کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام 302

پاک هستم . 
کنترلِ نگاهم تعریفی نداشت ولی ذهنم و مدیریت کردم که خطا نکنم .


یک روزِ بسیار خسته کننده ای داشتم ، از نظرِ احساساتی چالشِ جدی ای داشتم و نتونستم خشمی رو که بی دلیل داشتم مدیریت کنم ، حرف هایی رو راجع به خودم شنیدم که از قبل میدونستم ولی شنیدنش اذیتم کرد . چهارشنبه ی ناراحت کننده و خسته کننده ای بود .

حس میکنم همه ی دنیا بر علیه من هستند . بعد از مدت ها امروز دوباره درگیرِ خودسرزنشی بودم و با هیچ تفریحی نتونستم اون صدا رو خاموش کنم . انگار که برای هیچ چیزی کافی نیستم .
سلام  53258zu2qvp1d9v

پاک هستم . 
کنترل نگاه و ذهنِ خوبی داشتم . 
خوابِ خیلی بدی داشتم . کابوس های خیلی بدی داشتم . 


امروز یکی از اون روزهای بدی بود که خودم مسببش بودم ، یک کارِ خیلی خیلی بدی انجام دادم . از خودم ناامید شدم .
سلام دخترا
دعا ها و عزاداری هاتون مقبول درگاه الهی☘

ایرانا/ ۲۹ تیر/۱ روز خوب

بماند به یادگار از محرم ۱۴۴۵ Khansariha (2)
سلام   53

پاک هستم . 
کنترلِ نگاه و ذهنِ خوبی داشتم . 


کابوس هام برای چندمینِ روز متوالی تکرار شدن ، دیشب قرصِ خواب حوردم ولی کاملا آگاه هستم که اگر ادامه بدم عادت خواهم کرد و این موضوع خواب و کارهام و تحتِ تاثیر قرار خواهد داد . این روزها به شدت میترسم اتفاقِ بدی رخ بده . صدقه میدم ، دعا میکنم ولی باز هم دلم قرص نیست و نگرانی غالب بر احساساتم شده . 

مشکات جان حرف شما درست هست ولی بعضی اتفاقات هستند که میتونند پاکی ، نماز و دین و اعتقاداتِ مارو زیرِ سوال ببرند . متاسفانه تحتِ تاثیر هیجاناتِ آنی دستِ سلامِ یک فردی رو که بدی های زیادی از سوی ایشون متوجه من و خانوادم شده رد کردم . ایشون شخصیتِ خوبی ندارند و این برای من محرز هست ولی اینکه دستِ سلامِ ایشون و رد کردم رفتارِ مناسبی برای من نبود . عذابِ وجدانِ زیادی دارم و کلی خودم رو از این بابت سرزنش کردم. از ایشون معذرت خواهی هم کردم از این بابت ولی اینکه دست ندادم روحا من رو بسیار ناراحت کرد . امیدوارم خدا من رو ببخشه و دیگه چنین اشتباهی نکنم . 

در موردِ برنامه هایی که برای تابستون داشتم ، متاسفانه هنوز نتونستم برنامه هام و اجرا کنم چون کارهام هنوز اونطور که باید نظم پیدا نکردند . به همین دلیل به بعد از تاسوعا عاشورا موکولشون کردم که کارهام کمی سبک تر بشن و بتونم وقت بذارم .
سلام 
خب من هنوز پاکم 
و تصمیم گرفته بودم که کنترل نگاه و ذهن رو توی خودم تقویت کنم که خوش بختانه همزمان شد با مسابقه پاکی محرم و میتونم در اون قالب ادامه ش بدم.
برای وضعیت روحیم دکتر رفتم و یه مشاور جدید گرفتم.. چون من هرچی میکشم از این وضعیت روحی داغونم می کشم  Hanghead vayy
این روزا خیلی کتاب میخونم.. دوست دارم یه زبان جدید یادبگیرم ولی خیلی همت ندارم براش.
باید کار پیدا کنم اما میترسم و نمیتونم وارد عمل بشم.


ویلو / 10 تیر/ 21 روز خوب


پارادوکس جان چقد این مدل نوشتنت رو دوست دارم / حس خوبی بهم میده.
نقل قول: ویلو جان من هم یک ماه پیش درگیر همین حس و حال بودم ، ناامیدی محضی داشتم که با هیچ استراحت و تفریحی از بین نمیرفت . 
خسته بودم و خ ا مثل یک عادت برام تکرار میشد و عذاب وجدانی که داشتم حالم و بدتر میکرد . 
تمام ابزارهایی که باعث لغزش میشدن رو حذف کردم ، خوابم و منظم کردم و دیگه شب هارو بیدار نمیمونم . کارها و برنامه هام و فشرده کردم و فرصتی برای فکر و خیالاتِ بیهوده ندارم . سعی میکنم تا حدامکان تنها نمونم و مواقع تنهایی یا خوابم ، یا مطالعه میکنم و یا پیاده روی میکنم . 
لطفا مواظبِ خودت باش و اجازه نده خ ا برات عادی بشه . اینکه خیلی راحت میتونی به 15 روز پاکی برسی خیلی ارزشمند هست . به نظرم میتونی به پاکی های بلند مدت برسی فقط باید کمی همت کنی  [تصویر:  302.gif] 

موضوعِ حسادت برای من هم پررنگ هست ، ویسِ یکی از مشاورها رو گوش میدادم که میگفتن میتونی حسِ حسادت داشته باشی ولی نباید اجازه بدی این حسادت باعثِ رفتارِ ناهنجاری بشه . من هم تلاش میکنم جلوی حسادت های بی موردم و بگیرم و خودم و قانع کنم که این حس درست نیست و نباید رفتارِ نادرستی از من سر بزنه  [تصویر:  1.gif]

درست میگی عزیزم 
من ابزار ها و حتی موقعیت ها رو خیلیاشون رو ریز به ریز حذف کردم تقریبا 90 درصدشون، وضعیت روحیم همیشه مشکل سازه که براش مشاوره میرم فعلا و دارم سعی میکنم خوابم رو درست کنم. 

حس حسادتم هم در حد همین حسه، ولی دوست نداشتم که حتی حسش رو هم داشته باشم.. کاش قبطه بخورم فقط و حسادت توی وجودم نباشه..



نقل قول: سلام
منم اعلام حضور می کنم.
اوضاع پاکی خوبه الحمدالله، الان دغدغم درسمه و اتلاف وقت زیادی که دارم..
چه راه حلی برای مبارزه با تنبلی دارین؟ 

سایلنت عزیزم
یه نفر یا چند نفر رو پیدا کن که باهم درس بخونید. باهم برنامه بریزید و برای خوندن هاتون تایم و زمان مشخص کنید. یه گروه مشترک توی پیام رسان ها داشته باشید و توی اون گروه فعالیت های خودتونو بذارید و همدیگه رو چک کنید. اینکه بچه های دیگه باشن و فعالیت هاشون رو ببینی میتونه توی این فرایند کمکت کنه و تشویق کننده باشه. ولی نکته ی مهم اینجاست که آدم یه روزایی رو خسته ست و توان نداره و باید استراحت کنه. یا حتی یه سری کار ها سختشه، اون روز ها حال خودت رو در نظر بگیر و برنامه ی درسیت رو سبک تر بچین.
برای خودت یک سری هدف های کوچیک تعیین کن در هفته و وقتی بهشون رسیدی به خودت جایزه بده، هرچیزی که دوست داری، خوراکی لوازم تحریر، پادکست، یا حتی دیدن یه فیلم مورد علاقه .
 برنامه های زمانیت رو خیلی فیکس و سفت و سخت نچین چون وقتی از یکیشون عقب بیوفتی دیگه انگیزه نداری هی خودتو برسونی و به خودت سخت بگیری.

مواظب سلامتیت هم باش، چک کن ویتامین های بدنت کم نباشه بخصوص گروه بی و ویتامین دی و آهن که همه در تنبلی و تمرکز موثرن
سعی کردم از راه هایی که خودم قبلا استفاده کرده بودم بهت بگم که خیلی شعاری و کلیشه ای نباشه 



امیدوارم موفق باشی حسابی 
و حرفام کمکی بهت کرده باشن
سلام  53

پاک هستم .
کنترلِ نگاهِ خوبی نداشتم ، کنترلِ ذهنِ متوسطی داشتم . 
نمیدونم چطور پاک هستم . فشارِ زیادی روی ذهن ندارم و گهگاهی هم که وسوسه ای میاد خودش میره . 
همچنان حالِ روحیِ خوبی ندارم و نمیدونم باید چیکار کنم . خسته هستم . بسیار بسیار خسته هستم .

امروز با یک دوست دیدار داشتم و من رو بسیار ناراحت کرد . من رو نادیده گرفت و تقریبا هرطوری که میتونست احساساتم و جریحه دار کرد . 

اینطور که پیداست این هفته سخت خواهد بود . امیدوارم خدا کمکم کنه بتونم به خوبی از پسِ سختی ها بربیام . 


نقل قول: این روزا خیلی کتاب میخونم.. دوست دارم یه زبان جدید یادبگیرم ولی خیلی همت ندارم براش.

مطالعه کردن خیلی خوبه ، منم دوست دارم کتاب بخونم ولی وقت پیدا نمیکنم . در واقع تایم آزادم شب ها هست که خسته هستم و نمیتونم کتاب بخونم.
این شب ها بیشتر فیلم میبینم . مینی سریال های معمایی تا حدِ زیادی بهم کمک میکنند تا از فکر و خیالاتم دور بشم . 


نقل قول: باید کار پیدا کنم اما میترسم و نمیتونم وارد عمل بشم.

میتونم بپرسم چرا میترسی؟! 

نقل قول: پارادوکس جان چقد این مدل نوشتنت رو دوست دارم / حس خوبی بهم میده.

شاید از لغزش و احساساتِ منفی بعدش میترسم که هرشب میام چند جمله ای مینویسم تا تعهدم یادم بمونه . شاید هم این چند جمله به تخلیه ی ذهنیاتم کمک میکنند . نمیدونم ولی هرشب یادم هست که بیام بنویسم پاک هستم و برم . 
عزیزم سپاسگزارم به خاطر لطفی که بهم داری .
با سلام

عضویت خانم‌ها Hanifa و *آسمان* و Denira و Hoorii

به دلیل عدم اعلام وضعیت و مشارکت در گروه باران، لغو شد.

با آرزوی موفقیت برای ایشان
مدیریت گروه‌های ترک
سلام  302

پاک هستم .
کنترلِ نگاه و ذهنِ خوبی داشتم .
سلام  302

پاک هستم .
کنترلِ نگاه و ذهنِ خوبی داشتم .
سلام
به عضو فعال شده خانم ناحلهـ خوش آمد میگوییم.


با آرزوی موفقیت
مدیریت گروه های ترک
[تصویر:  ehteram.gif]
سلام  302

پاک هستم . 
کنترلِ نگاه و ذهنِ خوبی داشتم . 


کابوس هایی که میبینم به قوت ادامه دارند . نمیدونم چطور باید ترس هام و از بین ببرم ؟ اصلا نمیدونم ترس هام از بین برن بازهم این خواب ها رو خواهم دید ؟ اصلا مگر ترسی هم از بین میره ؟! من سوار آسانسور میشم ولی هربار تا زمانیکه خاج بشم به در میچسبم و نفس حبس میکنم تا تموم بشه . مواجهه با ترس اون رو از بین نمیبره . 
این روزها تقریبا به زور میخوابم ، از خواب بیدار میشم ، سرکار میرم ، پیاده روی میرم ، کمک میکنم ، مطالعه میکنم ، آهنگ گوش میدم . یک جبری بر من غلبه کرده که باعث میشه از کلیاتِ زندگی لذتی نبرم و مداوم در فکر باشم .


ارزیابی تیرماه : نیمی از تیر ماه روزهای خوبی نبود . نیمه ی بعدی تقریبا هرروز پیاده روی داشتم ، خوابِ منظمی داشتم ، خیلی کار کردم ، کنترلِ نگاه و ذهنِ متوسطی داشتم . وسوسه های کمی داشتم . 

سلامت : برای بهبودِ بیماری اقدام کردم و به پزشک مراجعه کردم .
خانواده : متاسفانه نتونستم امتیازم و کاهش بدم و خیلی ضعیف عمل کردم . فقط یک یا دوبار نه گفتم .
روابط اجتماعی : خوب بود .
رشد فردی : نتونستم در همایش ها شرکت کنم .
کسب و کار : بهترین عملکرد و داشتم .
معنویات : ضعیف ترین عملکرد .
پاکی : خوب بود .

اهداف مرداد ماه : پاکی - شروعِ دوره ها -  مطالعه ی درسی مهم ترین اهدافِ این ماه  هستند - مطالعه ی غیر درسی - باشگاه
پارادوکس جان

مینی سریال های معمایی ت رو اگه میشه به من معرفی کن
منم از دیدن این جور سریال ها لذت میبرم.


من خیلی اضطراب دارم و انگار نمیتونم مدیریت کنم‌ ترسم رو از تجربه کردن موقعیت های جدید خیلی فراری ام و میترسم.. نمیتونم یهویی برم‌توش.. دارم سعی میکنم کم‌کم.. بهش فکر کنم و قدم بردارم..
من همش احساس میکنم که محکوم به شکستم و توی هرکاری جنبه های منفیشو خیلی پر رنگ تر میبینم، زود جا میزنم و یرای همین کلا میترسم کاری رو شروع کنم


نوشته هات خیلی خوبن ادامه بده بهشون 49-2


ویلو/ 10تیر / 24 روز خوب

خب من این مدت سعی کردم کنترل ذهن و نگاه داشته باشم.خوب بوده تا الان که دوسش داشتم. فکر کنم‌موثر هم باشه اما هنوز نمیدونم
من معمولا لغزش هام توی بحران های روحی اتفاق می افتن و فعلا بحران شدیدی پشت سر نذاشتم..

سعی کردم یکم به بقیه نه بگم و خودم و خواسته های خودمو ببینم.
این روزام سعی کردم مراسمای عزا شرکت کنم.. ولی چون برنامه ها عوض شدن.. بیشتر حسرت یه سری جاها به دلم مونده..
امیدوارم به چشم امام حسین بیایم..همه مون و آقا دستمون رو بگیره تا موفق بشین و نجاتمون بده..
سلامم
امیدوارم حالتون خوب باشه 4chsmu1
و بالاخره بعد از کلی فکر کردن برگشتم کیا منو یادشونه؟ 4chsmu1
و بریم که پر قدرت شروع کنیم Khansariha (69)
ناحله/3 مرداد/ 1 روز خوب
سلام خواهریا
چطورین؟
می بینم که عضو از راه رسیده داریم Kool

چه خبر؟ فرنگ چطور بود؟

نقل قول: من همش احساس میکنم که محکوم به شکستم و توی هرکاری جنبه های منفیشو خیلی پر رنگ تر میبینم، زود جا میزنم و یرای همین کلا میترسم کاری رو شروع کنم
ویلو جانم می خوام بدونی خواهری، اینا همه تصورات ماست.
هر وقت به این احساس ها دچار شدی، ازت می خوام با خودت یه چیزی رو مرور کنی.

ببین، برای هر کاری که می خوایم خوب انجامش بدیم و خرابش نکنیم، یه سری تمرین ها و کارها لازمه، درسته؟ اگه پیش نیاز انجام یک کار رو قدم به قدم انجام بدیم چه جایی برای ترس می مونه؟ 

هر وقت برای شروع کار ترسیدی بگو خب همه آدما چیکار می کنن؟ بلاخره راهی هست و اون راه هم خیلی عجیب نیست چون احتمال زیاد تو تو این دنیا تنها نیستی و خیلی ها دارن با اون مشکل دست و پنجه نرم می کنن.
فکر کن کنفرانس دادن مثلاً. می ترسی. از خودت می پرسم، یه ارائه خوب در حد مقبول چه ویژگی داره؟ برای یک ارائه مقبول باید چه کارهایی قبلش بکنیم؟
چند مورد رو نام می بری، 
برنامه ریزی کن و انجام بده. هر فکری هم به ذهنت رسید که من نمیتونم فلان باز ادامه بده. افکارتو متوقف کن بگو من می خوام همین قدم ها رو چه خوب چه بد پیش برم. ویلو جانم مهم اینه که فقط دست نکشی از انجام کارها. 53258zu2qvp1d9v
اینو من خیلی دیر یاد گرفتم. ولی تنها راه شکست نخوردن انجام دادن و انجام دادنه. منظورم تکرار نیست ها منظورم اینه که دست نکشی. ادامه بدی تا تموم بشه.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 188 189 190 191 192 193 194 195 196 197 198 199 200 201 202 203 204 205 206 207 208 209 210 211 212 213 214 215 216 217 218 219 220 221 222 223 224 225 226 227 228 229 230 231 232 233 234 235 236 237 238 239 240 241 242 243 244 245 246 247 248 249 250 251 252 253 254 255 256 257 258 259 260 261 262 263 264 265 266 267 268 269 270 271 272 273 274 275 276 277 278 279 280 281 282 283 284 285 286 287 288 289 290 291 292 293 294 295 296 297 298 299 300 301 302 303 304 305 306 307 308 309 310 311 312 313 314 315 316 317 318 319 320 321 322 323 324 325 326 327 328 329 330 331 332 333 334 335 336 337 338 339 340 341 342 343 344 345 346 347 348 349 350 351 352 353 354 355 356 357 358 359 360 361 362 363 364 365 366 367 368 369 370 371 372 373 374 375 376 377 378 379 380 381 382 383 384 385 386 387 388 389 390 391 392 393 394 395 396 397 398 399 400 401 402 403 404 405 406 407 408 409 410 411 412 413 414 415 416 417 418 419 420 421 422 423 424 425 426 427 428 429 430 431 432 433 434 435 436 437 438 439 440 441 442 443 444 445 446 447 448 449 450 451 452 453 454 455 456 457 458 459 460 461 462 463 464 465 466 467 468 469 470 471 472 473 474 475 476 477 478 479 480 481 482 483 484 485 486 487 488 489 490 491 492 493 494 495 496 497 498 499 500 501 502 503 504 505 506 507 508 509 510 511 512 513 514 515 516 517 518 519 520 521 522 523 524 525 526 527 528 529 530 531 532 533 534 535 536 537 538 539 540 541 542 543 544 545 546 547 548 549 550 551 552 553 554 555 556 557 558 559 560 561 562 563 564 565 566 567 568 569 570 571 572 573 574 575 576 577 578 579 580 581 582 583 584 585 586 587 588 589 590 591 592 593 594 595 596 597 598 599 600 601 602 603 604 605 606 607 608 609 610 611 612 613 614 615 616 617 618 619 620 621 622 623 624 625 626 627 628 629 630 631 632 633 634 635 636 637 638 639 640 641 642 643 644 645 646 647 648 649 650 651 652 653 654 655 656 657 658 659 660 661 662 663 664 665 666 667 668 669 670 671 672 673 674 675 676 677 678 679 680 681 682 683 684 685 686 687 688 689 690 691 692 693 694 695 696 697 698 699 700 701 702 703 704 705 706 707 708 709 710 711 712 713 714 715 716 717 718 719 720 721 722 723 724 725 726 727 728 729 730 731 732 733 734 735 736 737 738 739 740 741 742 743 744 745 746 747 748 749 750 751 752 753 754 755 756 757 758 759 760 761 762 763 764 765 766 767 768 769 770 771 772 773 774 775 776 777 778 779 780