کانون

سلام دخترا
امیدوارم حالتون خوب باشه
من متاسفانه امروزم خراب کردم
واقعا نمیدونم چیکار کنم
اراده ام باهام یاری نمیکنه
اصلن به این نتیجه رسیدم که دیگه تلاشی برای ترک نکنم
واقعا حوصله ندارم و انگار قرار نیست بشه اون چیزی که میخوام

سلااام دختراااا 

سلین قشنگم نبینم شبی که از زمین و آسمون رحمت میباره ناامید باشیا، اتفاقا دعات الان مستجابه واسه ما هم دعا کن. بالاخره یه جایی یکی از این روش ها جواب میده سلین عزیزم

(1402 فروردين 24، 19:49)selin نوشته است: [ -> ]سلام دخترا
امیدوارم حالتون خوب باشه
من متاسفانه امروزم خراب کردم
واقعا نمیدونم چیکار کنم
اراده ام باهام یاری نمیکنه
اصلن به این نتیجه رسیدم که دیگه تلاشی برای ترک نکنم
واقعا حوصله ندارم و انگار قرار نیست بشه اون چیزی که میخوام

سلام سلین جان

با یک شکست به این نتیجه مهم رسیدی؟
نه قطعا اینطور نیست
امروز حالت خوب نیست ،شکست داشتی
ولی فردا و فرداها ربطی به امروز نداره که نتیجه اش رو از پیش تعیین میکنی

اراده ات هم دست خودش نیست که یاری نکنه باهات،تقویتش کن ، با بی حوصلگی و..مدارا نکن 
ببین به چه طریقی میتونی پایین بدی به این شرایط موقت بی حالیت
لازم نیست حتما یک شبه کن فیکون کنی ،ی قدم کوچیک امشب برای حال بهتر،یک تصمیم و تلاش براش

اصلا بیا از امشب باهم روزشماری کنیم،
من امشب رو شروع میزنم و فردا رو میخوام پاک اعلام کنم
زینبی/24فروردین402 / 1 روز خوب

راستی من سالی که پشت کنکور بودم وارد کانون شدم بهترین و پاک ترین سال پاکی من بود ،1 سال پاکی پشت کنکور فکر و ذهنم رو اروم کرده بود

سلام 

۹ مین روز متوسطی بود ، کنترل نگاه و کنترل ذهنم کمی تا حدودی دچار چالش بودند، به طور آنی فکرم درگیر تصاویر لغزش های کذشته میشد . طرف های عصر ناامیدی و ناراحتی بر من غلبه کرد . الان هم استرس زیادی دارم و حس غالبم هست . از شنبه زندگیم روال سریعی به خودش خواهد گرفت و از این بابت خوشحال هستم . رکود و ساکن بودن انرژی من رو کاهش میدن . 
روتین های روزانه رو متوقف کردم . از فردا انشالله اجرا خواهم کرد . امروز برخلاف روزهای اخیر تصمیم دارم تا یک ربع دیگر بخوابم و به هیچ چیزی فکر نکنم . این اواخر به حای اینکه تو دل مسائل برم سعی میکنم زیاد بهشون فکر نکنم و همون لحظه میخوابم و این اصلا روش خوبی نیست چون به مراتب استرس بیشتری رو بعدا حس میکنم . 
پرهیز غذاییم رو اصلا رعایت نکردم و این موضوع هم اذیتم کرده . امشب فست فود و قهوه ی زیادی مصرف کردم . از فردا دمنوش های درمانی رو مجدد شروع خواهم کرد.


پست های قبلی رو انشالله فردا میخونم ، فقط میخوام کوتاه بنویسم سلین جان پاکی ارزشش خیلی بیشتر هست که همگی براش تلاش میکنیم .لطفا مواظب خودت باش

سلین جان  چرا  تو  مسابقه کنترل نگاه و ذهن شرکت نمیکنی؟

(1402 فروردين 25، 0:35)سنــا نوشته است: [ -> ]سلین جان  چرا  تو  مسابقه کنترل نگاه و ذهن شرکت نمیکنی؟

نمیدونم
تاحالا موضوعش توجهمو جلب نکرده بود
چشم حتما شرکت میکنم♥︎♥︎

سلام 

10مین روز خیلی خوبی داشتم ، مثل روزهای گذشته تکراری بود ولی ملاقات با چند نفر و مشاهده ی اشتیاق اون ها برای مسیری که در پیش دارند تاثیر مثبت زیادی برای من داشت . تایم خوابم زیاد بود ، برای سومین روز متوالی پیاده روی یک ساعته ای داشتم . الان هم تصمیم به تمیز کردن محیط اطرافم و مطالعه دارم . واقف به این موضوع هستم که ده روز آینده سخت خواهد بود ولی هرزمانی که این سختی پیش میاد به این موضوع فکر میکنم که سختی موقتی هست و اگر 40 روز آینده درگیر نشم قطعا موفق خواهم بود . هرزمانی فکر لغزش به ذهنم میاد به این فکر میکنم که یعنی چیزی نیست که من بیشتر از خ ا بخوامش ؟! اهداف بسیار زیادی دارم که این درگیری مانع رسیدن من بهشون هست . 


مسابقه ی کنترل نگاه و ذهن خیلی خوبه منم باید اونجا اعلام وضعیت منظمی داشته باشم . 
علاوه بر کنترل تصمیم دارم در بخش درسیجات / قرار عاشقی و ورزش فعالیت منظمی داشته باشم .

سلام و درود 
امروز من الحمدلله طبق برنامه گذشت. برای پایان نامه م چند ساعتی وقت گذاشتم و به پوستم هم رسیدم. حس می کنم پوستم بهتر شده و خوشحالم که بهش اهمیت دادم بلاخره.

یه مستند دارم می بینم درباره هند از شبکه ۴ خیلی جالبه. یکی از آرزوهام اینه که تا آخر عمرم به چند کشور خارجی سفر کنم. چه بهتر که در جوانی باشه. چون وقتی در جوانی دنیا رو ببینی دیدت به زندگی عوض میشه و میتونی باکیفیت تر زندگی کنی.

ماه رمضون چه زود داره تموم میشههه. اون جور که باید استفاده نکردم 

سلام 

۱۰ + اولین روز خوبی رو سپری کردم ، به دو درخواست اعضای خانواده نه گفتم و خدا رو شکر خیلی راحت پذیرفتن . متاسفانه درخواست سوم رو نتونستم قبول نکنم و انجامش دادم . 
برنامه ریزی کردم ، عملکردم و یادداشت کردم ، مطالعه ی درسی و غیردرسی داشتم ، پیاده روی کردم ، به طبیعت رفتم . از سه تا دمنوش فقط یکی رو مصرف کردم و در مقابل وسوسه ی قهوه نتونستم طاقت بیارم و کافئین مصرف کردم . 
باید بیشتر تلاش کنم . 

رها جان خوش آمدی 

سلام خوبین
دلم خواست یکم براتون بنویسم   خب تا این ساعت هنوز نخوابیدم و صبح و شبم یکی شد در واقع
چرخه خوابم به کلی بهم ریخته  و این داره ناراحتم میکنه عملا یه جغد انسان نما شدم   حس میکنم این بهم خوردگی خوابم رو اعصابمم داره تاثیر منفی میزاره. و باید براش یه کاری کنم.


حنیفا / 20 بهمن / 64 روز خوب

عارفه هرچی تو پیام قبلیت گفتی حق حق حق حق حق حق حق حق حق حق
حنیفا جان بیشتر بیا تو گروه انرژی مثبتتو می خوایم
پارادوکس خیلی خوبه که هرروز همه چیز رو زیر نظر داری پیشنهاد میکنم اینارو توی یه دفتر بنویسی، تاثیرش خیلی بیشتره و اون تخلیه ذهنی خیلی بهتر اتفاق میفته

کارهای مثبت امروزم:
یک قدم برای شغلم برداشتم 
پیاده روی و روحیه باز شدن 


نتایجش:
خیلی خسته شدم.
گرسنگی داره مویرگ های مغزمو می کشه
ولی کار بزرگی کردم
دیروز هم خیلی کارهامون خوب جلو بردم الحمدلله
تو سر رسیدم یک کلمه ای می نویسم یعنی من این کارو کردم یا یک قدم براش برداشتم.
مثلاً
یک کلمه می نویسم بغل تقویم پیاده روی، پایان نامه و...
بعد آخر هفته نگاه می کنم به هفته ای که گذشت و به خودم افتخار می کنم 

راستی دیشب خیلی خطری شدم، نزدیک لغزش شدم. خوابم نمی برد هی تخیلاتی به ذهنم خطور می کرد.

عارفه/ ۱۸ اسفند/ ۳۷ روز 
عارفه/ ۹ فروردین/ روز ۱۸ چله ی نوشتن