(1401 مهر 22، 23:12)مرد مقاومت نوشته است: [ -> ]نقل قول: ی چیزی میخوام بگم نمیدونم بگم یا نگم
اووووووو مای گاااااااااااد
ی جوری گفتین او مای گاد حق این واکنش این بود ک خبر ازدواج بدم
میخواستم بگم بیاین ی شب جمع بشیم دورهم ک اونم دیدم همه در حال درس و مشقن دیگه موند
--------
اضافه شده در ویرایش :
پارسال این موقع ها کانون شلوغ تر بود و من در درگیرترین حال و روز بودم .
پرکار ، غمگین، مشغول ، خشمگین ... درگیر مدیریت ، نشریه ، ترک ، زندگی واقعی...
من هنوزم ب اون روزهای پارسال فکر میکنم و هنوزم ناراحت ، عصبانی و غمگین میشم .
نمیتونم انکار کنم ، یاقوت اون روزها تمام شد .
من تلاش کردم برش گردونم ، دوستانم تلاش کردند کمک کنند ولی واقعا تمام شده بود .
نزدیک یک سال از اون روزها گذشته ، خیلی ها رفتن و حس من این هست ک فقط منم ک موندم و این حق من نیست .
هربار انلاین شدنم هم لذت داره هم اذیت ، اذیتش رو دلم بیشتر از خوشی و لذت سنگینی میکنه .
حق یاقوت اون روزها نبود .. حق کانون هم بی احترامی های یاقوت نبود . یک چیزهایی نباید اتفاق بیوفته چون اگر افتاد دیگه کاریش نمیشه کرد .
نزدیک ترین دوست کانونی من رضوانه بود ، خیلی اتفاقی و طی چند پیام خصوصی حرف هایی زد و برای همیشه خاموش شد . درک نمیکردمش ولی بعد ها ک همون اتفاقات سرم اومد فهمیدم ک دوستم چقدر ناراحت شده و خاموش شده. یک فرسودگی عجیب : )
دیگه رضوانه ای نیست ک شوخی کنیم ، مهرخدایی نیست ک کل کل کنیم ، کویینی نیست ک حرف دلمون و بزنیم و خیلی های دیگه ک خاموش شدن..
اوایل مدیریت دوستانی گفتن ک چرا یاقوت مدیر شده ، اواسطش گفتن ک یاقوت همه کاره شده ، اواخرشم اشکارا گفتن ک یاقوت جاش مدیریت نیست.. من کنار کشیدم ولی همین اواخر دیدم باز گوشه کناری بحث گذشته هست : )
مدیریت یک فضای مجازی ن حقوقی داره ، ن ذره مزیتی داره ... فقط زحمت هست ک میکشی و باز کمبودی حس میشه .. من روزهای خوبی رو ب عنوان کاربر و مدیر و بازنشسته تجربه کردم . دوستی های خوبی دیدم . کلی برای شخصیت یاقوت و پست هام زحمت کشیدم .
ولی دیگه نمیتونم اون کاربر قبل از مهر و شهریور پارسال باشم .. ذره حسی از اون یاقوت در من نیست . حتی نمیتونم ب صورت عادی چراغم و روشن نگه دارم و انلاین باشم.
دلم میخواد از یاقوت خنده و شادی ب یاد بمونه ، ن نینجا بودن و دعواش .. ن قانون مدار نبودن و کلمه یسوگولی و یا نالایق بودنش ..
قبلا ها فکر میکردم چطور کاربرهای بازنشسته میتونن خیلی راحت برن و دیگه روشن نشن؟! خیلی اسون تر از آب خوردن هست . ادم جوری میره ک انگار هیچوقت نبوده : )
یاقوت در دلتنگ ترین و دلسردترین حالت از کانون قرار داره . ولی چیزی ک عوض نمیشه اینه کانون و دوست دارم .
جریان اینه ک دسترسی های اکانتم و کامل بستم و خدا یاری کنه دیگه کامل خاموش میشم . نمیدونم شاید روزی روشن شدم ولی یقین دارم ک اون روز دیگه چند ماه بعد یا مسابقه محرم و مناسبت ها نیست ، اون روز یقینا دوره : )
قرار بود دورهمی ب سرپرستی من باشه ولی شرمنده موندم .
خدا رو شکر مسابقه ها و جوایزشون ب سرانحام رسیدن .
دیگه کاری یا حرفی نیست فکر کنم .
حلال کنید : )
نذر کرده بودم مامانم خوب بشه بیام کانون کلی کمک کنم و اوقات تلخی ها رو از یاد ببرم . ولی قسمت نبوده .
امیدوارم کانون چندین یاقوتی ک سال های ۹۶ و ..شب و روزش و با عشق میذاشت برای کانون و هم میخندید و هم بقیه رو شاد میکرد ب خودش ببینه .