ستاره جون چقدر بده نتونی کارهای مورد علاقتو انجام بدی
فقط محدود بشی به درس
الانم که خیلی مونده تا کنکورت
به نظرت چه باید کرد؟
سلام مجدد
ایرانا ،،،،، ۳ مهر ،،،،، در حال گذاراندن اولین روز خوب
طی مذاکراتم به یک نتیجه رسیدم ، اونم اینکه فقط یک راه خلاصی وجود داره
اونم وجود اعتماد به نفسه...
افرادی ک اعتماد به نفس بالاتری دارن کمتر میرن سراغ اینکار...
کمتر بهش فکر میکنن
و هرچی تعداد دفعات این کار کمتر باشه ، خود به خود اعتماد به نفس هم بیشتر میشه
کاملا رابطه ۲ سویه داره
تنها راه افزایش اعتماد به نفس هم ، پیشرفت توی کاریه ک انجامش میدیم هست ، انزوا ، بیکاری ، پوچیه ک کار رو خراب میکنه
فعلا تمرکزم رو روتین ها مخصوصا همین صبح بیداری ها میگذارم
باشد ک پاک شویم
نشد هم فدای سرم ، همه تلاشمو میکنم
پ.ن : برای خودم این سری قوانین سنگین وضع کردم
اینجا میگم ک مجبور شم به حرفام عمل کنم
۱ . تحت هیچ شرایطی ، دعاهای اول صبح نباید ترک بشه
۲ . برنامه ریزی روز بعد باید نوشته بشه هر شب ؛ حتی اگر نمره برنامه ریزیم کم شد ، بیامو اعلام کنم
۳ . هر روز ، بیام اینجا روزهای خوبم بهتون بگم ؛ حتی اگر هر روز صفر بود
این سه مورد رو پیش میبرم ان شاءالله
#ما_می_توانیم ✌☘
همتون برامون دعای پاکی کنین ، سپاااس
(1400 مهر 3، 20:21)سنــا نوشته است: [ -> ]ستاره جون چقدر بده نتونی کارهای مورد علاقتو انجام بدی
فقط محدود بشی به درس
الانم که خیلی مونده تا کنکورت
به نظرت چه باید کرد؟
اوم ستاره منظورت منم؟
هیچ فکری به ذهنم نمیرسه
تنها راه حلی که هست دعوا کردنه مثل همیشه
هیچ روش دیگه ای جواب نمیده اینجا
نه صحبت ن هیچ کاری:// فقط باید مثل خودشون تحت هررر شرایطی حق ب جانب باشی و صداتو ببری بالا
میدونی من از همین حرص میخورم که خیلی مونده تا کنکورم... از راهنمایی اوضاع همین بود
سلام
کاملا با ایرانا موافقم هر چقد اعتماد به نفس بیشتر احساس تنهایی حالم بده و گریه و..... و این مزخرفات کمتر
(1400 مهر 3، 20:03)SILENT scream نوشته است: [ -> ]اوضاع خیلی خرابه
خانواده باز شروع کردن به گیر دادن
پایگاه نرو
گوشی نگیر دستت
کتاب نخون
فیلم نبین
بیرون نرو حتی پارک جلوی در خونه
فقطبشین یه گوشه درس بخون بدون هیچ تفریحی
بعد میدونین جالب کجاست؟
اینکه هر جا میشینن میگن ما به بچههامون آزادی تام دادیم مستقلن
نمیگن سر همه کاراش نظارت داریم نمیگن توی همه کاراش سرک میکشیم نظر میدیم دخالت میکنیم نمیگن تا حد کامللل کنترل داریم:))
میتونی وقتی ک درس میخونی ، تایمشو برای خودت یادداشت کنی
مثلا بگی امروز صبح، ۵ ساعت درس خوندم به برنامم رسیدم
در کنار درسمم میرسم ک توی پایگاه فعالیت کنم
یا فیلم ببینم، بعدش هم دوباره میرم سر ادامه مطالعه ام
یه زمان مناسب پیدا کن و بدون خشم، باهاشون حرف بزن
و به حرفت هم عمل کن
ک دفعه بعدی بهت گیر ندن
خودت چه پیشنهادی داری؟
سلام دخترا
ایرانا جان به شدت باهات موافقم با این تفاوت که من بهش میگم عزت نفس اعتماد به نفسو اصلا قبول ندارم
شادی جان بهت پیشنهاد میکنم برا خودت یه برنامه خوب بریزی سعی کن اون کارا رو کمتر انجام بدی ولی اینکه اصلا انجام ندی دیگه نمیشه باهاشون منطقی صحبت کن احترامشونو هم نگه دار یکم سیاست به خرج بده با توجه به اطلاعاتی که ازشون داری قانعشون کن هرکسی یه قلقی داره
هانای عزیز
واقعا عالیه ک یک سال کامل از این کار دور بودی
مطمئنا بازم میتونی به اون ، روزای خوب برگردی
برات ارزوی پاکی پایدار رو دارییم؛
در هر زمینه ک تو رو از خدا دور میکنه
موفق باشی ✌☘
نقل قول: سلام دخترا
ایرانا جان به شدت باهات موافقم با این تفاوت که من بهش میگم عزت نفس اعتماد به نفسو اصلا قبول ندارم
شادی جان بهت پیشنهاد میکنم برا خودت یه برنامه خوب بریزی سعی کن اون کارا رو کمتر انجام بدی ولی اینکه اصلا انجام ندی دیگه نمیشه باهاشون منطقی صحبت کن احترامشونو هم نگه دار یکم سیاست به خرج بده با توجه به اطلاعاتی که ازشون داری قانعشون کن هرکسی یه قلقی داره
ممنوووون ک بهش اشاره کردیی
یه کوچولو حرفت رو اصلاح میکنم
اعتماد به نفس و عزت نفس
دو موضوع کاملا متفاوت و جداگونه هستن
عزت نفس دوست داشتن بی قید و شرط وجود خودته، ربطی به این نداره ک تو مهارتی بلد هستی یا نه ، داشتن واگویه های مثبت با خودت ، اینا نشونه عزت نفسه ، برای عزت نفس ، مدت زمان بیشتری رو سرمایه گزاری میکنن و رسیدن بهش بیشتر طول میکشه و نیاز به تمرین بیشتری داره
(کسی ک عزت نفس رو ۱۰۰ از ۱۰۰ داره هرگز نزدیک اینکار نمیشه ، چون لیاقت واقعی وجودش رو میدونه
)
اعتماد به نفس یه مقدار محدودتر از عزت نفسه، حس ارزشمندی زمانی حس میشه ک توی یه کار بخصوص خوب عمل بکنی
این حس خوبی ک ایجاد میشه باعث میشه ، توی کارهای دیگه هم بهتر بتونی فعالیت بکنی
پ.ن : باید بگم ک با این کاری ک ما در حق خودمون داریم انجام میدیم ، حس ارزشمندی رو درون خودمون ناخوداکاه میشکنیم...
هم عزت نفس، هم اعتماد به نفس جفتش اسیب میبینن
برای شروع بهبود اعتماد به نفس راحتتر نتیجه میده
عزت نفس ، طی مدت طولانی تر ساخته میشه ، یکم روندش فرق میکنه...
بیشتر به نوع تفکر ادم نسبت به خودش برمیگرده
به نطرم یه روزی جداگونه درباره این موضوع صحبت کنیم
(1400 مهر 3، 21:05)ایرانا نوشته است: [ -> ] (1400 مهر 3، 20:03)SILENT scream نوشته است: [ -> ]اوضاع خیلی خرابه
خانواده باز شروع کردن به گیر دادن
پایگاه نرو
گوشی نگیر دستت
کتاب نخون
فیلم نبین
بیرون نرو حتی پارک جلوی در خونه
فقطبشین یه گوشه درس بخون بدون هیچ تفریحی
بعد میدونین جالب کجاست؟
اینکه هر جا میشینن میگن ما به بچههامون آزادی تام دادیم مستقلن
نمیگن سر همه کاراش نظارت داریم نمیگن توی همه کاراش سرک میکشیم نظر میدیم دخالت میکنیم نمیگن تا حد کامللل کنترل داریم:))
میتونی وقتی ک درس میخونی ، تایمشو برای خودت یادداشت کنی
مثلا بگی امروز صبح، ۵ ساعت درس خوندم به برنامم رسیدم
در کنار درسمم میرسم ک توی پایگاه فعالیت کنم
یا فیلم ببینم، بعدش هم دوباره میرم سر ادامه مطالعه ام
یه زمان مناسب پیدا کن و بدون خشم، باهاشون حرف بزن
و به حرفت هم عمل کن
ک دفعه بعدی بهت گیر ندن
خودت چه پیشنهادی داری؟
خب میدونی الان مدرسه ندارم .. کلاس آنلاینام هم تعطیلن
کتابای درسیمم نیومدن.. کمک درسی هم هنوز مشخص نشده باید چی بگیریم..
در نتیجه هیچی ندارم ک بخونم
داداش بزرگم میگه بیا فیلمای بقیه پایه هارو ببین
اصلا خودش اومده حرفشو گذاشته وسط..
میکنم حتما این کارو
ولی الان نه
بمولا زوده
(1400 مهر 3، 21:11)Bright Star نوشته است: [ -> ]سلام دخترا
ایرانا جان به شدت باهات موافقم با این تفاوت که من بهش میگم عزت نفس اعتماد به نفسو اصلا قبول ندارم
شادی جان بهت پیشنهاد میکنم برا خودت یه برنامه خوب بریزی سعی کن اون کارا رو کمتر انجام بدی ولی اینکه اصلا انجام ندی دیگه نمیشه باهاشون منطقی صحبت کن احترامشونو هم نگه دار یکم سیاست به خرج بده با توجه به اطلاعاتی که ازشون داری قانعشون کن هرکسی یه قلقی داره
هیچ سر رشته ای از سیاست ندارم اگه بلدین ب منم یکم یاد بدین
تنها قلقی وه ازشون دستمه دست گذاشتن رو نقاط ضعف و حساسیت هاشونه ک تا اینجا جواب داده
درسته هممون حس بدی پیدا می کنیم ولی من ب خواستم میرسم
آخه ستاره ببین این کار هارو انجام ندم چیکار کنم؟
اصلا اومدم ی بار هیچکدوم از کارایی ک دوست نداشتنو انجام ندادم
کل وقتم خالی شد
کل روزو یه جا دراز کشیدم و به سقف خیره شدم.. دوباره مامان شروع کرد به غرغر کردن
نمیدونم چیکار کنممم
(1400 مهر 3، 20:20)سنــا نوشته است: [ -> ] (1400 مهر 3، 19:59)هانا1400 نوشته است: [ -> ] (1400 مهر 2، 12:25)SILENT scream نوشته است: [ -> ] (1400 مهر 1، 18:09)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام
عضو جدید، خانم
هانا1400 به گروه باران پیوستند.
با آرزوی موفقیت و پاکی برای ایشان و همه اعضا
با تشکر
مدیریت گروههای ترک
به گروه باران خوش اومدی
از خودت برامون بگو باهم آشنا بشیم
تقریبا یک سالی پاک بودم، نمیدونم امیدوارم بدآموزی نداشته باشه، میخوام نظر تحلیلی شما رو بدونم که بنظر شما علت مشکل من چی میتونه باشه؟ با یک نفر توی یه گروهی دوست شده بودم و تقریبا هفت هشت ماهی راجع به موضوع مشترک گروه باهم چت می کردیم. تو اون مدت من اصلا نیاز به خ.ا. نداشتم. تا اینکه متاسفانه ایشون وارد فاز جنسی شدن و مجبور شدم کات کنم. تقریبا سه چهار ماهی هم طول کشید تا از فاز دلتنگی خارج بشم. بعدش متاسفانه دوباره شروع شد.
سلام هانا جان
خوش اومدی
یعنی الان دوباره با ایشون صحبت میکنی؟
تو این مدت چه کارهایی انجام دادی برای ترک؟ چقدر موفق بودی؟
ترک قدم به قدم رو خوندی؟
سلام
نههههه الحمدلله دیگه سراغشون نرفتم.
درمورد مضرات این کار، از نظر علمی و روانشناختی مطالعاتی داشتم و سعی کردم به خودم یادآوری کنم ولی موفق نبودم. وقتی احساسش پیش میاد، هیچ منطقی جلودارش نیست.
اما دیروز که یه لحظه ذهنم رفت سمت دیدن فیلم، فوری اومدم توی گروه و الحمدلله کلا فراموشش کردم. اگه جایی باشم و گوشی یا نت نداشته باشم چیکار کنم؟
تالار ترک قدم به قدم هم تو برنامه م هست و به امید خدا می خونمش.
اگه جایی باشی گوشی یا نت نباشه بهترین روشی که من همیشه ازش نتیجه میگیرم صلوات فرستادن و گفتن ذکر لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.. و پرت کردن حواسمه
بعضی وقتا هم با نوشتن و حرف زدن با خدا
بعضی اوقات هم مکانی که هستمو تغییر میدم
موافقم ایرانا جان حتما
نقل قول: هیچ سر رشته ای از سیاست ندارم اگه بلدین ب منم یکم یاد بدین
تنها قلقی وه ازشون دستمه دست گذاشتن رو نقاط ضعف و حساسیت هاشونه ک تا اینجا جواب داده درسته هممون حس بدی پیدا می کنیم ولی من ب خواستم میرسم
آخه ستاره ببین این کار هارو انجام ندم چیکار کنم؟
اصلا اومدم ی بار هیچکدوم از کارایی ک دوست نداشتنو انجام ندادم
کل وقتم خالی شد کل روزو یه جا دراز کشیدم و به سقف خیره شدم.. دوباره مامان شروع کرد به غرغر کردن
نمیدونم چیکار کنممم
اوه اینجوری نه دیگه
من اینقده صحبت میکنم باهاشون اینقدر حرف میزنم که میگن باشهه اصلا هرکاری میخوای بکن فقط دیگه حرف نزن
میگم من اگه فلان کارو بکنم اینجوری میشه بعد اونجوری بعد آیندم تباه میشه بعد اونطوری میشه بعد دیوونه میشم و ... کلا هرچی به ذهنم میاد میگم
درکت میکنم عزیزدلم هعی میدونی من از همون اول کاریم نداشتن کلا گفتن مسئولیت زندگیت با شخص خودته کاراییم که انجام میدم اصلا نمیگم بهشون فقط میدونن همه چیم طبق برنامه پیش میره و مشکلی نیست
تنها مشکلی هم که الان دارم اینه که دو دیقه نمیتونم تو اتاقم تنها باشم کارامو انجام بدم هوف ولی میدونی هرچی بیشتر حساسیت نشون بدیم بدتر میشه من میخوام کلا دیگه اهمیت ندم
کلا دنیا گیر میده به موضوعاتی که برات اهمیت داره
سعی کن مثلا به مامانت کمک کنی بعد جیم بزنی کارایی که دوست داری انجام بدی
یا مثلا با پدرت بشین فیلم ببین خوشحال که شد یواش یواش برو سمت کارات
و بهترین دفاع حمله اس سعی کن همیشه حمله کنی
به داداشت
خلاصه دیگه فکر کن حتما یه چیزایی دسگیرت میشه
امروز یه روز خوب بود برای من
ساعت چهار ونیم دیگه نخوابیدم یه چند تا از کارامو انجام دادم و پر انرژی شروع کردم روزمو 
بعدش برای اولین بار من صبحونه رو آماده کردم
 و با کلی ذوق و شوق آماده شدم برا کلاسای آنلاین
 اینم نگم که چهار ساعت تمام رو کلاس بودم 
بعد از ظهری هم کارامو انجام دادم البته باید برنامه ریزیم رو دقیق تر و ساعتی بریزم
خیلییییی مهمه کارام نباید درهم برهم باشه
راستش فکر میکنم امسال با همه سالا فرق داره
امروز واقعا عالی بود
هفته دیگه هم یه امتحان دارم باید روزی یکی از کتابا رو بخونم
خدا کمکم کنه
سخنرانی هم شروع کردم دین فطری رو گوش میدم
شالی رو هم که شروع کرده بودم ببافم تا همین چند روزه تموم میشه
خلاصه باید یکمم رو اخلاقم کار کنم هوفففف
دقت کردین وقتی میخوای یه عیبتو درست کنی یکی دیگه اش از اون ور میزنه بیرون ؟
عاقاااااا من به شدت مشکل پیدا کردم با این موضوع