(1391 دي 6، 21:33)نمیدانم نوشته است: [ -> ]فکر کنم گفته بودم یکی از سگ های کمپ زایمان کرده، هشت نه بچه زاییده !
الان ها یک ماهه شده اند.
غذاخوری مون آخر کمپ قرار داره،
بعد از اون یه مانع سیمی یا همون fence هست که البته آن چنان هم جدا نمی کند،
و بعد از اون زمین باز، دشت آزاد که این روزها سبز شده و پر علف. درختان کهور هم هستند.
این توله سگ ها پشت fence توی درخت ها هستند،
بعد از غذا می رویم کنار fence یکی دو تا سوت می زنیم،
چیزی نمی گذرد که می آیند، با دُو، لُکّه می دوند،
بالا و پایین می پرند، به همدیگر تنه می زنند، بازی کنان نزدیک می شوند،
و می آیند توی کمپ.
و چه لذت بخش است غذا دادن به این سگ های کوچک دوست داشتنی و تماشای خوردن شان.
روی زمین دراز می کشند، با دو تا دست شون استخوان ها رو نگه می دارند و با دهان می لیسند
راستی، یکی دو روزه وَک وَک هم می کنند، در اندازه ی خودشون!
سفرنامه ی ناصر خسرو بود؟.....
یاد گلدسته ها و فلک افتادم.......چه شیرین بود ادبیات!
من یه بازی دارم برای امشبببببببببببببببببببب
کجا بریم بازی کنیم؟
تاپیک مناسب هست؟؟؟
یکم شلوغ بازیش زیاده فقط
همین جا بازیییییییی کنیم فردا صبح پاک میکنیمشونننننن قبووووووووول؟
(1391 دي 6، 22:02)باران.. نوشته است: [ -> ]من یه بازی دارم برای امشبببببببببببببببببببب
کجا بریم بازی کنیم؟
تاپیک مناسب هست؟؟؟
یکم شلوغ بازیش زیاده فقط
آره موافقممممممممممممم
درجه شلوغ بازی خونم و روحم اومده پایین
یه بازی روحی هم باشه پیلییییییییییزززززززززززززززززز
تالار سرگرمی باران .. خانوم
کیمیا خانوم دوستیا من هر روز نوشمک می خریدن
من اما بدم میامد
هیچ وقت از این چیزا نمی خریدم
نوشمک با یخمک فرق داشت ها بچه ها
این یخمکه :
این نوشمکه :
کیمیا خانوم پرتغالیا و نوشابه ایاش برای من زرو قرمز برای شما
یخمک من زیاد دوست ندارم
مامان الاسکا شیر برا مون درست می کرد از اونا می خوام
(1391 دي 6، 22:10)Ma Sa نوشته است: [ -> ]به به بازیییییی!
آقا منم هستم..کجا شما میگین بریم؟
فکر کنم
باران رفت...
عیب نداره
به جاش من میگم چی بازی کنیم
کاغذا رو در بیارید اسم فامیل....
حرف ض
(1391 دي 6، 22:11)hf.zahra نوشته است: [ -> ]من عکسشو نداشتم
اوا ! الان هست که! همینه که
عیب نداره.زیاد باشه به بچه ها هم میدیم.
ارادت.
ما هم بهشون میگفتیم نوشمک هم یخمک.
(1391 دي 6، 22:16)abolfazl.tgh نوشته است: [ -> ]جفتشون یکین...
به یخزدش میگن یخمک...
(1391 دي 6، 22:18)می توانم نوشته است: [ -> ]کیمیا خانوم دوستیا من هر روز نوشمک می خریدن
من اما بدم میامد
هیچ وقت از این چیزا نمی خریدم
فکر کنم کم کم باید بریم از اهل فن اش بپرسیم...این مشکل لاینحل رو :
بارونییییییییییییییییییی جان کجایی...اون دهخدا رو بردار بیار
با اجازه همگی من رفتم دیگه..مادر گرامی احضارمون کردن...بریم جواب پس بدیم که چرا درس نمیخونم
شب خوب و برفی و سرد و جای گرمی داشته باشین با انار قرمززززززززززززززز
اتفاقا من عاشققققققققققق قرمزش بودم می توانم جان
تقسیم بندیت عالیه
دمت گرم دختر جون
آقا سعید علیکم السلام
نتم قطع شد
سرگرمی میریزه بهم
همین جا خوبه
خوب شروع میکنیم
عدد 150 رو در نظر بگیرید
دخترا یه دونه ازش کم میکنن
پسرا یه دونه بهش اضافه میکنن
یه نفر 2 تا پست پشت سر هم نمی تونه بده
دخترا به 12 برسن یا پسرا به 175 برندنننننننننن