(1402 شهريور 6، 1:01)*آسمان* نوشته است: [ -> ] (1402 شهريور 4، 1:03)Setareh نوشته است: [ -> ][quote pid='627883' dateline='1692977644']
ستاره جان میتونم بپرسم چه کارهایی برات کسل کننده هستند ؟ معمولا کارهایی که انجام دادنشون برای من سخت هست و باید زحمت بکشم تا به نتیجه برسم کسل کننده میشن . برای تو هم اینطور هست ؟
پارادوکس عزیزم. منم دقیقا مثل توام. کارایی که انجام میدم همش اینجوریه که تمرکز فوق العاده زیاد میخواد و مدام باید مسائل و مشکلات حل کنی. مخصوصا این زبان برنامه نویسی که دارم یاد میگیرم. اینجور وقتا ادم واقعا دوست داره فرار کنه منم همینم. و درکت میکنم. چاره ای نیست باید یواش یواش تحمل و برد بالا.
❤️
راستی دخترا تا حالا حدیث معراج و خوندین؟ من امروز خوندمش حسش مثل حس پروازه. پارادوکس قشنگم و همه بچه هایی که استرس دارین روزاتون خراب شه. معنی شو بخونین. خیلی قشنگه. انگار خدا بغلت کرده❤️
و اینکه فردا قراره برم مصاحبه شغلی. تا الان تو هیچ شرکتی کار نکردم و انقدر میترسم انقدر میترسم که شاید باورتون نشه. همش دلم میخواد بیخیالش شم بشینم خونه. دخترا برام دعا کنین. خیلی میترسم❤️
مصاحبه خوب بود گلی ؟
اره خداروشکر خوب بود اما معلوم نیست بشه یا نه
(1402 شهريور 5، 23:32).پارادوکس. نوشته است: [ -> ]سلام
پاک هستم .
کنترلِ نگاه و ذهنِ خوبی داشتم اما در دو روزِ گذشته فشارِ زیادی رو متحمل شدم . نمیدونم میتونم مقاومت کنم یا نه !
در بحرانی ترین شرایطِ پاکی قرار دارم . نمیدونم باید چیکار کنم .
سنا جان با اجازتون من انشاءلله فردا به سوالتون پاسخ خواهم داد .
پارادوکس جان یادمه آخرین پستی که خطاب به من بود رو جواب ندادم و واقعا معذرت میخوام چون خیلی گرفتار بودم و ذهنم آزاد نمیشد بیام سمت کانون
از بابت راهنماییت درباره آیین نامه بسی ممنونم
اتفاقا اصلا هم دلم نمیخواد کتابو از اول بخونم
از چه نظر شرایط بحرانیه ؟
روحی منظورتونه ؟
دخترا یه همفکری
برای اینکه فرهنگیان قبول شم دلم میخواد نذر کنم
اما نمیدونم چه نظری
ایده ای دارید ؟ نذر و زیاد نمیدونم ولی دعای مشلول صد در صدیه
[/quote]
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و اصلا مثل من نباشه همه چی به هم ریخته و من انقدر تو خونه کار میکنم که دارم له میشم. خسته شدم واقعا خسته. اعصاب هیچکسیو ندارم. از دوستمم عصبانی ام. کلا عوض شده همش سیگار و مشروب و روابط افتضاح داره. اصلا از دوره زمونه خودمون خوشم نمیاد هم حس میکنم باید تو دوره قدیم به دنیا میومدم باور کنین اگه اونموقع به دنیا میومدیم نه انقدر فساد بود ونه انقدر فحشا. تازه هیچ سایت و فیلم پورنی نبود و عشقا هم گاقعا عشق بود. هیچی همین خیلی ناراحتم. ولی در کنار همه این ها با اینکه هی میخواستم امروز و بشکونم و فرار کنم ولی گاقعا خدا نزاشت و هی مشغولم کرد تازه انقدر وضعم خرابه که ازین وضعیت خوشحالم نیستم چون فوق العاده عصبانیم. کاش همه چی تموم شه خسته شدم. هیچی خلاصه یه روز خوب . ولی تنها خوبیش پاک بودنمه.
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و اصلا مثل من نباشه همه چی به هم ریخته و من انقدر تو خونه کار میکنم که دارم له میشم. خسته شدم واقعا خسته. اعصاب هیچکسیو ندارم. از دوستمم عصبانی ام. کلا عوض شده همش سیگار و مشروب و روابط افتضاح داره. اصلا از دوره زمونه خودمون خوشم نمیاد هم حس میکنم باید تو دوره قدیم به دنیا میومدم باور کنین اگه اونموقع به دنیا میومدیم نه انقدر فساد بود ونه انقدر فحشا. تازه هیچ سایت و فیلم پورنی نبود و عشقا هم گاقعا عشق بود. هیچی همین خیلی ناراحتم. ولی در کنار همه این ها با اینکه هی میخواستم امروز و بشکونم و فرار کنم ولی گاقعا خدا نزاشت و هی مشغولم کرد تازه انقدر وضعم خرابه که ازین وضعیت خوشحالم نیستم چون فوق العاده عصبانیم. کاش همه چی تموم شه خسته شدم. هیچی خلاصه یه روز خوب . ولی تنها خوبیش پاک بودنمه.
سلام.
من امروز را با کنترل ذهن نداشتن شروع کردم. اوضاع یه ذره بد شد ولی پاکم
ترسیدم اومدم اینجا
این روزا خیلی غمگینم. میخوام از مشکلاتم فرار کنم میرم سراغ کارهای بد. فکرای بد
کاش دوباره قوی بشم . دوباره برنامه ریزی کنم. دوباره از اول
اصلا یادم نمیاد روزای اول انگیزه ام چی بود؟
خیلی خستم. اربعین نشد. یه سال بیشتر دارن هر روز زیارت عاشورا میخوانم به امید اینکه اربعین برم . ولی نشد. بازم نشد.
سر،کار هم رئیسم سرم داد میزنه ازت راضی نیستم. دو روز فقط دعوا میکنه
از نظر مالی هم تحت فشارم
فکر میکنم هیچکس ازم راضی نیست هر چی من تلاش میکنم بازم کافی نیست.
نه خدا راضیه نه رئیسم
انگار این همه تلاش به چشم هیچکس نمیاد
پس چه فرقی،داره تلاش کنم یا نکنم
ببخشید خیلی شد. ولی دم صبحی ترسیدم اوضاع بد بشه گفتم بیام اینجا شاید راه حلی پیدا بشه. شاید یادم بیاد هدفم چی بوده شاید هدف جدید پیدا کتم. حیف بعد این همه وقت و تلاش و انرژی.
دوستون دارم. مراقب خودتون باشید
بازم شرمنده ببخشید
سلام
پاک هستم .
کنترلِ نگاه و ذهنِ خوبی داشتم .
حالِ خوبی ندارم .خشم تنها حسِ سه روزِ گذشته ی من بود . داروهایی که مصرف میکنم عوارضِ خودشون و نشون میدن و متاسفانه بسیار زیاد عصبانی میشم.
(1402 شهريور 3، 20:30)سنــا نوشته است: [ -> ]سلام
آره پارادوکس جان پست های شما رو خوندم . خوشحالم که با برنامه ریزی پیش میری
ممنون از گزارش هات
تاثیر برنامه ریزی برات چی بوده پارادوکس بگو تا بقیه هم بدونن
و چطوری میتونی به برنامه هات پایبند باشی؟
سنا جان پایشِ هفتگی و ماهانه رو اجرا میکنم و امروز متوجه شدم روزانه سه ساعت فقط در اینستاگرام بودم و تصمیم گرفتم این برنامه رو برای مدتی پاک کنم . سه ساعت اینستا رو با یوتیوب و فیلم های آموزشی جایگزین کردم .
دلم میخواد بگم این ماه پایبند بودم ولی دروغ محسوب میشه
این ماه نظمِ خواب ندارم و به خاطر کارهام مشغول هستم و نمیتونم به زمانبندی هام پایبند باشم ولی سعی میکنم در هر حالتی روتین هایی مثلِ پیاده روی و مطالعه رو رعایت کنم .
نوشتنِ برنامه از شبِ قبل ، آلارم و استفاده از شمارش باعث میشن به آسونی برخی روتین هارو انجام بدم . مثلا قرار بر تمیزکردنِ اتاقم هست تا پایانِ اونکار میشمرم ببینم چقدر طول کشید .
برنامه های کاریم فشرده هستند و باید انجام بدم به همین دلیل نمیتونم با اراده ی خودم عمل کنم و برای درس ها هم سعی میکنم جدیت به خرج بدم .
نقل قول: سلام منم مشکل شمارو دارم سلامت جسم
چطور این مورد رو تونستین نادیده بگیرین؟
سلام عزیزم ، خوش اومدین .
متوجه نشدم . منظورتون آسیبِ جسمی خودارضایی هست ؟
نقل قول: پارادوکس جان یادمه آخرین پستی که خطاب به من بود رو جواب ندادم و واقعا معذرت میخوام چون خیلی گرفتار بودم و ذهنم آزاد نمیشد بیام سمت کانون
از بابت راهنماییت درباره آیین نامه بسی ممنونم
اتفاقا اصلا هم دلم نمیخواد کتابو از اول بخونم
از چه نظر شرایط بحرانیه ؟
روحی منظورتونه ؟
اختیار داری عزیزم
خواهش میکنم .
خودمم نمیدونم آسمان جان ، بعضی موقع ها دلم میخواد خودارضایی رو تجربه کنم و بعضی اوقات نه . احتمالا به خاطر استرس های روزانه هست .
نقل قول: این روزا خیلی غمگینم. میخوام از مشکلاتم فرار کنم میرم سراغ کارهای بد. فکرای بد
کاش دوباره قوی بشم . دوباره برنامه ریزی کنم. دوباره از اول
اصلا یادم نمیاد روزای اول انگیزه ام چی بود؟
منم همینطور .
نقل قول: سر،کار هم رئیسم سرم داد میزنه ازت راضی نیستم. دو روز فقط دعوا میکنه
از نظر مالی هم تحت فشارم
فکر میکنم هیچکس ازم راضی نیست هر چی من تلاش میکنم بازم کافی نیست.
نه خدا راضیه نه رئیسم
انگار این همه تلاش به چشم هیچکس نمیاد
پس چه فرقی،داره تلاش کنم یا نکنم
میشه بپرسم چرا داد میزنه که راضی نیست ؟ مگر نه اینکه شما کارآموز هستی و استخدام قطعی نشدی؟ خب این به منزله ی یادگیری نیست پس چرا داد میزنه ؟ عزیزم صبوری کن . همه چی درست میشه . امیدوارم شرایطتت بهتر بشه
سلام به روی ماهتون
باید بگم همه چیز رو به بهبودی هست
شکر خدا
کارهای روزانه ام رو تو برنامه اکسل وارد کردم
هرخونه که انجام میشه رنگ میکنم
شکرخدا
قرآن رو تو برنامه هر روزم قرار دادم
همچنین زیارت عاشورا رو
و همچنین ورزش
یکم وسوسه شکست هست هنوز
دوتا علت داره یکی تغذیه که بیشتر چیزهای گرم هست
دومین علت هم برای فرار از مشکلات به طور خودکار خیال پردازی عاشقانه میکنم
ازدواج خیلی تو ذهنم پررنگ تر از سابق شده
شاید به خاطر این هست که حوصله خونه خودمون و مشکلات رو ندارم ...
و دلم تنوع میخواد ...
شایدم تکیه گاه نمیدونم ...
بچه ها شما نظرتون نسبت به ازدواج چیه ؟
شاید بهتره بگم هدفتون چیه ؟
دیگه چی بگم ؟
برای خودم وقت کم میذارم چون تو خونه ((نه))
نمیگم و بیشتر بار مسئولیت کار های خونه رو دوش من هست
آسمان این کارو میکنی ؟ چشم
درحالی که تو ذهنم فحش میدم که از کار کردن خسته شدم
حس میکنم علتش کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس هست
میخوام مورد قبول همه باشم
چون خودم خودم رو قبول ندارم
کلی خطاب به همتون نوشتم و پرید
نقل قول: میشه بپرسم چرا داد میزنه که راضی نیست ؟ مگر نه اینکه شما کارآموز هستی و استخدام قطعی نشدی؟ خب این به منزله ی یادگیری نیست پس چرا داد میزنه ؟ عزیزم صبوری کن . همه چی درست میشه . امیدوارم شرایطتت بهتر بشه
سلام مرسی عزیزم
نه دیگه کارآموز نیستم. باهام قرار داد نبستند که بدونم چقدر میخوام بمونم. ولی فعلا همینجوری قبولم کردن
دیروز خوش اخلاق تر بود. گفتم چرا این دو روز انقدر بداخلاق بودین. گفت مریض بودم حوصله نداشتم
ولی راست نگفت. ازم راضی نیست. کارها زیاد. منم خیلی کند کار میکنم.
دیگه احتمالا جمعه ها هم باید برم سر کار
من بلد نیستم با سر کار رفتن برنامه ریزی هم کنم.
به هیچ کار دیگه نمیرسم
سلام
پاک هستم .
کنترلِ نگاه و ذهنِ متوسطی داشتم .
بدونِ فکر و ایده ی خاصی پیشروی میکنم ، از ترسِ لغزش سعی میکنم زیاد به موضوعِ خودارضایی فکر نکنم .
هدف خاصی در پاکی ندارم و چون مشغله ی کاری زیادی دارم فرصت نمیکنم بهش فکر کنم . دوست دارم هدفی مشخص کنم و برای رسیدن بهش تلاش کنم.
دیشب سومین باری بود که خوابِ لغزش دیدم . فاصله ی این خواب با قبلی کمتر بود و نمیدونم چه چیزی مسبب این خواب ها هست اما سعی میکنم فراموش کنم .
نقل قول: بچه ها شما نظرتون نسبت به ازدواج چیه ؟
شاید بهتره بگم هدفتون چیه ؟
یک ازدواجِ خوب میتونه باعثِ بهتر شدنِ کیفیتِ زندگی باشه .
آسمان جان متوجه نشدم ، منظورت این هست که هدف از ازدواج چیه ؟
نقل قول: من بلد نیستم با سر کار رفتن برنامه ریزی هم کنم.
به هیچ کار دیگه نمیرسم
عزیزم بعد از هر سختی آسونی هست . لطفا ناامید نباش
بعد از یک مدت ذهن و جسمت عادت میکنه و به نظرم میتونی با در نظرگرفتنِ تایم های خالی برنامه ریزی کنی و به همه ی کارهای روزمره رسیدگی کنی.
نقل قول: بچه ها شما نظرتون نسبت به ازدواج چیه ؟
شاید بهتره بگم هدفتون چیه ؟
سلام دخترا
ازدواج الان برای من یعنی پیدا کردن رفیقی برای کل زندگیم.
از اون جایی که همه بلاخره به نوعی میرن و فقط همسره که برای آدم میمونه.
همینطور که یه برنامه ای داریم تو خونه مثل تولد برامون مهمه و می خوایم به بهترین شکل اتفاق بیفته، از قبل براش تدارک می بینیم، زودتر به فکر هدیه هستیم و ... برای ازدواجمم هم از قبل دارم تدارک می بینم که بهترینش تا جای ممکن پیش بیاد. البته که خدا باید بخواد تا بشه.
نقل قول: چی قشنگتر از اینکه یه بال دیگه هم کمکت بشه برای پرواز
خیلی زیبا گفتی عزیزم. اما می دونی، گاهی ما خودمون بالمون شکسته ست. یه بال دیگه هم بیاد نمیتونیم پرواز کنیم.
اگر الان حالمون خوب نیست نباید انتظار داشته باشیم یکی دیگه بیاد ما رو خوشبخت کنه.
سلاااااااام خدمت خوشگلای بارانی
با یه اعلاو وضعیتِ خوب آمده ام
ویلو / 10 تیر/ 62 روز پاک
کنترل نکاه و ذهن خییییلیییی موثره! اوصیکم به کنترل نگاه و ذهن.
من قبلا خیلی سختم بود کنترل ذهن و نگاه. کم کم شروع کردم. فعالیتم توی تاپیکش هم موثر بود.
اصلا فکر نمیکردم به 60 برسم !
ستاره جان
به موانع ترکت دقت کن و یه مدت وقتی دچار لغزش میشی بهشون توجه کن و سعی کن مشکلات ریشه ایت رو پیدا کنی و با حل کردن اونا شروع کنی.
در کنارش هم به خدا قول بده .
و به ما هم قول بده که پیشرفت های کوچیک کوچیک خودت رو میبینی و از خودت ناامید نمیشی.
هر وقتم لغزش داشتی ما پشتت هستیم نگران نباش
نقل قول: دخترا یه همفکری
برای اینکه فرهنگیان قبول شم دلم میخواد نذر کنم
اما نمیدونم چه نظری
ایده ای دارید ؟
هشت تا یاسین میتونی نذر آقای نخودکی توی مشهد بکنی
هفت تاش رو بخونی و هشتمی رو وقتی حاجتت رو گرفتی و رفتی مشهد سر مزارش بخونی
یا میتونی
ختم یاسین حضرت ام البنین بگیری
این دوتا رو شنیدم که خیلی جواب میده و مجربه.
مبینا جان چقد کم حرفی یکم از خودت با ما جرف بزن
آه سنا جان من واقعا نمیتونم خودم که مسئولیتشو گردن بگیرم
منو ببخش
پس خودم حواسم به ستارهی چهارم و پنجمم هست
نقل قول: پس بریم یه نگاه به دوماه گذشته تابستون کنیم ببینیم چه کردیم
و شهریور ماه رو چه کاری میخوایم تمرکز کنیم
باشه بچه ها؟
همه انجامش بدیم
خب من اعلام کنم
من توی شهریورمیخواستم دوتا سفر برم و باشگاه و کلاس رو ادامه بدم و حسابی کتاب بخونم. و یه کاری دست و پا کنم.
توی مرداد هم برنامه داشتم که باشگاه برم و ورزش کنم
که به باشگاهِ توی مردادم نرسیدم . هنوز هم توی شهریور باشگاه نرفتم اما پیاده رویم رو بیشتر کردم و از این حیث پیشرفت داشتم.
تراپیست پیدا کردم و دکتر رفتم و دارو گرفتم که روند ترک رو برام هموار تر کرده.
یه پروژه ی کوچولو هم گرفتم که دارم که میخوام پیش ببرمش.
دیگه؟
یه دوره ای هم حالم خییلیییی بد شد از نظر روانی ولی به لغزش نرسیدم و خوبه.
دیگه ؟
همینا
سلام
پاک هستم.
کنترلِ ذهنِ خوبی نداشتم ، نتونستم مدیریت کنم . فشارهای دو روزِ گذشته بی سابقه بوده و اونطور که باید خوب نبودم .
باید فعالیت های جدیدی رو به برنامه هام اضافه کنم .
- سلام دخترا. ستارتونم. امیدوارم حال همتون خوب باشه. پارادوکس عزیزم من به عنوان یه دوست ازت خواهش میکنم وقت بزار و تمام حسای بدی که داشتی و گناه کبیره بودن این موضوع و به یاد بیار و تنفرتو از این موضوع زیاد کن. یا اگه خسته شدی و سختته دعای معراج و بخون که خیلی قشنگه و حال بدتو از بین میبره و دوباره انرژیتو کلی میبره بالا.
ویلو امروز تو اونور قسمت کنترل نگاه دیدمت که چه قدر تونستی عالی عمل کنی خواستم بگم که بهت افتخار میکنم
و آسمان عزیزم. نمیدونییی چه قدررر باهات همدردم. منم تو خونمون همین نقش و دارم و مدام در حال کار کردنم. خانواده ماهم پرجمعیته و مدام همه جوره کار هست و مامانمم خیلی رو کمک من حساب باز میکنه. میدونی نمیدونم راه حلش چیه. خیلی وقتا ولی یاد گرفتم که نه میگم. یا شاید بهتر باشه یه وقتایی نشون بدی چه قدر خسته ای
یا نمیدونم حس میکنم باید یه جوری حساسشون کنیم به مقدار کاری که میکنیم و یکی دیگه هم اینکه تو وقتایی که خیلی خیلی کار هست بیرون باشیم حالا به هر علتی. چون بالاخره که کار بهمون میرسه حالا یکم کمتر برسه. من یه کار دیگه که میکنمم اینه که هر کی داره رد میشه یه کاری میدم دستش مثلا بشقاب دستمو میدم بهش میگم اینو ببر??.
خلاصه فکر نکنم خیلی علاجی باشه ولی تجربه من اینجوری بوده که با باهووشی از زیر کارا در بری و کسی نفهمه راحت تره و بیشتر عادت میکنن تا اینکه بگی چه قدر زحمت میکشی تو خونواده من که اینجوری بوده حالا تو هم بگو مشورت کنیم ????❤️✨
اها راستی بازم حرف دارم. باورم نمیشه انقدر حرف دارم (-:.
من از قبل کتابای فلسفی و مذهبی میخوندم. یه کتابی داره شهید مطهری اسمش فلسفه اخلاقه. که از سخنرانیاش هست و اونارو کتاب کردن. توی یه قسمت کتاب داره نظر اسلامو میگه که از نظر اسلام من یکیه. پس چرا همون من که تصمیم میگیره رژیم بگیره نمیتونه وقتی غذا میبینه کلی میخوره یا وقتی خودش تصمیم میگیره صبح زود بلند شه صبح بلند نمیشه. شروع میکنه یه بحث خیلی قشنگیو میگه که ما دوتا خود داریم یکی خود طفیلی یکی خود اصلی مون. بعد اینو میگه که احادیث و روایات و ببینیم یه قسمتی نفس و بد میدونه و میگه باهاش بجنگ یه جا میگه هر کی کرامت نفسش بیشتر باشه به خدا نزدیک تره. بعد میگه که اون خود ما که کرامتش بیشتره اون خود از جنس خداست همونی که خدا به ما داده است و هر چی به خواسته های اون احترام بزاریم و انجامش بدیم بهش نزدیک تر میشیم و در واقع به خدا هم نزدیک تر میشیم دیگه. ولی اون خودی که ما باید باهاش بجنگیم خواسته های زیاد خود طفیلی عه که این اصل نیست. در واقع نا خوده نه خود. فقط چون ما قرار بود تو این دنیا باشیم ابزاره برای زنده موندن ما و باید حواسمون باشه که از حدش نگذره. و این اصل ذات ما نیست مثل اینکه ما یه کیف باشیم و این کیف نفس با کرامت ما باشه حالا یه جامدادی هم بهش وصله که اون همون نا خودس . خلاصه که این تاثیر زیادی تو دید من داشت که چه قدر مهمه که اصل ما نفس با کرامتیه که از جنس خداست و ما هر چی به اون نزدیک تر بشیم به خدا نزدیک تر شدیم. و میدونین که ایه قران هست که همه ی عزت ها نزد خداست؟ من همیشه برام سوال بود و یکی از جواباش تو ذهنم الان اینکه که چون خود اصلی ما از جنس خداست و عزت حقیقی هم از آن خداست برای همینه که ما هر چی مومن تر باشیم شکست ناپذیر تریم چون نا محدود فقط خداعه و ما هم به اون نامحدود وجودمون که خدا بهمون داده نزدیک و نزدیک تر میشیم و عزت مند تر. عزتی که فقط و فقط وابسته به خداست. خواستم اینو بدونین اگه دوست دارین و بهتون حس خوبی میده. خیلی دوستتون دارم. فعلا