1401 مرداد 23، 19:45
سلاااام
شادی / یک روز خوب
چثدر اعلام وضعیت یک روز خوب سخته... و من واقعا دلیلی پیدا نمیکنم که پاک بمونم. (بجز کمر درد.)
به قول ساناز ؛ هرچقدر از خدا دور بشم بیشتر به شکست نزدیک میشم.
و من چقد دورم از خدا.
چند شب پیش داشتم کتابِ سخنرانی "رهایی از تکبر پنهان" رو میخوندم، نوشته بود که هرچقدر گناهکاز هم باشی، پشیمون بشی تمومه. ولی من پشیمون نیستم.
نوشته بود، هر گناهکاری احتمال بخشیده شدنش هست، برای هرکسی احتمال اینکه خدا بهش از نظر رحمت نگاه کنه هست، بجز متکبرها. و طبق چارچوبها من متکبر بودم نسبت به خدا.. حق رو میشنوم و تحت تاثیر قرار میگیرم. میدونم نماز اید بخونم و فلان کار رو باید انجام بدم و خدا هست و اینا.. ولی انگار اهمیت نمیدم. انگار برام مهم نیست و سرپیچی میکنم..
کلا شرایط سختیه.. نمیدونم چیکار کنم..
بعضی وقتا بعد گناه، لزوما خ.ا منظورم نیست؛ تازه متوجه بشم که ای دل غافل گناه بوده!.. یه جوری انگار مرزبندی ندارم برای خودم یا همچین چیزی..
در عین خوشحال و پرانرژی بودن، غمگینم.. یه چیزی کمه. ولی اونقدر کمبودش احساس نمیشه که برم سمتش.
اینقدر دغدغه و مشغولیت دارم و کار سرم ریخته که خ.ا و خدا توش گمن..
در صورتی که این دوتا از همشون مهمترن..
نمیدونم...
فقط اینکه خدایا مارو دور ننداز.. شاید همونقدر به درد نخور باشیم، اما بازم بنده خودتیم.
شادی / یک روز خوب
چثدر اعلام وضعیت یک روز خوب سخته... و من واقعا دلیلی پیدا نمیکنم که پاک بمونم. (بجز کمر درد.)
به قول ساناز ؛ هرچقدر از خدا دور بشم بیشتر به شکست نزدیک میشم.
و من چقد دورم از خدا.
چند شب پیش داشتم کتابِ سخنرانی "رهایی از تکبر پنهان" رو میخوندم، نوشته بود که هرچقدر گناهکاز هم باشی، پشیمون بشی تمومه. ولی من پشیمون نیستم.
نوشته بود، هر گناهکاری احتمال بخشیده شدنش هست، برای هرکسی احتمال اینکه خدا بهش از نظر رحمت نگاه کنه هست، بجز متکبرها. و طبق چارچوبها من متکبر بودم نسبت به خدا.. حق رو میشنوم و تحت تاثیر قرار میگیرم. میدونم نماز اید بخونم و فلان کار رو باید انجام بدم و خدا هست و اینا.. ولی انگار اهمیت نمیدم. انگار برام مهم نیست و سرپیچی میکنم..
کلا شرایط سختیه.. نمیدونم چیکار کنم..
بعضی وقتا بعد گناه، لزوما خ.ا منظورم نیست؛ تازه متوجه بشم که ای دل غافل گناه بوده!.. یه جوری انگار مرزبندی ندارم برای خودم یا همچین چیزی..
در عین خوشحال و پرانرژی بودن، غمگینم.. یه چیزی کمه. ولی اونقدر کمبودش احساس نمیشه که برم سمتش.
اینقدر دغدغه و مشغولیت دارم و کار سرم ریخته که خ.ا و خدا توش گمن..
در صورتی که این دوتا از همشون مهمترن..
نمیدونم...
فقط اینکه خدایا مارو دور ننداز.. شاید همونقدر به درد نخور باشیم، اما بازم بنده خودتیم.