سلااااام
ممنون از مشارکتتون آسمان جان و بنده پاک عزیز
صبح چهارشنبتون بخیر
گلی جان امروز روز جوک و شوخی و سرگرمی و معما و ...
مامان من وقتی الویه درست میکنه…
ناهار چی داریم ؟ الویه
شام ؟ الویه
صبحونه ؟ الویه
گشنمه ؟ الویه
چی ؟ الویه
کی ؟ الویه
........................
روانشناسا میگن اگه کسی رو دیدین که هنوزم داره از وایبر استفاده میکنه باهاش ازدواج کنین
اینا خیلی وفادارن
...............
دنبال نیمه گمشدتون نگردید بعضی هام مثل ما لنگه به لنگه آفریده شدن!
...............
یه روز دوتا مگس نشسته بودن باهم صحبت میکردن:
مگس اولی به دومی گفت:
ویزززززززز
مگس دومی به اولی گفت:
ویزویزویییییز
اولی گفت:
ویزویزویزدیز
دومی گفت:
وییییزویزویزززززززززززز
ینی عاشقتم که داری صحبتاشونو میخونی
...........
عاشقانه ترین حرف دوران نامزدی
اول تو قطع کن
روزتون زیبا و پر از لبخند
من می خوام یه شعر بخونم براتون که
اینروزا عاشقش شدم :
اشکال نداره کوتی
اشکال نداره کوتی
اشکال نداره هیچی
اشکال نداره هیچی
خودتو نکن پیچ پیچی
اشکال نداره مادر
خودتو نکن در به در
یعنی جهت کنترل خشم خیلی خوب جواب میده
در اوج خشم می خوای خشمتو بروز بدی
اینو می خونی خودت خندت می گیره و خشمممی که دود می شود...
سلاااام به خوشگلای بارانی
من بازم اومدم مقدمم گل باران
ایرانا چقدر از برگشتت خوشحالم.
آقا من نمیتونم اعلام وضعیت پاکی نکنم همینطوریشم تاپیک های مورد علاقم بسته شدن و حالم خیلی گرفته ست به عشق تاپیک مکتب خونه هر شب کتاب میخوندم و به عشق تاپیک کنترل نگاه و ذهن خودمو مدیریت می کردم
الان یه مدته که کنترل نگاه و ذهنم خراب شده .. ولی کتابخوانی رو نگه داشتم
نمیشه همینجا بگیم ؟ ایرانا گفت میشه بگیم.
من بهرحال میگم. انقد میگم که اخطار بگیرم
نمیتونم خب بدون ثبت کردنش. انگیزه میداد بهم..
من 137 روز پاک دارم تا الان.. ینی الان دوتا ستاره طلب دارم از گروه.( چون یکی به طور معجزه آسا اون دوتای قبلی رو اضافه کرده به پروفایلم)
وضعیت کنترل نگاه و ذهنمم خراااااااابه. متاسفانه.
سر همینم تا لب پرتگاه رفتم.. ولی خودمو بخشیدم و به خودم جریمه دادم تا آدم شه. الان باید جریمه هامو تا یه ماه انجام بدم و باز روی کنترل نگاه و ذهنم کار کنم.
کنکور ارشدم ثبت نام کردم ولی اصلا حال و حوصله ی درس خوندن ندارم.
ببخشیدا من هی میام دالی میکنم میرم. وضع دستم خیلی اوکی نیست. الانم تازه خیلی حرف زدم
امیدوارم بیشتر بیام سر بزنم بهتون.
نقل قول: آقا من نمیتونم اعلام وضعیت پاکی نکنم همینطوریشم تاپیک های مورد علاقم بسته شدن و حالم خیلی گرفته ست به عشق تاپیک مکتب خونه هر شب کتاب میخوندم و به عشق تاپیک کنترل نگاه و ذهن خودمو مدیریت می کردم
الان یه مدته که کنترل نگاه و ذهنم خراب شده .. ولی کتابخوانی رو نگه داشتم
نمیشه همینجا بگیم ؟ ایرانا گفت میشه بگیم.
من بهرحال میگم. انقد میگم که اخطار بگیرم نمیتونم خب بدون ثبت کردنش. انگیزه میداد بهم..
عزیزم ویلو جان
اخبار رو خوندی
اون تاپیک ها بسته شدن ، به جاش قراره اینجا اعلام وضعیت کنیم
الان تو مکتبخونه ببین چند روز مطالعه داشتی ادامشو اینجا تو گروه اعلام کن و هر وقت موعد مدالت رسید بهمون بگو
اما در مورد کنترل نگاه و ذهن ، به نظرم بهتره عشقت رو عوض کنی
به جای اینکه به اون تاپیک وابسته باشی و اگه یه روز اون تاپیک نباشه همه چیز خراب بشه
بهتره دنبال انگیزه درونی باشی برای کنترلشون .
و بعد تو دفتر برنامه ریزی جدول بکشی و هر روز تیک بزنی و حساب کار دستت باشه
این بهتر و پایدارتره.
نقل قول: ینی الان دوتا ستاره طلب دارم از گروه.( چون یکی به طور معجزه آسا اون دوتای قبلی رو اضافه کرده به پروفایلم)
اون یکی من بودم فک کنم
یعنی الان دوتا دیگه طلب داری غیر اون دوتا؟
سلام گزارش روزانه من:
دیروز حال مساعدی نداشتم ولی امروز نسبتا بهترم.
با بررسی ساختار ارائه گزارش تو گروههای پاکی، قرآن و ورزش جزو برنامه روتین من نیست ولی الباقی به همراه مواردی دیگه تو برنامه ام هستند.
از اول هفته نتونستم بدرستی برنامه روتینمو انجام بدم نهایتا 10 الی 20 درصدش انجام شد و امروز هم کلا صفر درصد بود.
امیدوارم روزهای بعد بهتر شه شرایط.
اینم یه جک:
چند سال پیش همیشه فکر میکردم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است.نزد پزشک اعصاب رفتم و مشکلم را گفتم، روانپزشک گفت: "فقط یک سال هفتهای سه روز جلسه ای 80 دلار بده و بیا تا درمانت کنم.
شش ماه بعد اون پزشک رو تو خیابان دیدم.
پرسید، "چرا نیومدی؟"
گفتم، "خُوب، جلسهای هشتاد دلار، برای یک سال خیلی زیاد بود. یه نجّار منو مجانی معالجه کرد. خوشحالم که اون پول رو پسانداز کردم و یه وانت نو خریدم."
پزشک با تعجّب گفت، "عجب! میتونم بپرسم اون نجّاره چطور تو را معالجه کرد؟"
گفتم: "به من گفت اگه پایههای تختخواب را ببُرم؛ دیگه هیچکس نمیتونه زیر تختم قایم بشه!
برای هر تصمیم گیری شتاب نکنیم و کمی بیندیشیم.
سلام
خوبین؟
چقدر دلم برای همتون تنگ شده بود.طاقت نیاوردم ثبت نام ام تو گروه انجام بشه بعد پیام بدم.
امشب تصمیم گرفتم دوباره فعالیتم رو شروع کنم، دیدم از زمانی که تو کانون ثبت نام کردم ، بیشتر از یکسال گذشته و من نسبت به پارسال چقدر تغییر کردم که بخش بزرگش مدیون کانون هست.هنوزم هم به نظرم کانون مسیری بود که خدا برام قرار داد.
علت نبودنم دوری خودم از اینترنت بود.
ولی ۲ تا اتفاق خوب برام افتاد
اول اینکه من بیشتر از ۱۵۰ روز هست که پاکم، واقعیتش دیگه هر روز رو نمیشمارم و دقیق یادم نیست از چه روزی شروع کردم ولی تا جایی که یادم هست بیشتر از ۵ ماه میگذره
و اتفاق دوم اینکه کنکورم رو دادم و تونستم رشته و دانشگاهی که میخواستم قبول شم
خیلی دوستون دارم و امیدوارم من رو دوباره تو جمعتون راه بدین
نقل قول: امروز صحبت آزاده .. در مورد هرچیزی دوست دارین صحبت کنیم
تجربه ی خاصی یا ...
؟؟؟
مدتییه به مرگ زیاد فکر میکنم و در مگردش سرچ میکنم یکی میگه پوچیه یکی میگه میریم مرحله بعدی زندگیموون، یکی میگه دوباره با جسم دیگه میایم همین دنیا و....
مطمئنم هر چیزی که هست بعدش، چیزی نیست که خدا برای بنده هاش بد بخواد ولی ترس من از اعمال خودمه که هنوز نتونستم راه درستی یا همون صراط مستقیم رو بفهمم و ادامه اش بدم و هر هفته ایی که میگذره ترس دارم از اینکه این هفته رو چکار کردم اعمالم چجوری بوده و....
واقعا این اعمال که تو تمام دین ها مطرح شده و این همه پیامبر فرستاده شد و رسالت داشتن به ما گوشزد کنند و یاد بگیریم... چرا جلو چشمامونه و نمیبینیمش... یا شابد میدونیم و نمیخوایم قبول کنیم.... شدیم قوم بنی اسرائیل؟ شدیم مث ادمهای بد که وقتی اینقدر بدی میکنند دیگه خوبی و درستی رو جلو چشمشون نمیبیندد؟
من مثل خیلی از دوستان زیاد مذهبی نیستم و شاید بهتره بگم مثل خیلی از ادمهایی که تو ایران بدنیا اومدند و درکی از دینشون ندارند فقط مسلمون زاده ام. حالا که دارم میرم دنبالش تا ببفهممش تا درکش کنم دو حس بهم میده. دو حس متضاد اینکه هم ساده است و هم پیچیده...
لجم میگیره از اینکه خیلی از ادمها رسیدن به این جوابها و بیشتر به خدا نزدیک شدن و الان ما حتی با پیشرفت علم و تکنولوژی و صدتا چیز دیگه داریم از خدا دورتر میشبم و بیشتر گمش کردیم تا نزدیک شیم بهش...
نمیدونم شاید نباید تعمیم بدم به همه ادمها ولی هر چیزی که نگاه میکنی اخبار، مردم تو خیابون و کوچه، حتی سریالها و فیلمها همه و همه مشخصه که همه امون یه جیزیو گم کردیم و حتی خودممونم متوجه اش نبستیم حتی اگر کلی هدف زندگی و کاری داشته باشبم بازم اون خلا اون گم شدنه وجود داره
تمام تلاشمو میکنم بتونم پیداش کنم و میرم جلو در مورد ادمهای درست و عالم و حکیم و پیامبر و امام میخونم و منطق و خط فکریشونو سرچ میکنم میخونم بررسی میکنم ولی حس میکنم سر نخهایی که ازشون میگیرم سرنخهایی نیستند که بتونن به من کمک کنند و یه جای کارم اشکال داره.
(1402 آبان 24، 23:09)rozhan نوشته است: [ -> ]سلام
خوبین؟
چقدر دلم برای همتون تنگ شده بود.طاقت نیاوردم ثبت نام ام تو گروه انجام بشه بعد پیام بدم.
امشب تصمیم گرفتم دوباره فعالیتم رو شروع کنم، دیدم از زمانی که تو کانون ثبت نام کردم ، بیشتر از یکسال گذشته و من نسبت به پارسال چقدر تغییر کردم که بخش بزرگش مدیون کانون هست.هنوزم هم به نظرم کانون مسیری بود که خدا برام قرار داد.
علت نبودنم دوری خودم از اینترنت بود.
ولی ۲ تا اتفاق خوب برام افتاد
اول اینکه من بیشتر از ۱۵۰ روز هست که پاکم، واقعیتش دیگه هر روز رو نمیشمارم و دقیق یادم نیست از چه روزی شروع کردم ولی تا جایی که یادم هست بیشتر از ۵ ماه میگذره
و اتفاق دوم اینکه کنکورم رو دادم و تونستم رشته و دانشگاهی که میخواستم قبول شم
خیلی دوستون دارم و امیدوارم من رو دوباره تو جمعتون راه بدین
خوش اومدی خانومی
خوبه که برگشتی
و خوشحالیم کنارمونی
پست این
لینک هم نگاهی بنداز. من وقتی برگشتم تا خودم بفهمم به اینا برسم و تغییرات رو متوجه شم یکم سخت بود.
سلام به همگروهی های عزیزم
آسمان / مجاهد راه پاکی / درحال جهاد
درس بزرگ امروز در رابطه پاکی برام این بود
هروقت اتصالم با خدا قطع شه پاکی متزلزل میشه ...
حفظ اتصال چجوریه ؟ نماز با خلوص نیت
سلام
رووووز روزه ارزیابی هفتگیه
اول از همه خودم میرم تا شب ان شاءالله میام ...