کانون

سلام سنا گلی
حقیقتش خیلی خوب نبود 
یکم درس و زندگی در هم برهم
خیلی اشتباه رفتم مسیرو بعد از کنکورم
من پنج ماه قبل کنکور با کانون اشنا شدم باهاش ب ی پاکی نسبی رسیدم و باز....
بعد درگیر مجازی شدم
درگیر ی رابطه دوستی ک یه ماهی هس تمومش کردم ب لطف خدا
و کارای بد دیکه
خیلی با بهاران قبل کنکور فرق کردم
خلاصه ک بزرگ شدم و کوچیک موندم
دلم میخواست براتون بگم اینارو
بعدم اینکه ب کمکتون نیاز دارپ ی سری جیزارو برا خودم حل کنم
ایشالا ک جواب سوالام پیشتونه
میخوام دختر خوبی بشم

سلام . شبتون به خیر باشه 
امروز میخواستم لغزش کنم . قبل از ظهر بود و اون حس و حال تمایل به لغزش مقاومت ذهنیم رو ضعیف کرده بود ولی نمیدونم چی شد که طرفش نرفتم . 
کمی خوابیدم ، کمی مشغول کار شدم و بعدش کلا از یادم رفت . 
خودم فکر میکنم چون دلیلی که دارم محکم هست من رو برای ادامه یاری میکنه . 
اگر اجازه بدین از فردا یک روز پاکی اعلام میکنم و تاریخ شروع پاکیم رو 1 بهمن میذارم . 

---

 
سنا جان من امروز یک ساعت ویس گوش دادم و استارت زدم و بسیار هم مشتاق ادامه هستم . 
برای لغات هم از فردا انشالله شروع میکنم ، امشب متاسفانه نمیرسم و همین پست و ارسال کنم میرم که وارد دنیای شیرین خواب بشم

من موافق هرگونه مسابقه ای هستم 

---

 
بهاران جان خوش اومدی 

ممنون پارادوکس جان 

بچه ها اولین سوالم ک تو ذهنمه رو ازتون میپرسم
ب نظر شما کنترل چشم باید در چ حدی باشه
بچه ها من شروع کردم ولی واقعا سخته
مثلا من با یه عکس ساده تو خیال فرو میرم ولی نه خیال جنسی 
رویا های دخترونه فک کنم میدونین چی میگم
تا کی قراره سریال نبینم تا مبادا برم تو فکر و در اخر ب خ ا کشیده بشه
دقیقا شوالم اینه که من مشکل دارم؟
درست میشه بعد ی مدت؟
خیلی سختمه ک هنوز سوالای ی سال پیشم برام حل نشده
انگار خیلی عقبم
هنوز دست و پا میزنم تو دنیای پوچ خودم

---

دومین سوالم درمورد وقته
ک ب نظرم سنا جان میتونه خیلی کمکم کنه
هدر دادن وقت سنا جان گناهه؟
و خدا چیو هدر دادن وقت میدونه؟

نقل قول: هدر دادن وقت سنا جان گناهه؟

و خدا چیو هدر دادن وقت میدونه؟

یکی از مهمترین سوال ها که اونور ازمون میپرسن اینه:
عمرت رو در چه راهی صرف کردی؟ جوونیت رو چجوری گذروندی؟
هدر دادن وقت اون دنیا افسوس و حسرت خیلی زیادی میاده
حتی برای آدمای مومن .. بخاطر ثانیه ثانیه ای که از دست دادن حسرت میخورن که میتونستن بهتر استفاده کنن

حالا ما بماند که ساعت ها و روزها و هفته ها و ماه ها و حتی سال هامون رو هدر میدیم ولی عین خیالمون نیست!!!

هدر دادن وقت یعنی برای زندگیت هدف نداشته باشی، برنامه ریزی نداشته باشی برای رسیدن به هدفت
یعنی تلاشی نکنی برای رشد خودت و هر  روز بهتر شدن از دیروز
یعنی استعداد هاتو  تو کارهای بیهوده صرف کنی
مدیریت زمان نداشته باشی و برات مهم نباشه وقتت چطور میگذره
و ....

نقل قول: سنا جان من امروز یک ساعت ویس گوش دادم و استارت زدم و بسیار هم مشتاق ادامه هستم . 
برای لغات هم از فردا انشالله شروع میکنم ، امشب متاسفانه نمیرسم و همین پست و ارسال کنم میرم که وارد دنیای شیرین خواب بشم 

من موافق هرگونه مسابقه ای هستم  

خوشحالم شروع کردی

یادت باشه  قدم های  کوچیک و مستمر  رمز موفقیته

آهسته و پیوسته مثل اون لاکپشته
گهی تند و گهی خسته نباشید مثل اون خرگوشه 

نقل قول: سنا جان درمورد دی ماه واقعا بد بودم البته اگه دوستای دنیای حقیقیم اینجا بودن مثل همیشه بهم میگفتن تو خیلی به خودت سخت میگیری، بقیه هم تو این شرایط استراحت میکنن. کلا این که با خودم مهربون نیستمو زیاد از بقیه میشنوم.فک کنم همین کمالگرایی که پاردوکس میگه هست وقطعا ایمان به روش دو دقیقه میتونه کارساز باشه چون متضاد کمالگراییه. راستش بعد از اینکه بهم تاکید کردی ایمان بیارم عزممو جزم کردم که درد تازه ای فعلا سراغم اومده و همین الانم که دارم مینویسم دیشب به خاطر درد خوب نخوابیدم و الانم میخوام دوباره مسکن بخورم. ولی فک کنم ته همین حرفمم این موضوع نهفتست که آره ته ذهنم یه چیزی هست که میگه بیشتر از دو دیقه باید بنویسی، زورم میاد واسه دو دیقه لپ تاپ روشن کنم، دو دیقه طول میکشه بالا بیاد فقط، اگه بیشتر طول نکشه، وضع بچم بده یه مدت اصلا بهش نرسیدم 

اشکالی نداره رزا 
تو فقط لب تاب روشن کن   خاموش کن 
همین خودش یه قدمه
کم کم زیادش کن مثلا فرداش لب تاب روشن کن یه سر به مقالت بزن و دوباره خاموش
پس فردا  روشن کن مقالتو بخون 
و الی آخر
قدم به قدم برو جلو
قدم هارو بنویس و تیک بزن تا انگیزه بگیری
از روش هایی که تو مسابقه شروع زندگی خوب گفتیم استفاده کن

ببین حساب کن چند روز گذشت و هیچ کاری نکردی
حالا اگه روزی چند دقیقه وقت میذاشتی الان کلی جلو بودی
الانم دیر نیست شروع کن رزا جون  تا فردا حسرت نخوری

(1401 بهمن 1، 7:28)سنــا نوشته است: [ -> ]

نقل قول: هدر دادن وقت سنا جان گناهه؟

و خدا چیو هدر دادن وقت میدونه؟

یکی از مهمترین سوال ها که اونور ازمون میپرسن اینه:
عمرت رو در چه راهی صرف کردی؟ جوونیت رو چجوری گذروندی؟
هدر دادن وقت اون دنیا افسوس و حسرت خیلی زیادی میاده
حتی برای آدمای مومن .. بخاطر ثانیه ثانیه ای که از دست دادن حسرت میخورن که میتونستن بهتر استفاده کنن

حالا ما بماند که ساعت ها و روزها و هفته ها و ماه ها و حتی سال هامون رو هدر میدیم ولی عین خیالمون نیست!!!

هدر دادن وقت یعنی برای زندگیت هدف نداشته باشی، برنامه ریزی نداشته باشی برای رسیدن به هدفت
یعنی تلاشی نکنی برای رشد خودت و هر  روز بهتر شدن از دیروز
یعنی استعداد هاتو  تو کارهای بیهوده صرف کنی
مدیریت زمان نداشته باشی و برات مهم نباشه وقتت چطور میگذره
و ....

برا ادمایی ک خیلی تنبلن و طرحواره خویشتن داری ناکافی دارن چ راه حلی پیشنهاد میکنین: )
کسی ک تا الان نا منظم و بدون تعهد گذرونده
چجوری باید درست شه
قدم اول چیه

سلااام به بهاران عزیزم،معلومه که تو رو یادمه  خوش برگشتی،ضمنا نگو بزرگ شدم و کوچیک موندم، حتما کلی تجربه کسب کردی،ممکنه تجربیاتت شیرین نبودن واست ولی از درسشون استفاده کن.

درمورد کنترل چشم، یادمه چن سال پیش که تو انجمن دیگه ای بودم و هم سن و سال الانای تو بودم به همین فکر میکردم و یکی از بچه های اون انجمن نوشته بود همونطور که آدمی که سینوزیت داره میپذیره ضعف جسمیشو و خودشو بیشتر میپوشونه شاید ما یکم ضعیفتریم تو این حوزه و باید بیشتر از بقیه مراقب خودمون باشیم....تا حدی واسم قابل قبول بود ولی خب درک میکنم همه ی ما دوس داریم فیلم ببینیم، من اخیرا سعی میکنم فیلمای خارجی رو از سایت up tv که ستنسور داره دانلود کنم  
سنا جان من دیروز لپ تاپمو دقیقا روشن کردم و سعی کردم طبق صحبتت به قانون دو دقیقه ایمااام بیارم و زمان گرفتم که خب چشم بهم زدم دو دیقه شده بود ولی من مقالمم باز کردم و یه نگاهی انداختم ببینم قبلا تا کجا انجامش دادم، امروز صبحم خیلی زودتر از روزای دیگه بیدار شدم به این امید که بشینم کار کنم که خب تا الان موفق نشدم ولی درنظر دارم حتما ولو به اندازه دو دیفه دنبالش کنم  
برای مسابقه هم کاملا موافقم.

---

پارادوکس جان چقدررر عااالی که هدف ترک محکم و خوبی پیدا کردی، من اقدام به نوشتن کردم موقعی که کانون اومدم ولی فک کنم دوباره نیازه مرور کنم.

---

آهااان راستی یه شوخی ام بکنم گفتی اون دنیا میپرسن عمرتو در چه راهی صرف کردی؟

در راه اتصال به وی پی ان

(1401 بهمن 1، 10:06)Roza_r نوشته است: [ -> ]سلااام به بهاران عزیزم،معلومه که تو رو یادمه  خوش برگشتی،ضمنا نگو بزرگ شدم و کوچیک موندم، حتما کلی تجربه کسب کردی،ممکنه تجربیاتت شیرین نبودن واست ولی از درسشون استفاده کن.

درمورد کنترل چشم، یادمه چن سال پیش که تو انجمن دیگه ای بودم و هم سن و سال الانای تو بودم به همین فکر میکردم و یکی از بچه های اون انجمن نوشته بود همونطور که آدمی که سینوزیت داره میپذیره ضعف جسمیشو و خودشو بیشتر میپوشونه شاید ما یکم ضعیفتریم تو این حوزه و باید بیشتر از بقیه مراقب خودمون باشیم....تا حدی واسم قابل قبول بود ولی خب درک میکنم همه ی ما دوس داریم فیلم ببینیم، من اخیرا سعی میکنم فیلمای خارجی رو از سایت up tv که ستنسور داره دانلود کنم  
سنا جان من دیروز لپ تاپمو دقیقا روشن کردم و سعی کردم طبق صحبتت به قانون دو دقیقه ایمااام بیارم و زمان گرفتم که خب چشم بهم زدم دو دیقه شده بود ولی من مقالمم باز کردم و یه نگاهی انداختم ببینم قبلا تا کجا انجامش دادم، امروز صبحم خیلی زودتر از روزای دیگه بیدار شدم به این امید که بشینم کار کنم که خب تا الان موفق نشدم ولی درنظر دارم حتما ولو به اندازه دو دیفه دنبالش کنم  
برای مسابقه هم کاملا موافقم.

---

پارادوکس جان چقدررر عااالی که هدف ترک محکم و خوبی پیدا کردی، من اقدام به نوشتن کردم موقعی که کانون اومدم ولی فک کنم دوباره نیازه مرور کنم.

---

آهااان راستی یه شوخی ام بکنم گفتی اون دنیا میپرسن عمرتو در چه راهی صرف کردی؟

در راه اتصال به وی پی ان

سلام رزا جان بسی دلتنگت بودم
خوبی قشنگم
حرفات درسته یکم اون شب حالم خوب نبود فقط اومدم بدی گفتم
راستش رزا کلا فیلم دیدم برا من یعنی مواجهه با رویا و خیال ذهنی البته جتسیم نه ها
یعنی لازم نیس فیلم چیز بدی داشته باشه ک من برم تو فکر و خیال و رویا
فک کنم باید کلا بزارمش کنار
من کلا خیلی افراط و تفریط دارم تو کارام

---

بهاران/29 دی/2 روز پاک

سلام خوبین؟
بهاران جان خوش برگشتی

نقل قول: برا ادمایی ک خیلی تنبلن و طرحواره خویشتن داری ناکافی دارن چ راه حلی پیشنهاد میکنین: )
کسی ک تا الان نا منظم و بدون تعهد گذرونده
چجوری باید درست شه
قدم اول چیه

تا حالا از مشاور کمک گرفتی راجب این مشکلت؟
یکم بیشتر توضیح بده  دقیقا چه ویژگی هایی داری

در مورد تنبلی و اهمالکاری راهکار زیاده
فعلا ما  برنامه خرده عادت های زمستونی رو گذاشتیم تو باران 
احتمالا پست هارو خوندی 
قراره با قدم های کوچولو ولی مستمر بریم به سمت دوتا از اهدافمون
دوتا عادت کوچولوی حداکثر  دو دقیقه ای

نقل قول: سنا جان من دیروز لپ تاپمو دقیقا روشن کردم و سعی کردم طبق صحبتت به قانون دو دقیقه ایمااام بیارم و زمان گرفتم که خب چشم بهم زدم دو دیقه شده بود ولی من مقالمم باز کردم و یه نگاهی انداختم ببینم قبلا تا کجا انجامش دادم، امروز صبحم خیلی زودتر از روزای دیگه بیدار شدم به این امید که بشینم کار کنم که خب تا الان موفق نشدم ولی درنظر دارم حتما ولو به اندازه دو دیفه دنبالش کنم  
برای مسابقه هم کاملا موافقم.

آفرین رزا جان
دیدی تا یه قدم برمیداری قدم بعدی خودش میاد
امیدوارم امروزم انجامش داده باشی

نقل قول: آهااان راستی یه شوخی ام بکنم گفتی اون دنیا میپرسن عمرتو در چه راهی صرف کردی؟

در راه اتصال به وی پی ان 

سلام ، شبتون به خیر باشه 

---

دل نوشته : تا حالا احساس کردین اگر پایان زندگیتون امشب باشه تکلیف چیه؟! بعضی شب ها از خواب بیدار میشم و این حس میاد سراغم که انگار مرگ نزدیکم هست . هم حس ترس و تجربه میکنم ، هم متعجب و شگفت زده میشم از این حس و نمیدونم باید چیکار کنم ولی حسی که غالب میشه بر بقیه ی احساسات نگرانی هست .
حس میکنم هنوز باید کمک کنم و الان وقتش نیست که بمیرم . فکر میکنم اگر بمیرم عزیزانم نمیتونند به زندگی ادامه بدن و انکار که وظیفه دارم مسیر و برای بقیه هموار کنم یا همچین چیزی. 
امشب هم این حس به سراغم اومده ، راستش قرصی که مصرف میکنم عوارض داره و علاوه بر اون مرگ نابهنگام عزیزی هم به طور مضاعفی چیره بر منطقم شده و این افکار بیهوده به سرم اومده ‌. 
ترس از دوری و مرگ هم دومین حسی هست که با قدرت لمسش میکنم ، مثلا الان رفتم مادرم و بدون دلیل بوسیدم که مبادا این فرصت و از دست بدم . 
نمیدونم به خاطر سوگ عزیزی که دارم درگیر این حس شدم یا مریضی که هرروزی که میگذره جدی تر میشه و اذیت میکنه یا هم کلا حس و حال معنوی پیدا کردم . شاید هم ملاقات روزانه ی عزائیل و واقعا حس میکنم   میگن روزی ۶ بار مرگ میاد و میره درست هست فکر کنم 

---

 
پارادوکس / اولین روز پاکی
ویس : ۲ روز
زبان : صفر روز

پست های قبلی رو متاسفانه نخوندم ، انشالله سرفرصت میام نوشته های ارزشمندتون و میخونم و مشارکت میکنم ‌.
سپاسگزارم به خاطر حضورتون و خوشحالم از اینکه در جمع کانونی های عزیز هستم .

سلااام دخترااا

بهاران عزیز الان بهتر متوجه منظورت شدم، میدونی بیشتر مشکل کنترل ذهنه، که خب منم اصل ضربه هایی که میخورم از ذهنمه و خیالپردازی...قشنگ میدونم چی میگی، خیالپردازی ها لزوما جنسی نیستن از من بعد چن روز خیالپردازی ادامه دار و پر و بال دادن به فکرام یه دفه جنسی ام میشن
به نظرم تو تاپیک کنترل ذهن و نگاه اعلام وضعیت کن یه مدت، البته خودمم باید همین کارو بکنم چون یکی دو روزه خیلی دارم خیالپردازی میکنم

---

رژااان جان چرا اعلام وضعیت نمیکنی؟ تازه من به مناسبت اول ماه میخوام بهت بپیوندم، از امروز خرده عادتامم میگم.

---

سناا بانو بلههه، امروزم لپ تاپو روشن کردم و یه نرام افزار مورد نیازمو روی لپ تاپ ریختم و از یوتیوب و اینستاگرام نحوه ی عملکردشو نگا کردم، شاید سرجمع نیم ساعت زمان گذاشتم.

---

پارادوکس عزیز،بابت از دست دادن اون عزیزی که گفتی متاسفم و البته طبیعیه که تو اینجور شرایط این فکرا میان تو ذهنت ولی حتما سعی کن زیاد غرقشون نشی، چون بدتر میکنن حالتو

---

رزا/ 12 آذر/48 روز خوب فقط به لطف خدای مهربون
خرده عادت: دو دیقه کار مرتبط با مقاله ۱ روز

خرده عادت وضو برای نماز اول وقت: چون فعلا نماز نمی خوندم چن روزی انجامش ندادم البته یکمم وضو گرفتن واسم مشکله و هنوز امتحان نکردم

---

رزااااا یادت باشه امروز خیلی ذهنتو رها کردی،فک نکن قراره همون اشتباهات گذشته رو تکرار کنی و پاک بمونی، لطفا حواستو جمع کن

سلام دخترا
ممنون رژان جانم قلب منی

بله سنا جان ب نظرم باید همون عادتای کوچیک رو شروع کنم
من اینجوریم ک میگم فردا باید روتختی تختمو درست کنم ولی حتی این کارم تو کلللل روز انجام نمیدم
یا درس خوندنم خیلی شب امتحانیه
یا وقتی قراره کار مهمی کنم میگم خب بزار یکم اهنگ گوش کنم بعدش و بعدش دیگ وجود نداره و من گند میزنم ب کل تایم روزم
خیلییی زیاد تلگرام چک میکنم
انقدری سرم تو گوشیه ک حس کور بودن بهم دست میده
وضعم خیلی داغونه
همون عادتای کوچیکو شروع میکنم 


اره رزای قشنگم منم ایشالا از فردا باهات میام تاپیک کنترل ذهن ک بترکونم تلاشمو میکنم ک پاک باشم
من اول قلبم درگیر میشه....باید رو احساساتم کار کنم

سلام دخترا
چه طورییین؟ 
امیدوارم حال دلاتون خوب باشه

دلتنگتون بودم
خوبی کانون اینکه وقتی ادم دلش تنگ میشه، حتی اگه انلاین نشه میتونه از حال دوستاش با خبر بشه




ایرانا ۲۹ دی ۴ روز خوب
ان شاءالله سری بعد که میام ، دست پر باشم


لطفا برای هممون دعا کنین