باران خانوم من که تازه اومدم و دارم پست های جدید رو میخونم
مشکل آقا هادی هم که حل نشده هنوز
اون جناب رنگی هم که مزدوج شده احتمالا شایع سازی پیرامون بابابزرگ هستش ( آقا مجتبی باز زنگ و زدی و فرار کردی؟؟؟)
من که می دونید دست درازی در انجمن دارم!
ولی خوب دارم ریپورت می نویسم
خوبین بچه ها؟
اشکال نداره
من صوت زدم بجای شما هم
الان بقیه هم میان...فقط انگشتام هی تفی میشه صوت میزنم!
صدا که در نمیاد که...
مشکل؟ کدومش کیمیا خانوم. حل شد تقریبا
باز سرعت پست زدن رفت بالا
تا بیای تایپ کنی نفر بعدی پست می زنه. زندگی خوبی است.
خوب به سلامتی..
مشکل هادی هم حل شد..
حالا اون جمله ی من و ترجمه کنید..آخرین اعتباریه که گرفتتم(صرفا جهت پز دادن):ی
مسخره می کنید باران خانم؟!
خواستم بگم charismatic گفتم ترجمه اش چی می شه اونو گفتم
حالا مگه چی شده؟!
خوب خدا رو شکر حل شد...آخه واقعا موندم کاری به اون سادگی چرا هیچ برنامه ای نداشتم که بشه اجراش کرد اگه یه روزی واسه خودم پیش بیا...یه جورایی فکرم مشغولید باهاش
بنظر شما نوه ها الان آقای بابابزرگ دارن تو عروسی چی کار میکنن؟
شعبده بازی بلدی...؟؟بابا خطرناکین شماها...
رئیسسسسسسسسس.. میخوان من و غیب کنن
زهرا جان...دخترم.....منو غیب کن بشینم یکمی سر درس هام آخه
باران خانم...مایه دار از آب در اومدین ها
...بگو چرا هی میگین کیک شکلاتی....شکلاتی....
آمااار جدید از مامان بزرگ جدید ه بابا بزرگ
مامان بزرگ دندوناش و ایمپلنت کردن
.. ماشالا با کلاسن..
در لغت به معنی دارا بودن «شکوه خدایی» یا فر ایزدی است.
نبابا ما کارخونه نمی دیم به کسی چیزای بزرگ می دیم
(1391 شهريور 30، 21:41)hf.zahra نوشته است: [ -> ]کیمیا جان؟
کارو به حراست کانون نکشون خواهر من
هیچی بچم
حتما نشستن و سرشونو پایین انداختن و انگشتاشونو نمیدونن بذارن توی گوشاشون یا روی چشماشون
من خودم یه پا حراستم
بابابزرگ؟؟
الان نوه ها دورشون رو گرفتن اونجا...امیدوارم باز سییبیلشونو آتیش نزده باشن!
مامان بزرگ رو بچسبین...فکر کنم اینم مث اون قبلی تاج داره....اما تاجش کرایه ایه!
بچه ها خواهشا سرعت تاپیک رو بیارید پایین
من فردا نیستم...پاسخگو نمیباشم!!!