خداییش راست میگه پوریا!!!!
وقتی یکی وقت میذاره این کمال بی معرفتی است تا پستش رو نخونیم! (اینو از وقتی که دارم کلیپ میذارم و هیچ کی نمیبینه متوجه شدم!) مثلا این کتابخونه کلی مطالب مفید داره ولی دریغ از بازدید!!!! بعضی از پستها حتی یک تشکر هم نداره!!!!
در مورد سوتی بگم که ، آره صفحه ی کانون رو دیدن. بابا من مانیتورم رو به دیوار بود، یهو یکی از بچه ها اومد یه چیزی ازم بگیره و خوب چون توو کامپیوتر بود، به صفحش نگاه کرد، بعد عوض من خودش شرمنده شد، ولی به روی هم نیاوردیم ولی بد بود
یکی دیگه هم همون لحظه ای بود که پست دادم، قبلن هم که بابام یه چیزایی دیده بود، تا چند روز کنترل نامحسوس داشت ولی اون روزا یه موضوعی بود که سرمون شلوغ بود یادش رفت
دیگه سه تا شد، امیدوارم تموم شده باشه
====
در مورد تاپیک پوریا بگم که حداقل من یکی واقعن دوس داشتم مطالبشو بخونم، چون تنبلم مطلب حاضر و آماده رو خیلی دوس دارم، خصوصن اگه الان در مورد این آی پدها و اینا باشه :لبخند دندان نما
====
در مورد تاپیک شما هادی، برای من مشکلش بیش اکتیویه !
، اگه دو سه روز یه بار بذارین احتمالن همش بگیرم، شاید برا بقیه هم همین طور باشه
=====
پوریا اون راهت از هیچی بهتره ولی خوب الان اون کلمه ی خودارضایی که رو اون تب جمع شده هست رو من کجای دلم بذارم ؟!
بزنید خود رو به بیخیالی!!!!
منم دقیقا مانیتورم تو دید است!
هر وقت هرکی می آد تو اتاقم سریع مینیمایز می کنم!
البته چند بار هم دعوام شده که چرا بدون اینکه در بزنید می آین تو اتاق آدم!!!!
ولی خوب آخرشم یادشون میره!
البته مامانم خیلی مشکوک شده ولی نمی دونم چی فهمیده! یک بار پیج درد دل شما باز بود منم داشتم اس ام اس می زدم اصلا حواسم نبود کانونم بازم ، مامانم اومد منم اصلا حواسم نبود! دیدم مامانم داره تاپیک رو می خونه!!!!
سریع مینیمایز کردم!
خلاصه فکر کنم تا آخرش لو بریم!
سلام
انشاالله كه لو نميرين..خدا سَتاره..
تو اين راستا من يه شگرد دارم چيزي شبيه اون كه آقا پوريا گفتن..
بخش متفرقه يكي از تبهاي مرورگرم هست هميشه.. و معمولا هم تالار ادبي رو تو يكي ديگه دارم.. يا مذهبي..
اگه يه كنجكاو(اصلا معادل فوضول نيست!) اومد اون تب رو باز ميكنم!!! و البته با آرامش...
يه چيزي..
بچه ها كسي تازگي با آقا شاهد چت نكرده؟اصلا كسي ازشون خبر داره؟
و همينطور خسسسسته... از ايشون چي؟
پلن رو هم بگين لطفا..!
پاييز رو هم اگه بگين ممنون ميشم..
(آي دي هاشونو داشتم منتها تو اون آي ديم!!)
موفق باشين و شاد..
ياعلي.
نه عیب نداره ، من که لو رفتم ولی زندگی همچنان ادامه داره، باور کنین
بله..
اما خب براي خودت ميگيم ما.. نه كه دوستت داريم..!
(
)
ما اوچیک شومایم
راستش من هم سعی میکنم یه پنجره ی دیگه رو بیارم ولی تجربه نشون داده که انقدر alt+tab می گیرم که آخرش پنجره ی کانون بیاد جلو
از بچه هام خبر ندارم فقط پاییز گفته بود نمیاد بعد گفت کلن نت نمیاد!! حالا شایدم من رو پیچوند
برادران هم که از آش خوششون اومده ول کن نیستن : )
امیدوارم همشون خوب باشن
به خدا برادران از آش خوششون نمی آد ها!
اونا ول کن نیستن
طبیعی رفتار کنین . مثلا وقتی کسی دو متری کامپیوتره لازم نیست دستپاچه بشین و پنجره رو مینیمایز کنین .
اینترنت اکسپلورر گاهی اوقات قفل می کنه.فایر فاکس بهتره . یه قابلیت private browsing هم داره که هیچ چیزی رو توی history و .... ثبت نمی کنه .
Gprs موبايل هم چيز خوبيه شايد امكانات موبايل كمتر از كامپيوتر باشه اما براي مرور صفحات وب خوبه مشكلاتي كه گفتين رو هم نداره
من از private tab اپرا استفاده می کنم
خوبیش اینه که اگه یهو یکی بیاد پشت سرت و تو هم سریع بری تو یه تب دیگه و طرفم رفتنی نباشه میتونی راحت با بستن اپرا بدون اینکه موس رو رو اون تب ها ببری و جلوی اون شخص تب ها رو ببندی ( که باعث میشه مشکوک شه ) اونا رو هم ببندی چون تب های عادی سیو میشن و دفعه ی بعد بالا میان اما private tab نه . تازه هیچ ردی هم باقی نمیذاره
ولی بدیش اینه که چون تا یکی میاد با دستپاچگی سریع میرم تب رو عوض کنم بهم مشکوک میشن
خوب دیگه چاره چیه
فقط دوستان ازتون خواهش می کنم مراقب باشین تا یه وقت به سرنوشت باران دچار نشین
نکنه یه وقت تو امضاتون لینک درد دل آخرتون رو ببینیم
سلام
من از پاییز خبر دارم
پاییز جان فکر می کنم از یک سری مسایل توی کانون ناراحت شدن
و دیگه اصلا اینجا نمیان
اتفاقا خیلی وقت هم هست...
واقعا ناراحت شدم وقتی فهمیدم دیگه نمی خواد اینجا بیاد
دوست خوب منه و فکر می کنم حضورش هم برای خیلی ها خیلی مفید بود
این جوری شده...
به یاد حق
اقدامات مفید پس از رویت صفحه ی کانون و کلمات ممنوعه به صورت اتفاقی توسط اشخاصی که دوست نداشتید آنها به راز شما ببرند.
- در درجه ی اول خونسری خود را حفظ کنید.
از سرخ شدن ، گم کردن دست و پا ،به من من افتادن ، نفس نفس زدن ، لگد زدن به دکمه ی پاور و خاموش کردن کامپیوتر ، مینیمایز کردن صفحه به صورت ناشیانه به صورتی که انگار قبلش داشتید با صفحه دسکتاپتون حال می کردین ، نگاه نکردن به چشمان شخص مورد نظر و اقداماتی که به هر صورت نشان بدهد کاسه ای زیر نیم کاسه ی شما موجود است جدا خودداری فرمایید.
-موقعیت را ارزیایی کنید، زل بزنید به چشمان طرف و ببینید قضیه را فهمیده یا خیر ، ممکنه طرف هیچ بویی نبره باشه و شما بدتر آگاهش کنید..اگه بو برده باشه دو حالت داره : اگه طرف دوست باشه لبخند موزیانه ای میزنه و با یه چشمک میگه داشتی چی کار می کردی ؟ اگه پدر مادر باشه معمولا همین جمله با تحکم و خشم گفته می شه.(حتی ممکنه این جمله با برخورد فیزیکی گفته بشه ، خیلی مراقب باشید
)
-پس از ارزیایی ، اگه طرف بو برده خیلی عادی بگید یک عکس یا مطلب علمی یا سرگرمی یا هر چیزی را توی گوگل سرچ می کردید به اینجا رسیده اید و بعد کنجکاو شده اید که اینجا چگونه جاییست .سپس صفحه را ببندید (در اینجا طرف هر کس باشه در دلش می گه خودتی )
-خب این اقدام خیلی مهمه..در اینجا فضا باید عوض بشه .. گریز بزنید به یه بحثی که طرف اصلا از فکر اون چه که در اون لحظه دیده بیاد بیرون..اگه دوست باشه این کار خیلی راحت تره..پیشنهادم اینه که به دوست در اون لحظه بگید راستی فلانی امروز قیافت یه جوریه ، طرف می گه چه جوری شما می گید نمی دونم حس می کنم مثه همیشه نیستی برو خودتو تو آینه ببین (طرف با سرعت باد از منظقه دور می شود..البته آب و تاب دادن این جملات با شماست حتی اگه دیدید طرف خیلی سمجه بهش بگید امروز چقدر زشت شدی و حالشو بگیرید) ..اگه پدر مادر هم باشه راحته فقط بسته به توانایی شما داره چون فضاهای خانوادگی متفاوته از زدن مثال معذورم .
-دراینجا قضیه ماس مالی میشه ، اما شما تحت کنترل نامحسوس قرار می گیرید ، فکر نکنید طرف کوتاه میاد..از اون به بعد باید اقدامات امنیتی رعایت بشه ، هیستوری پاک بشه ، کمتر تو کانون ول بچرخین..اگر دفعه ی بعد دوباره رویت شدید خونتون گردن خودتونه من کاره ای نیستم
اما بازم میشه یه کاریش کرد بگید دفعه ی اولی که اینجا رو دیدید ، متوجه شدید یه مشت افراد ناامید اینجا هستند که نیاز به کمک شما دارند ، و شما هم که خیرخوااااااااااااااه .. حس انسانیتتون گل کرده خواستید یه کمکی به این جمعیت کرده باشید...بنده هیچ گونه مسئولیتی در قبال اقداماتی که توسط فرد مورد نظر پس از ادا کردن این جملات توسط شما صورت می گیرد ، نمی پذریم .