کانون

(1400 آذر 25، 23:15)ریحانه النبی نوشته است: [ -> ]سلام 
بچه ها چطوری عکس یا کلیپ تو سایت اپلود میکنید؟

سلام عزیزم.
توی سایت پیکوفایل یا یواپلود عکسمون رو اپلود می کنیم و لینک مستقیم رو کپی می کنیم

وقتی میخای اینجا پیام بزاری یه ایکون عکس کوچیک هست، کلیک می کنی لینک رو پیست می کنی
در نهایت عرض رو 350 میزنی و عکس توی پیامت قرار می گیره 

سلام دخترا  ♥️

ایرانا

۳۰ اذر

۲۵ روز خوب✌

سلام 

العبدالمرحوم/ ۱۸ آذر / ۷ روز خوب

به به ! چه عهدی ! تصمیم گرفتم به همین بهانه هم که شده فردا یه بخشی از کتاب زندگینامه شهيد معزغلامی رو که نصفه خوندم بخونم 
اگه شد یه بخشش رو توی مکتبخونه میذارم بماند به یادگار   ان‌شاءالله که پای عهد با این آدما همیشه بمونیم
برای خوندن اون بخشی که ان‌شاءالله میذارم هم باید عضو مکتبخونه بشین
(مشخصه دارم تبلیغ می‌کنم!؟ )
شوخی کردم
~•~•~•~•~•~•~
همکلاسی های من در مدرسه بی‌ادبن ، از بعضی جهت خیلی خوب به نظر میرسن و همین باعث میشه به طور ناخودآگاه یه طوری آهسته آهسته‌ای جذب اکیپشون بشی که خودت نفهمی ولی خب از همه جهت طرز تفکراتشون با من متفاوته و بهتره ازشون فاصله بگیرم ولی دوستای خودم همکلاسیم نیستن و گاهی ناخودآگاه همراهیشون میکنم و رفتارهای بدشون رو برای خودم توجیح میکنم و خیلی هم بعدش دچار عذاب وجدان میشم ، من از چنین اتفاقی یه بار ضربه خوردم و ضربه سختی هم بود که نتیجه اش شد همین خ.ا و نمیخوام دوباره تکرار بشه اما ميترسم که بازم قدم قدم نزدیکشون بشم و اینکه سرویس مشترکی هم داریم   
چیکار کنم ؟ از جهت عقلانی نزدیک شدن بهشون کاملا اشتباهه اما من نگران تاثیرات آروم آرومی هستم که حتی نفهمم از کجا خوردم! 

پ‌ن: ببخشید یک لحظه احساس کردم گروه شبیه دبستان شد   اما خب موضوعی بود که ذهنم رو درگیر کرده و مشورت های شما همیشه برام مفید بوده

سلاااام

امروز با شهید حسین معزغلامی عهد میبندیم ک پاک بمونیم✌

سلام دخترااا
صبح آدینتون بخیر 

ضحی جان من دقیقا نفهمیدم موضوع چیه  

یه سری هم کلاسی داری که فکر میکنی معاشرت باهاشون واست مفید نیست و کم کم ازشون تاثیر میگیری که خب حتما درست فکر میکنی. همه ی ما از افرادی که ارتباط زیاد و نزدیک باهاشون داریم تاثیر میگیریم. میتونی ازشون فاصله بگیری؟ البته من قطع ارتباط با آدمایی که طرز تفکر متفاوتی دارن رو نمیپسندم. منظورم اینه که میتونن تو دایره دوستان صمیمی و نزدیکت نباشن یا تموم هم کلاسیات این شکلین؟ اگه یه دوست خوب و هم فکر و هم زبون صمیمی داری با بقیه در حد یه هم کلاسی مهربون بمون.

(1400 آذر 26، 1:17)ایرانا نوشته است: [ -> ]سلام دخترا  ♥️

ایرانا

۳۰ اذر

۲۵ روز خوب✌

امروز با شهید حسین معزغلامی عهد میبندیم ک پاک بمونیم✌

1. ایرانا 

2. رزا

3.  

4. 

5. 

6.

7.

8.

التماس دعا از همگی☘

همون روزایی که با خودم عهد بستم دیگه سراغ...  نرم تو یه کانالی نوشته بود برید برا خودتون یه رفیق شهید پیدا کنید 
دقیقا یادم نیست چه اتفاقی افتاد دو تا شهید پیدا کردم 
شهیداحمد مشلب
شهید حسین معز غلامی
شهید مشلب رو انتخاب کردم 
وشش ماه پاک موندم 
انقد حالم خوب بود که باورم نمیشد سر نماز گریه میکردم وهمه نماز صبحام میخوندم 
اما هر جا عکسی چیزی به خصوص مداحی از شهید غلامی میشنیدم ازش خجالت میکشیدم نمیدونم چرا دوست داستم باهاش اشنا بشم اما نمیتونستم
بعد از اون شش ماه که شکستم دیگه از شهید مشلب همم خجالت کشیدم و کمتر سراغش رفتم تا الان 
از امروز به حرمت ایام فاطمیه که خیلی عزیزه عهد میبندم نقش این دو شهید بزرگوار که واقعا....  
تو زندگیم پر رنگتر بشه ودیگه هیچ وقت سراغ چیزایی که بعدشون عذاب میکشم وروحم داغون میشه نرم


امروز۲۶اذر ۸روز پاک

بچه ها بیاید چله بزاریم برای ترک یه عادت بد یا انجام یه کار خوب

مثلا دعای عهد بعد از نملز صبح 
زیات حضرت فاطمه  
تسبیحات بعد از هر نماز 
یا.... 
من یه عامبمه چله گذاستم برا خودم شما هم حتما انجامش بدید

(1400 آذر 26، 1:17)ایرانا نوشته است: [ -> ]سلام دخترا  ♥️

ایرانا

۳۰ اذر

۲۵ روز خوب✌

امروز با شهید حسین معزغلامی عهد میبندیم ک پاک بمونیم✌

1. ایرانا 

2. رزا

3.  

4. 

5. 

6.

7.

8.

التماس دعا از همگی☘

اجی قشنگم
امروز 26اذره چرا نوشتی 30ام

(1400 آذر 26، 2:07)العبد المرحوم نوشته است: [ -> ]سلام 

العبدالمرحوم/ ۱۸ آذر / ۷ روز خوب

به به ! چه عهدی ! تصمیم گرفتم به همین بهانه هم که شده فردا یه بخشی از کتاب زندگینامه شهيد معزغلامی رو که نصفه خوندم بخونم 
اگه شد یه بخشش رو توی مکتبخونه میذارم بماند به یادگار   ان‌شاءالله که پای عهد با این آدما همیشه بمونیم
برای خوندن اون بخشی که ان‌شاءالله میذارم هم باید عضو مکتبخونه بشین
(مشخصه دارم تبلیغ می‌کنم!؟ )
شوخی کردم
~•~•~•~•~•~•~
همکلاسی های من در مدرسه بی‌ادبن ، از بعضی جهت خیلی خوب به نظر میرسن و همین باعث میشه به طور ناخودآگاه یه طوری آهسته آهسته‌ای جذب اکیپشون بشی که خودت نفهمی ولی خب از همه جهت طرز تفکراتشون با من متفاوته و بهتره ازشون فاصله بگیرم ولی دوستای خودم همکلاسیم نیستن و گاهی ناخودآگاه همراهیشون میکنم و رفتارهای بدشون رو برای خودم توجیح میکنم و خیلی هم بعدش دچار عذاب وجدان میشم ، من از چنین اتفاقی یه بار ضربه خوردم و ضربه سختی هم بود که نتیجه اش شد همین خ.ا و نمیخوام دوباره تکرار بشه اما ميترسم که بازم قدم قدم نزدیکشون بشم و اینکه سرویس مشترکی هم داریم   
چیکار کنم ؟ از جهت عقلانی نزدیک شدن بهشون کاملا اشتباهه اما من نگران تاثیرات آروم آرومی هستم که حتی نفهمم از کجا خوردم! 

پ‌ن: ببخشید یک لحظه احساس کردم گروه شبیه دبستان شد   اما خب موضوعی بود که ذهنم رو درگیر کرده و مشورت های شما همیشه برام مفید بوده

سلام عزیزم  خوبی  

من خودم  ۳سال  راهنمایی  مدرسه دولتی  درس خوندم و مدرسه دولتی اصلا اوضا  خوبی نداره و همه  جور ادمی  توش پیدا میشه و بداش کمی  بیشترن  ولی قرار نیست همیشه   همه چیز اونجوری ک تو میخوای باشه  و همه  ادما  قابل   توجیح تو باشن وارد اجتماع میشی  خیلی ادمای  متفاوت تر میبینی که  از خط قرمز های  تو عبور میکنن و از تو موفق ترن  و میتونی خودتو تغییر بدی و ازشون الگو برداری کنی و بعضیا  از خط قرمز های  مزخرفی  عبور میکنن  و اصلا اوضا  خوبی ندارن  و نااگاهانه  اینکارو انجام  میدن و اینده نگر نیستن  اما تو  باید چیکار کنی؟   اصلا  بهشون فکر نکن  و  راجب کارهاشون نظر نده  لازم نیست همه اونجوری که تو میخوای باشن  اما سعی  کن اونارو بکشوتی تو میدون  خودت یعنی به جای اینکه  اوناترو بکشن تو میدون خودشون تو جو خودشون  تو  اونارو بکش  تو جو خودت و ترغیب کننده باش تا  تحت تاثیر  مثلا  اگر درس خون  هستی  مدام  بهشون میرسی از درس و  لحظات شیرین درس خوندن  بگو  بعد از چن روز میبینی  حتما  یه نفر از اکیپشون  میاد پیشت و بهت  ابراز علاقه میکنه و میگ من  از سبک تو خشم  میاد  و میخوام مثل تو درس بخونم  و ازت میپرسه چجوری درس  میخونی؟ و چجوری شاگرد اول میشی ؟  یادت باشه  برای  کشوندن اونا تو جو خودت  اولین کار اعتماد به نفس  و ایمان داشتن به خودته اگر جو اونا ترو اذیت میکنه پس تو اونارو بکشون تو جو خودت  و به خودت ایمان داشته باش که موفق میشی

سلاااااااام 

نقل قول: ضحی جان من دقیقا نفهمیدم موضوع چیه  

یه سری هم کلاسی داری که فکر میکنی معاشرت باهاشون واست مفید نیست و کم کم ازشون تاثیر میگیری که خب حتما درست فکر میکنی. همه ی ما از افرادی که ارتباط زیاد و نزدیک باهاشون داریم تاثیر میگیریم. میتونی ازشون فاصله بگیری؟ البته من قطع ارتباط با آدمایی که طرز تفکر متفاوتی دارن رو نمیپسندم. منظورم اینه که میتونن تو دایره دوستان صمیمی و نزدیکت نباشن یا تموم هم کلاسیات این شکلین؟ اگه یه دوست خوب و هم فکر و هم زبون صمیمی داری با بقیه در حد یه هم کلاسی مهربون بمون.

ببخشید من یکم بد توضیح دادم 
دیشب ذهنم مشغول بود و خوب انتقال ندادم
مشکل اینجاست که دوستای صمیمی من همکلاسیم نیستن و توی کلاسمون دوستی ندارم و برای همفکری ها و ... ناخودآگاه ۷۵ درصد انتخاب هام برای هم صحبتی رو این دوستان تشکیل میدن
البته در باب قطع ارتباط کاملا با نظرتون موافقم چون به هرحال هر انسانی خوبی و بدی هایی داره و من نمیتونم بگم من خوبم و اونا بد کما اینکه توی خیلی از موارد هم از من بهترن اما اینکه دوست صمیمی ندارم باعث میشه نتونم روابطم رو باهاشون کنترل کنم و این اذیتم میکنه

نقل قول: سلام عزیزم  خوبی  

من خودم  ۳سال  راهنمایی  مدرسه دولتی  درس خوندم و مدرسه دولتی اصلا اوضا  خوبی نداره و همه  جور ادمی  توش پیدا میشه و بداش کمی  بیشترن  ولی قرار نیست همیشه   همه چیز اونجوری ک تو میخوای باشه  و همه  ادما  قابل   توجیح تو باشن وارد اجتماع میشی  خیلی ادمای  متفاوت تر میبینی که  از خط قرمز های  تو عبور میکنن و از تو موفق ترن  و میتونی خودتو تغییر بدی و ازشون الگو برداری کنی و بعضیا  از خط قرمز های  مزخرفی  عبور میکنن  و اصلا اوضا  خوبی ندارن  و نااگاهانه  اینکارو انجام  میدن و اینده نگر نیستن  اما تو  باید چیکار کنی؟ 
.
.
.

ممنونم حانیه عزیز 
بله درسته من نمیتونم از همه آدما انتظار داشته باشم مطابق میل من باشن ، این عزیزان هم توی دسته بندی که شما نام بردی از گروه دوم هستن اما مشکل اینجاست که من توی کلاسم تنها هستم و نگرانیم از این بابت که این روندی که شما میگی برعکس پیش بره و اونا منو جذب کنن ، و راهی هم پیدا نمی‌کنم که بدون اینکه آسیبی ببینم با همین شرایط باهاشون همراه و دوست باشم 
این‌که چطور توی چنین فضایی حریم و اعتقاداتم رو حفظ کنم

(1400 آذر 26، 11:35)ریحانه النبی نوشته است: [ -> ]بچه ها بیاید چله بزاریم برای ترک یه عادت بد یا انجام یه کار خوب
مثلا دعای عهد بعد از نملز صبح 
زیات حضرت فاطمه  
تسبیحات بعد از هر نماز 
یا.... 
من یه عامبمه چله گذاستم برا خودم شما هم حتما انجامش بدید

سلام عزیزم
چله های فردیمون اینجا برگزار میشن
میتونی شرکت کنی

---

(1400 آذر 26، 15:40)العبد المرحوم نوشته است: [ -> ]سلاااااااام 

نقل قول: ضحی جان من دقیقا نفهمیدم موضوع چیه  

یه سری هم کلاسی داری که فکر میکنی معاشرت باهاشون واست مفید نیست و کم کم ازشون تاثیر میگیری که خب حتما درست فکر میکنی. همه ی ما از افرادی که ارتباط زیاد و نزدیک باهاشون داریم تاثیر میگیریم. میتونی ازشون فاصله بگیری؟ البته من قطع ارتباط با آدمایی که طرز تفکر متفاوتی دارن رو نمیپسندم. منظورم اینه که میتونن تو دایره دوستان صمیمی و نزدیکت نباشن یا تموم هم کلاسیات این شکلین؟ اگه یه دوست خوب و هم فکر و هم زبون صمیمی داری با بقیه در حد یه هم کلاسی مهربون بمون.

ببخشید من یکم بد توضیح دادم 
دیشب ذهنم مشغول بود و خوب انتقال ندادم
مشکل اینجاست که دوستای صمیمی من همکلاسیم نیستن و توی کلاسمون دوستی ندارم و برای همفکری ها و ... ناخودآگاه ۷۵ درصد انتخاب هام برای هم صحبتی رو این دوستان تشکیل میدن
البته در باب قطع ارتباط کاملا با نظرتون موافقم چون به هرحال هر انسانی خوبی و بدی هایی داره و من نمیتونم بگم من خوبم و اونا بد کما اینکه توی خیلی از موارد هم از من بهترن اما اینکه دوست صمیمی ندارم باعث میشه نتونم روابطم رو باهاشون کنترل کنم و این اذیتم میکنه

نقل قول: سلام عزیزم  خوبی  

من خودم  ۳سال  راهنمایی  مدرسه دولتی  درس خوندم و مدرسه دولتی اصلا اوضا  خوبی نداره و همه  جور ادمی  توش پیدا میشه و بداش کمی  بیشترن  ولی قرار نیست همیشه   همه چیز اونجوری ک تو میخوای باشه  و همه  ادما  قابل   توجیح تو باشن وارد اجتماع میشی  خیلی ادمای  متفاوت تر میبینی که  از خط قرمز های  تو عبور میکنن و از تو موفق ترن  و میتونی خودتو تغییر بدی و ازشون الگو برداری کنی و بعضیا  از خط قرمز های  مزخرفی  عبور میکنن  و اصلا اوضا  خوبی ندارن  و نااگاهانه  اینکارو انجام  میدن و اینده نگر نیستن  اما تو  باید چیکار کنی؟ 
.
.
.

ممنونم حانیه عزیز 
بله درسته من نمیتونم از همه آدما انتظار داشته باشم مطابق میل من باشن ، این عزیزان هم توی دسته بندی که شما نام بردی از گروه دوم هستن اما مشکل اینجاست که من توی کلاسم تنها هستم و نگرانیم از این بابت که این روندی که شما میگی برعکس پیش بره و اونا منو جذب کنن ، و راهی هم پیدا نمی‌کنم که بدون اینکه آسیبی ببینم با همین شرایط باهاشون همراه و دوست باشم 
این‌که چطور توی چنین فضایی حریم و اعتقاداتم رو حفظ کنم

میدونم  درکت  میکنم  حتما  خودتم تو  دوراهی  هستی که  مسیری که اونا  میرن  قشنگ تره  و هیاجانات  بیشتری داره ولی اینو یادت باشه  همش  زودگذره  و اگر اینده قشنگیو  میخوای  باید مراقب  زمان حالت  باشی   ،  نمیخواد جبهه  بگیری  و باهاشون بجنگی  بهشون احترام بزار   همدردشون باش  بچه های دسته دوم  تو مدارس  دخترونه خیلی  تو خطر هستن و اکثرا خانواده های خوبی  ندارن به راحتی میتونی جذبشون  کنی   ،  من  اشتباه  کردم با همشون لج بودم   و همیشه  فکر میکردم  اونا دخترای  بدی ان  اما مشکل  اونا اینه که یکم  زودتر  از منو تو به بلوغ  جنسی  و یا فکری  رسیدن  و تو سن کم متاسفانه  سمت اینجور چیزا میرن   و ......  و خیلی  هاشون اسیب  میبینن  و تو سن ۱۸ یا ۱۹  سالگی که  تازه اوج جوونیشونه  و باید برن سره شغل  خوب  متاسفانه  یه بچه  یا یه  ازدواج ناموفق  دارن  من خودم  تو مدرسه از این دخترا  دوری  میکردم  و سعی  میکردم   باهاشون رابطم  زیاد نزدیک نشه  گاها  با خودم میگفتم  من تنهام  و ....   ولی  خب الان  که موقعیتم از اونا خیلی  بهتره خیلی  خشحالم و با خودم  میگم  چه کاره خوبی کردم  با اونا نگشتم   و تو مدرسه  دنبال ادمایی  بودم  که  مثل من فکر میکنن  تو فکره درسو اینانن و باهم یه اکیپ درست کرده بودیم   توام بگرد  دخترایی  که مثل  خودتنو پیدا کن  کارها  و رفتارهای  اونا از دور قشنگو  پر زرق  و برقه  چن سال بعد میفهمی  که جقد خز بودن  و مشکلات  اجتماعی داشتن پس حسابی  حواست باشه

امروز با شهید حسین معزغلامی عهد میبندیم ک پاک بمونیم✌








التماس دعا از همگی☘

---

ضحی ببخش که من راهکار نمیدم.   راسش من هیچ وقت تو مدرسه و دانشگاه پیش نیومده بخوام فکر کنم به این که آدم رو به روم چجوریه و قراره منو به چه راهی بکشونه که بعد تصمیم بگیرم باهاش دوست بشم یا نه. معمولا دوست صمیمی نداشتم. هر وقتی هر کسی دوست داشت میومد باهام حرف میزد

---

  زانوی پام سوخته مجبور شدم پماد سوختگی بزنم. خیلی وسوسه شدم ولی با خودم گفتم نمیشه غسل کرد با این پماد. پس نمیشه.
 روزای اول سخته       میترسم .
فقط باید ادامه بدم همین

 به امید پاکی همگیمون 

سلاممم خدمت همه بارانیای گل 
ایول حانیه جان گل گفتی دقیقا 
ضحی عزیزم درکت میکنم چون خودمم تا چند وقت پیش همین مشکل رو داشتم  
خیلی احساس تنهایی می کردم تو مدرسه و حس می کردم همه خیلی با من فرق دارن و میدونستم اگه برم باهاشون از راهم خیلی دور میشم    از اون طرف احساس می کردم خیلی تنهام همه شون اکیپ دارن و دوست صمیمی هستن و خوش میگذرونن و اینا 

ولی ولی ولی 
اون روز یه آقایی اومد برامون صحبت می کرد چقد قشنگ میگفت   
کلا انگار اومده بود با شخص خودم صحبت کنه   داشت میگفت دوستی و رفیق صمیمی و اینا زیادم خوب نیست ! تا یه حدی میبینی که الان مخصوصا توی دوره راهنمایی و دبیرستان احساسات و هیجانات خیلی بالاس من خودمم همین فکر رو میکردم   مثلا وقتی دو نفر با هم دوست میشن به قولی مثل آجی میشن و همش با هم هستن و اینا باور کن توی کلاس ما پره از این افراد   حتی شب و روز خونه همن و همش با هم چت میکنن 
این نوع دوستی افراطی واقعااااا آسیب زا هستش   و کلی اتلاف وقت داره و ...
کل زندگیت نابود میشه 
درسته الان کسی توی کلاس ما نیست که شبیه من باشه یا حتی بخوام باهاش دوست بشمو اینا 
ولی افراد عادی هستن   کسایی که تو نخ چیزای دیگه نیستن و حداقل دغدغه شون درس و اینا هستش   معمولا هر وقت حس میکنم اوقاتم خالیه گاهی باهم درمورد درس و اینا صحبت میکنیم
کلا سعی کن با آدمای معمولی باشی صحبت کن باهاشون وقت بگذرون ولی طوری نشه که بخوان بهت آسیب برسونن و تو رو هم شبیه خودشون کنن 
موفق باشی گلممم