کانون

سلام دخترا 
حنیفا / 8 مرداد/ 11 روز خوب

سلام دخترا امیدوارم حالتون خوب باشه

نقل قول: ناحله جان ،
 به نظرت ممکنه عادت باشه ؟
مثلا یه ساعت های خاصی 
یه شرایط خاصی 
یا اینکه چون عادت شده روزی یه بار 
یه بنده خدایی می گفت ، من به ساعت ۱۲ شب حساسم 
،قبلش حالم خیلی خوبه ، ولی همین که ساعت ۱۲ میشه ، وسوسه ها خیلی شدید میشه 

ایول زدی تو خال 
دیشب داشتم بهش فکر میکردم ...
این چند روز اخیر همه چی اوکی بود تا دیروز 
فکر کنم عواملش اینا باشن
اول اینکه شکستای قبلیمم طرفای ۱۶ ۱۷ روزگی بودم
بعد اینکه جایی که دیشب رفته بودم ... قبلنا بیشتر خرابکاریامو با گوشی اونجا بودم
و یکی از علتاشم شاید این باشه که دیروز ظهرش یکم عصبی بودم 
آره خلاصه به خیر گذشت

نقل قول: با اینکه خیلی خونده بودم 
سر امتحان هیچی یادم نمیومد 
کلی گریه کردم
سرم داره منفجر میشه 

ولی جبران میکنم

الکس جان خودتو سرزنش نکنیا پیش میاد
ببین نقاط ضعفت چی بوده و چرا نتونستی جواب بدی
من همیشه وقتی امتحانی رو بد می دادم انگیزه برام میشد بعدیشو خیلی بیشتر تلاش کنم و نمره بهتری بگیرم
ان شاءالله بعدیشو عالی میدی

 

شادی عزیزم فقط مراقب خودت باش و تلاشتو کن زودتر بلند شی و سریالی نشه
به حال خوبت بیشتر اهمیت بده 

 


رزا جان منم این محرم احساس کردم نتونستم مثل محرمای قبلی باشم



ایول حیفا محکم برو جلو

(1401 مرداد 18، 14:07)ناحلهـ نوشته است: [ -> ]سلام دخترا امیدوارم حالتون خوب باشه

نقل قول: ناحله جان ،
 به نظرت ممکنه عادت باشه ؟
مثلا یه ساعت های خاصی 
یه شرایط خاصی 
یا اینکه چون عادت شده روزی یه بار 
یه بنده خدایی می گفت ، من به ساعت ۱۲ شب حساسم 
،قبلش حالم خیلی خوبه ، ولی همین که ساعت ۱۲ میشه ، وسوسه ها خیلی شدید میشه 

ایول زدی تو خال 
دیشب داشتم بهش فکر میکردم ...
این چند روز اخیر همه چی اوکی بود تا دیروز 
فکر کنم عواملش اینا باشن
اول اینکه شکستای قبلیمم طرفای ۱۶ ۱۷ روزگی بودم
بعد اینکه جایی که دیشب رفته بودم ... قبلنا بیشتر خرابکاریامو با گوشی اونجا بودم
و یکی از علتاشم شاید این باشه که دیروز ظهرش یکم عصبی بودم 
آره خلاصه به خیر گذشت

نقل قول: با اینکه خیلی خونده بودم 
سر امتحان هیچی یادم نمیومد 
کلی گریه کردم
سرم داره منفجر میشه 

ولی جبران میکنم

الکس جان خودتو سرزنش نکنیا پیش میاد
ببین نقاط ضعفت چی بوده و چرا نتونستی جواب بدی
من همیشه وقتی امتحانی رو بد می دادم انگیزه برام میشد بعدیشو خیلی بیشتر تلاش کنم و نمره بهتری بگیرم
ان شاءالله بعدیشو عالی میدی

 

شادی عزیزم فقط مراقب خودت باش و تلاشتو کن زودتر بلند شی و سریالی نشه
به حال خوبت بیشتر اهمیت بده 

 


رزا جان منم این محرم احساس کردم نتونستم مثل محرمای قبلی باشم



ایول حیفا محکم برو جلو

شاید باورت نشه ولی صدتومن تو کیفم بود کیفمو گذاشتم رو صندلی رفتم بوفه ی چیزی بخرم برگردم
خانوادم ی ماهه رفتن شهرستان امروز برمیگردن 
من با تپسی برگشتم ولی ‌موقع پیاده شدن تو کیفم دیدم پولم نیست 
حسابی شرمنده شدم اومدم خونه پول بردم دادم آقاهه 
اصلا انتطار نداشتم دزدی کنن 

سلام دخترا 


ایرانا / ۶ مرداد / ۱۲ روز خوب با مدد حضرت زهرا
-----

شادی جانم، خیلی ناراحت شدم  
علتش چی بود؟ 
خیلی مراقب خودت باش ، این همه روز خوب تو روحتو مقاوم کرده راحتتر میتونی جلو وسوسه ها بیایستی  
پس اول از همه مراقب حال دلت باش 
دوم اینکه الان ک وابسته و معتاد به این کار نیستی خودتو از محیط هایی ک باعث میشن تنها بمونی، یا وسوسه بشی بخوای بری سمتش خودتو دور کن 

من مطمئنم 
بهت ایمان دارم ک مثل قبل با اراده قوی ادامه میدی

امید تیم مایی هااا نبینم غصه بخوری   

ناحله جان
دمت گرم ک فهمیدی منشا وسوسه  کجاست الان بهتر میتونی جلوشو بگیری  
خیلییی مراقب خودت باش  

من اسماتونو ک میبینم ، یه عالمه استعداد با اراده میبینم
بهتون افتخار میکنم :‌)


الکس جان...
وای چه تجربه ای  
خوبه کل کیفتو نبردن  
امیدوارم ، این امتحانت از اون امتحانایی باشه ک فک میکنی میافتی ولی بعد میبینی اهههههه چه قد خوب از پسش بر اومدی  
موفق باشی عزیزم
راستیی ۲۲ روز مقاومتت هم مبارک  
منتظر ۳۰ روز فوق العادتم  


حنیفا خفن، ۱۱ روزگیت مبارک  
به قول ستاره محکم برو جلو  
اصلا دستتو بده به من با هم بریم ♥️


فاطمه سادات جان مرسی ک هستی و بهمون انرژی میدی ♥️
بگوووو ببینممم ، دوماهگیت تموم شد یا هنو مونده؟  



سلین جان ، شروع قشنگی کردی، امیدوارم ۲ روز پاکیت با کیفیت ادامه دار بشن  
پر قدرت ادامه بده بریم ۱۰ روزو بگیریم دیگهه  

رزا جان ، ۶۶ روز عالیت مبارک  
میدونم تاپیک تجربیات رفتی ، ولی اگه نکته ای هست ک به نظرت به ماها ک اولای راهیم میتونه کمک کنه ، بهمون بگو :‌)

امیدوارم امسال بری کربلا تا بدون محرم و بدون روضه هم ، دلتنگ امام حسین بشی و دلت براش حزین بشه :‌)☘

مشکات جان ، حواسم هست هی نمیزازی برات جشن برگزار بشه هاا
ولی من دارم میبینم برا پاکیا ، برای اصلاح نفست چه قدر تلاش میکنی
۲۱۰ روز خوب مبارکت باشه ♥️✌
لطفا همین قد قوی ادامه بده ک امید خیلیامونی ، حامی مهربون باران  ♥️☘


ویلو جان
عارفه نکات خوبیو گفت  
ببین هر چه قدرم بیایی اینجا ، بلاخره میشه یه استدلال منطقی برای نشدن اورد

اما ، از یه جایی به بعد وقتی ک فهمیدیم مشکل کجاست ، اینو خودمون باید براش یه حرکتی بکنیم دیگه
بین حرفایی ک زده بودی ، به افسردگی خیلی اشاره کرده بودی
برای درمان یا کم کردنش اقدامی کردی ک کمتر دردسر ساز بشه؟
بیا از کنترل این یدونه شروع کنیم و برسیم به ترک خ.ا




قوی بمونین ، ستونای کانون
دخترا مدال محرمو ما میخواییم بگیریما
هر وقت وسوسه اومد ، یادتون بیارید تا امروز چه قدر زحمت کشیدین

سلام . من ظهر کلی نوشتم ولی یادم رفت انگاری بفرستم
شادی خواهشا مراقب خودت باش. تو این همه روز خوب داشتی همش یه دونه روز بد داشتی
به این فکر کن که میشه این یه دونه روز همین یه دونه بمونه که بمونه که بمونه. 
محکم جلوش وایسا. تو از پسش بر میای. کاری کن زبونم لال نیفتی تو مردابش. هی بیشتر غرق بشی. تا غرق نشدیخودتو بکش بیرون
به علتشم فکر کن. من بعد روزای طولانی اگر بشکنم. علتش بیشتر مربوط به نقطه ضعف های قدیمی و کهنه است. نقطه ضعف هایی که چاره ای براشون پیدا نمیکنم. اگر بتونی اینا را پیدا کنی و راه حل براشون پیدا کنی خیلی جلو میفتی 
خلاصه بگم. تو از نفس سرکشت قوی تری. فقط اینو باور کن 

---

  خیلی وسوسه ام و اذیت میکنه. 
به گمانم امشب اورژانس واجب بشم
  چرا امشب انقدر بد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ساناز مواظب خودت باش لطفنی

(1401 مرداد 17، 19:51)ناحلهـ نوشته است: [ -> ]سلام دخترا امیدوارم خوب باشین
عارفه جان خیلی خوب گفتی فقط یه سوال 
وقتایی که همه چی ردیفه چی ؟
وقتایی که مشکل خاصی نیست تفریحم هست همه اینا به کنار 
وقتایی ک خود شهوته چی 
میتونه علتش خود شهوت باشه؟
من نمیدونم تا حالا چند بار پیش اومده مشکلی نبوده تموم سعیمو کردم روز عالی داشته باشم 
ولی آخرش اون حسه میاد و سخته غلبه کردن بهش 
یه حس خیلی خیلی قوی

ناحله جان اگر درست بگم. فکر میکنم که یه روزایی در ماه این حس توی خانوما خیلیی زیاد میشه. که منم یه مدت درگیرش بودم کاملا.. و همه چی خوش و خرم بود ولی به اون چند روز که‌ میرسیدم همه چی خراب میشد.
یه روزایی در ماه هست که این حس توی خانوما پررنگه و فک کنم با پیشگیری و برنامه ریزی فقط میشه ردش کرد.
ولی اگه از این تعداد (مثلا دو سه روز درماه)  بیشتره یا فاصله شون کمتره. شاید همون بحث عادته که بچه ها گفتن.

عارفه جان خیلی خوب گفتی..
من بخاطر تفریح مورد علاقه نداشتن..
و افسردگی..
و تخلیه ی عصبانیت.. 
این سه تا هی باعث شکستم میشه...

من‌تفریحات دارما... ولی انگار هیچ کودوم کافی نیستن و حس خوبی بهم نمیدن.. یه مدت هم خیلی سعی کردم ک تفریح مورد علاقه ی جدیدی پیدا کنم... ولی خب افسردگی واقعا مث بختک روی زندگیمه.. و همه چیز رو تحت شعاع قرار داده.. اصا نمیدونم دیگه به کاری علاقه دارم یا نه...

ولی باید تلاش کنم..
ممنون از نکات خوبت.

---

من این چند روز عزاداری رفتم..
اگه اقا ازم‌قبول کنه...
اولش که محرم شد و حتی قبل از اینگه بیاد حس و حال عزاداری نداشتم میگفتم کی میره روضه.. کی میره مجلس.. کی سیاه میپوشه و از این حرفا...
ولی فک‌ کنم.. امام حسین یه نگاهی بم انداخت..
دیگ‌ نشد ک بی تفاوت باشم شکر خدا...

با اینکه خیلی به قول بچه ها سیمم وصل نشد با اون کیفیت.. ولی همینک تو مجلس راهم دادن و توی اون فضا بودم خیلی خوب بود..


ویلو/۲۰ تیر / ۳۰ روز پاکی 
به سی روز رسیدم اصلا فکرشم‌ نمیکردم

راستی بچه ها بدجور مریض شدم 
دعام‌کنید خوب شم.
امروز یه سرم‌زدم بازم باید بزنم.
رگ درست حسابی ام ندارم کلی بدبختی دارم 

ویلو خانم جان  یک ماه پاکی بسی تبریکات ویژژژژژژژژه
پیش به سوی دوماه پاکی
دعا میکنم زودتری خوب بشی

مشکات 
نمیدونم این حرف الان خوبه بگم یا نه
ولی منم امروز خیلی از خدا شاکی بودم
دیشبم شاکی بودم
دیشب به خدا گفتم یعنی واقعا امام سجاد هیچ وقت عصبانی نشدن از زندگی چیزی بگن. آخه خیلی سختی کشیدن. نمیشه که
بعد تو نت زدم دعای صحیفه سجادیه. دیدم خودش آورد دعای هفتم صحیفه سجادیه  
خواندمش. بسی قشنگ بود.
اندکی آروم شدم
  امروز هم چندتا نوحه گوش دادم
بیشتر به این فکر کردم واقعا سختی هایی که امام حسین کشیدن پیش زندگی ما اصلا هیچ
رسم دنیا اینه.
کاریش نمیشه کرد
امیدوارم حالت خوب بشه زودی 

سلام

نقل قول: [b]فاطمه سادات جان مرسی ک هستی و بهمون انرژی میدی ♥️

بگوووو ببینممم ، دوماهگیت تموم شد یا هنو مونده؟  [/b]

درس پس میدیم ایرانا جانم

بلللللللله که تموم شد،

یه اعلام وضعیت بزنم


حیدر کرار/ ۲۰ خرداد/
 ۶۳ روز قشنگ و پااااااکک‌ککک

---

نقل قول: سلام 

 من خیلی ناراحتم..
پاکیم سرجاشه..میلی به خ ا هم ندارم... ولی زندگی  از جهت های دیگه هم خیلی داره سخت میگذره..یاد اشتباهاتم میوفتم..یکمم حسودیم شده به اونایی همه کار کردن و زودتر هم به یه مراحلی رسیدن..دارم از خدا هم گله میکنم هر کی حرف گوش کن باشه انقد تو مضیغه قراره باشه؟ انقد منو دوست نداری؟ قرارمون این بود؟
 
یکی میگفت خدا تو زندگی پینگ پونگی کار میکنه با آدم، توپُ دقیقا اونجایی میندازه نقطه ضعفته، تا بری درسش کنی..دقیقا اونجاهایی که صدات در آد..
صبرم کمه، درست...اشکم در اومده ولی آخه..اشک که چه عرض کنم..سیل راه افتاده..
پر از حسای منفی ام (منفی، نه جنسی ها) که جرقه اش هم با  صبر نکردن  و کمالگرایی و مقایسه شروع شد..


حسم میکنم خیلی عقبم تو زندگی...دلم میخواد از هستی محو شم..

دوست دارم قهر کنم با زمین و زمان.

سلام مشکات جانم

وقتی پیامت رو خوندم ، یاد یه نوشته افتادم ، خیلی قشنگ بود ، متاسفانه هرچی گشتم ،پیداش نکردم ،
درمورد این بود که ،
ما از هیچ کس عقب تر نیستیم و از هیچ کس هم جلوتر نیستیم .

مثال می زد که ، مثلا یکی با نمرات خوب وارد دانشگاه میشه و تو بهترین دانشگاه درس می خونه ، ولی تا چند سال کار گیرش نمیاد ، یکی به محض فارغ التحصیلی ، میره سر کار

یکی زود ازدواج می کنه ولی تا چند سال بچه دار نمی شه ، یکی دیر تر ازدواج می کنه ، ولی زود تر و بدون دوا  درمون بچه دار میشه 

یکی درسش خوبه ، شغل اش خوبه ، اما خونه نداره 

یکی اینا رو داره ،خونه هم داره ، مریضه 

یکی همه چی داره ، ولی پدر بالا سرش نبوده و حسرت پدر به دل شه 

یکی اصلا همه چی داره ، آرامش نداره ، دل خوش نداره 

یکی هیچی نداره ، یه دل خوش داره 

پ.ن: همه ی آدم ها ، صد تا چیز ندارن و صد تا چیز هم دارن ،
 به صد ها جا نرسیدن و به صد ها جا رسیدن 

می دونم این ها رو می دونی عزیز دل ، فقط می خواستم برای خودم وخودت یادآوری بشه 

بذا این جریانم برات تعریف کنم:
یه حاج آقایی می گفت
یه روزی یه پیر مردی ، اومد ازم یه سوال احکامی بپرسه، 
اومد پرسید که : آیا می تونم سر هر سفره ای بشینم و غذا بخورم ، منظورم سفره های هیئت و مراسم مذهبیه
تعجب کردم ، ازش پرسیدم ، برای چی می پرسین ، چرا این سوال براتون پیش اومده ؟
پیرمرد هم شروع کرد از خودش تعریف کردن
ازین که همه عمر و زندگی شو گذاشته برای درس و کارش ، وقتی بچه هاش کوچیک بودن ، گذاشته رفته خارج ، الان کلی مدرک داره، کلی ثروت داره ، خونه ی بزرگ داره ،
منتها وقتی به همه ی این ها رسید ، بچه هاش دیگه بزرگ شده بودن و اون ها هم رفتن خارج از کشور برای درس و کار 
میگه بچه هام می گن ،همون کاری که تو کردی رو ما داریم انجام می دیم 
پیرمردِ حالا تنها شده و دلخوشی اش اینه که ظهر و شب بره هیئت ، سر یه سفره ای بشینه که چهار تا آدم هم کنار اون سفره باشن 

یعنی اگه ادم به اون  جایی برسه که خیلی ها حسرت رسیدن به اون جا ها رو دارن ، بازم برای اون آدم،  قله های فتح نشده ای هست  که وقتی اون فرد نگاه می کنه ، می بینه یه عده به اون قله ها رسیدن و اون نرسیده ...

اما قشنگی اش می دونی کجاست ،مشکات جانم ؟
قشنگی اش این جاست ، که واسه خدا اصلا مهم نیست ، چند تا قله فتح کردی 
به چه پست و مقامی رسیدی 
چه قدر پول داری ، چه قدر مدرک داری ،چند نفر جلوت سر خم می کنن 
خلاصه کلام ، به چه چیز هایی رسیدی 
برا خدا یه چیز مهمه 
همین که تلاش کنیم ،کافیه 
ماموریم به تلاش و نه نتیجه 
به نظرم اگه این رو خوب بفهمیم ، دیگه غم نداریم که چرا به جاهایی نرسیدیم 
و اگه به یاد بیاریم که چه قدر خدا لطف کرده و الان تونستیم دستاورد هایی برای خودمون داشته باشیم ، دلمون شاد میشه 

مثلا مشکات بانو
شما واقعا با قرآن اُنس داری ، اینو خدا نصیب هرکس نمی کنه ، خیلی قدرش رو بدون ...

سلااام دخترااا


تبررریک به ویلو عزیز و فاطمه سادات نازنین، پاکی هاتون پایدار

مشکاااات، ساناااز، منم گاهی اینجوری میشم  ولی حرفای فاطمه واقعا خوب بودن...اینکه ماموریم به انجام وظیفه نه نتیجه...

امروز دارم وسوسه میشم...  اگه خدا کمکم کنه که حتما میکنه، فردا میشه هفتادمین روز پاکی...

مشکات مشکات مشکاااتتت

سلاممم ✋

نقل قول: حسم میکنم خیلی عقبم تو زندگی...دلم میخواد از هستی محو شم..

خب الان یعنی همه مشکل هایی ک پیش اومده رو از خودت میبینی؟

چند روز پیش داشتم با یه نفر حرف میزدم 
بهم گفت ، پیامبر تو حرفاشون گفتن: کسی میخواد اخر عاقبت بخیر بشه به قران و اهل بیت و عترتم دست بندازه

بعد خودش ادامه داد ، نگاه کن
ما بین اماممون ، امام داشتیم ک خلیفه شد (امیر مؤمنین)،  امامی داشتیم ک تمام سالهای زندگیشو تو زندان بود ، امامی داشتیم ک زود ازدواج کرد، امامی داشتیم ک با دعا روزگار رو سپری کرد ، هر کدوم به یه شکل 
ولی همه مسیرشون مسیر رسیدن به خداست:‌)
میدونی 
میخوام بگم ، الزامی برای شبیه بودن زندگی ما به بقیه وجود نداره :‌))
مهم اینکه بدونی مسیری ک میری درسته

پس لطفاااا 
زندگیتو بسنج ببین ، آیا این زندگی بر اساس ارزشهایی ک بهشون ایمان داشتی ، تا حالا بوده یا نه :‌)

یه وقتایی چیزایی ک ما بهش میگیم عقب افتادن از دیگران نتیجه ، محافظت از باورهامونه :‌)
اگه علت این تفاوت تو از بقیه همیچین چیزیه ، بسیار هم ارزشمنده

اگه نیست هم ، بالاخره تو همه تلاشتو کردی :‌)
ما ادما هر کاری ک فکر میکنیم برا زندگیمون مناسب تره رو انجام میدیم، و تو بهترین انتخابتو روزهای گذشته کردی، پس دیگه غصه خوردن نداره ک 
اگه درست بوده ک مبارکته ، اگه نه هم یه تجربه ی خوب به دست اوردی

مشکات به نظرم تو ، اگه کاری از دستت بر بیاد کوتاهی نمیکنی :‌))
ما خیلی وقتا داشته های بقیه رو میبینیم :‌) 

اما هر گز خون دل ها ، عقده ها ، دلتنگی های بقیه رو نمیبینم و نمیدونیم ک چی شد ک به اینجا رسید...
یه وقتاییم سختیایی ک خودمون برا به دست اوردن چیزی تحمل کردیمو از یاد میبریم
پس مقایسه نکنیم ، بهتر نیست :‌‌) ؟
به جاش ببینیم هدف خودمون تو زندگی چیه، و  من میخوام به کجا برسم :‌)

اینجوری حتی برا موفقیت های دیگران خوشحال هم میشیم

نقل قول: حتی شرایط سفر اربعین هم پیش  اومده بعد خب با خودم میگم که چی ؟میری به امام حسین چی بگی ، وقتی خودت کم کاری میکنی میری چی بخوای ازش..

نمیدونم برم یا بمونمو برنامه هامو سامون بدم..میدونم این سفر با همه جای دنیا فرق داره...ولی دوست ندارم با این وضعیت برم یعنی روشو ندارم برم..


دعا کنین رفقا

و کلام آخر
 کیف میکنم که اینطوری پای پاکیاتون واستادین‌‌...نمیدونین چه اثری میزاره این پاکی تو کانون رو بقیه رو جامعه رو تمام ذرات..به قوی بودنتون افتخار میکنم


مراقب پاکیاتون باشین سفت و سخت واستین همینطور  منم واستادم‌..
هر چقدم حال بد بیادو  بره پاکی بحثش جداست..چیزی به پاکیم نمیتونه نزدیک شه. پاکی خط قرمز ماست

دوستون دارم❤

مشکااااتتت
دیوونه ، هر چییی داری بزار کنار ، اول امام حسین
یعنی نمیشه بری و کارت گیر بمونه...
اینو کسی داره بهت میگه ک رفتن به اربعین براش یه زمانی مهم نبوده...
حتی از مردم عراقم بدش میومده چون فکر میکرده ک اونا ، جوونای مارو کشتن و بهمون ظلم کردن...

حتی شرایط زندگیش جوری بوده ک قرار بود همون سال کنکوری باشه ، و ۲ هفته درسخوندنو قیدشو زد 
اما رفت ، و خیلیییی خیلییی خیلیییی چیزا دید 
یاد گرفت
و الان هر روزشو لحظه شماری میکنه ک دوبارههه اقا بهش بگه بیا‌‌‌...
حتی به اندازه از دور دیدن ، گنبد

گره زندگی ما ادما ، یه وقتایی با دستای خودمون باز نمیشه ...
چون ما فقط مشکلات مقطعی رو میبینیم :‌))

اما وقتی گرهتو میدی دست یکی بزرگتر از خودت، اون برنامه کل زندگیتو جوری میچینه ک آرامش داشته باشی

مثال میزنم :‌)
مثلا ما ادما فکر میکنیم هر کسی ماشین داشته باشه زودتر به مقصد میرسه :‌)))

اما تو ترافیکی ک ماشینا کیپ تا کیپ هم پشت هم دیگه هستن...

اون کسی ک پیاده از بین ماشینا رد میشه و میره زودتر میرسه :‌)
شاید پولش به اندازه اونی ک ماشین داره نباشه :‌)
شاید امکاناتی ک دستشه کمتر باشه
 اما اون پشت در نمیمونه  :‌)

بقزه بوق میزنن، میگن عیی باباااا عجب زمونه ای فلان ، و بهمان و ...
و نق میزنن ، اما اون پیاده هه رفته و رسیده :‌)

نمیدونم تونستم منظورمو بهت بگم یا نه :‌)
اونا داستان ، و پازل زندگیتو میچینن، تو فقط اعتماد کن
تو فقط بخاطر ارادت به اربابت ، زندگی خودتو ۲ روز بنداز عقب 
زندگیت ماه هااا، نه سالهاااا جلو میافته :‌)

خیلییی حیفه همچین روزی خدا بهت بده و از دستش بدی :‌)


دمت گرمممم 
هر وقت مقاومتتو میبینم انگیزم بیشتر میشهه
مراقب خودت باش ، خط یک مقاومت ♥️