتن برنامه هام و تیک زدنش، عادت خوندن نماز اول وقت و یک صفحه قرآن بعدش از بین رفت! 
درمورد برنامه هایی که آقای مهدوی معرفی کردند فک میکنم گفتند دیگه از فیلترشکن نمیشه استفاده کرد، واقیت اینه که ما دربرابر سوال جوانیت را در چه راهی صرف کردی،میتونیم بگیم اتصال به وی پی ان خب اگه فیلترشکن کار نکنه به تبعش واتساپ و اینستاگرام روی گوشی کار نمیکنه، گوگل پلی برای نصب برنامه ها هم. خب شاید بضی دوستان کانون راحت بتونند برنامه ها رو حذف کنند ولی من نمیتونم. یه جورایی وقتی میخوام پ و ر ن و خ.ا لعنتی رو ترک کنم و گاهی تنها تفریحم چند دیقه وارد اینستاگرام شدنه یا برای پیام به بضی مخاطبینم واتساپ نیاز دارم برای من زیاد شدنی نیست. میدونی واقعا مسبب فیلترینگ اولیه تلگرام باید سرپل صراط به من یکی جواب پس بده  چون بعد از نزدیک دو سال پاکی دقیقا یادمه به چه شکل پاکیم از بین رفت و ترجیح میدم نگم. 
یه مشکلی هست، نمیدونم چیه ولی احتمالا افسردگیه، من تمام دو ماه و نیم گذشته فقط برای دکتر و فیزیوتراپی از خونه بیرون رفتم  که اونم بیرون رفتن حساب نمیشه.و به خاطر یه سری مشکلات غیر از اون فقط طی این دو ماه و نیم سه یا چهار بار از خونه به قصد دیگه ای بیرون رفتم. امروز متوجه شدم حتی از انجام بضی کارایی که وقت زیادی نمیگیرن هم انگار عاجز شدم، کسی بهم ایمیل داده و من صبح تا حالا جوابشو ندادم. چون یه کوچولو‌ جوابش نیاز به بررسی داشت. شاید در حد بیست دیقه و من تمام امروزو خونه بودم. نمیدونم شایدم به خاطر لغزش امروز قبل از غسلم و کلا لغزش این چند روزه که اینقدر حالم خرابه. لطفا اگر یادتون بود برای منم دعا کنید.اما درمورد تکلیف کمالگرایی،خب من در تمام موارد درسی و کاریم کمالگراام ولی فعلا حتی به عادت دو دقیقه هم نتونستم پایبند بشم. میگم نمیتونم تشخیص بدم، فکر میکنم به خاطر شرایط جسمی و روحی این مدتمه شاید، ولی مطمئن نیستم. به هرحال بازم ناامید نمیشم، بازم فردا مثل امروز و یکی دو روز قبل لپ تاپمو روشن میکنم امیدوارم طفلک اینقدر که از دست من اسلیپ میشه باتریش آسیب نبینه  

رزا/۲۰ بهمن/ ۰ روز خوب

هفته دوم : پاکی: ۰ / خرده عادت 1 : ۱/ خرده عادت 2 : ۰

(1401 بهمن 20، 23:03)Roza_r نوشته است: [ -> ]سلااام دختراااا

Tvab جان عدد پاکیت کلی خوشحالم کرد، رژان جان خوشحالم اسمتو پایین پستو میبینم دوباره.

بهارااان و آسمااان عزیزلطفا با دقت پست سنا جانو‌ بخونید

خب درمورد خودم‌بگم که بعد از چند روز سریالی شدن، امروز دوباره غسل کردم و ان شاء الله از فرداام سعی میکنم مجدد تاپیک کنترل نگاه و ذهن اعلام وضعیت کنم.

امروز بعد از .ندین روز ناپاکی، بعد از غسل نماز مغربو اول وقت خوندم و بالاخره این یکی عادتو‌ رعایت کردم.

سلام عزیز دلم خدا رو شکر 
بچه ها برام دعا کنید 

سلااام دخترااا

عجب روزی بود امروز، آتش نشانی اومد توی بن بستمون و با یک پدر بی صبر طرف بودیم که شخصا من یکی اینقدر کولی بازی درآورد فکر کنم اتفاق خیلی بدی افتاده، ولی شکر خدا موضوع سطحی بود خیلی

خب بالاخره ایمیل رو جواب دادم و بررسی ای که فکر میکردم بیست دیقه زمان میخواد نزدیک سه چهار ساعتی زمان برد.

 خب امروز شکر خدا هم پاک بودم هم تونستم ذهنمو تا حدودی کنترل کنم.
دختراااا خرده عادتاتونو اعلام کنید لیستو بتونم به روز کنم  آیا از سنابانو خجالت نمیکشید؟ حتی اگر صفری. اعلام کنید. تو ذهنتون مرور کنید که نزدیک چهل روز تا سال جدید مونده. نمیخواید با یه عادت مثبت وارد سال جدید بشید؟

دختراااا کجایید یعنی که صحبت نمیکنید؟ مگه نه اینکه همه ی ما یه درد مشترک داریم که بابتش اینجاییم؟ مگه نه اینکه اینجاییم که به همدیگه و البته اول به خودمون کمک کنیم؟ حرف بزنید، درد و دل کنید، باید خودمون همدیگه رو بعل کنیم

هفته دوم 

شنبه : پاکی :۱+/خورده عادت ۱ :۱+/ خورده عادت ۲: +۱
یه شنبه :پاکی :۱/خورده عادت ۱ : ۱+/خورده عادت ۲:+۱
دوشنبه :پاکی :۱/خورده عادت ۱ :۱+/خورده عادت ۲:+۱
سه شنبه : پاکی :۱ /خورده عادت ۱ : ۱+/خورده عادت ۲:+۱
چهارشنبه :پاکی :+۱/ خورده عادت ۱ : ۱+/خورده عادت ۲:+۱
پنجشنبه : پاکی +۱ / خورده عادت ۱:  +۱/خورده عادت ۲:  ۰
جمعه: پاکی : ۰/خورده عادت ۱:  +۱/  خورده عادت ۲: ۰



هفته سوم 
 شنبه : پاکی :۰ / خورده عادت ۱: +۱ /خورده عادت ۲: ۰

---

سلام من باز لغزش کردم 
دلایل : 
پاکی برام بی اهمیت شد، خیلی خیلی بی اهمیت ...

وقتی این کار رو انجام نمی دم ، خیلی عصبی می شم ، خیلی بهم می ریزم ، نمی تونم خوب فکر کنم ، مدام اذیتم ، همش باید فکرم و نفسم رو کنترل کنم ،و یه جایی کم میارم ..
این طوری نیست یه دفعه باشه ، 
 غم ،غصه ، نگرانی ،ترس ،ضعف ،... هر کدوم مثل یه آجر، یه دیواری رو می سازن که  تبدیل میشه به یه سد جلوی پاکی 

نمی دونم دیگه چیکارکنم
کلافه ام کرده 
هرچی هم از خدا التماس می کنم ،جواب نمی ده 
من که چیز بدی رو نمی خوام ، آخه واسه خدا کاری نداره یه راهی بهم نشون بده ...
نمی دونم واقعا نمی‌ دونم دیگه چیکار کنم 
عمرم داره می ره 
وقتی بچه بودم، همیشه دلم می خواست وقتی به این سن رسیدم ، خیلی کارهای خوبی انجام بدم ، فکر می کردم خیلی آدم خوبی میشم 
اما الان واقعا زورم به خودم نمی رسه ..
ای کاش یه جایی بود ، یا یه کسی ،یه دستی می گرفت ، آدم رو نجات می داد......

                             ⚜ ﷽ ⚜  












العبد المرحوم / 20 مرداد / 170 روز خوب/در انتظار ستاره ششم












بهاران/ 29 دی / 8 روز خوب/در انتظار ستاره اول

Tvabا/ 29 دی/ 22 روز خوب/ درانتظار30 روز خوب

سلام دخترا وقتتون بخیر
خوبین؟ 
از امروز ترم جدید شروع شده و دوباره آغاز درس و این حرفا  و کلی کارای عقب افتاده که مونده یه گوشه و داره خاک میخوره.

حنیفا این چند روز کلی فکر کرده اینکه چرا همه چی خوب پیش نمیره؟ چرا اونجوری نشد که میخواد و به این جواب رسیدم که حنیفا خودشو باور نداره.فکر میکنه آدم بی استعدادیه درحالی که تو یه سری چیزا خیلی جاها خوب عمل کرده.یا فکر میکنه شاید مثل بقیه موفق نباشه اما هرموقع تلاش کرده قطعا اندازه تلاشش موفقیتی رو به دست آورده.
عدم اعتماد به نفس خیلی سمه و یه بخشیش برمیگرده به تربیتی به عهده خانواده بوده.سرزنشای بیخودی و نادیده گرفتن استعدادی هرچند کوچیک باعثش شدن
خودمم تا حدی مقصرم خیلی جاها با اینکه خوب بودم تو یه مسئله ای زمانی که یکی ازم تعریف کرده جوابم این بوده که " نه انقدم خوب نیستم کلی ایراد داره کارم"
و اینم ممکنه از کمال گرایی باشه که حتما باید به نقطه صد برسم تو یه مسئله ای تا اونو موفقیت بدونم.
دیدین تو بچگی زمانی که میشدیم مثلا ۱۹ میرفتیم خونه میگفتیم خانواده میگفتن سریع کی بیست شد؟   یا سریع بازخواست میشدی که چرا بیست نشدی؟
همین رفتارای کوچیک باعث این کمبود اعتماد به نفس شد درونم  و هنوزم این رفتارا ادامه دارن
اما الان که دیگه اون بچه ای که مدرسه میرفت نیستم وقتی نمره ای رو میگیرم و میبینم من با توجه به زمان اندکی که گذاشتم نمره خوبی گرفتم دیگه خودمو سرزنش نمیکنم  

از امروز دیگه اجازه نمیدم این اتفاق بیفته 

یه تصمیم دیگه هم گرفتم با خانواده و دوستا و هر ادم دیگه سعی کنم بحث نکنم حتی اگه حق با من باشه سکوت بهترین کاره و باعث میشه روح و روانم آروم باشه، بحث کردن با کسی حقیقت رو میدونه اما میخواد خلاف اون رو به زبون بیاره فایده ای نداره

من باید وقت بیشتری به خودم اختصاص بدم.درسته آدمای زندگیم مهمن اما خودم و آیندمم مهمه...

راستش تصمیم داشتم یه مدت از کانون فاصله بگیرم و اعلام وضعیتارو اوکی کنم و برم اما  یهو دیدم فعلا بهتره بمونم 

---

نقل قول: حنیفا داشتم نگرانت میشدما، چرا امتحانات تموم نمیشن، خدا قوت عزیزم.
رزا/۲۰ بهمن/ شروع روزای خوب

سلام رزای قشنگم   خداروشکر تموم شدن

ایول   مطمئنم این دفعه بهتر از قبل ادامه میدی

---

نقل قول: مثه سنا و رزا وحنیفا ‌...
بمونین برامون 

عزیزدلم  مثل خودت

---

نقل قول: لعیا /۲۹ دی/۲۲روز پاک

دمتون گرم

---

نقل قول: حنیفا جان  از همین امروز شروع کن
به این فک نکن از بقیه عقبی 
به این فک کن امروز هم مثل دیروز نباشی

چشم  حتما سعی میکنم همینجوری باشه


التماس دعا

سلااام دختراا

آرام عزیز ببخشید صبح فرصت نشم جواب بدم.

نقل قول: وقتی این کار رو انجام نمی دم ، خیلی عصبی می شم ، خیلی بهم می ریزم ، نمی تونم خوب فکر کنم ، مدام اذیتم ، همش باید فکرم و نفسم رو کنترل کنم ،و یه جایی کم میارم ..
این طوری نیست یه دفعه باشه ، 
 غم ،غصه ، نگرانی ،ترس ،ضعف ،... هر کدوم مثل یه آجر، یه دیواری رو می سازن که  تبدیل میشه به یه سد جلوی پاکی 

آرام جان، یه جورایی خ.ا شده مسکن موقت ماها، طبیعیه که وقتی مثلا نگران یا مضطربی، مغزت دنبال منبع دوپامین باشه برای اینکه اصل ماجرا رو فراموش کنی...چند روز اول کنترل سخته، ولی از یه جایی به بعد آسونتر میشه...
ایم غم و غصه، ترس و ضعف و...با خ.ا برطرف میشن یا گاهی بدترم میشن؟یا فقط برای چند ساعتی فراموشت میشن؟فک میکنم بهتره ریششونو بزنی عزیزم. یکی یکی برای مسائلت پی راهکار باش.

نقل قول: ای کاش یه جایی بود ، یا یه کسی ،یه دستی می گرفت ، آدم رو نجات می داد......

کافیه به آینه نگاه کنی آرام عزیز، فک کن من لغزش داشتم یا یکی از بچه های کانون اینا رونوشته...برای کمک بهش وی میگی؟با خودت مهربون باش

نقل قول: اما الان که دیگه اون بچه ای که مدرسه میرفت نیستم وقتی نمره ای رو میگیرم و میبینم من با توجه به زمان اندکی که گذاشتم نمره خوبی گرفتم دیگه خودمو سرزنش نمیکنم  

از امروز دیگه اجازه نمیدم این اتفاق بیفته  

خوشحالم بابت تغییر مثبتت، خیلی هامون حتما این مشکلو داریم

نقل قول: یه تصمیم دیگه هم گرفتم با خانواده و دوستا و هر ادم دیگه سعی کنم بحث نکنم حتی اگه حق با من باشه سکوت بهترین کاره و باعث میشه روح و روانم آروم باشه، بحث کردن با کسی حقیقت رو میدونه اما میخواد خلاف اون رو به زبون بیاره فایده ای نداره 

وااااقعا بحث اونم وقتی مطمئنی هیچ کدوم نمیتونید نظر طرف مقابلو تغییر بدید فقط از بین بردن انرژیه

نقل قول: من باید وقت بیشتری به خودم اختصاص بدم.درسته آدمای زندگیم مهمن اما خودم و آیندمم مهمه...

راستش تصمیم داشتم یه مدت از کانون فاصله بگیرم و اعلام وضعیتارو اوکی کنم و برم اما  یهو دیدم فعلا بهتره بمونم 

دیگه از این تصمیما نگیررر حنیفا  برنامه ریزی کن که به کارات برسی، ما از وجودت انگیزه میگیریم

---

پارادوکس، رژان، بهاران، ضحی، آسمان، دنیرا و یلدا کجاااایید؟ عادت های دو دقیقه ایتونو‌نمیخواید کم کم اعلام کنید؟