نقل قول: به به
چه جواب قرص و محکمی هم داده عمه خانم
حالا تو دل شما خبری هم بود یا نه؟
شاید وصلت رو جور می کردن بابا جان چه اشتباهی کردید
بابا خیلی ضایع س حرکت عمم . از فامیلای نزدیکمونه دختره . الان یه ساله دیگه میان خونمون روم نمیشه دیگه اصلا حرف بزنم باهاش
نه واقعا ته دل من خبری نیست ... (الکی مثلا ...)
نه واقعا خبری نیست . ولی عمم پافشاری میکنه که خوبه . البته همیشه همه ی ازدواج های موفق تو فامیل رو عمم رقم زده !
نقل قول: با وجودی که جواب عمه خانم رو نفهمیدم.
ولی از لحنش فهمیدم که واقعا جواب دندان شکنی بوده
آره واقعا دندان شکن بود ... خیلی هم مسن تشریف دارن دوست ندارم کل کل کنم
حالا جدی وسلط چجوری نوشته میشه که ازم سوتی گرفتی ؟
من که نوشتم
وصلت
اره
مخصوصا یه وقتایی
طرفین به بزرگترا زورشون نمی رسه که چرا همچین کار ضایعی کردن
بعدش. با همدیگه بد می شن هر کی فک میکنه شاید طرف مقابل مقصره! یا قصد بدی داشته! یا تا حالا فیلم بازی میکرده
بعد سایه هم رو با تیر میزنن
به به جنگ
لو ندادید
چند نفر به طور ویژه این روزا پست مرتبط با ازدواج زدن
زود اعتراف کنن
بگید لا اقل واستون دعا کنیم ندید بدیدا
(1394 آبان 23، 22:44)می توانم نوشته است: [ -> ]گفتن:
تو غلط نکن! من خودم میدونم چی کار کنم
شما لحنشو از کجا گرفتی عاشق خان؟
این واژه غلط نکن اصلا لهجه و اینا نمی شناسه. کلا سنگینه.
نقل قول: آره واقعا دندان شکن بود ... خیلی هم مسن تشریف دارن دوست ندارم کل کل کنم
حالا جدی وسلط چجوری نوشته میشه که ازم سوتی گرفتی ؟
خب داداش پس مبارکه. می دونم دیگه خیلی برات سخته . ولی بیا و روی عمه رو زمین ننداز :47b20s0:
وصلت.
ببین یه چی نوشتی تو گوگل می زنی هنگ می کنه.
تبریک می گم.
این شکلکه رو زدم یاد وجدان بیدار افتادم. ای روزگار.
سلام
حالا شما میگی عمه ...همین دیروز بابام منو کشید کنار گفت ماکزیمم یک سال دیگه باید نامزد کنی...
منم موندم چی بگم...الکی گفتم نه....ولی الان واقعا که فکر میکنم میگم نه با اینکه خوب ازدواج خیلی خوبه(!)
میگم کاش ما هم یه همچین عمه خانومی داشتیم تو فامیل ،قدر بدونید آقا رامین
آقای عاشق یاد اون سریاله افتادم که طرف هرجا میرفت خواستگاری بخت دختره باز میشد ازدواج میکرد :25r30wi:
اتفاقا چند روز پیش یاد آقای وجدان بیدار بودم ،خبر دارین ازشون؟
انشالله هر جا هستن سالم و سر حال یاشن
دیدی اقای جدی؟میگفتید والدینم فقط ازم انتظار درس دارناینم مساله اطدواج که خودشون مطرح کردن
جالبه تو سنای پایین خانواده ها اقدام به اعطای اولتیماتوم کردن
منظورم همون خط و نشون کشیدن برای ازدواجه
سلام
کی میری خواستگاری یه زحمت بکشید برای من هم برید
خونه دارم طبقه پایین خونمون هست
ماشین هم که هست
به نام خدا
پیام بهبودی
چگونه فرآیند سپردن هدایت زندگی خود به نیرویی برتر را شروع کنیم؟ وقتی درباره موقعیتهایی که موجب دردسر ما میشوند از نیروی برتر خود راهنمایی میخواهیم، اغلب متوجه میشویم که نیروی برتر از طریق دیگران مؤثر واقع میشود. وقتی میپذیریم همه راه حلها را در اختیار نداریم، از راههای جدید و متفاوت استقبال میکنیم. تمایل برای رهایی از قید عقاید و نظرات پیش فرض شده، راه را برای هدایت روحانی جهت روشن کردن مسیر ما می گشاید.
گاهی اوقات، قبل از اینکه برای سپردن موقعیتهای دشوار به نیروی برتر خود آماده شویم، باید تا ورطه گمراهی کشیده شویم. توطئه چینی، کشمکش، دسیسه چینی، نگرانیتشویش انگیز—هیچ یک از اینها کفایت نمیکند. میتوانیم مطمئن باشیم اگر مشکلات خود را به نیروی برتر بسپاریم، از طریق گوش دادن به تجربیات دیگران یا در سکوت و آرامش مراقبه، به راه حلها دست پیدا میکنیم.
دلیلی ندارد در آشفتگی و نگرانی زندگی کنیم. یورش بردن به مشکلات زندگی مانند خانه ای که دچار حریق است، ما را خسته میکند و به جایی نمیرساند. در نهایت، هیچ یک از اقدامات ما برای کنترل اوضاع، وضعیت را تغییر نمیدهد. وقتی از قید و بند رها میشویم و به خود اجازه میدهیم به نیرویی برتر دسترسی پیدا کنیم، بهترین راه را برای پیشرفت پیدا میکنیم. مطمئناً راه حلهایی که از یک اساس روحانی واقعی نشأت میگیرند، از راه حلهایی که خود ما به تنهایی اتخاذ میکنیم، بسیار ارجحتر خواهند بود.
سلام
با این درخواست ها ک هست فک کنم من باید قید خودمو بزنم چادر گلی سرم کنم و برم خونه ب خونه دنبال دختر خوب و خانم..
آقا توکل کنین.. مقذماتشو فراهم کنین.. تمرکز داشته باشین رو خود سازی، خدا اسبابشو جور میکنه..
اگه همه اینا بود و نشد مطمئن باشین ی اتفاق خیلی خوب تو راهه..
خدا خواسته آماده بشیم.
ان شاء الله عاقبت بخیر باشیم.
و
آقا حسام اعتبارها ب خاطره پیوست..
یاعلی.
سها خانم چادر گل گل هم کلی بهت میاد
راستی اون اواار چادر گل گلیو بذارید بازم واسمون
منم دلم عروسی خواهر بزرگو میخواد ولی نه از ته دل
ازدواج کنه من تنها می شم
خیلی دوستش دارم
ولی دیگه نوبتشه باید بره
دعا کنید شوهرش مهربون باشه
نکته: فعلا خبری نیستا
ولی شما دعا کنین شاید شد
خب نکته اش اینجاست که همه خودشونو خیلی خوب و ایده آل میدونن
بعضیا انقدر اعتماد بنفس دارن که.....
فکر میکنن آسمون باز شده پسر اینا افتاده پایین
انگار همه باید از خداشون میبود با ایشون ازدواج کنن
در این یه مورد تا دلتون بخواد دلم پره