(1401 ارديبهشت 2، 4:46)ایرانا نوشته است: [ -> ]نقل قول: تخیلات و ذهن خودمه
و اون وسوسه های دائمی..
اینو نمیدونم چیکارش کنم..
کسی میتونه بهم مشورتی بده راجبش؟
ویلو جانم
برای خودت اول مشخص کن ک معمولا این تخیلات چه زمانایی میان سراغت؟
مثلا اخر شبا؟
، وقتایی ک تنهام؟
وقتایی ک با اعضای خانواده مثلا دعوا کردم و عصبیم؟
وقتایی ک ناراحتم؟
و مکانش رو شناسایی کن
مثلا تختم؟
جایی ک نرم باشه؟
و ...
اگر دیدی اکثر اوقات یه جا و در یه زمان خاص خ.ا رو انجام میدی
سعی کن ک تو اون شرایط یا جا رو عوض کنی
یا
یه پدافند به کار بگیری
مثلا شبا انقدر کار میکنم ک خسته باشم مغزم دیگه کار نکنه
یا تو تختم به هیچ وجه بیدار نمونم
یا مثلا فلان ذکر رو بگم
افکارم رو بنویسم ک طی روز اذیتم نکنه
اینا برای بلند مدتته...
برا لحظات وسوسه
سعی کن ک حتما بیایی اورژانس
یا اینکه اگر کسی نبود
خودت از جات بلند شو، دست و رو رو شستن و وضو گرفتن خیلی موثره
و
و
پرش ذهنی
مثلا از 100سه تا سه تا بشمر بیا عقب
سعی کن ک افکارتو پر و بال ندی
انگار ک سریع باید از اون شرایط فرار کنی...
خ.ا رو سوسکی در نظر بگیر ک داره میاد سمتت ، فکر نکن
فقط فرار...
راه نفوذ بهش نده...
..حقیقتش که..
من افسردگی دارم
و انجام دادن خیلی از کارا برام دشواره. واقعا دشوار.
توی تاپیکِ موانع ترک داشتم مورد ها رو میخوندم .. و مثلا سرِ مورد افسردگی واقعا راهکار ها عملی و حتی منطقی نبودن
پرش ذهنی و فرار کردن از موقعیت توی دو سه روز اول جواب میده.. اما از روز سوم چهارم به بعد تعداد حمله ها انگار بیشتر میشه و فاصله شون کمتر..
نمیدونم.
سعی میکنم اینکارا رو انجام بدم
(1401 ارديبهشت 2، 4:50)БЯΞΛКłЛg БΛÐ نوشته است: [ -> ]خیلی وقت یعنی چقدر؟
یکی دوسال
نگفتی با دفترت چقدر رفیقی اما تجربه همیشه ثابت کرده هر چقدر بیشتر بنویسی بهتره
از چی بنویسی حالا؟
ضررهاش
(1401 ارديبهشت 2، 4:56)БЯΞΛКłЛg БΛÐ نوشته است: [ -> ]نگفتی با دفترت چقدر رفیقی اما تجربه همیشه ثابت کرده هر چقدر بیشتر بنویسی بهتره
از چی بنویسی حالا؟
ضررهاش
حقیقتا اینکارو انجام دادم.. بارها
البته قبلا ک رابطه م با دفتر بهتر بود
اینروزا که خیلی حالم اوکی نیست سمت نوشتن هم نمیرم.
اما خب قبلا همنوشتن فایده ای نداشته برام.
ینی اینا در لحظه برای کنترل ذهنم کمکی بهم نمیکنن اون موقع
من برای کنترل ذهن توی مواقع وسوسه، اول محیطم رو عوض می کنم و توی وضعیت فیزیکیم تغییر ایجاد می کنم و بعد ذهنمو از مسئله پرت می کنم.
و یا سریعا با دوستم تماس میگیرم تا سرگرمم کنه و نزاره برم سمت خ.ا.. و خیلی کارهای دیگه..
اورژانس هم جای خیلی خوبیه برای مواقعی که وسوسم
(1401 ارديبهشت 2، 4:45)БЯΞΛКłЛg БΛÐ نوشته است: [ -> ]خوندم خب ببین اصل پرش فکری همینه که خودتو مشغول کنی خب
اما میدونی مهمترش چیه؟
یان که به ذهنت و بدنت قول رسیدن به این لذت رو بدی
مثلا بگی من ساعت ده و بیت و هفت دیقه حتما میام به این چیز فکر میکنم و انجامش میدم
احتمال زیاد ذهنت اینو یادش میره خب
اگرم یادش نره باز بهش قول بده بگو الان گشنمه بذار مثلا یه میوه بخورم برمیگردم یکم دیگه
این شکلی خیلی خفنه
در طول روز چقدر با دفتر و خودکارت رفیقی؟
اینطوری امتحانش نکردم
این دفه اینجوری امتحان میکنم ببینم چیی میشههه
مرسی برکینگ جان
ببخشید اینو ندیده بودم
(1401 ارديبهشت 2، 5:07)ایرانا نوشته است: [ -> ]به روانشناس هم مراجعه کردی؟
اره خب
یه سری راهکارا در حالت نرمال جواب میدن..
اول ببین این افسردگیه علتش چیه
اگه از اضطرابه ، از کمبود دوپامینه ، اول اینو درستش کن :)
اره تحت درمانم
و واقعا راهکارای نرمال روم جواب نمیدن
و بدتر اینکه این افسردگی هم یه عامل قویه خودش..
(1401 ارديبهشت 2، 5:06)ویلو نوشته است: [ -> ] (1401 ارديبهشت 2، 4:45)БЯΞΛКłЛg БΛÐ نوشته است: [ -> ]خوندم خب ببین اصل پرش فکری همینه که خودتو مشغول کنی خب
اما میدونی مهمترش چیه؟
یان که به ذهنت و بدنت قول رسیدن به این لذت رو بدی
مثلا بگی من ساعت ده و بیت و هفت دیقه حتما میام به این چیز فکر میکنم و انجامش میدم
احتمال زیاد ذهنت اینو یادش میره خب
اگرم یادش نره باز بهش قول بده بگو الان گشنمه بذار مثلا یه میوه بخورم برمیگردم یکم دیگه
این شکلی خیلی خفنه
در طول روز چقدر با دفتر و خودکارت رفیقی؟
اینطوری امتحانش نکردم
این دفه اینجوری امتحان میکنم ببینم چیی میشههه
مرسی برکینگ جان
ببخشید اینو ندیده بودم
روی یه مورد تمرکز نکن که مثلا فلان راه مبارزه با وسوسه رو همش انحام بدی و برات تکراری بشه..
یه بار بیا اورژانس
یه بار پاشو غذای موردعلاقتو بخور
ی بار با خودت بشین حرف بزن و نزار انحامش بدی
یه بار بنویس
یه بار وضو بگیر و بشین با خدا حرف بزن.
یه بارپاشو لباس بپوش برو پیاده روی
یه بار کتاب بردار بخون
یه بار با دوستات تماس بگیر
یه بار پاشو برو کنار خانوادت
یه بار بلندشو دور و برتو مرتب کن
یه بار هدفون بزن و صداشو خیلی بلندکن و بلندشو قر بده و نزار ذهنت درگیر وسوسه بشه و یا همون صداشو بلندکن و بدو، راه برو یا اصلا ثابت بشین و ازش لذت ببر.
یه باربیا کانونگردی بکن. اینحا اینقدر تاپیکای مختلف و کشف نشده داره که قرن ها میتونه ادمو سرگرم کنه.
یه بار بیا درباره خودت بنویس برامون.
یه بار پاشو برو مغازه و خوراکی های موردعلاقتو بخر و به خودت سور بده و لذتشو جایگزین خ.ا بکن
و هزار و یک روش دیگه میتونی ابداع کنی و توی هر وسوسه اجرا کنی.
بعد ی مدت میشی یه استاد توی پیچوندن وسوسه ها
نقل قول: اره تحت درمانم
و واقعا راهکارای نرمال روم جواب نمیدن
و بدتر اینکه این افسردگی هم یه عامل قویه خودش..
خب خوبه
۲ هیچ به نفعت جلویی
اره دقیقا...
افسردگی خودش علت خ.ا حساب میشه...
دمت گرم ک داری تلاش میکنی
همین ک میخوای یه جا این لوپ باطل رو تموم کنی
چه افسردگی چه خ.ا
جای تبریک داره
تو این مسیر موفقق باشی✌
شروع روزای خوبت مبارک
❤
یهو بارون اومدف تا اومدم بنویسم عه دخترا پیش ما داره بارون میاد قطع شد تا اینو بخوام بنویسم دوباره شروع شد
اب و هوای بهار واقعا عجیبه
دخترااا خیلی راهکارهای خوبی دادید منم چن روزه ذهنم مشغوله. نوشته هاتون عالین