کانون

سلام دخترا
خوبید؟ خوشید؟

من تازه واردم

میشه یکی به من توضیح بده این گروه ها برای چی هست خیلی پیچیده هست گیج شدم 

(1400 تير 18، 17:31)نوکر الحسین نوشته است: [ -> ]سلام دخترا
خوبید؟ خوشید؟

من تازه واردم

میشه یکی به من توضیح بده این گروه ها برای چی هست خیلی پیچیده هست گیج شدم 

سلام عزیزم خیلی خوش اومدی
این تاپیک یه گروه دورهمی دخترونه اس که توش باهم صحبت میکنیم راجع به موضوع های مختلف
و از همه مهمتر اینکه اعلام وضعیت های پاکی رو اینجا داریم
پیشنهاد میکنم صفحه اول همین تاپیک رو که قوانینش نوشته شده رو بخونی

حالا یه کم که کنار بچه ها با هم تعامل داشته باشید متوجه میشی و برات خیلی راحت میشه فعالیت

سلام دخترااا
خوبین؟
خوشین؟

یاقوت جان ، لبخند جان و شادن جان خوش برگشتین  
پس بقیه ی کنکوری ها چرا نیستن همچنان؟ من فکر میکردم کنکور تموم بشه اینجا قلقله میشه  

(1400 تير 17، 23:51)خانوم لبخند نوشته است: [ -> ]من لبخندم متولد اوایل دهه هفتاد، مجرد 
خیلی خوشحالم که دوباره درکنار شما هستم خیلیاتون جدیدین و نمیشناسمتون، خیلی هاتون هم شاید اسمتون رو عوض کردین که اگر بله بیایید یه آشنایی بدید بهم
انشالله که اینجا هم بتونم در خدمتتون باشم و روزای خوبی رو باهم داشته باشیم

سلام
منم اوایل دهه ی هفتاد، مجرد، فارغ‌التحصیل
ما هم خیلی خیلی خوشحالیم که دوباره هستی پیشمون  
من جدید نیستما، از اول هم اسمم همین بود، نکنه تو هم مثل سنا و گلبرگ منو یادت نمیاد؟  

(1400 تير 18، 0:32)یاقوت نوشته است: [ -> ]امروز تو اورژانس ب یکی ی حرف هایی گفتم و نوشتم ک محکم باشه .
خودم ولی ب ی کلیکی بندم .
راستش ی بار یکی برام تو همین کانون نوشت من دیگه برام مهم نیست پاک باشم یا ن و هیچ حرفی اثر نمیکنه بهم ، الان حس اون و دارم . ی جورهایی بیخیال شدم . با اینکه شکست و لغزش برام عین مرگه ولی خب قبلش ی حس بیخیالی بهم دست میده .
کلا من قاطی کردم : ] بیخیال  

به نظر من این حس ها گذراست، هممون ممکنه گاهی درگیرش بشیم ولی در نهایت برای همه ی ما ها پاکی مهمه

الان بهترین کار اینه که تمرینهای پاکی که آقا آرمین جامع و کامل نوشته بودن رو انجام بدی..

اینجا توی باران چند روز پیش گذاشتمشون

یادمه توی گروه آسمان گفتی یه بار سر فرصت میخوای انجامشون بدی، الان وقتشه  

نقل قول: لبخند جان پس اسمت و نوشتم تو لیست 
فکر کنم تو باران متاهل نداریم نه؟؟؟؟حتی نامزدی؟؟؟ مخاطب خاصی؟؟؟؟
من یکی از اهداف سالیانم و کلا صاف نوشتم ک درگیر روابط عاطفی و عشقی نمیشوم

اسم منم بنویس
عوضش من توی اهداف سالیانه ام نوشتم که یا امسال میرم یا دیگه بعدش قاطی میکنم میزنم تو جاده خاکی
والا دیگه موهام داره رنگ دندونام میشه  

(1400 تير 18، 17:31)نوکر الحسین نوشته است: [ -> ]سلام دخترا
خوبید؟ خوشید؟
من تازه واردم
میشه یکی به من توضیح بده این گروه ها برای چی هست خیلی پیچیده هست گیج شدم 

سلام عزیزم
به کانون خوش اومدی
دفترچه راهنمای کانون که لینکش رو واست گذاشتم بخون، تا راحت‌تر پیش بری، اونجا نحوه ی ثبت نام توی گروه ها رو توضیح داده  
گروه‌‌های ترک در واقع خونه‌ی بچه‌های کانونه. یه جایی واسه ی اعلام وضعیت پاکی ، تعامل با دوستانمون، راهنمایی گرفتن از همدیگه و ... هست  

---

راستی چرا یه مدته جشن برای گروه باران نداریم؟!
البته برای رزا و رهایی به زودی جشن در راهه  
دیگه کی جشنش نزدیکه؟؟

همگی پیش به سوی اعلام وضعیت  

عطر رهایی/ ۱۳۰ روز خوب

(1400 تير 18، 18:39)عطر رهایی نوشته است: [ -> ]سلام دخترااا
خوبین؟
خوشین؟

یاقوت جان ، لبخند جان و شادن جان خوش برگشتین  
پس بقیه ی کنکوری ها چرا نیستن همچنان؟ من فکر میکردم کنکور تموم بشه اینجا قلقله میشه  

(1400 تير 17، 23:51)خانوم لبخند نوشته است: [ -> ]من لبخندم متولد اوایل دهه هفتاد، مجرد 
خیلی خوشحالم که دوباره درکنار شما هستم خیلیاتون جدیدین و نمیشناسمتون، خیلی هاتون هم شاید اسمتون رو عوض کردین که اگر بله بیایید یه آشنایی بدید بهم
انشالله که اینجا هم بتونم در خدمتتون باشم و روزای خوبی رو باهم داشته باشیم

سلام
منم اوایل دهه ی هفتاد، مجرد، فارغ‌التحصیل
ما هم خیلی خیلی خوشحالیم که دوباره هستی پیشمون  
من جدید نیستما، از اول هم اسمم همین بود، نکنه تو هم مثل سنا و گلبرگ منو یادت نمیاد؟  

(1400 تير 18، 0:32)یاقوت نوشته است: [ -> ]امروز تو اورژانس ب یکی ی حرف هایی گفتم و نوشتم ک محکم باشه .
خودم ولی ب ی کلیکی بندم .
راستش ی بار یکی برام تو همین کانون نوشت من دیگه برام مهم نیست پاک باشم یا ن و هیچ حرفی اثر نمیکنه بهم ، الان حس اون و دارم . ی جورهایی بیخیال شدم . با اینکه شکست و لغزش برام عین مرگه ولی خب قبلش ی حس بیخیالی بهم دست میده .
کلا من قاطی کردم : ] بیخیال  

به نظر من این حس ها گذراست، هممون ممکنه گاهی درگیرش بشیم ولی در نهایت برای همه ی ما ها پاکی مهمه

الان بهترین کار اینه که تمرینهای پاکی که آقا آرمین جامع و کامل نوشته بودن رو انجام بدی..

اینجا توی باران چند روز پیش گذاشتمشون

یادمه توی گروه آسمان گفتی یه بار سر فرصت میخوای انجامشون بدی، الان وقتشه  

نقل قول: لبخند جان پس اسمت و نوشتم تو لیست 
فکر کنم تو باران متاهل نداریم نه؟؟؟؟حتی نامزدی؟؟؟ مخاطب خاصی؟؟؟؟
من یکی از اهداف سالیانم و کلا صاف نوشتم ک درگیر روابط عاطفی و عشقی نمیشوم

اسم منم بنویس
عوضش من توی اهداف سالیانه ام نوشتم که یا امسال میرم یا دیگه بعدش قاطی میکنم میزنم تو جاده خاکی
والا دیگه موهام داره رنگ دندونام میشه  

(1400 تير 18، 17:31)نوکر الحسین نوشته است: [ -> ]سلام دخترا
خوبید؟ خوشید؟
من تازه واردم
میشه یکی به من توضیح بده این گروه ها برای چی هست خیلی پیچیده هست گیج شدم 

سلام عزیزم
به کانون خوش اومدی
دفترچه راهنمای کانون که لینکش رو واست گذاشتم بخون، تا راحت‌تر پیش بری، اونجا نحوه ی ثبت نام توی گروه ها رو توضیح داده  
گروه‌‌های ترک در واقع خونه‌ی بچه‌های کانونه. یه جایی واسه ی اعلام وضعیت پاکی ، تعامل با دوستانمون، راهنمایی گرفتن از همدیگه و ... هست  

---

راستی چرا یه مدته جشن برای گروه باران نداریم؟!
البته برای رزا و رهایی به زودی جشن در راهه  
دیگه کی جشنش نزدیکه؟؟

همگی پیش به سوی اعلام وضعیت  

عطر رهایی/ ۱۳۰ روز خوب

قربونت عطر رهایی جآن
نه نه که یادم نیاااد، یادم میاد ولی یه کاربر بود که بهش میگقتیم رهایی...الان نمیدونم اون رهایی که ما میگفتیم خودت بودی یا این دوستمون که به فینگلیش اسم کاربریش رهاییه
انشالله خیلی زوده زود تو تاپیک پله پله تا ازدواج یه جشن قشنگ برات بگیریم

و ممنون از توضیحاتت عزیزم من تا بفهمم قوانین جدید چی به چی شده پیرتر از اینی که هستم میشم


منم اعلام وضعیت بکنم

به توکل نام اعظمت، بسم الله الرحمن الرحیم 

خانوم لبخند/ 130 روز خوب

نقل قول: رهایی...الان نمیدونم اون رهایی که ما میگفتیم خودت بودی یا این دوستمون که به فینگلیش اسم کاربریش رهاییه 

سلاااام به همگی
من جدید اومدم عزیزم 

(1400 تير 18، 20:42)rahayii نوشته است: [ -> ]

نقل قول: رهایی...الان نمیدونم اون رهایی که ما میگفتیم خودت بودی یا این دوستمون که به فینگلیش اسم کاربریش رهاییه 

سلاااام به همگی
من جدید اومدم عزیزم 

سلام عزیزم
خیلی خوشحالم از آشناییت

(1400 تير 17، 22:05)عارفه نوشته است: [ -> ]

نقل قول: عارفه؟

میشه از چپ دومی من باشم؟؟؟عینکی؟؟؟
خیلی خوشه اصلا   

 باوشه.
خب منم که مشخصم.‌ کسی می‌تونه حدس بزنه؟

تقلب: خیلی شادم در این پست

نقل قول: عارفه خانم جان معرفی نمیکنی.   تو عکس کدومش منم ؟

شما معرفی کنید ما که چهره ماهتون رو ندیدیم تا حالا

---

این حس بی خیالی که‌ یاقوت جان گفتی برای منم آشناست.
منم یکبار تو همین دوره پاکیم می خواستم خ.ا کنم و کمی هم پیش رفتم و حالم کاملا بی خیالی بود. 
جالب اینکه می گفتم خب برا چی؟
دلیل خاصی هم نداشتم.
و به خودم گفتم خب همینقدر بسه،
گفت اوکی بسه.
البته من روزهامو صفر نکردم.‌ تاثیر منفی میذاشت رو روحیه م. تا دو سه روز بعد هی فکر می کردم صفر کنم یا نه. 
حالا خلاصه
به نظرم خیلی این حال خطرناکه. چون اصلا معلوم نیست چطور میشه جلوشو گرفت. انگار بی اختیار میشم، انگار تو اون حال همه چیز یک فیلم میشه و انجامش خودبخودیه. حتی استپ کردنش هم‌ همینقدر الکی.
البته قبل آشناییم با کانون یبار از رو بی‌خیالی شروع کردم که به خ‌ا منجر شد. 
عذر می خواهم اون روز خارش شدید قارچی هم داشتم و این کار زجرآور بود اما بازم انجامش دادم رو همین حس بی خیالی.
چقدر شرم آور
یاقوت جان شما هم اینجوری بی خیالی رو تجربه کردی؟

اگر جمله بالا اوکی نیست بگین پاکش کنم.
خواستم بگم تا کجاها می‌تونه پیش بره

نقل قول: به نظر من این حس ها گذراست، هممون ممکنه گاهی درگیرش بشیم ولی در نهایت برای همه ی ما ها پاکی مهمه 

الان بهترین کار اینه که تمرینهای پاکی که آقا آرمین جامع و کامل نوشته بودن رو انجام بدی..

اینجا توی باران چند روز پیش گذاشتمشون

یادمه توی گروه آسمان گفتی یه بار سر فرصت میخوای انجامشون بدی، الان وقتشه  

اینو الان دیدم. درسته گاهی میاد.
پس منم ببینم چیه


به نظرم فکر خوبیه آسمانی جان
هر وقت خوب شد بفرست.

کلا آشپزی مهارت خوبیه. حالا دیگه مامانمم مجبورم نکنه خودم دوست دارم یاد بگیرم. مخصوصاً تو خوابگاه جای حالیش حس می شد

عارفههه اون بالایی دستاشو برده بالا
منم اون مو مشکیه چشم درشته هستم
اما اصل مطلب کجاست
اینجاس

سلااام دخترا
رزا/ 22 خرداد/ 28 روز خوب به لطف خدای مهربون و البته وارد روز 29ام شدیم.

نقل قول: سلام دخترا
خوبید؟ خوشید؟

من تازه واردم  

خییییلی خوش اومدی عزیزم. خودتو معرفی کن بیشتر باهات آشنا بشیم.

نقل قول: عارفههه اون بالایی دستاشو برده بالا
منم اون مو مشکیه چشم درشته هستم
اما اصل مطلب کجاست
اینجاس

یادم به اون گیفه افتاد که مامانه شکلات نشون بچه میده بعد قاشق غذا رو می‌ذاره دهنش



چشم آجیل هم میل می نموییم


و اینکه

آفرین درست حدس زدی گلبرگی جان
خود خودشم

  آخر هفته و آخر ماه پر از استرس. ولی ترسم از ماه بعدی  بیشتره. 
یه چیزی را فهمیدم. فرق کانون با جاهای دیگه اینه که. تحقیر و مسخره کردن نداره. 
یه سریال میبینم. بار اول تو عمرمه که یه سریال دانلود کردم و نگاه کنم. برای مامانم گرفتم ولی چون از اسمش خوشم اومد خودمم نگاه کردم. کمدی انگلیسی. یه زن و شوهر که از نظر مالی متوسط رو به پایین اند و بچه دار نمی شوند و در به در ، در حال تلاش برای به سرپرست گرفتن یه بچه.  برعکس همه سریال های خنده دار ما. مثل دودکش و پایتخت که از اول تا آخرش آدما همدیگر را تحقیر و مسخره میکنن. این دو تا زوج با وجود کمبودهای زیادی که دارن اصلا همدیگر را تحقیر و مسخره نمیکنن. 
بنظرم خیلی نشدنیه. انگار فقط واسه فیلما است. شایدم آموزشیه . نمیدونم. به آدم های اطرافم نگاه کردم. تو اطرافیانم یکی یا تحقیر میکنه یا مسخره میکنه. یا هر دو.
یاد مدرسه ها و خاطرات بد مسخره و تحقیر شدنمم افتادم


خدایا به هممون همدم ،همراه و دوستی عطا کن که عین خودت نه مسخره میکنه نه تحقیر. 
خدایا واقعا شکرت. اگر تو تحقیرم میکردی واقعا چیکار میکردم؟ با این همه عیب با این همه اشتباه ردیف شده پشت هم واقعا مرسی خدا
مرسی که منو همین جوری که هستم دوست داری
مرسی که اجازه میدی پیش خودت راحت باشم.

چند سال پیش بخاطر اینکه دوستام احساس حقارت نکنن لهجه را ازشون یاد گرفتم تا منم با لهجه حرف بزنم.
پیش خانواده ام به شدت تحقیر شدم مسخره شدم حتی تهدید شدم. ولی جلوشون وایسادم. چون واقعا عذاب بود برام آدمی باهام حرف بزنه و احساس حقارت کنه. نمیخوام. هنوزم برام عذابه. نمیخوام آدم رو به روم حس حقارت کنه. دل اون مهمه. خیلی مهم.
خدا. خیلی حرف زدم. میدونی میدونم میدونی. یه چیزایی ته دلمه. نگم بهتره. امید به خود خودت خدا. 
خدای من بخیل نیست که. کلی چیز میز آفریده فقط سی خاطر من. میدونم حاجتم را میده. مرسی خدا. 

_رعنا_ /؟/ 5روز پاک
چند بار رفتم برای شکست. همش هم بخاطر عدم کنترل ذهن.
استرس زیاده منم دنبال یه راه برای آرامش. میرم سراغ خیال پردازی. 
  یادم نیست بار آخر کی رفتم بیرون؟   الان یادم افتاد. دیگه فردا برم. 

سلام به خواهرای قشنگم   

(1400 تير 18، 17:31)نوکر الحسین نوشته است: [ -> ]سلام دخترا
خوبید؟ خوشید؟

من تازه واردم

میشه یکی به من توضیح بده این گروه ها برای چی هست خیلی پیچیده هست گیج شدم 

سلام عزیز دل   
خوش اومدی مهربون   
بچه ها خوب برات توضیح دادن بازم اگه سئوالی هست بگو قشنگم. 

نقل قول: همگی پیش به سوی اعلام وضعیت  

عطر رهایی/ ۱۳۰ روز خوب

موافقم 
آبی آسمانی / ۸۶ روز خوب

(1400 تير 19، 3:06)_رعنا_ نوشته است: [ -> ]  آخر هفته و آخر ماه پر از استرس. ولی ترسم از ماه بعدی  بیشتره. 
یه چیزی را فهمیدم. فرق کانون با جاهای دیگه اینه که. تحقیر و مسخره کردن نداره. 
یه سریال میبینم. بار اول تو عمرمه که یه سریال دانلود کردم و نگاه کنم. برای مامانم گرفتم ولی چون از اسمش خوشم اومد خودمم نگاه کردم. کمدی انگلیسی. یه زن و شوهر که از نظر مالی متوسط رو به پایین اند و بچه دار نمی شوند و در به در ، در حال تلاش برای به سرپرست گرفتن یه بچه.  برعکس همه سریال های خنده دار ما. مثل دودکش و پایتخت که از اول تا آخرش آدما همدیگر را تحقیر و مسخره میکنن. این دو تا زوج با وجود کمبودهای زیادی که دارن اصلا همدیگر را تحقیر و مسخره نمیکنن. 
بنظرم خیلی نشدنیه. انگار فقط واسه فیلما است. شایدم آموزشیه . نمیدونم. به آدم های اطرافم نگاه کردم. تو اطرافیانم یکی یا تحقیر میکنه یا مسخره میکنه. یا هر دو.
یاد مدرسه ها و خاطرات بد مسخره و تحقیر شدنمم افتادم


خدایا به هممون همدم ،همراه و دوستی عطا کن که عین خودت نه مسخره میکنه نه تحقیر. 
خدایا واقعا شکرت. اگر تو تحقیرم میکردی واقعا چیکار میکردم؟ با این همه عیب با این همه اشتباه ردیف شده پشت هم واقعا مرسی خدا
مرسی که منو همین جوری که هستم دوست داری
مرسی که اجازه میدی پیش خودت راحت باشم.

چند سال پیش بخاطر اینکه دوستام احساس حقارت نکنن لهجه را ازشون یاد گرفتم تا منم با لهجه حرف بزنم.
پیش خانواده ام به شدت تحقیر شدم مسخره شدم حتی تهدید شدم. ولی جلوشون وایسادم. چون واقعا عذاب بود برام آدمی باهام حرف بزنه و احساس حقارت کنه. نمیخوام. هنوزم برام عذابه. نمیخوام آدم رو به روم حس حقارت کنه. دل اون مهمه. خیلی مهم.
خدا. خیلی حرف زدم. میدونی  میدونم میدونی. یه چیزایی ته دلمه. نگم بهتره. امید به خود خودت خدا. 
خدای من بخیل نیست که. کلی چیز میز آفریده فقط سی خاطر من. میدونم حاجتم را میده. مرسی خدا. 

_رعنا_ /؟/ 5روز پاک
چند بار رفتم برای شکست. همش هم بخاطر عدم کنترل ذهن.
استرس زیاده منم دنبال یه راه برای آرامش. میرم سراغ خیال پردازی. 
  یادم نیست بار آخر کی رفتم بیرون؟   الان یادم افتاد. دیگه فردا برم. 

رعنا جان ببخشید به درد و دلت با خدا ورود میکنم

میخوام بگم بهت بگم من حرفاتو با همه وجود میفهمم، راجع به تحقیر و تمسخر
حتی الانا که دیگه سنم قابل توجه و تو جامعه حرفی برای گفتن دارم

میفهمم وقتی حرف از تمسخر خانواده و دوستات میزنی یعنی چی
اما الان تو این برهه از زمان یه فرقی با لبخند سال قبل و سالهای قبل تر دارم، اونم اینکه یه کم خودم رو جدی گرفتم و دیگه خودم به خودم نگاه (خب بقیه راست میگن ندارم) سعی میکنم درصد کمی به خودم باور داشته باشم

این تحقیرا وقتی برام سخت بود و شکننده که من به خودم و تواناییهام باور نداشتم

خدا هم پازل رو برام جوری چید که تو موقعیتای مختلف قرار بگیرم و خودمو محک بزنم و با همه وجودم حس کنم که من خیلی قدرتمندتر از چیزی که فکر میکردم هستم

چیزی که تا دو سال پیش اصلا برام وجود نداشت (خودباوری)

من آدم شعاری حرف زدن و تعارف و تمجیدی نیستم، هرچیزی که تجربه کرده باشم رو میگم، میگذره این روزا، ولی از تو یه آدم قوی میسازه و تو یه روزی به این باور میرسی، شاید خیلی زودتر از زمانی من بهش رسیدم تو خیلی زود در خودت کشف کنی

در رابطه با پاکی هم عزیزم نمیدونم تو مسابقه کنترل ذهن و نگاه هستی یا نه
اما این مسابقه یکی از بهترین محرکا برای پاک موندنه
برای همینم من یه عرق خاصی به تاپیک کنترل ذهن و نگاه دارم و خیلی دوستش دارم
اگر تو مسابقه هستی یه کوچولو متمرکز تر باش و خیلی به خودت سخت نگیر و عذاب وجدان نده

نقل قول: رعنا جان ببخشید به درد و دلت با خدا ورود میکنم

خواهش میکنم عزیز دل
  دیگه به پست های بلند بالای من عادت کنین.    من فقط باید بیام کانون . همین و بس . اگر نیام اوضاع خطرناک میشه   
  همچون یک کانونی اصیل میباشی.    از سختی ها قوی میشم میام بیرون . میدونم. فقط یه ذره سختی ها طولانی شدن خدا   این طولانی بودنش خیلی سخت ترش میکنه  
دعا میکنم دیگه حداقل این بار شرمنده خدا نشم. تو سختی ها نزنم جاده خاکی.   

نقل قول: خودباوری

  سر این کلمه کلی با کانونی ها دعوا کردم.
با عارفه مخالفت نمودم
تا اینکه فهمیدم تو دین ما هم هست. 
یه کلیپ بود میخواستم بیام بگذارمشا . یادم رفت. پیداش کنم بیارم. مرسی که یادآوری کردی

نقل قول: در رابطه با پاکی هم عزیزم نمیدونم تو مسابقه کنترل ذهن و نگاه هستی یا نه

نیستم. ولی خیلی دوست دارم مدالش را بگیرم.   دیدی مدالش چشمک میزنه
گرفتن مدالش حسرتی بود برایمان
خیلی خوشگله

عارفه/۲۴ خرداد/۲۵ روز خوب