سلام
پست های اخیرِ گروه رو نخونده بودم ، تقریبا همه ی پست ها رو خوندم و در موردشون فکر میکنم .
حجمِ درس هام انقدر زیاد هست که حتی اگر شبانه روز هم بخونم باز ناقص میمونند . تصمیم گرفتم بدونِ فکر به نتیجه فقط بخونم . بینِ کتاب و جزوه ها نشستم یکم تو سر خودم میزنم ، یکم میخونم ، باز تو سر خودم میزنم و باز درس و این چرخه ادامه دارد
امروز روزِ عجیبی هست . حدودِ یک هفته از مرگِ داییم میگذره ولی دیشب خواستگار داشتم . بدونِ اینکه بفهمم چه کسی پیش قدم شده و یا جزئیات چیه رد کردم . از این بابت که بستگانم فهمیده بودند و برای تغییرِ نظر من تماس گرفته بودند ناراحت شدم . من زوجِ خوشبختی رو ندیدم و نمیشناسم . دیدگاهم نسبت به ازدواج با دیگران فرق داره و این دیدگاه رو برای خودم نگه داشتم و فکر میکنم هنوز انقدری وقت دارم که خیلی چیزها رو یاد بگیرم،رشد کنم و بعد به مرحله ی تشکیل زندگیِ مشترک برسم. نزدیکانم فکر میکنند وقتی پول و شغل و خانواده مهیا باشه همه چی تمام شده هست ولی من به ادامه ی زندگی دو نفری فکر میکنم که تفاوت های زیادی دارن . ازدواجِ موفق سخت هست . نمیتونم برای رشدِ تمام ابعاد زندگیم به طور همزمان وقت بذارم .
امسال برای درس ، شغل و خودم وقت گذاشتم و تا سالِ بعد نمیخوام به رابطه ی عاطفی و ازدواج فکر کنم ولی خب این رو نمیتونم به دیگران توضیح بدم چون معتقد هستند مرد کار میکنه پول میاره ، خانواده ی خوب و به نام حتما پسر خوبی تربیت میکنند ، ازدواج نکنی سن میگذره خونه میمونی و خیلی از جملات کلیشه ی دیگه که نمینویسم .
ازدواج خیلی خوبه ، ولی نه زمانی که خودت به جایی نرسیدی و مشکلاتِ زیادی سرراه وجود دارند که باید حل بشن.
(1402 ارديبهشت 20، 9:56)Roza_r نوشته است: [ -> ]
خب این چند روز گذشته لعزش داشتم متاسفانه، افسردگی حتی اجازه نمیده تک تک نظرمو درمورد پستای تک تکتون بدم، ولی خوندم و بهشون فکر کردم و حتی یه جاهایی موافق یا مخالف صحبتاتون بودم. من فک میکنم همیشه یه دختر میانه حال بودم و فعلا با توجه به حرفاتون فک کنم همینطور میانه حال بمونم بهتره، .ولی ذهنم مدااام درگیر آیندست، خودم رو در معرض برداشتن حجاب میبینم حقیقتا، ولی حس میکنم با درونم هماهنگی نداره.دیشب یه پسری رو باهاش بیرون رفتم بابت خواستگاری، ادم سالم و خوبی بود ولی گمون میکنم اعتقادی ب حجاب چندان نداشت. از طرفی حجاب به نظر من زمانی میتونه برای جامعه مفید باشه که عموم مردم داشته باشنش، مثلا اگه در چند سال اینده جمعیت محجبه ها کم بشه، حجاب به نظرم چندان وجهه اجتماعی نداره، ضمن اینکه هیچ کدوم از ایات قرآن دلیل اجتماعی بابتش معرفی نکردن، فقط فایده شخصی بیان شده و من باهاش موافقترم. خانمی رو فالو دارم که تهران ساکنند،بعد از چند سال خودش تصمیم گرفته محجبه بشه، استایل خاص خودشو داره و لباس هاش خیلی زیباست و چادری هم نیست، اما محجبست، یادمه یکی از دلایلی که برای انتخابش ذکر کرده بود این بود که بدون نیاز به صحیت کردن دیگران متوجه میشن من عقایدی دارم که برای من ارزشمنده و حدود منو تعیین میکنه، این حرفو این اواخر که یه مهمونی مختلط دعوت شدم که مشروب هم جزء برنامه بود و صد البته که ادمای مهمونی همگی ادمای خوبی یودند و قرار نیود اتفاق ناجوری بیفته، فهمیدم. من اون شب کار دیگه ای داشتم اون مهمونی رو نرفتم ولی خب حرف این خانم خاطرم اومد، شاید ظاهر من نشون میداد که مهمونی رو میرم و به همین خاطر اون دوست عزیز بابت نرفتنم ناراحت شد، اگرچه به نظر خودم ظاهر بسیار معمولی و میانه دارم.
دکتر هم رفتم، عکسای مغزم لعد از تصادف رو دید گفت اسیب جزیی بوده، یه قرص ضدافسردگی فقط تجویز کرد و گفت مجدد کدت دیگه ای ام ار ای بدم. دکتر خیلی خوبی بود، از طرز برخورد پزشکی که بخشی از تحصیلاتش رو خارج از کشور بوده لذت بردم، معاینه و شرح حال دقیق و کامل و احترام زیاد.
رزا جان میتونم بپرسم که طی دو هفته ی گذشته این دومین لغزش هست؟ چون فکر میکردم باید دو هفته پاکی داشته باشی میپرسم .
من به آینده ی حجابم فکر نمیکنم . چون طبق اعتقادات خودم طبق پست قبلی هم که گفتم اگر حجابی نباشه باز پوششم و حفظ خواهم کرد چون از نظر دینی و جامعه بهش نکاه نمیکنم. حجاب رو بیشتر از نظر امنیتی که برای من میاره دارم . کنجکاو شدم بپرسم چرا به نظرت حجاب و پوشش باید وابسته به همسرِ آینده یا وضع جامعه باشه ؟! مثلا اگر الان درکشور لبنان که حجاب اجباری نیست بودی پوششت چطوری میشد؟ یا اکر همسرت میگفت چادر دوست داره سرت میکردی ؟ خودت نظرت چیه ؟ چرا فکر میکنی ممکنه حجابت و برداری ولی این فکر با درونت هماهنگی نداره ؟!
یکم پیچیده شد ؟
پس الان قرص میخوری ، انشالله حالت بهتر میشه ، عوارضی داشته ؟ .
من چند هفته پیش شب بود که تو حیاط بیمارستان نشسته بودم و متاسفانه شاهد رفتار زشت و ناشایست یک پزشک متخصص با همراهِ بیمار بودم و خیلی ناراحت شدم. بعضی پزشک ها خیلی مغرور هستند و فکر میکنند علم اون ها اولین و آخرین حرف و میزنه . خدا رو شکر که پزشک شما اینطور نبوده .
(1402 ارديبهشت 20، 18:30)Roza_r نوشته است: [ -> ]
دختراااا من مدتهاست تو سردرگمی ام، تو زمینه های مختلف، مثلا ادامه تحصیل بدم یا نه، ایران بمونم یا به رفتن دست کم فکر کنم، اخیرا این موضوع حجاب، و کلی موارد دیگه، لطفا برای عاقبت به خیری و تصمیمای درست دعا کنید.
دخترایی که نظرات خودتونو گفتید و از خودتون نوشتید اگه خارج از کشور باشید حجابتون چطوره؟کلا فکر کردید در صورت تغییر شرایط در چند سال اینده تصمیمتون چیه؟جدی ب نظرتون مسخره نیست مغز من وسط اینهمه گرفتاری ب همچین چیزایی فکر میکنه
عزیزم انشالله که خیر هست و بهترین تصمیمات و میگیری
من قبلا هم نوشتم ، در این مورد با خودم روراست هستم .
همین الان هم در بسیاری از مکان های خصوصی حجاب برای بانوان اجباری نیست . چند وقت پیش با دوستانم به یکی از مکان ها رفته بودیم اون ها روسری و مانتوها رو کنار گذاشتند ولی من پوششم فرق داشت . ب پوششم احترام گذاشتند و من هم نظرم در موردشون عوض نشد چون نه من نه اون ها در حجاب و پوشش خلاصه نمیشیم .
در مورد خارج نمیدونم ، بهش فکر نکردم.
البته تمام بحث های من به دور از بی حجابی های افراطی هست که این روزها به چشم میخوره .