کانون

(1400 مرداد 6، 0:02)گلبرگ نوشته است: [ -> ]سلاااااام 
من اومدم با یه آجیل دیگه
رعنا گلی، رو اعتماد به نفس و عزت نفست کار کن
کتاب سخنرانی کارگاه آموزشی و .....
برو دنبالش ...پله پله ..کم کم ... و

آجیلم اینجاست یاقوت بانو کجاااااااایییییی؟

آجیل خون نبودم آجیل خونم کردی گلبرگ جان

من همین دور و برهام   رفتم یکم هواخوری

-------------

راستش ی کوچولو ناخوش احوالم ،انشالله خوب میشم و هستم دیگه  

فردا ی عالمه کار دارم ، امروز کلی تنها موندم و خب هنوزم تنهام و در تلاشم برای خواب 

تنهایی خوبیش اینه میتونی فکر کنی ، وقت بذاری رو ی چیزهایی . سرراست ب نتیجه برسی .

---------

پست های دوستان و تا جایی ک میتونم میخونم و خوشحالم از اینکه همگی در تلاشین برای رسیدن ب پاکی 

خدا قطعا میبینه و موفق میشین

سلاااام دخترااااا




دخترا چالش امروز 

۲. رزا

---

(1400 مرداد 7، 12:57)آرمین نوشته است: [ -> ]

فعالیت گروهی:

شناخت موانع بازدارنده ترک خودارضایی

روزی که تو کانون ثبت‌نام می‌کنیم، فکر می‌کنیم یه همچین مسیری پیش رومونه:

یه مسیر صاف و مستقیم، دور و ورمون پر از درخت تو یه فضای بکر و زیبا، و حرکت‌مون هم به سمت نور و روشنایی.

کلی امید و انگیزه داریم که این مسیر رو مستقیم میریم و به نور و روشنایی می‌رسیم.  

اما واقعا این جوریه؟

نه.
هیچ شکی نیست که پیش رومون نور و روشنایی هست. کسی که داره خودارضایی رو ترک می‌کنه از آلودگی و زشتی‌ها و سیاهی‌ها و تیرگی‌ها به سمت پاکی و طهارت و نور و روشنایی حرکت می‌کنه.
اما مسیر این قدر صاف نیست. این قدر مستقیم نیست. این قدر راحت نیست. این طور نیست که ریلکس وارد شیم و قدم بزنیم و بعد به جایی که قرار بوده برسیم هم حتما برسیم.

تو این مسیر موانعی پیش رو داریم.
سختی‌هایی هست.

این شکلیه:

اگه بلد نباشی چطور با موانع مواجه بشی، به خط پایان هم نمی‌رسی.  
زمین می‌خوری، خاکی میشی، از پا می‌افتی.
چه بسا، بد زمین بخوری و حتی تصمیم بگیری از میدون خارج شی. 

یه جایی هنر ما باید این باشه که اصلا با موانع روبه‌رو نشیم.
یه جایی هم هنر ما باید این باشه که بلد باشیم از موانع عبور کنیم؛ از روشون بپریم، دورشون بزنیم، جوری که بازدارنده‌ی ما از مسیرمون نشن.  

طی کردن این راه، تلاش می‌خواد. زحمت می‌خواد. عرق ریختن می‌خواد.
ریلکس و خوش‌خوشان و تفریحی به جایی نمی‌رسیم.  

این‌‌که فکر کنیم تلاش نکنیم، زحمت نکشیم، اذیت نشیم و در عین حال هم به نتایج خوب برسیم یه خیال خامه.  

اما
آیا ما موانع بازدارنده پاکی‌مون رو می‌شناسیم؟
چقدر بهشون آگاهی داریم؟
چقدر روشون دقیق شدیم و بهشون توجه داشتیم؟

میشه ما مانعی رو نشناسیم و به‌خوبی بهش آگاه نباشیم و راهکار پیش‌گیری و مقابله با اون رو هم ندونیم‌ اما هیچ مشکلی رو هم تو مسیرمون تجربه نکنیم؟
حتما با مشکل مواجه میشیم.

این موانع شخصی‌ان.
موانع آرمین با موانع سپهر فرق دارن.
موانع الون هارت با موانع هومان فرق دارن.
موانع شهریار با با موانع امیرعلی فرق دارن.
.
.
.
نمیشه برای همه یه نسخه کلی پیچید.
موانع هر شخصی خاص خودش هست.
تو یه چیزهایی مشترک هستیم، تو یه سری چیزهای دیگه حتما فرق داریم.

و
تا زمانی که موانع شخص خاصی خودمون رو نشناسیم، زمین خوردن‌های ما هم مدام ادامه داره.  

می‌خوایم با هم یه فعالیت گروهی انجام بدیم.
تو این فعالیت گروهی، هر کس موانع خودش رو شناسایی کنه و اون‌ها رو تو این تاپیک بنویسه.

قدم سوم ترک خودارضایی راجع به شناسایی موانع بازدارنده ترک خودارضایی بود.
این‌ها عناوین موانع هستن:

1-3 موانع جسمی ترک خودارضایی
1-1-3 عدم مراقبت از چشم
2-1-3 عدم مراقبت از گوش
3-1-3 عدم مراقبت از شکم
4-1-3 عدم مراقبت از دست
5-1-3 عدم مراقبت از زبان

2-3 موانع روحی و روانی ترک خودارضایی

1-2-3 غم، اندوه و ناراحتی
2-2-3 اضطراب، استرس و کلافگی
3-2-3 خشم و عصبانیت
4-2-3 افکار منفی، وسواسی و مشوش
5-2-3 تنهایی
6-2-3 بی‌هدفی، بی‌انگیزگی، یأس و ناامیدی
7-2-3 خستگی فکری و جسمی
8-2-3 عزت نفس پایین
9-2-3 اعتماد به نفس پایین
10-2-3 دردهای جسمی
11-2-3 افسردگی
12-2-3 افکار جنسی، شهوت‌انگیز و آلوده

3-3 موانع خارجی ترک خودارضایی
1-3-3 بیکاری

2-3-3 خواب نامنظم

3-3-3 دوستان بد و ارتباطات نامناسب

4-3-3 آسیب‌‌پذیری خانوادگی و اجتماعی

شما کدوم یک از این موانع رو پیش رو دارید؟
دونه‌دونه این موارد رو بخونید و بهشون فکر کنید. آیا عدم مراقبت از چشم جزء موانع‌تونه؟ عدم مراقبت از گوش چی؟ الی آخر.
هر کدوم که براتون گنگ و مبهم بود می‌تونید وارد تاپیک قدم سوم بشید و توضیحاتش رو بخونید.

در نهایت باید به یه لیست برسید که مهم‌ترین موانع ترک خودارضایی شما هست:
1) ... 
2) ...
3) ...

تا بعدا روی این لیست کار کنیم و بتونیم براشون کاری انجام بدیم.


سوال:
چه جوری موانعم رو شناسایی کنم؟ چه جوری متوجه بشم مهم‌ترین موانعم چی هستن؟

پاسخ:
به لغزش‌هایی که تو چند ماه اخیر داشتی فکر کن. کدوم مشکل ریشه‌ای باعث شد لغزش کنی؟
شاید چند ماه هست پاکی. اما تو این چند ماه با وسوسه‌هایی مواجه شدی. این وسوسه‌ها از طریق چه مانعی در تو نفوذ پیدا کردن و ممکن بود خدای نکرده پاکیت رو از دست بدی؟
با فکر کردن به این‌ موارد می‌تونی از موانعت بهتر مطلع بشی.
و
البته که اگه کسی دفترچه پاکی داشته باشه و لغزش‌ها و وسوسه‌هاش رو نوشته باشه، خیلی راحت‌تر می‌تونه برگرده به عقب و بفهمه با خودش چند چنده.

از داداش‌های عزیز انتظار دارم که این فعالیت گروهی رو جدی بگیرید و براش وقت بذارید.
در نهایت لیست موانع‌تون رو همین‌جا تو گروه بذارید.
بهتون قول میدم فایده‌اش خیلی بیشتر از وقتی هست که صرف اون می‌کنید. 

پ.ن: اگر به نظرتون چیزی از خارج از موانع بالا هم می‌اومد، اون رو هم اعلام کنید.

سلام دخترا 
اینو تو گروه استوا دیدم آقای آرمین گذاشتن .
گفتم اینجا هم بذارم

یاقوت جان شما هم افسردگی گرفتی؟

ایشالا حالت بهتر بشه خواهری.
منم امروز نیم ساعتی تنها بودم حس کردم چقدر فکرم داره بهتر و منظم تر کار می کنه، زود به نتیجه می رسیدم.

یارا هم می گفت از پارسال افسردگی گرفته.
خوندم اما اون موقع حال جواب داشتن نداشتم.

حرفهای رعنا هم تأمل برانگیز بود. شاید همه بنده های خدا به نحوی این حالات رو چشیده باشن.

رها جانی فکر نکنی به یادت نیستیما فقط یکم خسته ایم.

صغرا جان و هیچ جان بیاین یکم از خودتون بگین، بگین چی باعث شده درگیر بمونید؟ آیا عواملش رو شناسایی کردین؟

آبی جان ممنون چه پست خوبی شکار کردی

---

خودمراقبتی دیروزم در مبارزه با افسردگی:
دیشب رفتم برای دیدن و بررسی کتابی برای افسردگی. با آقای کارما حرف می زدم دو تا کتاب بهم گفت. البته حوصله قبلمو نداشتم تو گشتن و بررسی کتاب ها. خرید نکردم. اما خب همونم خوب بود روحیه مو یکمی عوض کرد.

چطوری عارفه جانم ؟
امتحان دادی ؟
-------
دختر اینهمه راحت از افسردگی نگین ، هر حس بدی ک مدتی طول میکشه قرار نیست ک افسردگی باشه 
گاهی نمیتونیم ب خوبی از احساساتمون مراقبت کنیم و ب خودمون برسیم ک خب جمع میشن رو هم و حس بدی ب وجود میاد و انگیزمون میاد پایین .
ی حس سکون و بی حس و حالی .
من دوست ندارم افسردگی بگم ، افسردگی راستش برای من تجلی ی زندگی بی روح هست و مثل مرگی هست ک جسم داری ولی مطلقا حسی نیست .
----------
من خوبم ، یعنی در تلاشم خوب باشم 
بیخیال من   پیچیدست حس و حال من 

امروز هوا شبیه شماله   وقتی هوا میگیره ناخوداگاه خوابم میاد . بارونم نم نم میباره .
دارم فکر میکنم بعد از ظهرم و چیکار کنم ک خوب بگذره ، چیز خاصی ب ذهنم نمیرسه . 

منم خیلی دلم کتاب خوب خوندن میخواد ، تو این ی ماه دوتا خوندم ک معمولی بودن . 
در تلاشم برم سراغ کتاب های متفاوت   
ی برنامه هم گذاشتم شعر حفظ کنم   ی چنتا شعر خوندم قبلا ،یادداشت کردم ک ب ذهنم بسپارمشون .

----

چند روز پیش رفته بودم خرید،پازل هزار تکه دیدم دلم رفت براش ولی نخریدمش . تو دلم موند   دیدم بخرمش خیلی از کارهام میمونه دیگه صرف نظر کردم .

--------
عارفه ی مانتو خربدم رنگ صورتی داره ، هرم.قع میبینمش یاد رنگ اسم تو میوفتم   دقیقا صورتی پاستل 

یاقوت خواهری خیلی افسردگی رو قشنگ گفتی، تعریفی ک کردی دقیق بود 
نمیشه روی همه احوالات بدمون اسم افسردگی گذاشت 
دمت بسی گرم 


خب بزارین یکم از امروز بگم 

امروز تولد یکی از اعضای خانواده بود، خلاصه از صب مشغول اماده کردن خونه بودیم
شبم احتمالا باید بریم بیرون برای همین مراسمای عید 

خیلی دوست داشتم یه جوری بپیچونم به مزار یه سری بزنم ،ولی فک نکنم امروز بشه

دیگه

از خوبیا جشن اینکه همه لباسایی ک دوسشون داری و فقط زمانای خاص میتونی بپوشیو میشه پوشید

ما ک خودمون جشن میگیریم کسی رو دعوت نکردیم
، ولی یه پیشنهاد امروز اون لباسی ک خیلی دوسش داری رو بپوش 
ی اهنگ خفن هم بزار

خودت برا خودت جشن بگیر

به شدت حال خوب کنه

حال اعضای خانواده هم خوب میشه ،شما رو خوشحال ببینن

---

دخترا چالش امروز 

دوتا چیزه  

۱. نه به فکر جنسی 

۲. شاد بودن تحت هر شرایط  


۱. آبی آسمانی 

۲. رزا 



۳.ایرانا 



۴. ?

---

ایرانا /۴ مرداد/ سومین روز خوووب ✌


خواهران مشکات و آهو،  یاقوت همگی به پیش

صغرا و ترنم هم بیان از خودتون بگین  این روزا چه طوری میگذره




پ.ن : دم هممون گرمم 
مرسی ک هستین

نقل قول: ولی یه پیشنهاد امروز اون لباسی ک خیلی دوسش داری رو بپوش 
ی اهنگ خفن هم بزار  

خودت برا خودت جشن بگیر 

به شدت حال خوب کنه 

حال اعضای خانواده هم خوب میشه ،شما رو خوشحال ببینن 

هوا انقدر سرده من جوراب و ژاکت و ک دارم هیچ بلکه با ی پتو در حال عبور و مرور در خانه هستم    
من دو روزه تنهام ، هم رفتن مسافرت و هم بقیه باقی مونده خانواده هم سرکارن کلا . اینه ک حس و حال عید نیست ، ولی خب دلم کیک میخواد   
یکم بخوابم بیدار شم احتمالا کیک درست کردم   
آشپزیم تو این مدت کوتاه خیلی پیشرفت کرده   

مشکات کیه؟ معنیش چیه ؟ 

دختراااا اینجا رو هم بخونید پلیییز

نقل قول: هوا انقدر سرده من جوراب و ژاکت و ک دارم هیچ بلکه با ی پتو در حال عبور و مرور در خانه هستم    
من دو روزه تنهام ، هم رفتن مسافرت و هم بقیه باقی مونده خانواده هم سرکارن کلا . اینه ک حس و حال عید نیست ، ولی خب دلم کیک میخواد   
یکم بخوابم بیدار شم احتمالا کیک درست کردم   
آشپزیم تو این مدت کوتاه خیلی پیشرفت کرده   

ما اینجا تبخیر شدیم انقد گرمه ...
تو چرا نرفتی پس
احتمالا به خاطر اون ۲ ۳ تای دیگه سرکارن 
به بههه 
اونا رفتن مسافرت، شما هم انقد تو خونه خوش بگذرونین تنهایی جایی نرن

نقل قول: آشپزیم تو این مدت کوتاه خیلی پیشرفت کرده   

هوس کردم

خوش بگذره 

(1400 مرداد 7، 18:22)ایرانا نوشته است: [ -> ]

نقل قول: هوا انقدر سرده من جوراب و ژاکت و ک دارم هیچ بلکه با ی پتو در حال عبور و مرور در خانه هستم    
من دو روزه تنهام ، هم رفتن مسافرت و هم بقیه باقی مونده خانواده هم سرکارن کلا . اینه ک حس و حال عید نیست ، ولی خب دلم کیک میخواد   
یکم بخوابم بیدار شم احتمالا کیک درست کردم   
آشپزیم تو این مدت کوتاه خیلی پیشرفت کرده   

ما اینجا تبخیر شدیم انقد گرمه ...
تو چرا نرفتی پس
احتمالا به خاطر اون ۲ ۳ تای دیگه سرکارن 
به بههه 
اونا رفتن مسافرت، شما هم انقد تو خونه خوش بگذرونین تنهایی جایی نرن

نقل قول: آشپزیم تو این مدت کوتاه خیلی پیشرفت کرده   

هوس کردم

خوش بگذره 

من خواستم برم نبردن    
---------

حرف آشپزی شد .
ی مسابقه آشپزی میبینم ،یعنی خانواده رو دیوونه کردم از بس تو تی وی آشپزی میکنن .ب خودمم میرسه ی غذا ک درست میکنم کلی میسوزم یا دستم با چاقو میبره ، همش سوژه ی خندم

برم من سراغ کیک ،انشالله نسوزه

نقل قول: من خواستم برم نبردن    
---------

حرف آشپزی شد .
ی مسابقه آشپزی میبینم ،یعنی خانواده رو دیوونه کردم از بس تو تی وی آشپزی میکنن .ب خودمم میرسه ی غذا ک درست میکنم کلی میسوزم یا دستم با چاقو میبره ، همش سوژه ی خندم 

برم من سراغ کیک ،انشالله نسوزه 

عجباا  
نامردی کردن ک



برو ایشالله ک نمیسوزه ، 

منم تبحر خاصی تو گذاشتن غذا به امون خدا دارم 

لحظه اخر به دادش میرسم

خدا به مامانم صبر بده 

4 روز . . . . . .

امروز چندبار وسوسه بد داشتم...
حتی وی‌پی انم هم روشن کردم.. ولی جلوی خودمو گرفتم.....

همش بخاطر حرفهای آبی آسمانی


راستی یچهااااا.... کلی اعصابم خورد شد افتتاحیه المپیک رو نشون نداد تلوزیون...
همش داشتیم این کارشناسا رو میدیدم :/

خیلی بد بود این مدیریتشون . . . .


و اینکه کسی اینجا از قضیه اینترنت خبر داره؟؟ مؤسق هست یا نه؟؟