کانون

(1400 ارديبهشت 28، 14:48)yaldaw نوشته است: [ -> ]وااااااااای بچه ها این عالی بود لطفا بخونینش
http://dadashreza.com/zabon-nafahm/

چند وقت پیش خونده بودمش فوق العاده بود 

[quote pid='537188' dateline='1617512125']
بچه ها ببینین تو روانشناسی به نفس اماره میگن شعور باطن ما یه شعور خارج داریم یه شعور باطن 
بزارین یه مثال ساده بزنم ما وقتی میخوایم دوچرخه سواری یادبگیریم تموم توجه شعور خارجمون اینه که نیفتیم ولی بعد یکی دو سال خیلی راحت دوچرخه سواری میکنیم پاهامون خودش رکاب میرنه و تعادل دوچرخه هم خودش حفظ میشه ایتجا دیگه شعور خارج کاری نمیکنه همش با شعور باطنه
یا اینکه فکر کنید دارین فیزیک میخونین اینکارو بهش میگن شعور خارج 
ولی تو اون پستو های ذهنمون هنوز زیست و زمین و اینا رو که معلم درس داده بلدیم به این میگن شعور باطن شعور باطن هنون چیزیه که وقتی تو میخوای درس بخونی میگه برو خ.ا کن همین به همین راحتی
خوب اینم بگم بهتون که متاسفانه شعور باطنمون بر شعور خارج تسلط داره و بیشتر اوقات هم برنده میشه واسه همینه که ما همش شکست میخوریم  حالا ما باید چیکار کنیم ؟ باید شعور باطنمونو تحت تسلط شعور خارج دربیاریم چجوری ؟ الان میگم یه چند تا تمرین هست که اونا رو باید انجام بدیم :
راستی یه چیزو میدونستین ؟
شاعرا و نویسنده ها و نوازنده ها 
چون نتونستن به هیچ وجه خواسته های شعور باطنشون رو برآورده کنن به شکل شعر و رمان و آهنگ فورانشون کردن در اصل محرومیت هاشونه
خوب اول باید به وسیله تلقین عادت های نیک رو در شعور باطنمون جایگزین کنیم 
مثلا بگیم من خ.ا نمیکنم من میتونم کنترلش کنم مداوم هی بگیم 
بعدی در تمام حرکات خود دقت کنید آنها را از حالت عادی دربیارین و تحت کنترل دقیق شعور خارج قرار بدین یعنی چجوری ؟ یعنی مثلا وقتی داریم صحبت میکنیم دستمونو تکون میدیم دقت کنیم با اراده باشه نه همینجوری الکی 
راه رفتن خودمونو تحت نظر بگیریم با اراده راه بریم کلا کارامونو با اراده انجام بدیم
بعدی همینه که بهاران جان گفت باید به خواسته هاش نه بگیم مثلا یه ظرف از غذا یا میوه ای که دوست داریم بزاریم رو به رو مون ولی نخوریم همیجوری نگاش کنیم میخوایم آب بخوریم بگیم یه ۵ دیقه دیگه ادبش کنیم این نفس بی ادبو پس میشه برخلاف آنچه دلتان میخواهد رفتار کنید 
و بعدی و آخری هم اینه که تمرین کنیم هرساعتی که دوست داریم از خواب بیدار شیم به قول مامانم ذهنمونو کوک کنیم قبل از خواب ساعتو تصور کنیم رو ساعتی که میخوایم بیدار شیم 
تامام 
امیدوارم مفید باشه براتون
[/quote]
اینو چند وقت پیش نوشتم یجورایی در همین باره هستش یلدا جان 
تونستی بخونش 

سلااام ..خوبین
ستاره جون این متنی که نوشتی واقعا عالی بود  یادم باشه یه اعتبار بهت بدم
رعناجون ممنونم برای معرفی فیلم

نقل قول: بچه ها من بعد ۹ روز شکستم ...دیشب 

رها جانم خیلی ناراحت شدم
غصه نخور..علت رو کشف کن و دوباره پرقدرت تر از قبل شروع کن
یلداجون ممنون حتما میخونم متنی که گذاشتی

سلام اجی های قهرمان 
خیلی حال خوبیه دیدن موفقیت هاتون
الهی همیشه در مسیر پاکی باشین

اکاش میتونستم خودمو بغل کنم و نوازش کنم 
ای کاش میتونستم قربون صدقه خودم برم و بگم عیب نداره تو میتونی 
کسی درکت نمیکنه فقط خودتی که میدونی چته 
ای کاش این دلیل شکستا رو بفهمم !!
من چمه ! 
الان دیگه حس میکنم بخاطر کمالگرایی هی شکست میخورم و کاملا بی منطق و بدون هیچگونه محرک و خواستنی !!!
عع برنامه هات خوب پیش نمیره بشکن از اول
عع ذهن و نگاهتو خوب کنترل نکردی بشکن از اول
عع نمازتو خوب نخوندی بشکن از اول 
عع !! به تغذیه و ورزشت خوب نرسیدی بشکن از اول
بشکن بشکنه ! 
هیچ باوری به خودم و روزای خوب ندارم و دقیقا مصداق ایه خسرالدنیا والاخره هستم  !!!
نه با دنیا و گناه حال میکنم نه عرضه پاکی و ساختن ابد رو دارم
ایولا !
۶ سال تمام دارم خودمو میکوبم و از نو میسازم در خیلی چیزا هم موفق بودم اما !
این چه بیماری عجیبیه 
داداش رضا میگفت تنبلی و این گناه ترکش کلمیه
راس میگه پیچ پیچیه  !!!
همه چیش بهم وصله 
یجورایی یه گردابه
خارج شدن ازش سخته 
باید این سختی و به جون خرید 
دیگه دارم به زمین و زمان متوسل میشم برای ترکش
قبلا یه مدت هر روز که ترک میکردم و هدیه میدادم به یه شهید یا پیامبر 
و یکمن با اون شخص حرف میزدم و ارتباط میگرفتم یا در طول روز میگفتم برام دعا کنن
این کار حس خیلی خوبی بهم میداد در مسیر ترک و باعث انس بیشتر میشد با شهدا و پیامبران
مثلا با حضرت مریم انس خیلی خوبی گرفتم 
میخوام دوباره شروع کنم بلکه از میان جنیان و انسیان و فرشتگان و شهدا و پیامبران و صدیقین !!!!!کمکی بگیرم و نجات پیدا کنم 

دعایم کنید بتونم بلند بشم ...
ذهنم خیلی مقاومت میکنه روزای پایین

بخشید پرحرفی میکنم هر وقت میام

خود آجیل رو اوردم براتون

و گل گلی بانو یه سر بزن اینجا

و سنا بانو عزیزم من یه دفتر بزرررررگ پیدا کردم 
خیلی خوشحالم
و این باشد شروع یک برنامه جدید
بابام بهم داد 
بازم پدر و مادر همیشه همه جا همراهت قلبی جسمی روحی از راه دور

سلام

نقل قول: قبلا یه مدت هر روز که ترک میکردم و هدیه میدادم به یه شهید یا پیامبر 
و یکمن با اون شخص حرف میزدم و ارتباط میگرفتم یا در طول روز میگفتم برام دعا کنن
این کار حس خیلی خوبی بهم میداد در مسیر ترک و باعث انس بیشتر میشد با شهدا و پیامبران
مثلا با حضرت مریم انس خیلی خوبی گرفتم 
میخوام دوباره شروع کنم بلکه از میان جنیان و انسیان و فرشتگان و شهدا و پیامبران و صدیقین !!!!!کمکی بگیرم و نجات پیدا کنم 

دعایم کنید بتونم بلند بشم ...
ذهنم خیلی مقاومت میکنه روزای پایین 

چه کار قشنگی 
ان شالله کمکت کنن .. حتما موفق میشی عزیزم

---

ستاره جان ممنون از متنت .. خیلی عالی بود
 یلدا جان ممنون از لینکی که گذاشتی خیلی استفاده کردم

---

من به خود مراقبتیم اینو اضافه میکنم
برای سلامتیم باید دوتا مکمل بخورم هر روز
ولی پشت گوش میندازم .. 
یه تنبیه برا خودم در نظر گرفتم که اگه نخوردم از یه خوردنی محروم کنم خودمو
و یه تشویق که اگه خوردم به خودم هدیه بدم

(1400 ارديبهشت 28، 14:11)عارفه نوشته است: [ -> ]سلام عزیزم، ناراحتت شدم.

نقل قول: میخوام امروز برم پیاده روی ، تنها ، باید یکم از دیگران فاصله بگیرم تا خودمو پیدا کنم ... 

این خیلی خوبه. به نظر منم یکم فاصله بگیر و کارها رو سبک کن تا خودتو پیدا کنی. 
تو شرایط الانت پروژه ها و کارها اولویت نیستن هیچی، که عمدتاً انجام شدنی هم نیستن. 
خوبه اینکه یکم به خودت برسی فشار نیاری به خودت. چه فکری چه کاری.

(1400 ارديبهشت 28، 18:10)rahayii نوشته است: [ -> ]

نقل قول: بچه ها من بعد ۹ روز شکستم ...دیشب 

رها جانم خیلی ناراحت شدم
غصه نخور..علت رو کشف کن و دوباره پرقدرت تر از قبل شروع کن

عارفه جان ، رهایی عزیز 
خیلی ممنونم ازتون   
درست میشه

سلام
raha99
27 فروردین
32 روز پاک

درود بر تو سنا جان


گل گلی این حالتو درک می کنم. من واسه امتحان های مدرسه و دانشگاه این داستان رو داشتم. خیلی تو فشار می موندم. اینقدر از اول شروع می کردم و موشکافانه می خواستم دقیق بخونم و حفظ کنم که نصف کتاب هم به زور می خوندم و همیشه حسرت سوال های آسون فصل های آخر رو می خوردم و کم می شدم.
مخصوصاً درس دینی
اینقدر وسواسی می شدم...

این توسل تو خیلی زیبا و کمک کننده ست، و لازمه رسیدن این کمک های معنوی حرکت خودته.
ایشالا حاجت روا باشی
 اطلاعاتت رو ببر بالا که بهتر بتونی راه حل پیدا کنی.
راستی اهل کتاب هستی یه کتاب خوب برای تله ها بهت معرفی کنم

خودم مرقابتی امروزم تفریح بود. برای ایجاد تعادل بین کارای جدی روز و کارهای مفرح و داشتن لذت حلال.
حالا بگید چی...
جلوی آینه آواز خوندم با کلی ادا

سلام   حالا نمیشه من فرم پر نکنم همینجکری بیام پیام بدم  
شادی / ۴۲ روز پاکی حدودا فک کنم امار دقیقش دستم نیست ??

نقل قول: رعنا جانم اینطوری میشه توضیحش که چون این کار یک عادت جدیده و ممکنه کمی نامأنوس باشیم باهاش ممکنه فشار بیاره اگه بخوایم همه یک کار رو انجام بدیم.
ضمنا نیازهای ما متفاوته، یکی در حال حاضر نیاز به تفریح داره و تفریح براش خودمراقبتی میشه، یکی از خدا دور شده مثل من مثلا دوست داره بیشتر مناجات کنه، یکی رژیمشو ول کرده الان بهترین کار خودمراقبتی جسمیه براش و اون کار حالشو خوب می کنه، یکی تو فشار کاریه جلوگیری از خودسرزنشی و...

وقتی عادت کردیم و نیازهای اولویت دارترمون رو برطرف کردیم میتونیم چله یکدست بگیریم

نقل قول: رعنا جانم اینطوری میشه توضیحش که چون این کار یک عادت جدیده و ممکنه کمی نامأنوس باشیم باهاش ممکنه فشار بیاره اگه بخوایم همه یک کار رو انجام بدیم.
ضمنا نیازهای ما متفاوته، یکی در حال حاضر نیاز به تفریح داره و تفریح براش خودمراقبتی میشه، یکی از خدا دور شده مثل من مثلا دوست داره بیشتر مناجات کنه، یکی رژیمشو ول کرده الان بهترین کار خودمراقبتی جسمیه براش و اون کار حالشو خوب می کنه، یکی تو فشار کاریه جلوگیری از خودسرزنشی و...

وقتی عادت کردیم و نیازهای اولویت دارترمون رو برطرف کردیم میتونیم چله یکدست بگیریم

فکر کنم من باید نگفتن عیب هام را بگذارم خود مراقبتی
ممنونم عزیزم خیلی خوب توضیح دادی
بی نهایت ممنونم

---

فکر کنم منم باید دوباره از صفر شروع کنم
نشکستم ولی سرچ بد زدم
رفتم ببینم قیمت خود فروشی چند؟
کار خفت باری کردم. ولی تو سرم بود همش
چیکارش کنم.
بد جور زدم اون در.
امروز قرآن را گرفتم دستم به خدا گفتم میشه کمک کنی راه خطا نرم. 
من نمیخوام مثل اون آدما بشم. من دلم میخواد یه زندگی آروم و خوب داشته باشم.
امروز به خودم گفتم این نماز اول وقت و قرآن و دعاها از تو نیست. تو از یه جنس دیگه ای بیخودی زور نزن
خستم کرده واقعا
یاد ۱۶ سالگی افتادم. یکی اومد هر چیزی که بود و نبود را یادم داد و رفت. 
خودم خواستم
کاش اون موقع یکی بود که روی انتخاب دوستام کمکم میکرد. 
واقعا خستم.
نمیتونم جلوش وایسم. فکر میکردم نماز و دعا جواب بده. نمیده. فقط تو چشم بقیه نمازخوان و مومن میشم. از تو پوسیده و داغون. از این حالت متنفرم. من چیز دیگه ایم 
چیکار کنم  
دیگه دردم خ.ا نیست. انقدر همه گفتن خ.ا که بدتر. دردم شده یه چیز دیگه
من از چیزی که در آینده شاید اتفاق بیفته میترسم. واقعا میترسم. نمیخوام دو دستی هر چی دارم را خراب کنم  
شب های خیلی سختی ان. کاش قبل اینکه این غول خفته ۸ ساله بیدار میشد همه چی تموم بود. واقعا کاشکی.
اینا را نوشته بودم. ولی پاک کردم. گفتم بنویسم شاید راهی باشه. چون به واقع میترسم

رعنا جون..عزیزم
چرا به همچین چیزایی فکر میکنی
نماز و دعا قطعا جواب میده...اگه همینا نباشه مطمئن باش ما یه روزم طاقت نمیاریم
رو ارتباطت با خدا کار کن‌‌..بهش نزدیک تر شو تا دوباره مثل روز اول بشی
انقد خوشگل همه چیز رو درست میکنه که هاج و واج میمونی
باور کن اگه از ته دلت بخوای کمکت میکنه ولی ممکنه یکم طول بکشه اما نباید ناامید بشی چون بالاخره درستش میکنه برات

[quote pid='546372' dateline='1621369343']
کار خفت باری کردم. ولی تو سرم بود همش
چیکارش کنم.
بد جور زدم اون در.
امروز قرآن را گرفتم دستم به خدا گفتم میشه کمک کنی راه خطا نرم. 
من نمیخوام مثل اون آدما بشم. من دلم میخواد یه زندگی آروم و خوب داشته باشم.
امروز به خودم گفتم این نماز اول وقت و قرآن و دعاها از تو نیست. تو از یه جنس دیگه ای بیخودی زور نزن
خستم کرده واقعا
یاد ۱۶ سالگی افتادم. یکی اومد هر چیزی که بود و نبود را یادم داد و رفت. 
خودم خواستم
کاش اون موقع یکی بود که روی انتخاب دوستام کمکم میکرد. 
واقعا خستم.
نمیتونم جلوش وایسم. فکر میکردم نماز و دعا جواب بده. نمیده. فقط تو چشم بقیه نمازخوان و مومن میشم. از تو پوسیده و داغون. از این حالت متنفرم. من چیز دیگه ایم 
چیکار کنم  
دیگه دردم خ.ا نیست. انقدر همه گفتن خ.ا که بدتر. دردم شده یه چیز دیگه
من از چیزی که در آینده شاید اتفاق بیفته میترسم. واقعا میترسم. نمیخوام دو دستی هر چی دارم را خراب کنم  
شب های خیلی سختی ان. کاش قبل اینکه این غول خفته ۸ ساله بیدار میشد همه چی تموم بود. واقعا کاشکی.
اینا را نوشته بودم. ولی پاک کردم. گفتم بنویسم شاید راهی باشه. چون به واقع میترسم
[/quote]
منم شاید بتونم در حد خودم ی کمک کرده باشم... من فک میکنم تنها کسی بودم توی  جمع که اصلا برام اهمیت خاصی نداشت و نداره هنوزم اونقدر خ.ا ... من ۱۵ شعبان گفتم یا مهدی برای تولدت من میتونم ی کادو در حد خودم بدم... من این کارو ترک میکنم .. شاید خوشحال بشی بعد الان وقتی حتی میخوام ی سرچ بد هم بکنم یا هر چیز دیگه ای فقط میاد توی ذهنم میخوای کادتو پس بگیری ؟؟ این خودش کاری میکنه ک اصلا طرفش هم نرم ، و اینکه الان با سرچ هایی ک بد هم نباشن یا من قصد بدی نداشته باشم و چیز بدی خودش بیاره اصلا تحریک نمیشم.. انگار اون شادی دو ماه پیش مرده ، خدا شاهده اصلا باورش برای خودمم سخته ... فکر میکنم ممکنه ی معجزه باشه ... اصلا انگار چیزی ب اسم میل ب خ.ا یا هر چیز دیگه ای توی من وجود نداره ... جوری ک دیگه مثل قبل نمی شمارم ک الان چند روز شد ... چون دیگه اصلا بهش فکر هم نمیکنم .... برای همین نیازی نمی دیدم ک بیام اینجا :( و الان اومدم چون حوصلم سر رفته بود 

نقل قول: رعنا جون..عزیزم
چرا به همچین چیزایی فکر میکنی 
نماز و دعا قطعا جواب میده...اگه همینا نباشه مطمئن باش ما یه روزم طاقت نمیاریم
رو ارتباطت با خدا کار کن‌‌..بهش نزدیک تر شو تا دوباره مثل روز اول بشی
انقد خوشگل همه چیز رو درست میکنه که هاج و واج میمونی 
باور کن اگه از ته دلت بخوای کمکت میکنه ولی ممکنه یکم طول بکشه اما نباید ناامید بشی چون بالاخره درستش میکنه برات 

بسی ممنونم عزیز دل
برای ارتباط با خدا خیلی دارم تلاش میکنم ولی نتیجه نمیده
شایدم به قول تو باید صبر کنم

اگر به این چیزا فکر میکنم. بخاطر محیط بدیه که چند وقت پیش رفتم سراغش. 
جوش با اینجا خیلی فرق داشت. منو برد دوباره به همون ۸ سال پیش
خیلی پیشنهاد این کار را دادند که به جای خ.ا انجام بده. ضررش کمتر. لذتش بیشتر
ولی من واقعا دوست ندارم اون شکلی بشم
الانم بخاطر فشارهای زیادی که رومه. طاقتم تموم شده همین
واقعا ترسیدم که اون جوری بشم. وگرنه نگفتم. 
کار امروزم خیلی خفت بار بود. 
همه کارهای بد با همیت پیگیری های لحظه ای و کوچک انجام میشه. منم بار اول که خواستم فیلم بد ببینم یه لحظه دیدم یا خواستم خ.ا کنم یه لحظه انجام دادم. بعدها زیاد و زیاد شد. 
میترسم کاری که امروز کردم و پیگیریم بیشتر بشه و منم کم کم بشم یکی از اونا  نمیخوام. همین

نقل قول: منم شاید بتونم در حد خودم ی کمک کرده باشم... من فک میکنم تنها کسی بودم توی  جمع که اصلا برام اهمیت خاصی نداشت و نداره هنوزم اونقدر خ.ا ... من ۱۵ شعبان گفتم یا مهدی برای تولدت من میتونم ی کادو در حد خودم بدم... من این کارو ترک میکنم .. شاید خوشحال بشی  بعد الان وقتی حتی میخوام ی سرچ بد هم بکنم یا هر چیز دیگه ای فقط میاد توی ذهنم میخوای کادتو پس بگیری ؟؟ این خودش کاری میکنه ک اصلا طرفش هم نرم ، و اینکه الان با سرچ هایی ک بد هم نباشن یا من قصد بدی نداشته باشم و چیز بدی خودش بیاره اصلا تحریک نمیشم.. انگار اون شادی دو ماه پیش مرده ، خدا شاهده اصلا باورش برای خودمم سخته ... فکر میکنم ممکنه ی معجزه باشه ... اصلا انگار چیزی ب اسم میل ب خ.ا یا هر چیز دیگه ای توی من وجود نداره ... جوری ک دیگه مثل قبل نمی شمارم ک الان چند روز شد ... چون دیگه اصلا بهش فکر هم نمیکنم .... برای همین نیازی نمی دیدم ک بیام اینجا :( و الان اومدم چون حوصلم سر رفته بود  

بسی ممنونم عزیز
منم ۸ سال پای عهدی که با امام رضا بستم موندم
دوری از پسرا
ولی بعد ۸ سال شکسته شد
منم خیلی دلم میخواد دوباره جدی شروع بشه. فقط گیر کردم 
بدتر از قبل گیر افتادم