کانون

(1400 مهر 26، 22:03)^فاطمه^ نوشته است: [ -> ]سلام سلام گلای تو خونه محصلای نمونه 
هیچی دیگه امروز عالی خر زدممممم ولی خب هرروز بلید بهتر از دیروز بشم .۱روز پاک 
موفق باشین همتون شرمنده من نمیرسم پیاما اینجا رو زیاد چک کنم .
نیاز دارم به قول ساناز بسی به دعاهای قشنگتون   
یادتون نره خدا خیلی دوستتون داره نگاتون به بالا باشه تا دلتون از پایینیا نگیره

سلام گلای تو خونه بر تو  
خوش ب حالت. 
منم امروز کمی بهتر شدم  
در صورت لیاقت دعاگوتونیم  

جمله قشنگی بود  

نقل قول: باید برای شیطان دست زد  

اره خدایی  



ولی تو ک از شیطان قوی تری مگه نه؟

(1400 مهر 26، 21:57)یآرا نوشته است: [ -> ]بچها
قضیه چالش سحر خیزی چطوریه؟؟
من یه مدته ک حدودای 10 و 9 بیدار میشم خانواده واقعاً در عجب هستند...
آخه من معمولاً ساعت خوابم خیلی بدِ .. کاملاً مدل خفاشی ِِِِ
اعصاب معصاب هم ندارم اگه کسی صبحا بیاد بالا سرم...
کلاسامو دوستام حاضری و اینا میزنن یا خودم فقط گوشی روشن می‌کنم صبحا.. بعد ضبطشو میبینم عصر
.
البته حدود یک. ماهه که صبحا زود بیدار میشم و این عجیبه...
و شبا حدودای 1 بیهوش میشم. و این عجیب ترِ
دوست دارم 7 صبح بتونم بیدار شم خودکار


میشه راهنمایی کنید منو؟؟



راستی امروز بیرون بودم
توی اتوبوس به طور غیر منتظرِ ای ذهنم رفت سمت پو..ن
اصلأ خیلی عجیب بود
یادم افتاد دلم برایخسگ دوستم تنگ شده
بعد یادم افتاد ساک مسافرتی خریده برای سگش بعد یادم افتاد خودش با یه ساک بنفش رفت استانبول پیش باباش مسافرتخ پارسال
بعد یادم افتاد دلیل طلاق مامان باباش.. پو.ن دیدن باباش بود..

بعد ذهن خودم رفت سمت چند ترا باید پو..ن  ای ک دیده بودم بعد یهو بنظرم دیگه چیز بدی نیومد..


وسوسه به این میگن خدایی..
باید برای شیطان دست زد


و من الان همش حس می‌کنم نزدیکای شکستمه

در یک  لحظه  یاد چه چیزها که نیفتادی   
منم  گاها  به زندگیه  اطرافینم  فک میکنم    البته قبلنا  بیشتر   
میدونی  همه  اینا بازیه  ذهنه  یهو که دیدی  ذهنت شروع  کرده به حاشیه پردازی یاده زندگیه خودت بیفت  یه سری چیزارو دغدغه  کن برا خودت  هدف داشته باش به ذهنت  فرصت  خیالبافی نده

(1400 مهر 26، 22:38)عطر رهایی نوشته است: [ -> ]

سلام،
خانم turbo ، به گروه باران پيوستند.

با آرزوی موفقیت
مدیریت گروه های ترک

سلااام
خوش اومدی توربو جان
خودتو معرفی میکنی؟ 

سلااام دخترااا

توربو جان خوش برگشتی

یارا من دیروز نشستم که یکی از فیامای ندیده ل تاپمو ببینم فک نمیکردم صحنه ناجور داشته باشه تا این حد خلاصه که تا دیدم انگار دارن وارد جادهدخاکی میشن فیلمو با وجود کنجکاوین واسه دونشتن ادامه داستان قطع کردم. اما نگران بودم بابت درگیر شدن ذهنم. نشستم اخرین یادداشتم بعد از اخرین لغزشم و اهداف و اهرمای لذت و رنجمو خوندم. یکی دو جمله که بعد از اخرین لعزشم نوشته بودم امروز به دردم خورد. میدونی گاهی از احوالاتت وسوسه هات و نحوه برخوردت باهاشون بنویس. گاهی نسخمون دست خودمونه. چون هرکدوم یه روحیاتی داریم، یه اهدافی مختص خودمون. 

---

همه پستا رو میخونم و از تلاشاتون واسه سحرخیزی، درس خوندن، پاکی و کمک به همدیگه لذت میبرم

(1400 مهر 26، 23:46)Roza_r نوشته است: [ -> ]سلااام دخترااا

توربو جان خوش برگشتی

یارا من دیروز نشستم که یکی از فیامای ندیده ل تاپمو ببینم فک نمیکردم صحنه ناجور داشته باشه تا این حد خلاصه که تا دیدم انگار دارن وارد جادهدخاکی میشن فیلمو با وجود کنجکاوین واسه دونشتن ادامه داستان قطع کردم. اما نگران بودم بابت درگیر شدن ذهنم. نشستم اخرین یادداشتم بعد از اخرین لغزشم و اهداف و اهرمای لذت و رنجمو خوندم. یکی دو جمله که بعد از اخرین لعزشم نوشته بودم امروز به دردم خورد. میدونی گاهی از احوالاتت وسوسه هات و نحوه برخوردت باهاشون بنویس. گاهی نسخمون دست خودمونه. چون هرکدوم یه روحیاتی داریم، یه اهدافی مختص خودمون. 

---

همه پستا رو میخونم و از تلاشاتون واسه سحرخیزی، درس خوندن، پاکی و کمک به همدیگه لذت میبرم

سلام
خیلی قشنگ گفتی   ( اعتبارام تموم شدن همینجا وشکر میکنم  )

چقد ساکتین 

نقل قول: کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: SILENT scream *، _رعنا_ ، بنت الهدا 

نقل قول: اعتبارام تموم شدن همینجا وشکر میکنم  

این شانس منه

(1400 مهر 26، 23:55)Roza_r نوشته است: [ -> ]

نقل قول: اعتبارام تموم شدن همینجا وشکر میکنم  

این شانس منه

یکی طلبت (کی هم برا کنترل نگاه  یکی هم برا مدال ) سه تا طلبت




پ.ن: بدهکاریم دارن زیاد میشن

واسه کدوم مدال؟ آخرین مدالم همین کنترل ذهنه دیکه یکی باید بدی واسه جفتش. از بدهیت کم کردم

(1400 مهر 27، 0:01)Roza_r نوشته است: [ -> ]واسه کدوم مدال؟ آخرین مدالم همین کنترل ذهنه دیکه یکی باید بدی واسه جفتش. از بدهیت کم کردم

شیرینی مدال جداست   البته حالا ک فکر می کنم تو باید شیرینی بدیا

شیرینی واسه سلامتی مضره

(1400 مهر 27، 0:06)Roza_r نوشته است: [ -> ]شیرینی واسه سلامتی مضره

عههه رزا   فقط همین ی بااار 
نگا چقد مظلومم
چشامو ببین با چه بغضی بهت خیره شده
چطور دلت میاد؟ 

برای روشنا 

نقل قول: سلام رعنای عزیز تجربت رو خوندم و کمک ام کرد 
منظورم از نظر عوارض روحی و جسمی بود که کی شبیه آدم های عادی میشیم 
وای آفرین چه رکورد خوبی  

راستش سوالت سخته

من از نظر روحی خیلی داغون میشدم زمان خ.ا . ولی اینا فکر کنم به خود آدم ربط داره  چون الانم یه جور دیگه از نظر روحی تحت فشارم 
جسمی هم من زمان هایی که پشت هم خ.ا میکردم. درد داشتم. بنظرم بعد یک ماه دیگه درد نداری. برای من که این طوری بود  سیاهی زیر چشم و اینا هم که هم چنان هست البته. فکر کنم واسه من همیشگی شده

---

برای حانیه 

نقل قول: مرسی  عزیزم . حرفات  خیلی  قشنگ  بود  عزیزم  من راجب اهرم رنج و لذت  چیزی نمیدونم   ولی  واقعا  واقعا  دیگ  نمیخوام  برا ازمونا  استرس بر من  غلبه  کنه   میدونی  تو یه شرایط  بد  زندگی باشی   از همه  طرف فشار و تنها راه تغییر  زندگیت  دانشجو شدن  و مستقل شدن باشه  و هر روز  تعداد ساعت بالا  درس بخونی   سردردای شدید خستگی ذهنی   و یه خانواده ای که  اصلا  درکت نمیکنن  کلی تو حاشیه ان   همش ترو میکشن  تو حاشیه   برا همه  چیت تصمیم میگیرن تو کارات دخالت میکنن  یه کافینت میری  کلی باید التماس کنی  تو الان  خدایی  جای من بودی بگو چه فساری روت بود وقتی  میفهمیدی تنها  راه ازادیت  قبولی تو یه دانشگاه  خوب و مستقل شدنه

منم همه طرفه تحت فشارم.
به واقع له شدم.
 دیگه نمیخوام به زندگیم فکر کنم. فقط سعی میکنم نمازام را بهتر بخوانم. واسه پاکی تلاش کنم. همین. ما بی اش دست خدا. خودش مراقبمونه 
فکر کنم امضای رهایی باشه. یه آیه از قرآن. خدا میفرماید به هیچ بنده ای بیشتر از توانش تکلیف نمیکنیم 
کاش این آیه را واقعا از ته دل باور میکردم
برای اهرم رنج و لذت هم بیا اینجا .

نقل قول: از طرفیم  خسته شدی از شکست  از  نتایجی  که  خواستیو  نشده از یه  طرف فشار مالی  و ....  ولی من نمیخوام  کم بیارم  اثلا  نمیخوام کم بیارم  امسال باید یه  دانشگاه خوب پزشکی قبول بشم برا همین دارم ترک میکنم ولی  گاها  واقعا  کم میارم  میگم به درک   ۲ ساعتم  ارامش ۲ ساعته

۲ ساعت آرامش. ولی لعنت بهش هیچ وقت حس دوباره اش خاموش نمیشه
امروز میگه یه بار انجام بده. فردا میگه بیا بازم انجام بده. پس فردا یه بار صبح میگه یه بار شب میگه. سه روز دیگه ۳ بار میگه. و یهو به خودت میای میبینی از همه وقت درست زدی که به این برسی. در حالی که اگر ۳ روز اول را به خودت سخت میگرفتی آروم تر میشدی و حالا وقت بیشتری برای درس داشتی 
خیلی نامرده. خیلی

---

برای گل گلی

نقل قول: سلام،
خانم golgoli  ، به گروه باران پیوستند. 

با آرزوی موفقیت
مدیریت گروه های ترک

 بسی خوش برگشتی قشنگمممممممم

---

برای شادی

نقل قول:

(1399 خرداد 5، 4:22)_رعنا_ نوشته است: نوشته است:ساناز /18فروردین 99 / ۴۸ روز خوب


در روز ۴۸ام به سر میبریم 


دیگه انشالله هدف باشه مدال ۱۰۰ روزگی
۵۱ روز تا هدف 

چه قشنگ، 
به هدفت رسیدی 

با من چه کردی شادی 
این واسه مدال قبلی بود
چه خوشحال بودم واقعا
چقدر زجر کشیدم برای بدست آوردنش
واقعا چی شد که اون مدلی خرابش کردم
چقدر سرکشم من
چقدر هنوز مونده خدا
چه خوب شد اینو گذاشتی. کاش بازم هدف بگذارم برعکسی بشمارم
خدایا میشه ایندفعه چنان کنی سرانجام کار 
تو خشنود باشی و ما رستگار
الهی امین
مرسی شادی 

نقل قول: چقد ساکتین  

نقل قول: نوشته است:کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: SILENT scream *، _رعنا_ ، بنت الهدا 

طول میکشه امون بده

---

برای فاطمه

نقل قول: سللم شبتون بخیر کسی میتونه این سوال و برام تحلیل کنه ؟
باکتری استرپتوتوکوس نومیا بدون کپسول برخلاف نوع کپسول دارش دارای کدام مشخصه زیر است؟
۱(با دریافت ماده وراثتی از خارج در ظاهر خود تغییرات ایجاد میکندد
۲(صفت نداشتن پوشینه را به باکتری پوشینه دار منتقل میکند 
این دو تا گزینه رو درک نمیکنم واقعا
میدونستم کجا باید بپرسم ببخشید

 از این سختا نپرس از ما. من فقط یادمه dna مارپیچی بود   اینا را درسیجات بپرسی زودتر جواب میگیری فکر کنم  

نقل قول: سلام سلام گلای تو خونه محصلای نمونه 
هیچی دیگه امروز عالی خر زدممممم ولی خب هرروز بلید بهتر از دیروز بشم .۱روز پاک 
موفق باشین همتون شرمنده من نمیرسم پیاما اینجا رو زیاد چک کنم .
نیاز دارم به قول ساناز بسی به دعاهای قشنگتون 
یادتون نره خدا خیلی دوستتون داره نگاتون به بالا باشه تا دلتون از پایینیا نگیره

آماشالله 
خوش خبر باشی همیشه انشالله 
یه شروع پر قدرت 

---

برای عارفه

نقل قول: و یچیز دیگه...

عارفه تا آخر امشب 4 روز خوب 

 بسی ناراحت شدم
انشالله ایندفعه محکم تر :
چرا نمیای اورژانس 

---

 برای ایرانا

نقل قول: باورت میشه یه مدت بخاطر حفظ تمرکزم ، این کار رو ترک نمیکردم ...

نه اینکه نخوام ، ولی شرطی شده بود به درس خوندن ...
الان تقریبا شکسته شده 

نمیدونی چقدر خوشحال شدم گفتی دیکه الان تقریبا شکسته. 
خیلی بد این. خیلییییی

نقل قول: رعنا من یه مشکلی دارم ، اون لحظه میگم نه اخرش خ.ا نیست ولی دقیقا اخرش خ.ا عه...
سر همون نمیارم اورژانس...یا میام خلوته هیچ کس نیست  
البته این تقصیر خودمه خودم باید بتونم خودمو کنترل کنم  

یه یار اومدم اورژانس نجات پیدا کردم (: سعی میکنم موقع های وسوسه بیشتر بیام...

تو هر وقت احساس خطر کردی بیا. فوقش میای یه پست میزنی عین من. که من وسوسه دارم. ولی قول میدم همه تلاشم را کنم. نمیدونی چه تاثیری داره. عالیه. کسی هم نبود. قبلی ها را بخوان خیلی خوب جواب میده

نقل قول: من همیشه فک میکنم حتی اگر گناه هم کنیم خدا ما رو میبخشه 

میدونم مهربونه. ولی سخت کیفر هم هست
من هنوز خواب اون شبم یادم نرفته 
میبخشه. ولی باید بهش ثابت کنی واقعا میخوای بخشیده بشی  این نظر منه. 
خوف و رجا با هم باید باشه. سخته

نقل قول: بار اول ک رفتم خیلی حس خوبی داشت ...ولی وابستگی نه 

بار دوم، اربعین خودم حال نداشتم برم ، میگفتم چیه پیاده اصلا نمیشه راه رفت

ولی رعنا ، اونجا یه ادمایی هستن (: کل خونشونو در اختیارت میزارن (:
ممکنه درامد چندانی نداشته باشن ، ولی همه چیز در اختیارته ، توی نجف ما رو گول زدن  

گفتن بیایین حرم امام علی رو نشون بدیم ،بردنمون خونشون 
سنگ تموم میزارن برا زائرای امام حسین 

دیده شده ک پیتزا هم میدن 

یه خانواده ای بود ، ۲ تا جاری توی یه خونه زندگی میکردن ، هر کدوم ۷ تا بچه داشتن ، انقد بچه هاشون مودب بودن 
احساس میکردی وارد مهد کودک شدی ، انقد با محبت بودن زبون همم نمیفهمیدما ، ولی تونستیم با هم ارتباط بر قرار کنیم 

تو تا طرح براشون زدم ، خوششون اومد 

فک کنم خونشون ۲۰۰ متر اینا شایدم بیشتر بود وضع مالی خانوادشون خوب بود ولی کل زندگی مال امام حسین (:


خیلی دوست داشتم منم بتونم اینجوری کل زندگیمو بدم برای اقا ، ولی انقد از بقیه نگرانم ک وای الان وسایلم خراب میشه ، وابستگی دارم نمیتونم...

اونجا حس نمیکردی ک احساسی فیکه ، همه واقعی بود ...
با همه خستگیش ، با مریضی ک گرفتیم و فک کنم کرونا بود 

لحظه به لحظش عشق بود (: 

دعا میکنم سال بعد باز بشه همه بتونیم بریم 

خیلی خیلی مرسی که برام تعریف کردی
انشالله بطلبن سال دیگه اربعین کربلا باشیم
 دیگه بشه خدا 
خیلی مرسی ایرانا

---

 برای آهو

نقل قول: ساناز جانم. یکم خودتو ریلکس کنه....

در این حد استرس‌هات شدیدِ؟؟؟

  لو رفتیم
  نیستی ببینی خواهر
دم به دقیقه w.c ام  
زمان کنکورمم انقدر استرس نداشتم
 زندگی سخت شده

نقل قول: و من الان همش حس می‌کنم نزدیکای شکستمه 

 اینو نگو آهو
دق نده منو
محکم وایسا توروخدا 
خواهشا اورژانس یادت نره 

---

برای رزا

نقل قول: 1. ایرانا

2. ستاره

3.حانیه

4. العبدالمرحوم

5. شادی

6. رزا  

7.رعنا  
من نمیدونم رعنا امروز به من قول داده و من به اون دیگه اسمشو خودم نوشتم

 مرسی رزا جونم 
  من واقعا امروز تلاش کردم برای پاکی
زیارت عاشورا و دعای توسل را رها کرده بودم دوباره شروع کردم. امید به خدا ادامه دار باشه انشالله 

نقل قول: یارا من دیروز نشستم که یکی از فیامای ندیده ل تاپمو ببینم فک نمیکردم صحنه ناجور داشته باشه تا این حد خلاصه که تا دیدم انگار دارن وارد جادهدخاکی میشن فیلمو با وجود کنجکاوین واسه دونشتن ادامه داستان قطع کردم. اما نگران بودم بابت درگیر شدن ذهنم. نشستم اخرین یادداشتم بعد از اخرین لغزشم و اهداف و اهرمای لذت و رنجمو خوندم. یکی دو جمله که بعد از اخرین لعزشم نوشته بودم امروز به دردم خورد. میدونی گاهی از احوالاتت وسوسه هات و نحوه برخوردت باهاشون بنویس. گاهی نسخمون دست خودمونه. چون هرکدوم یه روحیاتی داریم، یه اهدافی مختص خودمون. 

خدایا شکرتتتتتتت
خواهشا مراقب خودت و پاکی ها باش
بیاین فردا هم قول بدیم

---

برای توربو

نقل قول: سلام،
خانم turbo ، به گروه باران پيوستند.

با آرزوی موفقیت
مدیریت گروه های ترک

  بسی خوش اومدی عزیز جان
اگر دوست داشتی اندکی از خودت برامون بگو

---

ستاره و رهایی و عطر رهایی و لبخند و آتریسا کوشن پس   خوبین ؟